eitaa logo
ساحل رمان
8.4هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
984 ویدیو
19 فایل
رمان‌های [ نرجس شکوریان‌فرد ] را این‌جا بخوانید✨ . . بعضی لحظه‌ها سخت و کسل‌کننده می‌گذرند :( . یک حرفی نیاز دارم تا این لحظات ناآرام را، آرام‌بخش کنم🌱 . نویسنده‌هایی هستند که خاص لحظات من می‌نویسند♡✍🏻 . . ارتباط با ما: @sahele_roman
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین لحظات دلخراش شهادت کودک غزه‌ای؛ بازسازی شده توسط هوش مصنوعی هند رجب فقط ۶سال داشت که سربازای رژیم جعلی با آگاهی ۳۵۵ تیر به او شلیک و آمبولانسهایی که برای نجاتش آمده بودند را بمباران کردند. رسانه‌های غربی مغرضانه "کودک بودن" او را برای محافظت از وجهه‌ی اسرائیل مخفی میکنند! اسرائیلیا گفتن اون بچه نبود و یه زن بود، تا بلکه از حجم جنایتشون کم بشه. اونا حتی امدادگر و آمبولانس‌هایی که برای نجاتش رفتن رو هم منفجر کردن. @SAHELEROMAN
چشمه‌ای که هنوز می‌جوشد... من دوران انقلاب را درک نکردم. اصلا وجود خارجی نداشتم. از نسل جنگ هم محسوب نمیشم. چیزی از جنگ و مجاهدت رزمندگان بخاطر ندارم... اما از وقتی به سن نوجوانی رسیدم این مسائل برام مهم شد. دیگه تفریحات کودکانه و کتاب داستان جواب نمی‌داد. وقتی احساس می‌کردم چیزی نمی‌دانم ولی چیزهایی هست که بزرگان از آن زیاد صحبت می‌کنند، شروع کردم به مطالعه کردن و تفکر کردن. هرچه می‌یافتم می‌خواندم. و هر سخنرانی جونداری را گوش می‌دادم. حتی یادداشت برداری می‌کردم. روزهایی را به یاد دارم که استاد رحیم پور ازغذی در تلویزیون سخنرانی می کرد و من یادداشت می‌کردم و حتی دقیق متوجه حرف‌های ایشان نمی‌شدم. اول دبیرستان بودم! اما به خودم می‌گفتم: هرچه بیشتر بخوانی و بیشتر بنویسی کم‌کم فهمت بیشتر می‌شود... شاید روی نوجوانی من کسی حساب باز نکرده بود و تحویلم نمی‌گرفت! اما خودم روی خودم حساب باز کرده بودم. چون با شخصیتی مثل امام خمینی آشنا شده بودم که حتی روی نوجوانان هم حساب کرده بود و می‌خواندم که چه نوجوانان دست گلی تربیت شده بودند با اندیشه‌هایش... سالهای سال گذشته است. هویت سازترین شخصیت زندگی ام مثل خیلی‌ها، امام خمینی بوده است. و حالا هرجا بروم نگاه نمی کنم که اینها که بچه هستند. برایشان از امام می‌گویم... همین سال اخیر چندین مدرسه رفتم و از هر فرصتی استفاده می‌کردم و از امام می‌گفتم. معتقدم هرکس ایشان را بشناسد مسیر زندگی‌اش عمیق تغییر می‌کند. شخصیت پیدا می کند و بزرگ می‌شود. نمی‌ماند در دغدغه آب و برق مجانی. دنیای بزرگتری به رویش باز می‌شود... در یکی از مدارس تهران بود که شرایط را که فراهم دیدم به دخترها گفتم: همه می‌گویند نسل نوجوان امروز نسل زد و فلان و بهمان است و از دست رفته... اما من همیشه فکر می‌کنم که نسل شما، نسل لب مرزی زمینه سازی ظهور هست. پس این یعنی از شما کاری بر می‌آید که از قبل از شما بر نمی‌آمده... این گذشت... امروز یک نوجوان پایه هشتمی از آن مدرسه به من پیام داده است: « راستش از روزی که پرسیدید اَزمون که امام خمینی رو میشناسیم یا نه و ماهم گفتیم اره و شما گفتین که ما امام خمینی رو هنوزم نشناختیم. ذهنم یکم درگیر شد. ما تا وقتی نتونیم رهبر اصلی انقلابی که سیره ی سبک زندگیمون رو به کلی تغییر داد رو بشناسیم دیگه چجوری میخوایم خودمون بشیم از ادمهایی که میخوان گوشه ای از تغییر سبک زندگی کل بشریت رو بگیرن؟ این شد که گفتم بپرسم ازتون که ما از الان چجوری میتونیم بشناسیم امام خمینی رو ؟!» ـ نوشت
تصویری زیبا از استقبال مردم از امام خمینی هنگام ورود به ایران در ۱۲ بهمن ۵۷ طول صف استقبال نزدیک به ۳۳ کیلومتر بوده. @SAHELEROMAN
