eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ طَاعَةَ الْخَاشِعِینَ خدایا در این ماه طاعت فروتنان را نصیبم کن وَ اشْرَحْ فِیهِ صَدْرِی بِإِنَابَةِ الْمُخْبِتِینَ و سینه ام را برای انابه همانند بازگشت خاضعان باز کن بِأَمَانِکَ یَا أَمَانَ الْخَائِفِینَ به امان دادنت ای امان ده هراسندگان 👈 شرح صوتی دعا در لینک زیر http://alumni.miu.ac.ir/index.aspx?siteid=2&pageid=30651 http://www.aviny.com/Voice/ramazan/sharh_doa_ruzane/mojtahedi.aspx 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
👈 قرآن بصورت (تندخوانی) https://qurantv.ir/qariinfo/6827 👈 از صفحه 181 تا صفحه 193 http://moshaf.org/files/other/document/Sahifeh%20Sajjadiyeh.pdf 👈 مقید باشیم به توفیق الهی و با استمداد از آقا امام سجاد علیه السلام روزانه برنامه ی تعیین شده را با هم قرائت کنیم 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
Sahifeh Sajjadiyeh-bonyana.com.pdf
2.95M
🌙 لطفا کتاب صحیفه سجادیه - از صفحه 181 تا صفحه 193 مطالعه شود
«55» اللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ آبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَهْلِ دِينِنَا جَمِيعاً مَنْ سَلَفَ مِنْهُمْ وَ مَنْ غَبَرَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ خدايا! از تمام پدران و مادران و اهل دينمان بگذر؛ چه هر كه از ايشان درگذشته، و چه آنها كه تا روز قيامت خواهند آمد. دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
1 ⏺ مرتبه بندگان صالح به اعتبار مرتبه عبوديّت و بندگى، نزد خداوند متعال متفاوت است؛ زيرا هر بنده‏اى از بندگان درستكار به اعتبار مقام يا اسمى كه در او غلبه ظهورى دارد مرتبه ويژه‏اى پيدا مى‏كند. ما در نماز بعد از سلام بر نبىّ مكرّم اسلام صلى الله عليه و آله منزلت آنان را با خطاب مخصوص‏ «السَّلامُ علينا و على عِبادِ اللّهِ الصَّالِحينَ» بيان مى‏كنيم. اگر چه در خطاب عباد، به ويژگى و صلاحيّت آنان اشاره دارد و خود را هم در شمار آنان مى‏داند ولكن مقصود مقامى است كه در كائنات و عرش الهى به آنان اختصاص داده‏اند، به ويژه كسانى كه در مراتب ايمان و اسلام و تقوا حقوق دينى برترى دارند. بسيارى از نياكان و پيشگامان حقيقى و حقوقى كه در عصرهاى پيشين مى‏زيسته‏اند؛ و به گردن همه نسل‏هاى جديد حق حيات و سرافرازى دارند؛ و در طلب مغفرت و عفو اهل استحقاق هستند. محبّت و پيوند رشته‏هاى دوستى بين دو نسل گذشته و آينده در تحكيم مبانى اعتقادى و اخلاقى مؤثّر است. امير المؤمنين عليه السلام در حكمت‏هاى خويش مى‏فرمايد: مَوَدَّةُ الْآباءِ قَرابَةٌ بَيْنَ الْابْناءِ وَ الْقَرَابَةُ الَى الْمَوَدَّةِ احْوَجُ مِنَ الْمَوَدَّةِ الَى الْقَرابَةِ. دوستى پدران، خويشاوندى بين فرزندان است، و خويشاوندى به دوستى محتاج ‏تر از دوستى به خويشاوندى است. و نيز مى‏فرمايد: أَبْلَغُ الْعِظاتِ النَّظَرُ إِلَى مَصارِعِ الْأَمْواتِ وَ الْاعْتِبارُ بِمَصائِرِ الْآباءِ وَ الْأُمَّهاتِ. رساترين پندها نگاه كردن به آرامگاه مردگان و عبرت گرفتن از سرنوشت پدران و مادران است. در روايت آمده است: امام موسى بن جعفر عليه السلام به مرد زشت‏رويى از اهالى عراق برخورد كرد و به او سلام كرد و در كنارش نشست و مدّتى طولانى با وى گفتگو كرد. و سپس فرمود: اگر برايت مشكلى يا حاجتى پيش آيد حاضرم آن را برآورده سازم. شخص ديگرى گفت: يابن رسول اللّه صلى الله عليه و آله! نزد اين مرد مى‏نشينى و سپس از نيازهايش مى‏پرسى، در صورتى كه او به شما نيازمندتر است، حضرت فرمود: او بنده‏اى از بندگان خداست و به حكم كتاب خدا با ما برادر است و در سرزمين خدا به سر مى‏برد. ما و او را، از بهترين پدران يعنى آدم عليه السلام و برترين اديان يعنى اسلام به هم پيوند داده است وشايد روزى زمانه ما را در كارى نيازمند او كند و آنگاه ما را ببيند كه ديروز بر او بزرگى فروختيم و امروز در برابرش فروتنى مى‏كنيم ... 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 11 ، ص: 411 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
