#ترجمه_دعای_شانزدهم
#تاسر_فراز_پانزدهم
دعای آن حضرت است در طلب بخشش و تضرع در طلب عفو از عیبهای خود.
بار خدایا، ای که گناهکاران به امید رحمت تو به فریادرسیات میخوانند. ای خداوندی که بیچارگان در پناه احسان تو میآرامند. ای خداوندی که خطاکاران از خوف تو مینالند و میگریند. ای انیس هر وحشتزدهی غریب. ای غمزدای اندوهگنان و شکستهدلان. ای فریادرس خوارشدگان و بیکسان. ای یاور نیازمندان و رانده شدگان.
تویی که رحمت تو و علم تو همه چیز را در برگرفتهاست. تویی که ازنعمتهای خویش هر آفریده را بهرهای دادهای. تویی که عفوت از عقابت برتر و فراتر است. تویی که رحمتت را بر غضبت پیشی است. تویی که عطای تو بیشتر از منع توست. تویی که همه آفریدگان در حیطه قدرت تو جای دارند. تویی که چون کسی را نعمتی ارزانی داری، پاداشی از او نجویی. تویی که چون عصیانگری را عقوبت کنی، راه افراط نپویی.
و من ای پروردگار من، بنده تو هستم، بندهای که به دعایش فرمان دادهای و او دست انابت به درگاه تو برداشته است، گوید: لبیک وسعدیک. این منم ای پروردگار من، بر پیشگاهت افتاده. این منم که بارگناهانم بر پشتم سنگینی می کند و گناهان عمرم را تباه ساخته است.
این منم که از روی جهالت تو را عصیان کردهام در حالی که تو سزاوار عصیان من نبودی.
@sahife
#خوانشی_از_دعای_شانزدهم
#تا_سر_فراز_پانزدهم
پروردگارا، نمیدانم چگونه تو را وصف کنم؟
هرچه بگویم، تو آن نیستی و بیشتر از آنی... مفهوم، مصداق را محدود میکند و تو تنها مصداقی هستی که هیچ مفهومی نداری...
دعای مولایم را باز میکنم، که جز زبان او، راه و روش سخن گفتن با تو را نمیدانم...
مولایم تو را صدا میزند..
یا من برحمته یستغیث المذنبون،
یا من الی ذکر احسانه یفزع المضطرون،
یا من لخیفته ینتحب الخاطئون،
یا من...
یا من....
و چه کسی میتواند جز معصوم، شیوهی سخن گفتن باتورا به من بیاموزد که اگر دعاهای معصوم نبود، هرگز نمیتوانستیم اینگونه با تو سخن بگوییم...یا زبانمان بند میآمد که چگونه عظمت تورا درنظر بگیریم و تورا بخوانیم، یا از روی جهالت و با نهایت گستاخی با تو سخن میگفتیم...
مولایم تورا به من میشناساند.... میگوید:
انت الذی وسعت کل شیء رحمه و علما،
انت الذی جعلت لکل مخلوق فی نعمتک سهما،
و انت الذی عفوه اعلی من عقابه،
انت الذی...
انت الذی...
مولایم تورا با صفات رحمتت فرامیخواند؛ رحمتی که بر غضبت پیشی میگیرد.
خود را معرفی میکند:
و من بندهی توام که مرا به دعا امر کرده ای،
ها انا ذا یارب مطروح بین یدیک... اینک منم ای پروردگار بنده ای که در پیشگاهت افتاده،
که خطاها پشتش را سنگین کرده،
که گناهان عمرش را به سر رسانده،
که با نادانی تورا نافرمانی کرده حال آنکه تو شایستهی نافرمانی نبودی
مولایم دعا میکند و من بهت زده دعایش را میخوانم، .. حتی دلم سنگتر از آن است که گریه کنم و مثل او توبه کنم.
فقط فکر میکنم..
به صفات خدا فکر میکنم، به رحمتش، به علمش، به عفوش، به عطایش، به غضبش به عقابش.
به خودم فکر میکنم، به گناهانم، به وقتم؛ وقتی تاکنون برای اینگونه صحبت کردن با پروردگار خود نگذشته است.