بهمن سال ۵۰ برف سنگینی میاد ۴۰۰۰نفر کشته میشوند،۲۰۰روستا زیر برف مدفون شده و هیچ کس زنده نموند در سخت‌ترین و مصیبت‌ بارترین بوران تاریخِ بشر شاهنشاه و شهبانو تو پیست‌ " سنت موریس" سوئیس مشغول تفریح و اسکی بازی بودند!! شد تا این فاجعه ها تکرار نشود. @SAHELEROMAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل بیست‌ونهم / قسمت دویست‌وهجدهم - آدمیزاد هم که از ظهور خوشش می‌آد، از غیبت بدش می‌آد. یعنی یه دارائیه که هست، فقط داریم متوجهش می‌شیم. از بطن به ظاهر می‌رسه. جواد با خودش فکر کرد که میان این همه مشکلات تنها نیست و این برای او یک فرصت است. - ما هستیم، این حقیقت‌ها هم هست، بوده و هست، حتی می‌گن در عالم بالا همه موجودات هستند این‌جا می‌آن پیدا می‌شن. آرشام رو به جواد گفت: - یادته جواد با هم‌دیگه می‌گفتیم مهندس می‌شیم یه پاساژ می‌سازیم این‌طور، اون‌طور و... حرفای مصطفی مثل همین می‌مونه، ته ذهن و خیال ما اول شکل ساختمون بسته شد تا نقشه بکشیم و بسازیم و به شکل یه پاساژ شکیل دربیاد. جواد نمی‌توانست فکرش را جمع کند و پرسید: - آره مصطفی؟ - دقیقا! توی نفست شکل می‌گیره و بعد حرکت می‌کنی و مرحله به مرحله پیش می‌ری و این مرحله‌های به هم پیوسته یه شکل کامل می‌گیره که انگار روح واحدی داره و ظاهر می‌شه! علیرضا چرخید و پشت به همه کرد و زمزمه‌وار گفت: - بازم میون خدا با ما تناسب نیست!خداست، خدا! اینو اگه بفهمیم حله! من آدم نیستم اما خدای متعال، خدای رحمان، خدای سمیع، خدای صمد، خدای همه‌چیز تموم که باشه، حالم خوبه. وقتی این خدا رو می‌کنم بیرون خراب خرابم! می‌فهمم نمی‌خوامش، می‌فهمم می‌خواد منو! این خواستن اون قدرت خدائیشه، حالمو بهتر می‌کنه. اون شب وحشتناک که بردن بیابون نصفم کنن، هیچ‌کی نبود. نه این‌که یکی بود یکی نبود، کلا هیچ‌کی نبود، . . . [ برای خوندن تمام قسمت‌های رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل بیست‌ونهم / قسمت دویست‌ونوزدهم ته دل، ته قلب، ته مغز، نمی‌دونم ته وجود، نفس، هرچی فقط یکی بود که بود و بود و بود. الان هم هست و هست و هست، خداست! من دلم می‌خواد یکی باشه بزنه تو سرم بگه هیچ‌کی نیست، فقط خدا هست. وقتی اینو بهش فکر می‌کنم آبشار نیاگارا می‌شم، قله دماوند می‌شم، بارون شمال می‌شم، اقیانوس بیکران می‌شم! وحید سری به تاسف تکان داد. - که متاسفانه الان «من» هست، خدا نیست! - همینه که مثل کویر عربستانم. مثل قطرۀ آب گندیدم، مثل چاه فاضلابم. وحید گفت: - نگو بقیه‌اش رو بلدیم. مثل گدای لب خیابونی، مثل... - نه اشتباه نکن. پیش خدای خوب مهدوی هرچی گداتر باشی، اون تو رو مثل آقاها می‌کنه مقابل همه. به خدای مهدوی هرچه وابسته‌تر باشی اون تو رو مثل میلیاردرا می‌کنه. خدای مهدوی خداست. خدای من کوچیکه اینه که به هیچ‌جا نمی‌رسم. من یه روز با خدام قهرم، یه روز دعوا دارم، یه روز... آدم خدای مهدوی بشی، بزرگ می‌شی. من نه با نفس خودم رفیقم، نه با خدای خودم. الان هم به جای این همه حرف قلمبه سلمبه که توی کتابا هم پره، بخوابید شاید همون خدای مهدوی قفل نفس بدبختمون رو باز کرد. آدم باید خودش به خودش برسه مثل کشف و شهود، از این استدلال‌ها زیاده. مغز ما هم پره! دو دقیقه دهن ببندید بذارید فکر کنیم از این خریت دربیایم! مصطفی زمزمه کرد: - وجود خالیه خالی! مهم این نیست من عاشق خدا بشم، الان برای من مهمه که خدا عاشق منه این خوبه بچه‌ها! . . . [ برای خوندن تمام قسمت‌های رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
بسم‌الله الرحمن الرحیم 🌏🌏🌏 ♦️ قبل از انقلاب ۳۰ درصد پزشکان وارداتی از هند و بنگلادش و پاکستان بودند الان ۵۳ کشور برای درمان به ایران می آیند ♦️ قبل از انقلاب خانه های بهداشت در ۱۵۰۰ روستا بود الان به ۳۵۰۰ هزار رسیده است ♦️ قبل از انقلاب ۷ دانشکده پزشکی و ۷۰۰ دانشجو داشتیم الآن ۴۷ دانشگاه و ۱۸۰ هزار دانشجوی پزشکی داریم ♦️ قبل از انقلاب جراحی قلب در ایران یک خواب و رویا بود الآن جز کشورهای برتر جراحی قلب در دنیا هستیم ♦️ قبل از انقلاب بانک قرنیه در ایران یعنی خواب و خیال الآن ایران یکی از بهترین بانک های قرنیه در دنیاست ♦️ پزشکان متخصص قبل از انقلاب ۷۰۰۰ نفر الآن ۷۲۰۰۰ نفر هستند ♦️ به گزارش سازمان بهداشت جهانی ۸۰ تا ۹۴ درصد از جمعیت ایران دسترسی به داروهای ضروری دارند. ♦️ و...... 🌏🌏🌏 📣📣📣 با ارسال این مطلب برای سه نفر از دوستان مدرسه توی قرعه‌کشی امشب ما شرکت کن و از نویسنده جایزه بگیر😉 @SAHELEROMAN
تک رنگ مسابقه گذاشته @takrang1