انس با صحیفه سجادیه
طرح #برداشت_من هفته 73 از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه ✳️ عبارت
👆 با تشکر از همه دوستانی که در این بحث ما مشارکت داشتند
#دعا_بیستم_14
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم ….
و لا اظلمن و انت القادر على القبض منى.
بار الها! چنان كن كه از من نيز به دگران #ظلم و ستمى نرسد كه تو مىتوانى مرا از آن بازدارى.
در ادامه عبارت قبل که فرمودند خدایا اجازه نده مورد ستم قرار گیرم،حال می فرماید...مگذار بر دیگری ستم کنم درحالی که قدرت بازداشتن من را داری...
...بیان شد ظلم سه قسم است و درنهایت به یک قسم یعنی ظلم به خود برمی گردد.
مثلاً اگر بنده به خیال خود،به خدا ظلم کند،برای خدا شریک قرار دهد،کس دیگری را در کنار خدا بپرستد،بجای اینکه اختیار خود را به دست خدا دهد ،بنده او باشد
دل در گرو دیگری ببندد،اینجاست که«ان الشرک لظلم عظیم»
نتیجه تباه شدن وجود آدمی است.توضیح اینکه؛
فطرت انسان،یگانه پرست است،یکی،را،میخواهد،یکی را با آن صفات ویژه،بی نهایت،قادر،عالم و....دلش در هوای اوست واگر نفس تو مجبورش کند دیگری را در کنار او بپرستد،از درون سرباز می زند،گیج می شود،درهم می ریزد.
دلیلش هم روشن است ؛آفریننده انسان،یک قلب بیشتر درون مخلوقش نگذاشته است.
«ماجعل الله لرجل من قلبین فی جوفه»
قلب یکی را درون خود می پذیرد،جا برای دیگری ندارد.آفرینشش اینطور است.
واگر مجبورش کنی دوتارا بپذیرد،فاسد می شود، ظرفیت ندارد،باصطلاح عامیانه می پکد.
...این یعنی نفله کردن وجود انسان ،یعنی به هدف خلقت نرسیدن،عبودیت شکل نمی گیرد.
عبد فقط یک «مولی» دارد.
نظير آنچه در دعاى «مكارمالاخلاق»،
امام سجاد (علیه السلام) با تعبير ديگرى آن را در دعاى #چهاردهم صحيفه ى سجاديه ( #دعا_چهاردهم_10 ) از پيشگاه الهى خواسته است:
اللَّهُمَّ فَكَمَا كَرَّهْتَ إِلَيَّ أَنْ أُظْلَمَ فَقِنِى مِنْ أَنْ أَظْلِمَ
بار الها! همانطور كه نمىخواهى من مورد #ظلم و تعدى واقع شوم ،
مرا نگاهدارى و محافظت فرما تا به دگران ستم نكنم.
با توجه به اينكه قضاى قطعى بارى تعالى بر اين تعلق گرفته است كه بشر در اعمال تشريعى و تكاليف دينى آزاد باشد، لازم است نگاهدارى و قبض مردم از ارتكاب #ظلم كه در دعاى امام آمده به گونهاى واقع شود كه منافى با اصل اختيار و آزادى انسانها نباشد.
خداوند براى تحقق بخشيدن به اين هدف مقدس و بازداشتن مردم از اعمال ظالمانه با حفظ جهات #آزادى، برنامه ى تعليم و تربيت را به وسيله ى پيمبران پايهگذارى نمود و در تمام قرون و اعصار، افراد شايسته و لايقى را براى تربيت انسانها مبعوث فرمود تا با سعى و مجاهده، مردم را به صراط مستقيم انسانيت سوق دهند و از نعمت #عدل و #انصاف برخوردارشان سازند و اين مطلب صريحا در قرآن شريف آمده است:
لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط.
ما رسولان خود را با ادلهى روشن و كتاب و ميزان فرستاديم تا مردم را آنچنان بسازند و به گونهاى تربيت نمايند كه خودشان به جاذبهى معنوى و كشش روحانى به عدل و دادگرى قيام نمايند.
در اين آيه تصريح شده كه هدف #بعث رسل و انزال كتب اين است كه قيام مردم در جامعه بر اساس #عدل باشد.
اولين قدمى را كه تمام پيمبران الهى در راه انسان سازى و تربيت مردم برمىداشتند
اقامه ى بزرگترين عدل يعنى احياى #توحيد و يكتاپرستى
و سركوب نمودن عظيمترين #ظلم يعنى اماته ى شرك و بتپرستى بود.