به عاشقانه های مولایم، به «فقط خدا را دیدن» و «به جز او ندیدن»...
به اینکه مولایم کجاست و من کجایم و اگر او درباره خود چنین سخن میگوید پس من باید چه بگویم؟
@sahife
#حرف_دل
خدایا شرمندهام...
که آداب دعاکردن را نمیدانستم و با این حال باز هم از اهلش دوری کردم.
که لذت مناجات کردن با زبان زینالعابدین را به من چشاندی اما من کفرانِ نعمت کردم و از امامم دور ماندم...
در این مدت، نه فقط از تو و از امامم،
بلکه از خودم هم دور بودم...
و توراست گفتی که:
«إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَٰكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
من همانم که به خودم ستم کردم
خداوندا کمکم کن !
مرا به حال خودم وامگذار!
دوباره مرا دچار فراموشی نکن!
وافعل بی ما انت اهله
و لا تفعل بی ما انا اهله
@sahife
#دعای_شانزدهم
#تا_سر_فراز_بیست_و_دوم
هَلْ أَنْتَ، يَا إِلَهِي، رَاحِمٌ مَنْ دَعَاكَ فَأُبْلِغَ فِي الدّعَاءِ أَمْ أَنْتَ غَافِرٌ لِمَنْ بَكَاكَ فَأُسْرِعَ فِي الْبُكَاءِ أَمْ أَنْتَ مُتَجَاوِزٌ عَمّنْ عَفّرَ لَكَ وَجْهَهُ تَذَلّلًا أَمْ أَنْتَ مُغْنٍ مَنْ شَكَا إِلَيْكَ، فَقْرَهُ تَوَكّلًا(۱۵)
إِلَهِي لَا تُخَيّبْ مَنْ لَا يَجِدُ مُعْطِياً غَيْرَكَ، وَ لَا تَخْذُلْ مَنْ لَا يَسْتَغْنِي عَنْكَ بِأَحَدٍ دُونَكَ.(۱۶)
إِلَهِي فَصَلّ عَلَي مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تُعْرِضْ عَنّي وَ قَدْ أَقْبَلْتُ عَلَيْكَ، وَ لَا تَحْرِمْنِي وَ قَدْ رَغِبْتُ إِلَيْكَ، وَ لَا تَجْبَهْنِي بِالرّدّ وَ قَدِ انْتَصَبْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ.(۱۷)
أَنْتَ الّذِي وَصَفْتَ نَفْسَكَ بِالرّحْمَةِ، فَصَلّ عَلَي مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْحَمْنِي، وَ أَنْتَ الّذِي سَمّيْتَ نَفْسَكَ بِالْعَفْوِ فَاعْفُ عَنّي(۱۸)
قَدْ تَرَي يَا إِلَهِي، فَيْضَ دَمْعِي مِنْ خِيفَتِكَ، وَ وَجِيبَ قَلْبِي مِنْ خَشْيَتِكَ، وَ انْتِقَاضَ جَوَارِحِي مِنْ هَيْبَتِكَ(۱۹)
كُلّ ذَلِكَ حَيَاءٌ مِنْكَ لِسُوءِ عَمَلِي، وَ لِذَاكَ خَمَدَ صَوْتِي عَنِ الْجَأْرِ إِلَيْكَ، وَ كَلّ لِسَانِي عَنْ مُنَاجَاتِكَ.(۲۰)
يَا إِلَهِي فَلَكَ الْحَمْدُ فَكَمْ مِنْ عَائِبَةٍ سَتَرْتَهَا عَلَيّ فَلَمْ تَفْضَحْنِي، وَ كَمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطّيْتَهُ عَلَيّ فَلَمْ تَشْهَرْنِي، وَ كَمْ مِنْ شَائِبَةٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ تَهْتِكْ عَنّي سِتْرَهَا، وَ لَمْ تُقَلّدْنِي مَكْرُوهَ شَنَارِهَا، وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ يَلْتَمِسُ مَعَايِبِي مِنْ جِيرَتِي، وَ حَسَدَةِ نِعْمَتِكَ عِنْدِي(۲۱)
@sahife
#ترجمه_دعای_شانزدهم
#تا_سر_فراز_بیست_و_دوم
