بیایید بهترین ها را انفاق كنیم
« هرگز به نيكى دست نمى يابيد،
مگر آنكه از آنچه دوست داريد، (در راه خدا) انفاق كنيد... »
ال عمران 92
@sahife2
سوره آل عمران
لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّي تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ (92)
هرگز به نيكى دست نمى يابيد، مگر آنكه از آنچه دوست داريد، (در راه خدا) انفاق كنيد و بدانيد هر چه را انفاق كنيد، قطعاً خداوند به آن آگاه است.
----------------------------
نکته :
كلمه ى «بِرّ» به خير وبركت گسترده، وزمينى كه براى كشت و زراعت ويا سكونت مهيّاست، گفته مى شود. همچنين به گندم كه غذاى عموم انسان ها وانواع حيوانات است، «بُرّ» گفته مى شود.
با توجّه به اشتقاق لغوى «برّ» كه به معناى توسعه در خير است؛ در قرآن، ايمان و عمل صالح و جهاد و نماز و وفاى به عهد، از نمونه هاى بِرّ معرفى شده اند. همگان توصيه شده اند كه در انجام «برّ» همديگر را يارى كنند. «تعاونوا على البرّ» و در اين آيه نيز مى فرمايد كه شما هرگز به اين گوهر گرانبها نمى رسيد، مگر آنكه از آنچه دلپسند شماست وآن را دوست مى داريد، انفاق كنيد.
نمونه هايى از انفاق مؤمنان
- ابوطلحه انصارى، بيشترين درختان خرما را در مدينه داشت وباغ او محبوب ترين اموالش بود. اين باغ كه روبروى مسجد پيامبر صلى الله عليه وآله واقع شده بود، آب زلالى داشت. رسول خداصلى الله عليه وآله گاه وبى گاه وارد آن باغ مى شد واز چشمه ى آن مى نوشيد. اين باغِ زيبا و عالى، درآمد كلانى داشت كه مردم از آن سخن مى گفتند. وقتى آيه نازل شد كه «لن تنالوا البرّ حتى...» او خدمت پيامبر رسيد وعرض كرد: محبوب ترين چيزها نزد من اين باغ است، مى خواهم آن را در راه خدا انفاق كنم. پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: تجارت خوبى است، آفرين بر تو، ولى پيشنهاد من آن است كه اين باغ را به فقراى فاميل و بستگان خويش دهى. او قبول كرد وباغ را بين آنان تقسيم نمود.
- مهمانى بر ابوذر وارد شد، ابوذر گفت: چون من گرفتارى دارم، شما خودتان يكى از شتران مرا نحر و غذا تهيه كنيد. آنها شتر لاغرى را انتخاب كردند. ابوذر ناراحت شد و پرسيد: چرا شتر فربه و چاق را نياورديد؟ گفتند: آن را براى نياز آينده تو گذاشتيم. ابوذر فرمود: روز نياز من روز قبر من است.
- وقتى فاطمه زهراعليها السلام را در شب عروسى به خانه شوهر مى بردند، فقيرى از حضرت پيراهن كهنه اى خواست. فاطمه زهرا عليها السلام به ياد اين آيه «لن تنالوا البر...» همان پيراهن نوى عروسيش را انفاق كرد.
- عبداللّه بن جعفر، غلام سياهى را ديد كه در باغى كارگرى مى كند، به وقت غذا سگى وارد باغ شد و در برابر غلام نشست. غلام لقمه اى به او داد، باز سگ با نگاه خود تقاضاى غذا كرد، غلام غذاى خود را لقمه لقمه به او داد تا تمام شد. از او پرسيد: خودت چه مى خورى؟ گفت: من امروز سهمى ندارم. پرسيد: چرا اين كار را كردى؟ گفت: اين سگ از راه دور آمده و گرسنه بود. عبداللّه از فتوّت اين غلام تعجّب كرد. آن باغ و غلام را خريد، غلام را آزاد كرد و باغ را به او بخشيد.
در احاديث ذيل اين آيه مى خوانيم كه راه رسيدن به برّ، كمك به والدين است قبل از درخواست آنان، گرچه بى نياز باشند.