2 ⏺ پيشگامان در نيكى‏ها و پيشينيان در اعمال صالح نبايد فراموش شوند؛ زيرا مقام معنوى آنان بالاتر از كاميابى مادّى آنهاست، به ويژه سبقت آنان در ايمان و جهاد و انفاق در راه خدا، براى تقرّب به پروردگار بوده است. و خداوند متعال هم در تجليل از آنان فرموده است: وَ السبِقُونَ السبِقُونَ* أُوْلئِكَ الْمُقَرَّبُونَ* فِى جَنتِ النَّعِيمِ و پيشى گيرندگان [به اعمال نيك‏] كه پيشى گيرندگان [به رحمت و آمرزش‏] اند،* اينان مقربان‏اند،* در بهشت‏هاى پر نعمت‏اند. منظور از قرب در آيه، قرب منزلتى است نه مكانى؛ و تقرّب به خداوند با ادّعا حاصل نمى‏شود؛ روش و دليل دارد. يهوديان مى‏گفتند: ما مقربان درگاه خدا هستيم ولى خداوند در پاسخ آنان مقرّبان را كسانى مى‏داند كه در كمالات و ارزش‏هاى دينى پيش قدم باشند. آنانى كه در شرايط سخت و گرفتارى براى تعالى اسلام ايستادگى مى‏نمودند و همه تلخى‏ها را به جان مى‏خريدند تا نور حق بر دل‏هاى مردم تابيده شود. و خداوند هم در برابر حق‏شناسى و قدردانى از آنان، بالاتر از غفران و بهشت؛ درجه و مدال افتخار مقرّبان و رضايت خويش را به آنان عطا فرموده است: وَ السبِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسنٍ رَّضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُواْ عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنتٍ تَجْرِى تَحْتَهَا الْأَنْهرُ خلِدِينَ فِيهَآ أَبَدًا ذَ لِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار و كسانى كه به نيكى و درستى از آنان پيروى كردند، خدا از ايشان خشنود است و آنان هم از خدا راضى هستند؛ براى ايشان بهشت‏هايى آماده كرده كه از زيرِ [درختانِ‏] آن نهرها جارى است، در آنجا براى ابد جاودانه‏اند؛ اين است كاميابى بزرگ. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 11 ، ص: 411 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
3 ⏺ از مصاديق بارز «سابقون» مى‏توان به موارد ذيل اشاره كرد: انبيا و اولياى الهى به ويژه رسول اللّه صلى الله عليه و آله و امير المؤمنين عليه السلام و فاطمه زهرا عليها السلام و اهل بيت و و مهاجرين و تابعين و مؤمنان و شهيدان و پدران و مادران صالحى كه براى هدايت و ديانت بسيار كوشا و جانفشانى كردند و جان عزيزشان را در راه هدف الهى به حق سپردند. و همه مسلمانان و نسل‏هاى بعد در قرون اخير، مديون پايدارى و همّت بلند آن بزرگواران هستند؛ زيرا آنان راه شناخت خدا و سعادت و راهيابى به بهشت را به ما نشان دادند. ابن عباس مى‏گويد: از تفسير كلام خدا كه فرمود: وَ السبِقُونَ السبِقُونَ* أُوْلئِكَ الْمُقَرَّبُونَ* فِى جَنتِ النَّعِيمِ از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدم، فرمود: جبرئيل به من گفته است: اينان على و شيعيان اويند، آنانند كه به بهشت پيشى گيرند به خاطر كرامتى كه خداوند به آنان نموده و مقرّبان درگاه خداوند مى‏باشند. «1» مكتب كامل و شايسته: مكتبى است كه براى پيروان و نسل آينده خود نيز طرح كمال و رشد داشته باشد و دعاى خير و استغفار براى گذشتگان، وظيفه آيندگان باشد. سابقه در ايمان ارزش محسوب مى‏شود و برادرى واقعى در پرتو ايمان است و رحمت و رأفت حق پشتوانه قبول