ای خدای من! آيا حضرتت به كسی كه تو را بخواند، رحم میكند، تا در خواندن تو اصرار ورزد؟ يا كسی كه به درگاهت گريه و زاري كند میآمرزی تا در گريه شتاب كند؟ يا گذشت میكنی از كسی كه از باب فروتنی، صورت به خاک درگاهت سايد؟ يا كسی كه از باب توكّل و اعتماد، از تهی دستی خودش به تو شكايت كند، بینياز میسازی؟(۱۵)
ای خدای من! كسی را كه جز تو عطا كنندهای نمیيابد، نااميد مكن و كسی را كه از تو به احدی غير تو بینياز نمیشود، خوار و بیيار رها مكن.(۱۶) خدای من! بر محمّد و آلش درود فرست، در حالی كه به تو روی آوردهام، از من روی مگردان و اكنون كه به تو رغبت كردهام، مرا از لطف و رحمتت محروم مكن. اينک كه در برابرت قرارگرفتهام، دست ردّ به سينهام مزن، و با من برخورد تلخ و بد نداشته باش(۱۷)
تويي كه وجود مقدّست را به رحمت وصف كردهای، بر محمّد و آلش درود فرست، و به من رحم كن، و تويی كه خود را خطابخش ناميدهای؛ بنابراين مرا ببخش(۱۸)
ای خدای من! جريان اشكم را به خاطر ترسی كه از تو دارم، و لرزيدن دلم را محض خشيتی كه نسبت به عظمت تو دارم، و حركت و تكان اعضايم را در برابر بيمی كه از تو دارم مشاهده میكنی.(۱۹)
همه اينها محصول شرمساری من از حضرت توست؛ آنهم به خاطر اعمال زشتی كه از من سرزده؛ به همين سبب صدايم از اين كه به درگاهت به زاری بلند شود، خاموش شده و زبانم از راز و نياز با تو باز مانده.(۲۰)
ای خدای من! تو را سپاس، چه بسيار عيوبی كه بر من پوشاندی، و مرا رسوا نكردی، و چه بسيار گناهی كه مستور داشتی، و به آنها مشهورم نساختی، و چه بسيار خيانت و نيرنگ و امور هوسناكی كه مرتكب شدم، ولی پرده آنها را به خاطر حفظ آبرويم ندريدی، و حلقه عار و ننگ آنها را به گردنم نياويختی، و زشتیهايم را نزد همسايگانی كه به دنبال عيوب من هستند، و حسودانی كه نعمتهايت را نزد من میبينند، آشكار نكردی.(۲۱)
@sahife
#خوانشی_از_دعای_شانزدهم
#تا_سر_فراز_بیست_و_دوم
تمام گناهانم را در نظر میگیرم
همان گناهان که سنگینی اش پشتم را خم کرده،
همان ها که عمرم را با آنها به سر بردم،
نافرمانی ها...
نادانی ها...
آیا تو به هرکه تو را بخواند رحم میکنی تا تو را بخوانم؟
یا هرکه را در پیشگاهت بگرید آمرزنده ای تا در گریستن بشتابم؟
یا به هرکس که به خواری در درگاهت روی خود را بر خاک ساید بخشنده ای؟
یا هرکه را با توکل از فقر و بی چیزی به تو شکوه کند بی نیاز کننده ای؟
میدانم گناهانم زیاد است و لایق بخشش تو نیستم
اما خودت بگو جز تو چه کسی را دارم که گناهانم را ببخشد؟
چه کسی جز خودت میتواند مرا بی نیاز کند؟
الهی، فصل علی محمد وآله...
و لا تعرض عنی و قد اقبلت علیک..
پس حالا که من به سوی تو روی آورده ام از من روی برنگردان، مرا محرومم نکن و مرا رد نکن
انت الذی وصفت نفسک بالرحمه فصل علی محمد و آله و الرحمنی
مگر می شود خودت را به رحمت وصف کنی و رحم نکنی؟!