امام صادق عليه السلام به مفضل بن عمر فرمود: از پدرم شنيدم كه مى فرمود: كسى كه سال بر او بگذرد و از مال خود، كم يا زياد به ما نرساند، خداوند روز قيامت به او نظر نمى كند، مگر آنكه او را ببخشد. اى مفضل! اين تكليفى است كه خداوند آن را بر شيعيان لازم كرده آنگاه كه در كتاب خود مى فرمايد: «لن تنالوا البرّ...» پس ما برّ و تقوى و راه هدايت هستيم.
http://www.parsquran.com/data/show.php?user=far&lang=far&sura=3&ayat=92
@sahife2
پیام ها :
سوره آل عمران آیه 92
- يگانه راه رسيدن به مقام نيكوكاران، انفاق خالصانه از امور مورد علاقه است، نه فقط ذكر و دعا. «لن تنالوا البرّ...»
- در مكتب اسلام، هدف از انفاق تنها فقرزدايى نيست، بلكه رشد انفاق كننده نيز مطرح است. دل كندن از محبوب هاى خيالى وشكوفاشدن روح سخاوت، از مهم ترين آثار انفاق براى انفاق كننده است. «لن تنالوا البرّ»
- دلبستگى به دنيا سبب محروم شدن از رسيدن به مقام برّ است. «لن تنالوا البرّ»
- سعادتِ فرد در سايه نگاه اجتماعى وكريمانه اوست. «لن تنالواالبرّحتّى تنفقوا»
- بهترين چيز دوست داشتنى براى انسان «جان» است. پس شهدا كه جان خود را در راه خدا مى دهند، به بالاترين مقام بِرّ مى رسند. «تنفقوا مما تحبّون»
- آنچه را كه خود دوست مى دارى انفاق كن، نه آنچه را كه بينوايان دوست مى دارند. زيرا ممكن است فقرا به جهت شدّت فقر، به اشياى ناچيز نيز راضى باشند. «ممّا تحبّون»، نه «ممّايحبّون»
- انسانى كه تربيت الهى يافته، اسير مال و ثروت نيست، بلكه حاكم بر آنهاست. «تنفقوا ممّا تحبّون»
- در انفاق، اصل كيفيّت است، نه كميّت. «ممّاتحبّون»
- اسلام، مكتب انسان دوستى است نه مال دوستى. «تنفقون مما تحبون»
- در انفاق نه افراط و نه تفريط، تنها بخشى از آنچه را دوست دارى، انفاق كن. «ممّا تحبّون»
- محبّت به مال در نهاد هر انسانى هست: «ممّا تحبّون»آنچه خطرناك است، شدّت محبّت است كه مانع انفاق شود. «و انّه لحبّ الخير لشديد»
- مهم انفاق است حتّى اگر اندك باشد. «و ما تنفقوا من شى ء» آرى يك برگ زرد روى آب، مى تواند كشتى صدها مورچه شود.
- حال كه خداوند انفاق ما را مى بيند، چرا در كمّ و كيف آن كوتاهى كنيم؟ بياييد بهترين ها را انفاق كنيم. «فان اللّه به عليم»
----------------------
🎥 هدیه عروسی حضرت زهرا (سلام الله علیها)
به سائل خانهاش👇
https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1397/3/5/8068239_153.mp4
@sahife2
ابو طلحه انصارى، بیشترین درختان خرما را در مدینه داشت و باغ او محبوب ترین اموالشبود. این باغ كه روبروى مسجد پیامبر صلى اللَّه علیه و آله واقع شده بود، آب زلالى داشت. رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله گاه و بىگاه وارد آن باغ مى شد و از چشمهى آن مى نوشید.
این باغِ زیبا و عالى، درآمد كلانى داشت كه مردم از آن سخن مى گفتند. وقتى آیه نازل شد كه «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى ...» او خدمت پیامبر رسید و عرض كرد: محبوب ترین چیزها نزد من این باغ است، مى خواهم آن را در راه خدا انفاق كنم.
