eitaa logo
ساحل رمان
8.4هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
987 ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
•😒😑• له کن! 🗂¦ 🕯¦ 📚¦ [@saheleroman]
✌️✌️✌️ ✌️✌️ ✌️ 📖 بخشی ازکتاب "سرزمین موعود" نوشته باراک اوباما: *۱۷ سالم بود که تصویر مردی با چشمانی نافذ به مانند پیامبر در تلویزیون های دنیا منتشر شد. نام او «« خمینی »» بود،* *من سی سال پس از او رئیس جمهور شدم اما فهمیدم مهم‌ترین چالش‌های دوره ریاستم بر قدرتمندترین کشور دنیا ریشه در انقلاب او دارد...* 🎊| 🇮🇷| ||@saheleroman||
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
° 🦋 همنشین اهل بیت علیهم السلام خواهی شد، اگر چشم به راه مهدی شان باشی؛💙 این وعده ی باقرالعلوم علیه السلام است...💫 🎊| 🎈| |@saheleroman|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•°•°🌱📚 ┃حاج قاسم۲┃ ♦️آمده بود دیدن حاجی، دلش گرفته بود... کتابــ📖: حاج قاسم ۲ نوشته‌ی✍🏻:نرجس شکوریان فرد قیمتــ💳: با تخفیف ۲۲۰۰۰ تومان 🎥 : ❒خرید از طریق(ایتا)👇🏻: @ketab98_99 ❒خرید با چند کلیک ساده از سایت🌺👇🏻: http://namaktab.ir/
عیدتون مبارک✨✨✨ دنبال راه میانبر هستید🧐 متن تصویر رو توی زندگیتون پیاده کنید😍 تضمینی است😇 |@saheleroman|
هدایت شده از نمکتاب
🧐یادداشت‌های یک رمان اینترنتی خوان رمان اینترنتی 💢 2⃣ 😨✍ با «» همراه ترسا می‌شدم و قربان صدقه‌ی قد و بالای آرتان می رفتم. 👥✍با دو برادر «» هم قدم می‌شدم و لب جدول همراه دانیار راه می‌رفتم و برای معده درد برادرش دلگیر بودم. 😕✍با «دروغ شیرین» دنبال کسی می‌گشتم که دروغی بگوید و پشتش شیرینی یک‌عمر را برایم به ارمغان بیاورد. 😐✍با «پانتی بنتی» کینه هایم را با صاحب کینه در میان می‌گذاشتم و آخرش هم با خودش آرام می‌گرفتم. 😍✍ با «طواف عشق» در تمام زیارت‌های اجباریم امید داشتم که کسی باشد و من را بعد از زیارت هم بخواهد. 👩✍ با «بانوی قصه ها» حاضر بودم مثل زنی باشم که خودش را برای کودک‌های بی مادر به آب‌ و آتش بزند، اما سر آخر نصیبش مرد جنتلمنی بشود که آرزوی هر دختری است. 😓✍ با «» عقده ی تنهایی و خفت آرشام را به جان می‌خریدم و نهایت آرشام می‌شد مرد شب و روزم. ✈️✍ با «توهّم عاشقی» از عرفان دل می کندم و همراه آیدین به فرانسه می‌رفتم. 😶✍با «» حاضر بودم یک دختر احمق جلوه کنم اما مرد وزین داستان، آخرش نصیب من بشود. 🤬✍ روزی صدها صفحه می‌خواندم. گاهی از قلم نویسنده‌ها به تنگ می‌آمدم و چند تا ناسزا نثارشان می‌کردم، اما باز هم نمی‌شد که نخواند... 🔶اگه می‌خواین زودتر ادامه‌اش رو بخونید، به آیدی زیر مراجعه کنید😉👇🏻 @bakelas_ha ◀️ ادامه دارد... ╭┅──────┅╮ 📖 @namaktab_ir ╰┅──────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••{🌱🌠}•• 🦋}•• شب آرزوها که از راه می‌رسد... ✨}••خدا آسمان رحمتش را بر سرمان پهن می‌کند 😇}••و آن را ستاره ستاره با عطاهایش آذین می بندد! 🌙}••من زیباترین دعایم را برای این شب کنار گذاشته‌ام: "لبخندِ تو، وقتی از راه رسیده باشی..." ⭐️}••کدام ستاره بر این آرزو چشمک خواهد زد؟ 🌠 |@saheleroman|