مگر می شود خودت را بخشنده بنامی و نبخشی
قد تری یا الهی فیض دمعی من خیفتک....
و تو اشک روانم را میبینی که از ترس توست،
نگرانی قلبم را میبینی،
لرزیدن اندامم را میبینی که از شکوه و بزرگی توست...
کل ذلک حیاء منک لسوء عملی...
و اما گریه های آرامم به خاطر شرمندگی از کردار بدم است...
یا الهی..
فلک الحمد...
که این شرمندگی را در مقابل کسی جز خودت برایم قرار ندادی...
عیبم را پوشاندی،
رسوایم نکردی،
به بدکرداری معروفم نکردی،
و...
@sahife
#دعای_شانزدهم
#تا_سر_فراز_بیست_و_نهم
(۲۲) ثُمّ لَمْ يَنْهَنِي ذَلِكَ عَنْ أَنْ جَرَيْتُ إِلَي سُوءِ مَا عَهِدْتَ مِنّي
(۲۳) فَمَنْ أَجْهَلُ مِنّي، يَا إِلَهِي، بِرُشْدِهِ وَ مَنْ أَغْفَلُ مِنّي عَنْ حَظّهِ وَ مَنْ أَبْعَدُ مِنّي مِنِ اسْتِصْلَاحِ نَفْسِهِ حِينَ أُنْفِقُ مَا أَجْرَيْتَ عَلَيّ مِنْ رِزْقِكَ فِيمَا نَهَيْتَنِي عَنْهُ مِنْ مَعْصِيَتِكَ وَ مَنْ أَبْعَدُ غَوْراً فِي الْبَاطِلِ، وَ أَشَدّ إِقْدَاماً عَلَي السّوءِ مِنّي
(۲۴) حِينَ أَقِفُ بَيْنَ دَعْوَتِكَ وَ دَعْوَةِ الشّيْطَانِ فَأَتّبِعُ دَعْوَتَهُ عَلَي غَيْرِ عَمًي مِنّي فِي مَعْرِفَةٍ بِهِ وَ لَا نِسْيَانٍ مِنْ حِفْظِي لَهُ؟
(۲۵) وَ أَنَا حِينَئِذٍ مُوقِنٌ بِأَنّ مُنْتَهَي دَعْوَتِكَ إِلَي الْجَنّةِ، وَ مُنْتَهَي دَعْوَتِهِ إِلَي النّارِ.
(۲۶) سُبْحَانَكَ مَا أَعْجَبَ مَا أَشْهَدُ بِهِ عَلَي نَفْسِي، وَ أُعَدّدُهُ مِنْ مَكْتُومِ أَمْرِي.
(۲۷) وَ أَعْجَبُ مِنْ ذَلِكَ أَنَاتُكَ عَنّي، وَ إِبْطَاؤُكَ عَنْ مُعَاجَلَتِي، وَ لَيْسَ ذَلِكَ مِنْ كَرَمِي عَلَيْكَ، بَلْ تَأَنّياً مِنْكَ لِي، وَ تَفَضّلًا مِنْكَ عَلَيّ لِأَنْ أَرْتَدِعَ عَنْ مَعْصِيَتِكَ الْمُسْخِطَةِ، وَ أُقْلِعَ عَنْ سَيّئَاتِيَ الْمُخْلِقَةِ، وَ لِأَنّ عَفْوَكَ عَنّي أَحَبّ إِلَيْكَ مِنْ عُقُوبَتِي
(۲۸) بَلْ أَنَا، يَا إِلَهِي، أَكْثَرُ ذُنُوباً، وَ أَقْبَحُ آثَاراً، وَ أَشْنَعُ أَفْعَالًا، وَ أَشَدّ فِي الْبَاطِلِ تَهَوّراً، وَ أَضْعَفُ عِنْدَ طَاعَتِكَ تَيَقّظاً، وَ أَقَلّ لِوَعِيدِكَ انْتِبَاهاً وَ ارْتِقَاباً مِنْ أَنْ أُحْصِيَ لَكَ عُيُوبِي، أَوْ أَقْدِرَ عَلَي ذِكْرِ ذُنُوبِي.