يكتاپرستى، مردم را از بندگى و بردگى غير خدا آزاد مىسازد، به آنان عزت نفس و شخصيت مىبخشد، و اين حالت روانى، خود عامل بسيار موثر در اجتناب از ظلم و تعدى است.
ولى انبيا براى از ميان بردن بت و نابود ساختن انديشه ى بتپرستى صدمات و لطمات بسيار ديدند و با تعصبهاى جاهلانه ى مردم نادان سخت مواجه بودند، تا جايى كه بعضى از آنان جان خود را از دست دادند، اما سرانجام توانستند با حفظ آزادى و اختيار بشر گروهى را بيدار كنند، آنان را به خود آورند، نيروى عقلشان را به فعاليت وادارند، و از راه باطل شرك بگردانند و به خداى يگانه متوجهشان نمايند.
از پى استدلال عقلى، در اثبات توحيد و ابطال شرك و اينكه توحيد عدل است و شرك ظلم،
سخن از عدل و ظلم اخلاق و اعمال و افعال به ميان آوردند و موضع واقعى هر يك از آنها را طبق دستور بارىتعالى توضيح دادند و افراط و تفريط هر يك را بيان نمودند و در ضمن فوايد عدل و زيانهاى ظلم را در زندگى دنيا خاطرنشان ساختند، و به قوم خود فهماندند كه رعايت عدل علاوه بر فوايد دنيوى موجب پاداش اخروى و اجر الهى است و اعمال ظالمانه با زيانهاى دنيوى عذاب قيامت و كيفر الهى را در پى دارد.
اگر كسانى در دنيا به ظلم آلوده شدهاند و به جان و مال و عرض مردم تجاوز نمودهاند بايد آنها را در دنيا تصفيه كنند و صاحبان حق را راضى نمايند و با توبه و استغفار، حقوق مردم از ميان نمىرود.
پيرمردى از نخع مىگويد: به امام باقر (علیه السلام) عرض كردم:
من از زمان حجاج تا امروز والى و استاندار بودهام، آيا براى من #توبه هست و مىتوانم با #استغفار، آلودگى خويش را برطرف نمايم؟
حضرت سكوت كرد. مىگويد دوباره پرسيدم. فرمود:
با توبه نمىشود مگر حق هر صاحب حقى را به وى ادا كنى.
اگر در دنيا انسان مغرور و مسئولى از پى راضى كردن صاحبان حق نرود بايد در قيامت به انتظار تصفيه ى حساب سخت و كيفر شديد الهى باشد. در قرآن شريف آمده است:
ان ربك لبالمرصاد،
پروردگارت در كمينگاه، مراقب اعمال و افعال مردم است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مرصاد» نقطهى مرتفعى است بر صراط كه از آن گذر نمىكند بندهاى كه مورد مطالبه و موآخذه مظلومى باشد.
خداوند با رعايت آزادى و اختيار، بشر را به وسيله ى پيمبران هدايت مىنمايد، نيك و بد، حق و باطل، و عدل و ظلم را در شئون مختلف به وى ارائه مىكند. اين مردماند كه مىتوانند آزادانه آن را بپذيرند يا به اختيار خويشتن آن را رد كنند، و اين مطلب صريحا در كتاب مجيد آمده است:
انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا.
ما راه را به انسان ارائه مىكنيم و به مسير سعادت و كمال، هدايتش مىنماييم، او آزاد است، مىتواند نعمت هدايت ما را شكرگزار باشد و مىتواند آن را كفران نمايد.
امام (علیه السلام) به پيشگاه خداوند عرض مىكند:
و لا اظلمن و انت القادر على القبض منى:
بار الها! چنان كن كه از من به ديگران ستمى نرسد كه تو مىتوانى مرا از آن بازدارى.
مراد امام از قبض و بازداشتن سلب #آزادى و اختيار نيست،
بلكه مىخواهد عرض كند:
بار الها! تو مقلب القلوبى و دلها در قبضه ى قدرت توست،
اگر اراده فرمايى مىتوانى انسان دعا كننده را مورد حمايت و نصرت مخصوص خود قرار دهى،
در انديشه و فكرش تحول و دگرگونى ايجاد نمايى
و در ضميرش موجباتى را فراهم آورى كه خودش آزادانه از نيت ظلمى كه در سر پرورانده و به انجامش تصميم گرفته است منصرف شود،
دست تجاوز به شخص مورد نظر دراز نكند و دامن خويش را به گناه ظلم نيالايد.