eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
كلمه ‏ى «» در این فقره دعا : آنچه در شرح و توضيح كلام حضرت على بن الحسين عليه السلام ضرورت دارد، اين است كه معلوم شود امام سجاد (ع) از كلمه‏ى «نفس» كه در ابتداى دعا براى "خداوند" و براى "خود" ذكر نموده و در كنار هم آورده، چه اراده فرموده است،
النفس هى ذات الشى‏ء و حقيقته و بهذا تطلق على الله تعالى. « » عبارت از ذات و حقيقت چيزى است و به همين معنى كلمه‏ ى «نفس» درباره‏ى خداوند اطلاق مى‏شود.
در قرآن شريف، خداوند كلمه‏ى «» را درباره‏ ى ذات اقدس خود به كار برده و فرموده است: *و يحذركم الله نفسه و الله رئوف بالعباد. خداوند شما را مى ‏ترساند از نفس خود، يعنى از عذابى كه براى گناهكاران مقرر فرموده، كه آفريدگار، به بندگان رئوف و مهربان است. اينكه در پايان آيه ‏ى تحذير، سخن از رافت به ميان آورده، اشاره به اين حقيقت است كه تحذير بارى تعالى ناشى از رافت و رحمت اوست، مى‏خواهد مردم را از عذاب برهاند، همانند حاذق و مهربانى كه مريض خود را از خوردن غذاها و ميوه‏هاى مضر برحذر مى‏دارد تا او را از عذاب بيمارى رهايى بخشد و از نعمت سلامت برخوردارش سازد.
در آيه‏ ى زیر آمده كه حضرت (ع)، كلمه‏ى «» را درباره‏ ى خداوند به كار برده و پيش از آن، از نفس خود ياد كرده است. *و اذ قال الله يا عيسى بن مريم اانت قلت للناس اتخذونى و امى الهين من دون الله، قال سبحانك ما يكون لى ان اقول ما ليس لى بحق ان كنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى و لا اعلم ما فى نفسك انك انت علام الغيوب. زمانى كه خداوند حضرت مسيح بن مريم را مخاطب ساخت و فرمود: آيا تو به مردم گفتى كه جز خداوند، مرا و مادرم را به الهيت بگيريد؟ حضرت مسيح در پاسخ، اول خداوند را تنزيه نمود، سپس گفت: من مجاز نيستم چيزى را كه حق نيست به زبان آورم، اگر چنين حرفى را گفته بودم، قطعا تو مى‏دانستى، تو از آنچه در ضمير من است آگاهى و من از ذات مقدست آگاهى ندارم كه تو به تمام حقايق نهفته و پنهان عالم و دانايى.
امام سجاد (ع) در جمله‏ى اول دعا ، درباره‏ ى خداوند و درباره‏ ى خودش كلمه‏ى «» را به كار برده و عرض مى‏كند: اللهم خذ لنفسك من نفسى ما يخلصها. بار الها! از نيات و اعمال منتسب به من، آن را براى خود برگير كه موجب خلاصيم از خشم و عذاب تو گردد.
مرحوم علامه، سيد على ‏خان، در كتاب رياض السالكين در تفسير و توضيح اين جمله از كلام حضرت زين‏العابدين (ع)، چند احتمال را نقل نموده و يك احتمال را نيز از خودش ذكر كرده است. *(چند احتمال ) قيل: يمكن ان يكون المعنى اجعل حصه من نفسى متعلقه بجنابك المقدس، ليكون ذلك سببا لخلاص نفسى، و ايق منها ما يكون فيه صلاحها، فان الخلاص قد يكون مع عدم الصلاح، انتهى. و قيل: المعنى اصطف من اعمال نفسى ما يخلصها من سخطك، و ابق لها من مساعيها ما يكون به صلاحها. و قيل: معناه افعل بى ما يوجب نجاه نفسى و خلاصها، من نفع او ضرر او فقر او غنى او موت او حياه، و ان كرهت بعض ذلك، و ابق لى من الاعمال الصالحه ما يوجب صلاح نفسى و وفقنى له. و قيل يحتمل ان يكون المراد بقوله عليه‏السلام: «خذ لنفسك من نفسى ما يخلصها» ففى الاعمال السيئه و الاخلاق الذميمه التى يكون نفيها سببا لخلوص النفس من الشوائب او خلاصها من العذاب، فيكون قوله: «لنفسك» اى: لاجل القرب منك. و يحتمل ان يكون المراد به اصطفاء الاعمال الصالحه و الاخلاق الكريمه، التى تكون سببا لخلوص نفسى او خلاصها، فيكون قوله: «لنفسك» اى: لاجل رضاك. و لا يخفى بعد الاحتمال الاول. هذا ما انتهى الينا من اقوال الاصحاب فى حل هذه العباره من الدعاء. *(نظر خودش) و الذى يخطر بالبال على وجه الاحتمال، انه لما كانت النفس مكلفه بالقيام بامرين: احدهما: لله تعالى، و هو و سبب نجاتها و خلاصها من سخطه و عذابه تعالى. و الثانى: للنفس، و هو مالا بدلها منه من امر معاشها. سال عليه‏السلام ان يجعل نفسه قائمه بما هو لله تعالى و هو سبب خلاصها، و لما كان هذا المعنى يوجب استغراق النفس فيه، بحيث لا يمكنها الاشتغال معه بغيره و لا التوجه و الالتفات الى امر آخر، سال ثانيا ان يبقى لنفسه من نفسه مما لابد لها منه مقدار ما يكون فيه صلاحها، كى لا تكل و تحسر عن القيام بما هو لله، و لا تاشر و تبطر فتشتغل بغير ما هو لله، فيكون اشتغالها به فى الحقيقه عائدا الى الامر الاول و فى ذلك صلاحها، و الله اعلم بمقاصد اوليائه. و يويد هذا المعنى الاخير ما فى نسخه اخرى: «و ابق لنفسك من نفسى»، اذ كان ما يصلح النفس على هذا الوجه عائدا اليه سبحانه.