@sahife
#ترجمه_دعای_شانزدهم
#تا_سر_فراز_بیست_و_نهم
(۲۲) سپس اين همه الطاف و عناياتت نسبت به من، مرا از گرايش به بدیهایی كه از من سراغ داری باز نداشت.
(۲۳) ای خدای من! نادانتر از من به صلاح كار خود كيست؟ و غافلتر از من به نصيب و بهرهاش كدام انسان است؟ و چه كسی از اصلاح وجودش، دور افتادهتر از من است، آنگاه كه تمام نعمتهايی كه به من ميدهی، در گناهانی كه مرا از آن نهی فرمودی صرف ميكنم؟! و چه كسی بيش از من در غرقاب باطل فرو رفته و سختتر از من اقدام به زشتی كرده؟
(۲۴) زمانی كه ميان دعوت تو، و دعوت شيطان میايستم، ولی از دعوت او پيروی میكنم، با اين كه او را، به صورتی كه بايد میشناسم، و نسبت به وضع او فراموشی ندارم،
(۲۵) و من در اين موقعيت، يقين دارم كه نهايت دعوت تو به سوی بهشت، و عاقبت دعوت او به جانب جهنّم است
(۲۶) پاک و منزّهی تو؛ چه شگفت است كه به زيان خود شهادت میدهم، و امور پنهان خود را شماره میكنم،
(۲۷) و شگفتتر از آن بردباریات نسبت به من، و درنگت از مؤاخذه سريع اين بنده گنهكار است. سببش اين نيست كه من در آستان حضرتت انسانی گران قدرم؛ بلكه علّتش، مدارايت با من و تفضّل وجود مقدست بر من است، برای اين كه از نافرمانیات كه موجب خشم توست باز ايستم، و وجودم را از عرصهگاه گناهانی كه فرسودهكننده هويت و شخصيت من است درآوردم؛ به خاطر اين كه گذشتت نسبت به من نزد تو، از مجازات كردن من محبوبتر است،
(۲۸) وگرنه ای خدای من، گناهانم فراوانتر و آثارم زشتتر و كردارم ناپسندتر و گستاخیام در باطل شديدتر، و بيداریام نزد طاعتت ضعيفتر، و هشياری و مراقبتم در برابر تهديدت، ناچيزتر از آن است كه بتوانم عيوبم را برايت شماره كنم، يا توان ذكر كردن گناهانم را داشته باشم.
@sahife
#خوانشی_از_دعای_شانزدهم
#تا_سر_فراز_بیست_و_نهم
تو با مهربانیات به من نزدیک شدی و من مهربانیهایت را نادیده گرفتم و با بدیهایم از تو دور شدم...
عمری از تو غافل بودم...
از رشد و بهره واقعی خودم که همه در آغوش تو برایم حاصل میشد و من عمری گریختم... از تو، از خودم...
من نادانترینم که تمام نعمات تو را در راه گناه صرف کردم و در انجام بدی بسیار سرسختی کردم.
خدایا من کسی بودم که در انتخابهایم بین پروردگارم و شیطان، شیطان را انتخاب کردم... حال آنکه نابینا و فراموشکار نبودم و بدی مسیرم را درک میکردم... و میدانستم سرانجام دعوت تو بهشت و سرانجام دعوت او آتش است.
سبحانک...
خداوندا چه میگویم؟
بندهای سراپا تقصیرم و از خودم فرار کردهام به سوی تو و شکایت ها پیش تو آوردهام و علیه خودم گواهی میدهم و گناهانم را میشمارم...
و عجیبتر از من تو هستی...
که در برابر اعترافاتم سکوت میکنی و مرا با اینهمه گناهانم مجازات نمیکنی...
اما این صبر و بردباری تو به خاطر گرامی بودن من نیست بلکه توبه من از گناهانم برای تو خوشایندتر از کیفر کردن من است..
حال این تویی،
و این من در مقابل لطف و کرامت توام...
کسی که گناهانش بیشتر است، رفتارهایش قبیح است، و کردارش شنیع است، در نادرستی بی باک و متهور است، و برخاستنش برای طاعت تو سستتر است و مراقبت و آگاهیاش به گاه هشداردادنت کمتر است...
و من چگونه زشتیها و گناهانم را برایت برشمرم..
نه هرگز نمیتوانم...
@sahife
#دعای_شانزدهم
#تا_آخر
(۲۹) وَ إِنّمَا أُوَبّخُ بِهَذَا نَفْسِي طَمَعاً فِي رَأْفَتِكَ الّتِي بِهَا صَلَاحُ أَمْرِ الْمُذْنِبِينَ، وَ رَجَاءً لِرَحْمَتِكَ الّتِي بِهَا فَكَاكُ رِقَابِ الْخَاطِئِينَ.
(۳۰) اللّهُمّ وَ هَذِهِ رَقَبَتِي قَدْ أَرَقّتْهَا الذّنُوبُ، فَصَلّ عَلَي مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْتِقْهَا بِعَفْوِكَ، وَ هَذَا ظَهْرِي قَدْ أَثْقَلَتْهُ الْخَطَايَا، فَصَلّ عَلَي مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ خَفّفْ عَنْهُ بِمَنّكَ
(۳۱) يَا إِلَهِي لَوْ بَكَيْتُ إِلَيْكَ حَتّي تَسْقُطَ أَشْفَارُ عَيْنَيّ، وَ انْتَحَبْتُ حَتّي يَنْقَطِعَ صَوْتِي، وَ قُمْتُ لَكَ حَتّي تَتَنَشّرَ قَدَمَايَ، وَ رَكَعْتُ لَكَ حَتّي يَنْخَلِعَ صُلْبِي، وَ سَجَدْتُ لَكَ حَتّي تَتَفَقّأَ حَدَقَتَايَ، وَ أَكَلْتُ تُرَابَ الْأَرْضِ طُولَ عُمُرِي، وَ شَرِبْتُ مَاءَ الرّمَادِ آخِرَ دَهْرِي، وَ ذَكَرْتُكَ فِي خِلَالِ ذَلِكَ حَتّي يَكِلّ لِسَانِي، ثُمّ لَمْ أَرْفَعْ طَرْفِي إِلَي آفَاقِ السّمَاءِ اسْتِحْيَاءً مِنْكَ مَا اسْتَوْجَبْتُ بِذَلِكَ مَحْوَ سَيّئَةٍ وَاحِدَةٍ مِنْ سَيّئَاتِي.
(۳۲) وَ إِنْ كُنْتَ تَغْفِرُ لِي حِينَ أَسْتَوْجِبُ مَغْفِرَتَكَ، وَ تَعْفُو عَنّي حِينَ أَسْتَحِقّ عَفْوَكَ فَإِنّ ذَلِكَ غَيْرُ وَاجِبٍ لِي بِاسْتِحْقَاقٍ، وَ لَا أَنَا أَهْلٌ لَهُ بِاسْتِيجَابٍ، إِذْ كَانَ جَزَائِي مِنْكَ فِي أَوّلِ مَا عَصَيْتُكَ النّارَ، فَإِنْ تُعَذّبْنِي فَأَنْتَ غَيْرُ ظَالِمٍ لِي.
(۳۳) إِلَهِي فَإِذْ قَدْ تَغَمّدْتَنِي بِسِتْرِكَ فَلَمْ تَفْضَحْنِي، وَ تَأَنّيْتَنِي بِكَرَمِكَ فَلَمْ تُعَاجِلْنِي، وَ حَلُمْتَ عَنّي بِتَفَضّلِكَ فَلَمْ تُغَيّرْ نِعْمَتَكَ عَلَيّ، وَ لَمْ تُكَدّرْ مَعْرُوفَكَ عِنْدِي، فَارْحَمْ طُولَ تَضَرّعِي وَ شِدّةَ مَسْكَنَتِي، وَ سُوءَ مَوْقِفِي.