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: تجارت خوبى است، آفرین بر تو، ولى پیشنهاد من آن است كه این باغ را به فقراى فامیل و بستگان خویش دهى. او قبول كرد و باغ را بین آنان تقسیم نمود. (تفسیر كبیر، ج 2، ص 81)
@sahife2
مهمانى بر ابوذر وارد شد، ابوذر گفت: چون من گرفتارى دارم، شما خودتان یكى از شتران مرا نحر و غذا تهیه كنید. آنها شتر لاغرى را انتخاب كردند. ابوذر ناراحت شد و پرسید: چرا شتر فربه و چاق را نیاوردید؟ گفتند: آن را براى نیاز آینده تو گذاشتیم. ابوذر فرمود: روز نیاز من، روز قبر من است. (مجمع البیان، ج 2، ص 474)
@sahife2
عبد اللّه بن جعفر، غلام سیاهى را دید كه در باغى كارگرى مى كند، به وقت غذا سگى وارد باغ شد و در برابر غلام نشست. غلام لقمهاى به او داد، باز سگ با نگاه خود تقاضاى غذا كرد، غلام غذاى خود را لقمه لقمه به او داد تا تمام شد. از او پرسید: خودت چه مى خورى؟ گفت: من امروز سهمى ندارم. پرسید: چرا این كار را كردى؟ گفت: این سگ از راه دور آمده و گرسنه بود. عبد اللّه از فتوّت این غلام تعجّب كرد. آن باغ و غلام را خرید، غلام را آزاد كرد و باغ را به او بخشید. (تفسیر المنار، ج 3، ص 376 به نقل از احیاء العلوم)
@sahife2
زبیده همسر هارون الرشید قرآنى بسیار گران قیمت داشت كه آن را با زر و زیور و جواهرات تزیین كرده بود و علاقه فراوانى به آن داشت، یك روز هنگامى كه از همان قرآن تلاوت مىكرد به آیه لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ رسید، با خواندن آیه در فكر فرو رفت و با خود گفت هیچ چیز مثل این قرآن نزد من محبوب نیست و باید آن را در راه خدا انفاقكنم، كسى را به دنبال جواهر فروشان فرستاد و تزیینات و جواهرات آن را فروخت و بهاى آن را در بیابان هاى حجاز براى تهیه آب مورد نیاز بادیه نشینان مصرف كرد كه مى گویند: امروز هم بقایاى آن چاه ها وجود دارد و به نام او نامیده مى شود.
@sahife2
السلام عليك يا رئيس البكائين
یا علی ابن الحسین علیه السلام
یا وجیها عند الله اشفع لنا عندالله
https://www.aparat.com/v/1sovk/ذکر_مصیبتهای_حضرت_زین_العابدین%28ع%29
@sahife2
السلام عليك يا زين العابدين
السلام عليك يا زين المتهجدين
السلام عليك يا إمام المتقين
السلام عليك يا ولي المسلمين
السلام عليك يا قرة عين الناظرين والعارفين
السلام عليك يا خلف السابقين
السلام عليك يا وصي الوصيين
السلام عليك يا خازن وصايا المرسلين
السلام عليك يا ضوء المستوحشين
السلام عليك يا نور المجتهدين
السلام عليك يا سراج المرتاضين
السلام عليك يا فخر المتعبدين
السلام عليك يا مصباح العالمين
السلام عليك يا سفينة العلم
السلام عليك يا سكينة الحلم
السلام عليك يا ميزان القصاص
السلام عليك يا سفينة الخلاص
السلام عليك يا بحر الندى
السلام عليك يا بدر الدجى
السلام عليك أيها الأواه الحليم
السلام عليك ايها الصابر الحكيم
" السلام عليك يا رئيس البكائين "
السلام عليك يا مصباح المؤمنين
السلام عليك يا مولاي يا أبا محمد
أشهد انك حجة الله وابن حجته وأبو حججه وابن امينه وأبو امنائه و
انك نصحت في عبادة ربك وسارعت في مرضاته وخيبت أعدائه وسررت أوليائه
أشهد أنك قد عبدت الله حق عبادته
واتقيته حق تقاته وأطعته حق طاعته حتى أتاك اليقين
فعليك يا مولاي يا ابن رسول الله أفضل التحية والسلام ورحمة الله وبركاته
http://www.iribnews.ir/files/fa/news/1396/7/24/1480404_368.mp4
@sahife2
ادامه ی برنامه ی روزانه ی ختم
صحیفه سجادیه
#دعا_بیستم_4
دعای سیدالساجدین (ع ) در مکارم اخلاق:
🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لا تَرْفَعْنِى فِى النَّاسِ دَرَجَةً إِلا حَطَطْتَنِى عِنْدَ نَفْسِى مِثْلَهَا، وَ لا تُحْدِثْ لِى عِزّا ظَاهِرا إِلا أَحْدَثْتَ لِى ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِى بِقَدَرِهَا🔹
🔸و درود بر محمد و آل او فرست، و رتبه مرا پيش مردم بالا مبر مگر به همان اندازه پيش خودم پست گردانى، و عزت ظاهرى مرا افزون مكن مگر در باطن پيش خود مرا به همان قدر متواضع سازى🔸
#بیستم #مکارم_اخلاق
@sahife2
صحیفه سجادیه
#دعا_بیستم_5
دعای سیدالساجدین (ع ) در مکارم اخلاق:
🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ مَتِّعْنِى بِهُدًى صَالِحٍ لا أَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَرِيقَةِ حَقٍّ لا أَزِيغُ عَنْهَا، وَ نِيَّةِ رُشْدٍ لا أَشُكُّ فِيهَا، وَ عَمِّرْنِى مَا كَانَ عُمُرِى بِذْلَةً فِى طَاعَتِكَ، فَإِذَا كَانَ عُمُرِى مَرْتَعا لِلشَّيْطَانِ فَاقْبِضْنِى إِلَيْكَ قَبْلَ أَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ إِلَيَّ، أَوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَيَّ🔹
🔸خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و روشى پسنديده پيش آور كه غير آن نجويم و طريقتى شايسته كه از آن روى برنتابم و نيتى درست ارزانی کن كه در آن شك نكنم و تا عمر من در طاعت تو گذرد مرا زنده نگاهدار و اگر بايد چراگاه شيطان شود، سوى خود بر پيش از آن كه خشم توبه من رسد و غضب تو بر من مستحكم گردد🔸
#بیستم #مکارم_اخلاق
@sahife2
صحیفه سجادیه
#دعا_بیستم_6
دعای سیدالساجدین (ع ) در مکارم اخلاق:
🔹اللَّهُمَّ لا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّى إِلا أَصْلَحْتَهَا، وَ لا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلا حَسَّنْتَهَا، وَ لا أُكْرُومَةً فِيَّ نَاقِصَةً إِلا أَتْمَمْتَهَا🔹
🔸خداوندا! در من هيچ خُلق ناشايست نگذار مگر آن را شايسته گردانى و هيچ عيبى كه بدان مرا سرزنش كنند در من نماند مگر آن را نيكو كنى، و فضيلتى ناقص نباشد، مگر آن را به كمال رسانى🔸
#بیستم #مکارم_اخلاق #اصلاح_خصلت_هاى_ناپسند
@sahife2
چرا "زین العابدین" ؟
عمران بن سلیم می گوید: هر گاه زُهری از علی بن الحسین مطلبی نقل می کرد، می گفت: برای من زین العابدین روایت کرد. یک بار سفیان بن عُیینه به او گفت: از چه جهت او را زین العابدین می گویی؟
پاسخ داد از سعید بن مسیب شنیدم که رسول خدا فرمود:
به روز قیامت، فریاد کننده ای آواز برآرد: زینت عبادت کنندگان کجاست؟
« یناد مُنادی: أینَ زَینُ الْعابِدینَ؟»؛ چنان می بینم که فرزندم علی بن الحسین با تمام وقار و سکون در میان مردم محشر برای رسیدن به جایگاهش قدم برمی دارد.
همین روایت را کتاب پرقیمت «علل الشرایع» صدوق از طریق علی بن ابراهیم قمّی، از ابن عباس، از رسول خدا حکایت می کند.
و نیز مرحوم حضینی و دیگر بزرگان آورده اند:
شخصی به نام عسکر – غلام امام محمّد جواد علیه السّلام – به نقل از پدرش حکایت کند:
روزی به محضر شریف حضرت علی بن موسی الرّضا علیه السّلام شرف حضور یافتم و عرضه داشتم: یاابن رسول اللّه! چطور در بین اهل بیت رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله فقط امام چهارم، حضرت علی بن الحسین علیهماالسّلام به عنوان “سیّد العابدین “ معروف و مشهور گشته است؟
امام رضا علیه السّلام در جواب فرمود: خداوند متعال در قرآن تصریح نموده است که بعضی از پیغمبران را بر بعضی از ایشان فضیلت و برتری داده است؛ و ما اهل بیت رسالت نیز همانند انبیاء عظام صلوات اللّه علیهم می باشیم.
