eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
برنامه ی توجه به ناپایدارى دنیا وَ قَالَ (عليه السلام): مَعَاشِرَ النَّاسِ، اتَّقُوا اللَّهَ، فَكَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ مَا لَا يَبْلُغُهُ، وَ بَانٍ مَا لَا يَسْكُنُهُ، وَ جَامِعٍ مَا سَوْفَ يَتْرُكُهُ، وَ لَعَلَّهُ مِنْ بَاطِلٍ جَمَعَهُ وَ مِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ، أَصَابَهُ حَرَاماً وَ احْتَمَلَ بِهِ آثَاماً، فَبَاءَ بِوِزْرِهِ وَ قَدِمَ عَلَى رَبِّهِ آسِفاً لَاهِفاً، قَدْ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ "ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ".. علی علیه السلام که درود خدا بر او باد فرمود :اى مردم از خدا بترسيد، چه بسا آرزومندى كه به آرزوى خود نرسيد، و سازنده ساختمانى كه در آن مسكن نكرد، و گرد آورنده اى كه زود آنچه را گرد آورده رها خواهد كرد، شايد كه از راه باطل گرد آورده، و يا حق ديگران را باز داشته، و با حرام به هم آميخته، كه گناهش بر گردن اوست، و با سنگينى بار گناه در مى گذرد، و با پشيمانى و حسرت به نزد خدا مى رود كه: «در دنيا و آخرت زيان كرده و اين است زيانكارى آشكار». 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ زيانكاران هر دو جهان! قسمت 1 📜 امام عليه السلام: در اين كلام حكيمانه و كوبنده به دنياپرستان هشدارهاى جدى مى دهد: نخست مى فرمايد: «اى مردم! تقواى الهى پيشه كنيد چه بسيار آرزومندانى كه به آرزوى خويش نمى رسند و بناكنندگانى كه در آنچه ساخته اند ساكن نمى شوند و گردآورندگان اموالى كه به زودى آن را ترك مى گويند»؛ (مَعَاشِرَ النَّاسِ، اتَّقُوا اللّهَ فَكَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ مَا لاَ يَبْلُغُهُ، وَبَانٍ مَا لاَ يَسْكُنُهُ، وَجَامِعٍ مَا سَوْفَ يَتْرُكُهُ). درواقع امام عليه السلام: نخست به طور كلى از آرزوهاى عقيم و دست نيافتنى سخن مى گويد، سپس انگشت روى دو مورد خاص؛ يعنى بناها و قصرها، و اموال وثروتها مى گذارد. بناهايى كه انسان مى سازد و رها مى كند و مى رود و اموالى كه گردآورى كرده و بى آنكه از آنها بهره ببرد رها مى سازد و دنيا راترك مى گويد. سپس به اين نكته اشاره دارد كه مشكل اين گروه از دنياپرستان تنها اين نيست كه از نتيجه زحمات خود بهره مند نمى شوند، بلكه مشكل مهم ترى در پيش دارند و آن تهيه اين اموال از طرق نامشروع و مسئوليت آفرين است. مى فرمايد: «چه بسا آنها را از طريق باطل گردآورى كرده و يا حق آن را نپرداخته اند»؛ (وَلَعَلَّهُ مِنْ بَاطِلٍ جَمَعَهُ، وَمِنْ حَقٍّ مَنَعَهُ). در اينجا نيز امام عليه السلام: به دو موضوع از منابع حرام اشاره فرموده است: نخست، به دست آوردن مال از طريق باطل، مانند اينكه در بخت آزمايى ها وامثال آن اموالى به دست آورد و يا اشيايى را كه معامله بر آن باطل است مورد استفاده قرار دهد و ديگر اينكه حقوقى را كه به آن اموال تعلق مى گيرد ـ اعم از حقوق شرعى و حق الناس ـ نمى پردازد. «(درنتيجه) آن را از طريق حرام به دست آورده و گناهان آن را بر دوش مى كشند»؛ (أَصَابَهُ حَرَاماً، وَاحْتَمْلَ بِهِ آثَاماً). در حديثى كه مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار آورده است مى خوانيم: «قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا عليه السلام: يقُولُ لا يجْتَمِعُ الْمَالُ إِلاَّ بِخِصَالٍ خَمْسٍ بِبُخْلٍ شَدِيدٍ وَأَمَلٍ طَوِيلٍ وَحِرْصٍ غَالِبٍ وَقَطِيعَةِ الرَّحِمِ وَإِيثَارِ الدُّنْيا عَلَى الاْخِرَةِ؛ راوى مى گويد: از امام على بن موسى الرضا عليه السلام: شنيدم كه مى فرمود: مال، (غالبآ) انباشته نمى شود مگر از پنج راه: بخل شديد، آرزوهاى دور و دراز، حرص غالب بر انسان، قطع رحم و ترجيح دنيا بر آخرت». بديهى است اگر انسان بخيل نباشد و گرفتار آرزوهاى طولانى نگردد وحرص نورزد و خويشاوندان خود را از اموالش بهره مند سازد و آخرت را بر دنيا از طريق انجام دادن كارهاى خير با اموالش ترجيح دهد، اموال، غالبآ انباشته نخواهد شد. آنگاه امام عليه السلام: به نتيجه نهايى اسف انگيز و شوم اين اعمال اشاره كرده مى