(۳۴) اللّهُمّ صَلّ عَلَي مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ قِنِي مِنَ الْمَعَاصِي، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِالطّاعَةِ، وَ ارْزُقْنِي حُسْنَ الْإِنَابَةِ، وَ طَهّرْنِي بِالتّوْبَةِ، وَ أَيّدْنِي بِالْعِصْمَةِ، وَ اسْتَصْلِحْنِي بِالْعَافِيَةِ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الْمَغْفِرَةِ، وَ اجْعَلْنِي طَلِيقَ عَفْوِكَ، وَ عَتِيقَ رَحْمَتِكَ، وَ اكْتُبْ لِي أَمَاناً مِنْ سُخْطِكَ، وَ بَشّرْنِي بِذَلِكَ فِي الْعَاجِلِ دُونَ الْآجِلِ، بُشْرَي أَعْرِفُهَا، وَ عَرّفْنِي فِيهِ عَلَامَةً أَتَبَيّنُهَا.
(۳۵) إِنّ ذَلِكَ لَا يَضِيقُ عَلَيْكَ فِي وُسْعِكَ، وَ لَا يَتَكَأّدُكَ فِي قُدْرَتِكَ، وَ لَا يَتَصَعّدُكَ فِي أَنَاتِكَ، وَ لَا يَئُودُكَ فِي جَزِيلِ هِبَاتِكَ الّتِي دَلّتْ عَلَيْهَا آيَاتُكَ، إِنّكَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ، وَ تَحْكُمُ مَا تُرِيدُ، إِنّكَ عَلَي كُلّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.
@sahife
#ترجمه_دعای_شانزدهم
#تا_آخر
(۲۹) جز اين است كه خود را به اين صورت نكوهش ميكنم، در حالی كه به مهربانی بيش از اندازهات كه صلاح كار گنهكاران به آن است، چشم طمع دارم، و به رحمتت كه آزادي خطاكاران، در گروي آن است اميدوارم.
(۳۰) خدايا! اين وجود من است كه گناهان او را به بند بردگی كشيده؛ پس بر محمّد و آلش درود فرست، و وجودم را به عفوت از بند بردگی گناهان آزاد كن، و اين پشت من است كه خطاها آن را گران و سنگين كرده؛ پس بر محمّد و آلش درود فرست، و به احسانت آن را سبک فرما
(۳۱) ای خدای من! اگر به درگاهت گريه كنم تا جايی كه پلکهای دو چشمم روی هم افتد، و چنان به شدّت ناله زنم تا صدايم قطع شود، و چندان به پيشگاهت بايستم كه پايم ورم كند، و آن مقدار برايت ركوع كنم كه استخوانهای پشتم از جا كنده شده و زدوده گردد، و به اندازهای سجده كنم كه چشمهايم از كاسه درآيد، و در طول عمرم خاک زمين را بخورم، و تا پايان حياتم آب آلوده به خاكستر بنوشم، و در اثنای اين اوضاع و احوال، چندان ذكر تو گويم كه زبانم از كار بماند، آنگاه از روی شرمساری از تو، چشم به آفاق آسمان باز نكنم، با اين همه سزاوار محو يك گناه از تمام گناهانم نيستم.
(۳۲) و اگر زماني كه سزاوار آمرزشت شوم، مرا بيامرزی، و هنگامی كه مستحق عفوت گردم، مرا عفو كنی؛ همانا اين آمرزش و عفو، به خاطر استحقاق من نسبت به من واجب نيست، و من مستحق وجوب آمرزش و عفو نيستم؛ زيرا پاداش من از جانب تو، در اولين باری كه مرتكب معصيتت شدم آتش بود، بنابراين اگر مرا عذاب كنی، ستمكار بر من نيستي.
(۳۳) خدای من! اكنون كه مرا به پرده پوشیات در پوشيدهای و رسوايم نكردی، و به كرمت با من مدارا كرده، و به كيفرم شتاب نورزيدی و به احسانت از من گذشتی و نعمتت را نسبت به من تغيير ندادی و نزد من نيکی و خوبيت را تيره و تار نكردی، پس بر طول زاريم، و سختی بيچارگیام و بدی جايگاهم رحمت آر.