دعاهاست. همانطور كه خداوند درباره مسلمان صدر اسلام مى‏فرمايد: وَ الَّذِينَ جَآءُو مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَ نِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمنِ وَ لَاتَجْعَلْ فِى قُلُوبِنَا غِلًّا لّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ و نيز كسانى كه بعد از آنان [انصار و مهاجرين‏] آمدند در حالى كه مى‏گويند: پروردگارا! ما و برادرانمان را كه به ايمان بر ما پيشى گرفتند بيامرز، و در دل‏هايمان نسبت به مؤمنان، خيانت و كينه قرار مده. پروردگارا! به حقيقت تو رؤوف و مهربانى. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 11 ، ص: 411 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 ⏺ خودسازى فردى و اجتماعى بدون استمرار از خداوند ممكن نمى‏شود، بلكه بايد به سراغ ريشه گناهانى همچون حسادت و كينه رفت و با دعاى خير و طلب آمرزش، كينه‏ها را از دل دور كنيم، تا همدلى و محبّت در دل‏هاى همه انسان‏ها موج بزند. از جمله حقوقى كه سيد ساجدان و زينت عابدان امام سجّاد عليه السلام درباره بزرگان در مى‏فرمايد: وَ حَقُّ الْكَبِيرِ تَوْقِيرُهُ لِسِنِّهِ وَ إِجْلالُهُ لِتَقَدُّمِهِ فِى الْاسْلامِ قَبْلَكَ وَ تَرْكُ مُقابَلَتِهِ عِنْدَ الْخِصامِ وَ لاتَسْبِقْهُ إِلى‏ طَرِيقٍ وَ لاتَتَقَدَّمْهُ وَ لاتَسْتَجْهِلْهُ وَ إنْ جَهِلَ عَلَيْكَ احْتَمَلْتَهُ وَ اكْرَمْتَهُ لِحَقِّ الْإسْلامِ وَ حُرْمَتِهِ. حق بزرگتر اين است كه او را به خاطر سنّش احترام كرده و به خاطر سبقت او بر تو، در اسلام او را بزرگ شمارى و در مقام ستيزه جويى او؛ رويارويى با او نكنى و در هيچ راهى بر او سبقت نجويى و او را به نادانى نگيرى و اگر او اقدام به جهالت با تو كرد، او را تحمّل نمايى و به خاطر حقّ بزرگى در اسلام و احترام آن، او را عزيز و گرامى دارى. سپس حضرت در ادامه حقوق اهل دين و شريعت را كه در پناه قرآن و رسالت پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله هستند برمى‏شمرد و مى‏فرمايد: وَ حَقُّ أَهْلِ مِلَّتِكَ إِضْمارُ السَّلامَةِ لَهُمْ وَ الرَّحْمَةُ لَهُمْ وَ الرِّفْقُ بِمُسِيئِهِمْ وَ تَأَلُّفُهُمْ وَ اسْتِصلاحُهُم وَ شُكْرُ مُحْسِنِهِمْ وَ كَفُّ الْأَذى عَنْهُمْ وَ تُحِبُّ لَهُمْ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تَكْرَهُ لَهُمْ ما تَكْرَهُ لِنَفْسِكَ وَ أَنْ تَكُونَ شُيُوخُهُمْ بِمَنْزِلَةِ أَبيكَ وَ شَبابُهُمْ بِمَنْزِلَةِ إِخْوَتِكَ وَ عَجائِزُهُمْ بِمَنْزِلَةِ أُمِّكَ وَ الصِّغارُ بِمَنْزِلَةِ أَوْلادِكَ. و حق همكيشان تو اين است كه در نهان خانه دل، خواستار سلامت آنان بوده و نسبت به آنان دلسوز باشى و با بدانشان مدارا كرده، و با آنان انس و الفت برقرار كرده و خواستار اصلاحشان باشى، و نيكوكارشان را سپاسگزار بوده و دست آزار خويش از آنان باز دارى و براى آنان دوست بدارى آن‏چه براى خود دوست مى‏دارى؛ و برايشان ناپسند شمارى آنچه براى خود نمى‏پسندى و بايد كه پيرمردان آنان برايت به منزله پدر و جوانانشان به منزله برادر و پيرزنان آنان به جاى مادرت و كوچكان به مانند فرزندانت باشند. همه در جامعه اسلامى داراى حقوق فردى و اجتماعى هستند و اسلام در ميان آنها پيوند همكيشى ايجاد كرده است و در دل ارتباط و محبّت و دوستى به خاطر خدا مى‏كنند و هيچ هدفى آنان را از تلاش و سير به سوى خدا باز نمى‏دارد. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 11 ، ص: 411 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