2 نکته: * اول: كارهايى كه مى‏تواند آدمى را از خشم و عذاب خدا خلاص كند، اداى فرايض و اجتناب از محرمات، و خلاصه، آن اعمالى است كه مرضى ذات اقدس او باشد. * دوم: انگيزه ‏هاى درونى و افكار و انديشه ‏هاى باطنى، منشا اعمالى است كه انجام مى‏دهيم و خوب و بد آنها وابسته به نيات و افكار پسنديده و ناپسند ماست. ايمان به توحيد منشا يكتاپرستى است و انديشه‏ ى شرك، مايه ‏ى بت‏پرستى، با انگيزه‏ ى ياد خدا نماز مى‏خوانيم و غفلت از خداوند، نماز را از يادمان مى‏برد. براى مصون ماندن از آتش، روزه مى‏گيريم و با غفلت از ثواب و عقاب الهى، روزه از ستون وظايف ما حذف مى‏شود. سخنان ما نيز از اعمال ماست، گاهى به انگيزه‏ ى ايمان و براى رضاى خداوند سخنى مى‏گوييم و مردم را به انجام فريضه مى‏خوانيم و علامت تنزه و تقدس فكر ما اين است كه خودمان طبق گفته ‏ى خود عمل مى‏كنيم. اما گاهى به انگيزه‏ى رياكارى و اغفال مردم به اين و آن تذكر و دستورى مى‏دهيم. اما خودمان عمل نمى‏نماييم. اين سخن نه تنها مايه‏ ى نجات و سعادت نيست، بلكه تضاد قول و عمل مى‏تواند پرونده‏ى مسئوليتى را در پيشگاه خداوند براى ما باز كند و مورد موآخذه و پرسشمان قرار دهد. رسول اكرم (ص) فرمود: لكل قول مصداق من عمل يصدقه او يكذبه. فاذا قال ابن آدم و صدق قوله بعمله رفع قوله بعمله الى الله تعالى و اذا قال و خالف عمله قوله رد قوله على عمله الخبيث و هوى به الى النار. هر گفته‏اى مصداقى از عمل دارد كه گفته را تصديق يا تكذيب مى‏نمايد، وقتى فرزند آدم سخنى مى‏گويد و عملش گفته‏ى او را تصديق مى‏نمايد، قولش به وسيله‏ى عمل به پيشگاه الهى بالا مى‏رود، و اگر سخنى بگويد و عملش با قولش مخالف باشد، سخنش برمى‏گردد به عمل خبيث و آلوده‏اى كه مرتكب شده و در آتش دوزخ سرنگون مى‏گردد.
رابطه‏ى سخن و عمل و رفعت قول منطبق با عمل، در قرآن شريف آمده است: اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه. كلام طيب به سوى خداوند صعود مى‏كند و به درجه‏ى رفيع مى‏رسد و چيزى كه آن را بالا مى‏برد، عمل صالح است. عمل صالح كه به معناى اطاعت از اوامر الهى و اجتناب از محرمات اوست، مايه ‏ى خلاصى افراد از خشم و عذاب خداوند است. از آيه‏ اى كه مذكور افتاد و همچنين از حديث رسول اكرم (ص) اين نتيجه به دست آمد كه : عمل صالح، خود به سوى بارى تعالى صعود مى‏كند و سخن طيب را نيز با خود بالا مى‏برد.
حضرت امام زين‏العابدين (ع) در عبارت دعا عرض مى‏كند: اللهم خذ لنفسك من نفسى ما يخلصها. بار الها! نيات خوب و اعمال صالحه ‏اى را كه نفسم را از عذاب خلاص مى‏كند، از من بگير و نزد خودت ببر. محتواى آيه ‏ى قرآن و دعاى حضرت سجاد (ع)، رفعت اعمال صالحه و بالا رفتن آن به سوى خداوند است با اين تفاوت كه در آيه، صعود به صورت فعل لازم آمده و فرموده است كه : "عمل صالح خود به سوى بارى تعالى صعود مى‏نمايد: و در عبارت دعا به صورت فعل متعدى آمده و از خداوند درخواست مى‏كند كه : "تو نيات خوب و اعمال صالحه ‏ى مرا كه مايه‏ ى خلاصى نفسم مى‏شود، از من بگير و نزد خودت ببر، و هر دو عبارت آيه و دعا به يك نتيجه مى‏رسد و آن: "بالا رفتن عمل صالح و نيل به رفعت واقعى است. "
با تشکر از همه دوستان مشارکت کننده در بحث امروز (برداشت من)( نویسنده - خواننده و نشر دهنده این کلام نورانی ) اجرتان با صاحب این کتاب با عظمت امام سجاد علیه السلام
B9X_Makaremolakhlagh64_(Rahi_baraie_dost_dashtane_khoda)_lobolmizan[H].mp3
8.8M
🙏 اللهم خذ لنفسك من نفسى ما يخلصها 🔊 شرح صوتی استاد تحت عنوان راهی برای دوست داشتن خدا - جلسه 64 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا