#ناشناس چرا #حجاب کنیم ⁉️ مهم دله، دلمون پاکه. و هدفم چیز بدی نیست .. همین کافی نیست؟ 🧐 ➥𝒔𝒂𝒉𝒆𝒍𝒆_𝒂𝒓𝒂𝒎𝒆𝒔𝒉࿐

‌ ما خدارو ک قبول داریم..!؟ ـــــ اگه فقط دل و نیت مهم بود، خدا تو قرآن نــمیگفت "أمنو و عملُ الصالحات" . مگه نمیگی خدارو قبول داری؟ فقط حرف و دل که مهم نیست. ×× باید ثــــــــــــابــــــت کنی. عمل کننده باشی 👊🏻 به این مثال توجه کن .. ــــ شما اگه همسرتو با یه خانوم‌غریبه تو یه کافه در حال بگو بخند ببینی، وقتی ازش میپرسی چرا بهم خیانت کردی بهت بگه: عزیزم مهم دلـــــــه. حالا من با چند نفر باشم چیمشه مگه؟؟ 🤷🏻 من تو قلبم فقط تویی. مهم قلبمــه. 😏 قانع میشی با این حرفش؟؟! اگه تو دلت چیزی هست، باید بروز کنه تو ظاهرت تو عملت..

💠نکته بعدی اینکه، شما دلت پاکه و #حجاب نزاری .. اوکی. از دل ِطرف مقابل، از دل ِمردهای بیرون خبر داری⁉️ مطمعنی اونام دلشون پاکه؟ تو جامعه کلی ادم گرسنه هست، گرسنه شهوت، دلهای مریض.. 🔥 چطوری میشه مطمئن بود همه‌شون دل‌پاکن؟!! مردها دلشون برا محارمشون پاکه... به هرکسی،هرکسی جز محارم میتونن نگاه بد داشته باشن و گاهی دست خودشونم نیست. پس؛ من برا حفاظت خودمم شده،خودمو بازیچه نمیکنم. ➥𝒔𝒂𝒉𝒆𝒍𝒆_𝒂𝒓𝒂𝒎𝒆𝒔𝒉࿐

'#شعر #امام_زمان #جمعه ما را بزن دوباره صدا هرچه خواستی مثل غلام، مثل گدا، هرچه خواستی!... پُر کن دوباره کیل مرا «ایها العزیز» یابن الحسن برای خدا هرچه خواستی...!

چون مستجاب می‌شود آقا فرج بخواه دور ضریح کرب و بلا هرچه خواستی؛ یادی بکن ز هر که نرفته به #کربلا در صحنِ سیدالشهدا، هرچه خواستی! #امام_زمان #جمعه ➥𝒔𝒂𝒉𝒆𝒍𝒆_𝒂𝒓𝒂𝒎𝒆𝒔𝒉࿐

- داشتم با حضرت رقـﷺـیه حرف میزدم گفتم رقیه جان همه میگن باید کربلاتو از خانوم سه‌ساله بگیری ، نه تو کارت نمیاره ، میشه با دستای کوچیکت گره‌ی مو وا کنی؟ من میخوام اگه #کربلا رفتم به جای تو برم میدونم جاموندی از قافله دورت بگردم 💔 ولی من مثل تو توان نــدارم ، من دلم نازکه نمیتونم دوری رو تحمل کنم ، کل سال رو من منتظرم #اربعین بیاد که برم کربلا ؛ نزار جا بمونم خانوم سه‌ساله . . گفتم و گفتم . . متوسل شدم به خانوم‌ام‌البنین و حضرت‌زهرا خواستم، از شهدا و رفیق شهیدم .. قسم دادم امام رضا رو به جوادش ﷺ . . دیشب، تا اذان صبح خوابـم نبرد، از فکر و خیال. از حسرتی که داشت لحظه ب لحظه بیشتر میشد. از امیدی که داشت ناامید میشد . اما... نمیدونم چیشد، نمیدونم در عرض چند ساعت چه‌اتفاقی افتاد که، شددد، رضایت گرفته شد، کارا جور شد . یهویی ـ بلیطی که لحظه اخری دقیقا به تعداد ما مونده بود و ردیف شد. من دیشب این لحظه ناامید ترین بودم گله‌مند ترین بودم.. اباعبدالله چه کردی با من ؟ من چجوری باور کنم کمتر از 1روز آسمون ب زمین اومد وهممچی اوکی شد؟؟ من چجوری هضم کنم که بالاخره شد؟ که دیگه مثل پارسال جامونده نیستم! ؟