(۳۴) خدايا! بر محمّد و آلش درود فرست، و مرا از گناهان حفظ كن، و به طاعت و فرمانبرداری از خود به كار گير، و نيكو بازگشت را روزيم فرما، و به توبه پاكم كن، و به دوری از گناه، ياریام ده، و به سلامت همه جانبه، زندگيم را اصلاح كن و شيرينی آمرزش را به من بچشان، و مرا رها شده عفوت و آزاد شده رحمتت قرار ده و از خشم خود خطّ امانم بده، و هم اكنون نه در آينده، به مژده آن خوشحالم فرما، مژده ای كه آن را بشناسم، و به نشانهای كه، آن را آشكارا بينم، آگاهم كن
(۳۵) كه اين كار در عرصه گاه سعه رحمتت، بر تو دشوار نيست، و تو را در ميدان قدرتت به مشقت نمیاندازد، و در حوزه بردباریات، تو را دچار سختی نمیكند، و در فضای بخششهای فراوانت كه آياتت بر آنها گواه است، تو را در فشار و تنگنا قرار نمیدهد. همانا هر چه بخواهی انجام میدهی و هرچه را اراده فرمایی حكم میكنی، مسلماً بر هر كاری توانايی.
@sahife
#خوانشی_از_دعای_شانزدهم
#تا_آخر
بارالها...
طمع انداختن به مهرت هم هنر میخواهد که من ندارم...
او سیدالساجدین است که خود را به خاطر طمع داشتن به مهرت سرزنش میکند اما من...
من خود را به خاطر ندیدنت سرزنش میکنم،
کاش لا اقل تو را در زندگیام میدیدم... مهرت را... رحمتت را ...
بارالها این تویی که میتوانی گردنم را از گناهانم آزاد کنی و بار گناهانم را که پشتم را خم کردهاند سبک گردانی... پس این گناهان من و این لطف و عنایت تو...
بارالها... او که بندهی صالح و صادق توست میگوید :«اگر چنان زار بگریم که مژههایم بریزد و آن سان مویه و ناله کنم که بانگ من به خموشی گراید و بر آستان جلالت بایستم که پاهایم متورم شود و......»
میگوید و میگوید.... او که اغراق در سخنانش نیست..
«باز شایسته آن نیستم که گناهی از گناهانم را بزدایی...»
بار الها... بر چه بگریم؟ بر گناهانم که اصلا سنگینی شان را حس نمیکنم؟ بر چیزی که نیستم ناله و مویه کنم؟ بر سنگینی گناهانم که تا به حال سنگینیشان را حس نمیکردم و اکنون این حرفها را از امام معصوم میشنوم؟
خدایا برای چه دعا کنم؟
برای بخشیدن گناهانم یا برای فهمیدنشان؟؟؟؟؟
اصلا میفهمم گناه کردم که بخواهم توبه کنم؟
خداوندا او که بهترین بندگانت است میگوید...
«حال که مرا رسوایم نکردی و با بخشش خود با من خوشرفتاری کردی و در کیفرم شتاب نکردی و.....
پس بر بسیاری زاری و سختی زمینگیریام و بدی جایگاهم رحم فرما...»
آه...خدای من!
نمیدانم مگر او چه گناهی کرده که با تو اینگونه سخن میگوید؟؟؟
من نمیدانم با اینهمه گناهانم چگونه باید با تو صحبت کنم ؟ چگونه باید اینقدر دلبرانه توبه و انابه کنم... خدای من، دعاهای امام را برای من ضربدر صد و هزار و میلیون و.... اصلا ضرب در بی نهایت کن! اگر او میگوید رحم فرما، به من بینهایت بار بیشتر رحم فرما...
بار خدایا مرا از گناهان بازدار و به فرمانبری وادار ونیکی بازگشت از گناه را روزیم فرموده وبه توبهام پاک گردان.........
زیرا روا ساختن درخواست من دربرابر توانایی تو دشوار نیست...
انک علی کل شیء قدیر
@sahife