فرمايد: «اين افراد بر پروردگار خويش (در قيامت) وارد مى شوند در حالى كه غمگين هستند و افسوس مى خورند كه هم دنيا را از دست داده اند و هم آخرت را واين زيان آشكارى است»؛ (فَبَاءَ بِوِزْرِهِ، وَقَدِمَ عَلَى رَبِّهِ آسِفاً لاَهِفاً، قَدْ (خَسِرَ آلدُّنْيَا وَالاْخِرَةَ ذَلِکَ هُوَ آلْخُسْرَانُ آلْمُبِينُ)). علامه مجلسى؛ اين كلام شريف را با مقدمه پرمعنايى از آن حضرت در بحارالانوار آورده و مى فرمايد: «انْظُرُوا إِلَى الدُّنْيا نَظَرَ الزَّاهِدِينَ فِيهَا فَإِنَّهَا عَنْ قَلِيلٍ تُزِيلُ السَّاكِنَ وَتَفْجَعُ الْمُتْرَفَ فَلا تَغُرَّنَّكُمْ كَثْرَةُ مَا يعْجِبُكُمْ فِيهَا لِقِلَّةِ مَا يصْحَبُكُمْ مِنْهَا فَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأً تَفَكَّرَ وَاعْتَبَرَ وَأَبْصَرَ إِدْبَارَ مَا قَدْ أَدْبَرَ وَحُضُورَ مَا قَدْ حَضَرَ فَكَأَنَّ مَا هُوَ كَائِنٌ مِنَ الدُّنْيا عَنْ قَلِيلٍ لَمْ يكُنْ وَكَأَنَّ مَا هُوَ كَائِنٌ مِنَ الاْخِرَةِ لَمْ يزَلْ وَكُلُّ مَا هُوَ آتٍ قَرِيبٌ...؛ (اى مردم!) به دنيا نگاه زاهدانه كنيد، چراكه به زودى ساكنان خود را زائل مى كند و مترفان و ثروتمندان بى درد را ناگهان گرفتار مى سازد، بنابراين فزونى آنچه مايه اعجاب شماست در دنيا شما را نفريبد، زيرا بسيار كم با شما خواهد بود. خداوند رحمت كند كسى را كه فكر مى كند و عبرت مى گيرد و به پشت كردن آنچه از دنيا پشت كرده و حضور آنچه حاضر است نظر مى كند. گويى آنچه در دنيا موجود است به زودى نابود مى شود و آنچه در آخرت است همواره باقى است. (بدانيد) آنچه مى آيد نزديك است به وقوع بپيوندد». سپس جمله هاى بالا را تا آخر ذكر مى كند. ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ زيانكاران هر دو جهان! قسمت 2 📜 حال اينگونه افراد را مصداق خسران مبين دانسته است، زيرا انسان گاه بهره اى مى برد؛ ولى به دنبال آن گرفتار خسارت مهمى مى شود؛ مانند اينكه غذاى بسيار لذيذى مى خورد و به دنبال آن گرفتار بيمارى هايى مى گردد. اين خسران است اما نه خسران مبين. يا اينكه اموال نامشروعى فراهم مى كند و با آن چند صباحى به عيش و نوش مى پردازد؛ ولى عذاب طولانى مدت الهى را براى خود فراهم مى بيند. اين هم ممكن است ازنظر ظاهربينان خسران مبين نباشد. «خسران مبين» جايى است كه از راه نامشروع، اموال و ثروتهايى گردآورى وكاخهايى بنا مى كند و بى آنكه كمترين بهره اى ببرد، رها كرده به ديار باقى مى شتابد در حالى كه مسئوليت همه گناه آن بر دوش اوست. اين، «خسران مبين» است كه امام عليه السلام با استفاده از آيات قرآن در بالا به آن اشاره فرموده است. از آنجا كه بسيارند كسانى كه به همين سرنوشت گرفتار مى شوند و انسان نمى داند جزء كدامين دسته است، جاى آن دارد كه به هوش آيد و به جبران گذشته بپردازد. شاهد گوياى اين مطلب داستانى است كه طبرى در كتاب خود در حوادث سال 61 نقل مى كند وى مى گويد: عبيدالله بن زياد پس از اقدام عمر سعد به قتل امام حسين عليه السلام به او گفت: آن نامه اى كه به تو نوشتم و دستور قتل حسين را دادم كجاست؟ (گويا مى خواست آن را بازپس بگيرد و خود را از مسئوليت آن جدا كند) عمر گفت: من دستور تو را انجام دادم ولى آن نامه از بين رفت. ابن زياد گفت: حتمآ بايد آن نامه را بياورى. عمر باز هم گفت: نامه از بين رفته است. ابن زياد گفت: به خدا سوگند بايد نامه را بياورى. عمر گفت: به خدا قسم اين نامه حتى به دست پيرزنان قريش هم رسيده است تا عذر مرا در مدينه بر آنها آشكار سازد. به خدا سوگند من تو را نصيحتى درباره حسين كردم؛ نصيحتى كه اگر به پدرم سعد بن ابى وقاص كرده بودم حق او ادا شده بود. عثمان بن زياد، برادر عبيدالله بن زياد در آنجا حاضر بود گفت: عمر راست مى گويد. به خدا سوگند من دوست داشتم كه تمام طايفه بنى زياد تا روز قيامت در بينى مردانشان مهارى بود و حسين به وسيله آنها به قتل نمى رسيد. راوى اين روايت مى گويد: به خدا سوگند عبيدالله بن زياد اين سخن را كه شنيد سكوت كرد و انكار نكرد. آرى او هم مى دانست كه مصداق خسر الدنيا والآخرة شده است. ادامه دارد .... 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2