و سپس افزود: و امّا در رابطه با جدّم، علی بن الحسین علیهماالسّلام، که سؤال کردی:
همانا پدرم از پدران بزرگوارش علیهم السّلام بیان فرموده است: روزی امام علی بن الحسین علیهماالسّلام مشغول نماز بود، که ناگاه شیطان به صورت یک افعی بسیار هولناکی، با چشم های سرخ از درون زمین آشکار شد و خود را به محراب عبادت آن حضرت نزدیک کرد.
ولیکن امام سجّاد علیه السّلام کمترین حسّاسیّتی در برابر آن موجود وحشتناک نشان نداد و ارتباط خود را با پروردگار متعال خود قطع نکرد.
افعی دهان خود را نزدیک انگشتان پای آن حضرت آورد و آتشی از دهانش خارج ساخت که بسیار وحشتناک بود، ولی حضرت با آرامش خاطر و خیالی آسوده به نماز خود ادامه می داد و توجّهی به آن نداشت.
در همین حال که شیطان با آن حالت ترسناک مشغول اذیّت و آزار بود، ناگهان تیری سوزاننده از سمت آسمان آمد و به آن ملعون اصابت کرد.
هنگامی که تیر به او خورد، فریادی کشید و به همان حالت و شکل اوّلیّه خود بازگشت و کنار امام سجّاد، زین العابدین علیه السّلام ایستاد و اظهار داشت:
شما سیّد و سرور عبادت کنندگان هستی؛ و چنین نامی تنها زیبنده و شایسته شما می باشد.
و سپس در ادامه کلام خود افزود: من شیطان هستم؛ و تمام عبادت کنندگان را از زمان حضرت آدم تا کنون فریب و بازی داده ام و کسی را از تو قوی تر و پارساتر نیافته ام.
و پس از آن شیطان از نزد امام سجّاد علیه السّلام خارج شد و حضرت بدون آن که به او توجّهی داشته باشد، به نماز و نیایش خود با پروردگار متعال خویش ادامه داد.
@sahife2
« یکی از آن گنجینههای بزرگی که در دنیای شیعه وجود دارد این دعاهاست.
به خدا قسم
( این دعاها) گنجینهای است از معرفت.»
"خصوصا دعاهای حضرت زین العابدین علیه السلام".
شهید مرتضی مطهری
@sahife2
علامه شهید مرتضی مطهری(ره):
« یکی از آن گنجینههای بزرگی که در دنیای شیعه وجود دارد این دعاهاست.
به خدا قسم گنجینهای است از معرفت.
اگر ما هیچ دلیل دیگری نداشتیم
غیر از دعاهایی که داریم،
از حضرت زین العابدین ـ علیه السّلام ـ
"صحیفه سجادیه"
یا دعاهای غیرصحیفه سجادیه، مانند دعای ابوحمزه ثمالی از علی بن الحسین ـ علیه السّلام ـ
نداشتیم و اسلام در چهارده قرن چیز دیگری نداشت، جز همین که توسط شاگردهای اسلام چنین اثری ظاهر شده ،
کافی است،
آن قدر اینها اوج و رفعت دارد که اصلاً اعجاز جز این چیزی نیست.»
💎کانال انس با #صحیفه_سجادیه
@sahife2
📋من به شما عزیزان توصیه میکنم
با صحیفه سجادیه انس بگیرید!
کتاب بسیار عظیمی است!
مقام رهبری
🖋ختم روزانه ی صحیفه سجادیه
https://eitaa.com/sahife2
🌸هدف نشر کلام امام سجاد علیه السلام است و بس🌸
«پيامبر (در روز قيامت از روى شكايت) مى گويد:
پروردگارا!
قوم من اين قرآن را رها كردند.»
سوره فرقان آیه 30
http://www.parsquran.com/data/show.php?ayat=30&lang=far&sura=25&user=far
@sahife2
سوره فرقان
وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً (30)
پيامبر (در روز قيامت از روى شكايت) مى گويد: پروردگارا! قوم من اين قرآن را رها كردند.