5 ⏺ از فرازهاى دعاى حضرت چنين برداشت مى‏شود؛ توجّه و عنايت به گذشتگان از پدر و مادران و بزرگان دينى، انسان را از دايره ذهن كوچك و شخصيّت محدود بيرون كشيده و او را به گذشته و آينده‏اش پيوند مى‏زند. تجربه نياكان و خاطرات زندگى آنان، ره توشه آيندگان مى‏شود. از سوى ديگر اين ديد گسترده، پرده از نياز انسان به دعاى ديگران بر مى‏دارد كه در دل خود هر چه را ديگران براى خود مى‏خواهند و زمينه‏هاى سعادت را براى خويش فراهم كرده‏اند براى او نيز بسازند، تا با عبور از او نسل بعد هم بهره‏مند گردد. از اين رو طلب عفو و مغفرت براى آنان و دعا براى شادى روح آنان، در تداوم نظارت و عنايت آنان در عالم ارواح بر زندگان و توفيق يافتن در راه حق، مؤثّر است. با درود پيوسته بر مقام رسالت و اهل بيت نبوّت و بزرگوارانى كه ما را با ياد دادن آموزه‏هاى دينى و فراخواندن به رفتار و كردار نيك و نظام تربيتى به حق رهنمون شدند و در انسان انگيزه بيشترى براى تكامل و رسيدن به كمالات معنوى برتر، پديد آوردند. حضرت على عليه السلام در رابطه با فضائل آل محمد صلى الله عليه و آله و كرامت اهل بيت عليهم السلام چنين مى‏فرمايد: هُمْ عَيْشُ الْعِلْمِ وَ مَوْتُ الْجَهْلِ. يُخْبِرُكُمْ حِلْمُهُمْ عَنْ عِلْمِهِمْ وَ ظاهِرُهُمْ عَنْ باطِنِهِمْ وَ صَمْتُهُمْ عَنْ حِكَمِ مَنْطِقِهِمْ. لايُخالِفُونَ الْحَقَّ وَ لايَخْتَلِفُونَ فِيهِ. هُمْ دَعائِمُ الْإِسْلامِ وَ وَلائِجُ الْاعْتِصامِ بِهِمْ عادَ الْحَقُّ فى نِصابِهِ وَ انْزاحَ الْباطِلُ عَنْ مُقامِهِ وَ انْقَطَعَ لِسانُهُ عَنْ مَنْبِتِهِ. عَقَلُوا الدّينَ عَقْلَ وِعايَةٍ و رِعايَةٍ، لا عَقْلَ سَماعٍ وَ رِوايَةٍ. فَانَّ رُواةَ الْعِلْمِ كَثيرٌ وَ رُعاتَهُ قَليلٌ. اينان حيات دانش، و مرگ جهلند. بردبارى آنان از دانششان، و آشكارشان از نهانشان، و سكوتشان از حكمت گفتارشان شما را خبر مى‏دهد. با حق مخالفت نمى‏ورزند و در آن اختلاف نمى‏نمايند. ستون‏هاى اسلام، و پناهگاه مردمند. حق به آنان به جاى اصليش بازگشت، و باطل از جايگاهش دور شد، و زبانش از ريشه قطع گرديد. دين را همراه با فراگيرى و عمل درك كردند، نه فقط از راه شنيدن و روايت كردن؛ زيرا راويان دانش فراونند، و عمل كنندگان به حق اندك. صبر بر مسائل و مشكلات اجر و مزد بالايى دارد. در همه امور بزرگان حقيقى، بارى را به دوش مى‏گيرند و تا پاى جان بر آن مى‏ايستند، تا نور حق و حقيقت بر هر جا بتابد. البته كسانى كه خدا را به عنوان معبود خود مى‏پذيرند بايد ايستادگى كنند تا بركات و ثمرات آن را ببينند. قرآن درباره صابران و جويندگان راه مستقيم مى‏فرمايد: إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلئِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَ لَاتَحْزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالْجَنَّةِ الَّتِى كُنتُمْ تُوعَدُونَ بى‏ترديد كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداست؛ سپس [در ميدان عمل بر اين حقيقت‏] استقامت ورزيدند، فرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند [و مى‏گويند:] مترسيد و اندوهگين نباشيد و شما را به بهشتى كه وعده مى‏دادند، بشارت باد. آنچه ايمان را بارور مى‏كند و به نتيجه مى‏رساند، مقاومت است وگرنه چه بسيار مؤمنانى كه براى اسلام هم زحمت كشيده‏اند ولى بد عاقبت شدند. استقامت در كنار ايمان ارزشمند و مفيد است. انسان در اثر ايمان و اميدى كه به هدف دارد مقاومت مى‏ورزد و فرشتگان را به خود جلب مى‏كند؛ در نتيجه ترس و اندوه نسبت به گذشته از او برطرف مى‏شود. بالاترين هديه آسمانى كه فرشتگان براى مؤمنان مقام مى‏آورند؛ آرامش روحى و روانى است. سپس امنيّت اجتماعى در پى خواهد داشت. اگر مقاومت رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در راه دين و ايستادگى ائمه اطهار عليهم السلام به خاطر پاسدارى از كيان دين و استقامت مبارزان و انقلابيون در راه جهاد با دشمنان و كافران نبود؛ تاكنون بويى از شريعت هم به مشام نسل نو نمى‏رسيد و شناختى از اصول دين پيدا نمى‏كردند. اگر در بين جوانان ارتباط و احترام بزرگان بر اساس سيره پسنديده اسلامى باشد، بسيارى از مشكلات آنان برطرف مى‏شود و خداوند متعال عنايت ويژه‏اى به اين آداب دارد. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 11 ، ص: 411 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
6 ⏺ احترام بزرگان و پيرمردان در روايات‏ پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله درباره احترام به بزرگان و ريش سفيدان مى‏فرمايد: مَنْ وَقَّرَ ذا شَيْبَةٍ فِى الْإِسْلامِ آمَنَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْ فَزَعِ يَوْمِ الْقِيامَةِ. هر كه پير مسلمانى را تكريم و احترام نمايد، خداوند او را از ترس روز قيامت ايمنى دهد. و نيز فرمود: مِنْ إِجْلالِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِجْلالُ ذِي الشَّيْبَةِ الْمُسْلِمِ. از والا شمردن خداى عزيز و بلند مرتبه؛ احترام موى سپيد مسلمان است. و نيز مى‏فرمايد: الشَّيْخُ فى‏ أَهْلِهِ كَالنَّبِىُّ فى‏ أُمَّتِهِ. پيرمرد در خاندانش همچون پيامبر در امّتش است. در روايت أنس آمده است: پيرمردى به حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله شرفياب شد. كسانى كه در محضر آن حضرت بودند رعايت احترامش را ننمودند. و در جا دادن كندى نشان دادند. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله از اين رفتار برخلاف ادب، ناراحت شد و به آنان فرمود: كسى كه به خردسالان ما ترحّم نكند و پيران ما را تكريم ننمايد، از ما نيست. يعنى وابستگى و رابطه‏اى بين ما و او ايجاد نشده است، چه رسد به اينكه مورد آمرزش و شفاعت قرار گيرد. 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 11 ، ص: 411 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
اى خداوند، از پدران و مادران و همكيشان ما، آنان كه ديده از جهان بسته ‏اند و آنان كه هنوز جام مرگ ننوشيده ‏اند، درگذر. دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
خدای خوبم در روز ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام هیچ دستی را خالی برنگردان الهی آمین ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
یا المتحیرین @sahife2
برنامه ی تکلیف زیورآلات کعبه وَ رُوِيَ أَنَّهُ ذُكِرَ عِنْدَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ فِي أَيَّامِهِ حَلْيُ الْكَعْبَةِ وَ كَثْرَتُهُ، فَقَالَ قَوْمٌ لَوْ أَخَذْتَهُ فَجَهَّزْتَ بِهِ جُيُوشَ الْمُسْلِمِينَ كَانَ أَعْظَمَ لِلْأَجْرِ وَ مَا تَصْنَعُ الْكَعْبَةُ بِالْحَلْيِ، فَهَمَّ عُمَرُ بِذَلِكَ وَ سَأَلَ عَنْهُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) فَقَالَ: إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى النَّبِيِّ (صلی الله علیه وآله) وَ الْأَمْوَالُ أَرْبَعَةٌ: أَمْوَالُ الْمُسْلِمِينَ، فَقَسَّمَهَا بَيْنَ الْوَرَثَةِ فِي الْفَرَائِضِ، وَ الْفَيْءُ فَقَسَّمَهُ عَلَى مُسْتَحِقِّيهِ، وَ الْخُمُسُ فَوَضَعَهُ اللَّهُ حَيْثُ وَضَعَهُ، وَ الصَّدَقَاتُ فَجَعَلَهَا اللَّهُ حَيْثُ جَعَلَهَا؛ وَ كَانَ حَلْيُ الْكَعْبَةِ فِيهَا يَوْمَئِذٍ، فَتَرَكَهُ اللَّهُ عَلَى حَالِهِ وَ لَمْ يَتْرُكْهُ نِسْيَاناً وَ لَمْ يَخْفَ عَلَيْهِ [عَنْهُ] مَكَاناً؛ فَأَقِرَّهُ حَيْثُ أَقَرَّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ. فَقَالَ لَهُ عُمَرُ لَوْلَاكَ لَافْتَضَحْنَا، وَ تَرَكَ الْحَلْيَ بِحَالِهِ. در زمان حكومت عمر، نسبت به فراوانى زيور و زينت هاى كعبه صحبت شد، گروهى گفتند آنها را براى لشكر اسلام مصرف كن، كعبه زر و زينت نمى خواهد، وقتى از امير المؤمنين عليه السّلام پرسيدند، فرمود): همانا قرآن بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هنگامى نازل گرديد كه اموال چهار قسم بود، اموال مسلمانان، كه آن را بر أساس سهم هر يك از وارثان، تقسيم كرد، و غنيمت جنگى كه آن را به نيازمندانش رساند، و خمس، كه خدا جايگاه مصرف آن را تعيين فرمود، و صدقات، كه خداوند راه هاى بخشش آن را مشخّص فرمود. و زيور آلات و زينت كعبه از اموالى بودند كه خدا آن را به حال خود گذاشت، نه از روى فراموشى آن را ترك كرد، و نه از چشم خدا پنهان بود، تو نيز آن را به حال خود واگذار چنانكه خدا و پيامبرش آن را بحال خود واگذاشتند. (عمر گفت: اگر تو نبودى رسوا مى شديم، و متعرّض زيور آلات كعبه نشد). 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ سرنوشت زيورآلات كعبه: قسمت اول 📜 سيّد رضى شأن ورودى براى اين كلام حكيمانه امام عليه السلام نقل مى كند ومى گويد: «روايت شده است كه در ايام خلافت عمر بن الخطاب، نزد او از زيورهاى كعبه و كثرت آن سخن به ميان آمد. گروهى (به عمر) گفتند: اگر آنها را مى گرفتى (و مى فروختى) و با آن، لشكرهاى مسلمين را مجهز مى ساختى، اجر آن بيشتر بود. كعبه چه احتياجى به اين زيورها دارد؟ به دنبال آن، عمر تصميم به اين كار گرفت و از اميرمؤمنان عليه السلام دراين باره سؤال كرد»؛ (وَ رُوِيَ أَنَّهُ ذُكِرَ عِنْدَ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ فِي أَيَّامِهِ حَلْيُ الْكَعْبَةِ وَكَثْرَتُهُ فَقَالَ قَوْمٌ لَوْ أَخَذْتَهُ فَجَهَّزْتَ بِهِ جُيُوشَ الْمُسْلِمِينَ كَانَ أَعْظَمَ لِلاَْجْرِ وَمَا تَصْنَعُ الْكَعْبَةُ بِالْحَلْيِ فَهَمَّ عُمَرُ بِذَلِکَ وَسَأَلَ عَنْهُ أَمِيرَالْمُوْمِنِينَ عليه السلام). «امام عليه السلام در پاسخ او فرمود: اين قرآن بر پيامبر صلي الله عليه و آله نازل شد در حالى كه چهار نوع مال وجود داشت: اموال مسلمانان، كه آنها را (طبق دستور قرآن) به عنوان ارث مطابق سهام خاص در ميان ورثه تقسيم فرمود، و فىء (غنائمى كه از طريق جنگ يا غير جنگ به دست آمده بود)، كه آن را بر مستحقانش تقسيم كرد، وخمس، كه آن را در موارد خود قرار داد، و صدقات (زكوات)، كه آن را در آنجا كه لازم بود قرار داد (و در ميان مستحقانش تقسيم فرمود) و در آن زمان زيورهاى كعبه وجود داشت و خدا آن را بر همان حال باقى گذاشت (و حكم خاصى براى تقسيم آن بيان نكرد) و اين امر نه از روى فراموشى بود و نه به دليل مخفى بودن مكان آن، بنابراين تو نيز آن را بر همان حال كه خدا و پيامبرش آن را قرار دادهاند باقى بگذار (و از تصرف در آن صرف نظر كن)»؛ (فَقال عليه السلام : إنَّ الْقُرْآنَ أُنْزِلَ عَلَى النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله، وَالاَْمْوَالُ أَرْبَعَةٌ: أَمْوَالُ الْمُسْلِمِينَ فَقَسَّمَهَا بَيْنَ الْوَرَثَةِ فِي الْفَرَائِضِ؛ وَالْفَيْءُ فَقَسَّمَهُ عَلَى مُسْتَحِقِّيهِ؛ وَالْخُمْسُ فَوَضَعَهُ اللّهُ حَيْثُ وَضَعَهُ؛ والصَّدَقَاتُ فَجَعَلَهَا اللّهُ حَيْثُ جَعَلَهَا. وَكَانَ حَلْيُ الْكَعْبَةِ فِيهَا يَوْمَئِذٍ، فَتَرَكَهُ اللّهُ عَلَى حَالِهِ، وَلَمْ يَتْرُكْهُ نِسْيَاناً، وَلَمْ يَخْفَ عَلَيْه مَكاناً، فَأَقِرَّهُ حَيْثُ أَقَرَّهُ اللّهُ وَرَسُولُهُ). هنگامى كه عمر گفتار امام عليه السلام را شنيد عرض كرد: «اگر تو نبودى رسوا مى شديم. و زيورهاى كعبه را به حال خود