----------
نکته:
اين آيه، از گلايه ى پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله سخن مى گويد و آن حضرت چون «رحمة للعالمين» است نفرين نمى كند.
امام رضا عليه السلام فرمود: دليل آن كه در نماز، قرآن مى خوانيم آن است كه قرآن از مهجوريّت خارج شود.
در روايات آمده است: هر روز پنجاه آيه از قرآن را بخوانيد و هدفتان رسيدن به آخر سوره نباشد، آرام بخوانيد و دل خود را با تلاوت قرآن تكان دهيد و هرگاه فتنه ها همچون شب تاريك به شما هجوم آوردند، به قرآن پناه بريد.
به نظرم رسيد اقرار بعضى بزرگان را درباره ى مهجوريّت قرآن نقل كنم:
الف: ملاصدراقدس سره در مقدّمه تفسير سوره واقعه مى گويد: بسيار به مطالعه كتب حكما پرداختم تا آنجا كه گمان كردم كسى هستم، ولى همين كه كمى بصيرتم باز شد، خودم را از علوم واقعى خالى ديدم. در آخر عمر به فكر رفتم كه به سراغ تدبّر در قرآن و روايات محمّد و آل محمّدعليهم السلام بروم. يقين كردم كه كارم بى اساس بوده است، زيرا در طول عمرم به جاى نور در سايه ايستاده بودم. از غصه جانم آتش گرفت و قلبم شعله كشيد، تا رحمت الهى دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا كرد و شروع به تفسير و تدبّر در قرآن كردم، درِ خانه ى وحى را كوبيدم، درها باز شد و پرده ها كنار رفت و ديدم فرشتگان به من مى گويند: «سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين».
ب: فيض كاشانى قدس سره مى گويد: كتاب ها و رساله ها نوشتم، تحقيقاتى كردم، ولى در هيچ يك از علوم دوائى براى دردم و آبى براى عطشم نيافتم، بر خود ترسيدم و به سوى خدا فرار و انابه كردم تا خداوند مرا از طريق تعمّق در قرآن و حديث هدايت كرد.
ج: امام خمينى قدس سره در گفتارى از اينكه تمام عمر خود را در راه قرآن صرف نكرده، تأسّف مى خورد و به حوزه ها و دانشگاه ها سفارش مى كند كه قرآن و ابعاد گوناگون آن را در همه ى رشته ها، مقصد اعلى قرار دهند تا مبادا در آخر عمر برايّام جوانى تأسّف بخورند.
«هِجر»، جدايى با عمل، بدن، زبان و قلب را شامل مى شود.
رابطه ى ميان انسان و كتاب آسمانى، بايد دائمى و در تمام زمينه ها باشد، زيرا كلمه ى «هجر» در جايى به كار مى رود كه ميان انسان و آن چيز رابطه باشد.
بنابراين بايد تلاشى همه جانبه داشته باشيم تا قرآن را از مهجوريّت در آوريم و آن را در همه ى ابعاد زندگى، محور علمى و عملى خود قرار دهيم تا رضايت پيامبر عزيز اسلام را جلب كنيم.
نخواندن قرآن، ترجيح غير قرآن بر قرآن، محور قرار ندادن آن، تدبّر نكردن در آن، تعليم ندادنش به ديگران و عمل نكردن به آن، از مصاديق مهجور كردن قرآن است. حتّى كسى كه قرآن را فرا گيرد ولى آن را كنار گذارد و به آن نگاه نكند و تعهّدى نداشته باشد، او نيز قرآن را مهجور كرده است.
--------------
- در قيامت يكى از شاكيان، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله است. «و قال الرسول»
- انتقاد از كسانى است كه آگاهانه قرآن را كنار مى گذارند. «اتّخذوا...» و نفرمود: «كان عندهم مهجورا»
- جمع آورى و تدوين قرآن، در زمان شخص پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله انجام شده و لذا مورد اشاره و خطاب قرار گرفته است. «هذَا القرآن»
- مهجوريّت قرآن و گلايه ى پيامبر و مسئوليّت ما قطعى است. («قال» فعل ماضى نشانه ى حتمى بودن است)
- تلاوت ظاهرى كافى نيست، بلكه مهجوريّت زدايى لازم است. «مهجورا»
-----------
مقام معظم رهبری:
« ما مسلمانها باید قرآن را، اسلام را درست بفهمیم و با میزان عقل و خِرَد خودمان و با راهنمایى اندیشهى بشرى و اسلامى، به اعماق تعالیم پیامبراسلام و این پیامها برسیم.
وقتى از پیام اسلام غفلت کردیم، که قرآن کریم فرمود: وَ قالَ الرَسولُ یرَبِ اِنَ قَومِى اتَخَذوا هذَا القُرءانَ مَهجورا؛ وقتى قرآن را مهجور کردیم، به مفاهیم قرآن درست نگاه نکردیم، مجموعهى مفاهیم قرآنى را که یک منظومهى کامل براى زندگى انسان است، درست ندیدیم، آنوقت لغزش پیدا میکنیم، و نیروى خِرَد ما هم نمیتواند فهم درستى از مفاهیم قرآنى پیدا کند.»
۱۳۹۳/۰۳/۰۶
بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهاى اسلامی
https://film.tebyan.net/film/161689/سوره-فرقان-آیه-30-مهجوریت-قرآن
@sahife2
مقام معظم رهبری:
مهجوریت قرآن یعنی جدا کردن دین از سیاست
« امروز در سطح عالم و در زیر این آسمان، تنها نقطهی جهان که در آن بهطور رسمی احکام اسلامی، اجرا و قوانین و مقرّرات بر طبق قرآن و سنّت پیغمبر تنظیم و عمل میشود و به عبارت دیگر، مهمترین نقطهی دنیا که چنین حرکت عظیمی در آن انجام میگیرد، ایران اسلامی است. دولتی به نام اسلام حاکم است و این موضوع، در حقیقت تکلیفی را بر دوش همهی مسلمانان عالم میگذارد. چون اگر حکومتی براساس اسلام بود، به این معناست که اسلام مورد عمل قرار گرفته است. اما اگر اسلام به معنای اعتقاد و عمل افراد در جامعه وجود داشته باشد و حاکمیت دین برقرار نباشد، در چنین جامعهای قرآن و اسلام مهجور است. مصداق آن در قرآن کریم و در سورهی فرقان چنین آمده است: «وَ قالَ الَّرسولُ یا ربِّ اِنَّ قَومی اْتَّخذُوا هذَا القُرانَ مَهجوراً». پیغمبر اکرم نزد پروردگار عالم عرض میکند: «یا رَبِّ اِنَّ قَومی اْتَّخَذوا هذَا القُرانَ مَهجوراً». هَجر قرآن به چه معناست؟ بیشک به این معنا نیست که قرآن و اسم قرآن و اسم مسلمانی را بهطور کلّی از خود دفع کردند. این اتخّاذ نیست. «اتّخذوا هذا القُرانَ مَهجورا»؛ یعنی قرآن را دارند، اما همراه با هَجر. قرآن هست، اما مهجور است. به این معنا که قرآن در یک جامعه تلاوت شده و احترام ظاهری میشود، اما به احکام آن عمل نمیکنند و به بهانهی جدایی دین از سیاست، حکومت را از قرآن سلب مینمایند. اگر قرار بود که اسلام و قرآن حکومت نکنند، پس مبارزات پیغمبر برای چه بود؟ اگر پیغمبر اسلام بر این باور بود که نباید در حکومت و ادارهی زندگیِ مردم و قدرت سیاسی جامعه دخالت شود و همین قدر کافی است که مردم عقاید اسلامی داشته باشند و در خانهی خودشان این اعمال دینی را انجام دهند، معلوم نیست که چنین مبارزاتی بر پیغمبر تحمیل میشد. دعوای پیغمبر بر سر قدرت سیاسی و قبضه کردن قدرت به وسیلهی قرآن است. هَجر قرآن به این معناست که اسم قرآن وجود دارد و حاکمیت قرآن نیست. در عالم اسلام، هرجا که قرآن حاکم نیست، این خطاب نبیّ اکرم «یا رَبِّ اِنَّ قَومی اْتَّخَذوا هذَا القُرانَ مَهجوراً» صادق است.»
۱۳۷۳/۰۶/۰۴
بیانات در دیدار کارگزاران نظام
@sahife2