واگذاشت»؛ (فَقَالَ لَهُ عُمَرُ لَوْلاکَ لاَفْتَضَحْنَا وَتَرَکَ الْحَلْيَ بِحَالِهِ). امام عليه السلام درواقع براى پاسخگويى به مشكل زيورآلات كعبه از دليل روشنى استفاده كرد و فرمود كه «هرگاه به قرآن مجيد مراجعه شود تكليف تمام اموال، چه اموال خصوصى و شخصى و چه اموال بيت المال روشن شده است». درباره اموال شخصى، حكم ارث به شكل مبسوط در سوره «نساء» آمده و درباره اموال عمومى مانند خمس، در آيه 41 سوره «انفال» و درمورد حكم زكات، در آيه 60 سوره «توبه» و درباره غنائم كه به صورت فىء وارد بيت المال مى شود در آيه 7 سوره «حشر» حكم آمده است. ولى با اينكه زيورآلات و اموالِ متعلق به كعبه، كم نبوده است با اين حال قرآن سكوت اختيار كرده و اين سكوت هرگز به معناى فراموشى و از قلم افتادن نيست، بلكه مفهومش اين است كه بايد در اختيار كعبه باشد. اين همان چيزى است كه گاه در اصول فقه، از آن به اطلاق مقامى تعبير مى شود وسكوت در مقام بيان، نشانه عدم ثبوت حكم و يا نشانه ثبوت حكم خاصى مى گردد. اينكه بعضى تصور كرده اند زيورآلات كعبه چيز قابل توجهى نبوده، اشتباه بزرگى است، زيرا در صدر اين كلام آمد كه مردم به خليفه دوم پيشنهاد كردند از آن براى تجهيز لشكرهاى مسلمين استفاده كند و اين دليل بر فراوانى آنهاست. اشتباه ديگر اينكه بعضى تصور كرده اند حرام بودن تصرف در حلى كعبه به دليل آن است كه طبق يك قاعده اصولى، اصل در اشياء «حَظْر» است يعنى تا اباحه چيزى ثابت نشود بايد از انجام دادن آن خوددارى كرد ، با اينكه در اصول، ثابت كرده ايم اصل در اشياء، اباحه است و به هنگام شك در تكاليف وجوبى وتحريمى، اصل برائت جارى مى شود و به فرض كه اصل در اشياء، حظر باشد، ادله برائت و اباحه بر آن حاكم شده است. بنابراين دليل حرمت تصرف در اشياء مزبور، همان سكوت معنادار قرآن و سنت پيامبر صلي الله عليه وآله است. ادامه دارد... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ سرنوشت زيورآلات كعبه: قسمت 2 📜 نكته ها: 1. داستان حُلىِّ كعبه: از تواريخ استفاده مى شود كه هديه دادن زيورآلات به كعبه، قبل از اسلام شروع شده است، از جمله «ابن خلدون» در تاريخ خود مى نويسد: هنگامى كه «عبدالمطلب» چاه زمزم را حفر كرد دو مجسمه (كوچك) آهو از طلا وشمشيرهايى در آنجا يافت كه «ساسان»، پادشاه ايران آن را براى كعبه هديه فرستاده بود و آن را در كنار زمزم دفن كرده بودند. هنگامى كه «عبدالمطلب» آنها را بيرون آورد، آن دو آهوى طلايى را به عنوان زينت كعبه قرار داد وشمشيرها را نيز به كعبه اختصاص داد. «يعقوبى» نيز در تاريخ خود مطلبى نزديك به آن آورده است و او هم تصريح مى كند اولين كسى كه كعبه را تزئين كرد، «عبدالمطلب» بود. از بعضى نقلها نيز استفاده مى شود كه نه تنها كعبه در زمان جاهليت زيور داشت، بلكه گاه افرادى به آن زيورها دستبرد مى زدند. از رواياتى كه در منابع اهل بيت آمده استفاده مى شود كه از هداياى كعبه مى توان براى حجاج نيازمند استفاده كرد؛ از جمله در حديثى از امام باقر عليه السلام آمده است كه شخصى خدمت آن حضرت عرض كرد: به كعبه كنيزى هديه كرده اند كه پانصد دينار ارزش دارد چه دستورى مى فرماييد؟ حضرت فرمود: آن را بفروش و مبلغ آن را به كسانى كه در راه مانده اند و حجاجى كه نيازمندند بده. نيز شخصى از ابوالحسن (موسى بن جعفر) عليه السلام درباره خريدن قطعه اى از پرده كعبه سؤال كرد (هنگامى كه پرده كعبه را عوض مى كردند، پرده كهنه را قطعه قطعه كرده، هديه مى دادند و يا مى فروختند) كه قسمتى از آن را براى خود نگاه داشته و بقيه را مى خواست بفروشد. حضرت فرمود كه مانعى ندارد وبراى او بركت دارد. سؤال كرد: آيا مى شود چيزى از آن را كفن ميت قرار داد؟ حضرت فرمود: نه. قرائن نشان مى دهد كه زيورآلات كعبه قبل از اسلام نيز وجود داشته است. از حديثى كه علامه مجلسى؛ در بحارالانوار از «ابن اسحاق» نقل مى كند استفاده مى شود كه كعبه گنجى داشت درون چاهى در داخل كعبه وجمعى از قريش پنج سال پيش از بعثت پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله آن را سرقت كردند. پس از اسلام نيز تا مدتها كسى در آن تصرف نمى كرد و حتى امام على بن ابى طالب عليه السلام در حديث شريف مورد بحث نيز از تصرف در آن نهى فرموده است؛ ولى سالهاست كه هيچگونه زيورآلاتى در كعبه مشاهده نمى شود. تنها، پرده كعبه را هر سال عوض مى كنند و پرده پيشين را قطعه قطعه كرده براى شخصيتهاى كشورهاى اسلامى مى فرستند يا به زوار مى دهند؛ اما اينكه از چه زمانى آن زيورآلات برداشته شد و يا در صندوق يا محل خاصى حفظ گرديد براى ما روشن نيست. و به تازگى حاكمان وهابى براثر باورهاى نادرست خود در نفى «تبرك»، پرده كعبه را بايگانى مى كنند. اكنون اين سؤال پيش مى آيد كه چرا امام عليه السلام به عمر فرمود حلى كعبه را به حال خود واگذارد؟ در حالى كه به طور مداوم زيورآلات تازه اى به كعبه هديه مى كردند و انباشتن و نگهداشتن همه آنها وجهى نداشت. پاسخ سؤال اين است كه دستور آن حضرت به ظاهر دستورى موقت بوده است و هدف اين بوده كه حتى الامكان آن زيورآلات حفظ شود تا اگر نيازى براى مرمت كعبه يا مسجدالحرام پيدا شود از آنها استفاده كنند؛ به خصوص اينكه كعبه و مسجد الحرام، پيوسته در معرض سيلهاى سنگين بود، بنابراين دستور امام عليه السلام دستورى هميشگى به شمار نمى آيد. ادامه دارد... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ سرنوشت زيورآلات كعبه: قسمت 3 📜 نكته ها: 2. لَوْلا عَلِىٌّ لَهَلَکَ عُمَر: آنچه در ذيل اين حديث شريف آمده كه عمر پس از شنيدن اين كلام حكيمانه خطاب به على بن ابى طالب عليه السلام عرض كرد: «لَوْلاکَ فَافْتَضَحْنا؛ اگر تو نبودى رسوا مى شديم»، منحصر به اين مورد نيست، بلكه در طول خلافت خود بارها به مشكلات علمى و فقهى برخورد كه كسى جز اميرمؤمنان على عليه السلام آن را براى وى نگشود و اين اعتراف را به تعبيرات مختلف تكرار كرد كه مرحوم علامه امينى در جلد ششم الغدير در بحث «نوادر الاثر» آنها را با ذكر مدارك دقيق از كتب اهل سنت آورده است. تعبيراتى همانند آنچه در ذيل مى آيد: 1. «لَوْلا عَلِىٌّ لَضَلَّ عُمَرُ؛ اگر على نبود عمر گمراه مى شد». 2. «اللّهُمَّ لا تَبْقِنى لِمُعْضِلَةٍ لَيْسَ لَهَا ابْنُ أبيطالِبٍ؛ خدايا! هرگاه مشكلى پيش آيد كه على براى حل آن حضور نداشته باشد مرا باقى مگذار». 3. «لا أبْقانِىَ اللهُ بِأرْضٍ لَسْتَ فِيها يا أبَاالْحَسَنِ؛ خدا مرا در سرزمينى زنده ندارد كه تو در آن نباشى». 4. «أعُوذُ بِاللهِ مِنْ مُعْضِلَةٍ لا عَلِىٌّ بِها؛ به خدا پناه مى برم از اينكه مشكلى پيش آيد و على براى حل آن حضور نداشته باشد». 5. «عَجَزَتِ النِّساءُ أنْ تَلِدْنَ مِثْلَ عَلِىِّ بْنِ أبيطالِبٍ لَوْلا عَلِىٌّ لَهَلَکَ عُمَرُ؛ مادران عاجزندازاينكه مثل على بن ابى طالب را بزايند اگر على نبود عمر هلاك مى شد». 6. «يَابْنَ أبيطالبٍ ما زِلْتَ كاشِفُ كُلِّ شُبْهَةٍ وَمُوضِحُ كُلِّ حُكْمٍ؛ اى فرزند ابوطالب! تو همواره حل كننده شبهات و واضح كننده احكام بوده اى». 7. «رُدُّوا قَوْلَ عُمَرِ إلى عَلِىٍّ. لَوْلا عَلِىٌّ لَهَلَکَ عُمَرُ؛ سخن عمر را به على بازگردانيد (و به وسيله او اصلاح كنيد) اگر على نبود عمر هلاك مى شد». تعبيرات ديگرى نيز از اين قبيل هست كه همه با اسناد دقيق از كتب اهل سنت ذكر شده است». 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2