در اخلاق و رفتار رسول اكرم صلى الله عليه و آله آمده است:
و كان يكرم من يدخل عليه حتى ربما بسط ثوبه و يوثر الداخل بالوساده التى تحته.
روش رسول گرامى اين بود كه هر كس بر وى وارد مىشد او را اكرام مىنمود گاهى عباى خود را به جاى فرش زير قدمش مىگسترد و توشك كوچكى را كه روى آن نشسته بود به شخص تازه وارد ايثار مىنمود.
مردى وارد مسجد شد و رسول اكرم تنها نشسته بود. به سوى پيمبر آمد. با نزديك شدن او حضرت جابهجا شد و تغيير محل داد. مرد عرض كرد: مسجد وسيع است، چرا حركت كرديد و مكان خود را ترك گفتيد؟ حضرت در پاسخ فرمود: حق مسلمان بر مسلمان اين است كه وقتى ببيند او قصد نشستن دارد به احترام وى جابهجا شود و كنار برود.
در واقع معناى كلام حضرت اين است كه براى تازه وارد حريمى بگيرد و او را مورد تواضع و تكريم خود قرار دهد.
دو فرد مومن كه على (ع) چون برادر به آنان علاقه داشت، يكى پدر و آن ديگر پسر، بر آن حضرت وارد شدند. امام (ع) براى پذيرايى و تكريم آنان قيام نمود، آن دو را بالاى مجلس خود نشاند و خودش مقابلشان نشست. دستور غذا داد، طعام آوردند. آن دو غذا صرف نمودند. آنگاه قنبر آفتابه و لگن براى شستن دست و پارچه براى خشك كردن آورد. آفتابه را گرفت كه آب روى دست مرد بريزد. ناگاه امام (ع) با حركتى سريع از جا برخاست و آفتابه را گرفت كه دست آن مرد را بشويد. اما او از عمل امام (ع) غرق شرمسارى شد و از خجلت، سر را تا نزديك زمين به زير آورد و گفت: اى اميرالمومنين! خدا مرا نبيند كه شما آب روى دست من مىريزيد. فرمود: بنشين و دستت را بشوى كه خدا ببيند تو را كه برادر دينيت دستت را مىشويد. حضرت جدا از او خواست كه دستش را بشويد، مرد ادب نمود و دستش را براى شستن پيش آورد ولى مىخواست هر چه زودتر اين صحنه پايان يابد لذا آنطور كه بايد دست را نمىشست، حضرت قسمش داد كه با آرامش خاطر دستت را شستشو ده، آنطور كه اگر قنبر آب مىريخت مىشستى.
پس از آنكه امام (ع) دست پدر را شست، ابريق را به دست محمد حنفيه داد، فرمود فرزند! اگر اين پسر، تنها مهمان من مىبود، دستش را مىشستم. ولى خداوند ابا دارد از اينكه پدر و پسرى در يك مكان باشند و هر دو به طور يكسان مورد تكريم قرار گيرند، از اين رو پدر آب روى دست پدر ريخت و شما هم آب روى دست پسر بريز و محمد بن حنفيه طبق دستور امام دست پسر را شست.
روش امام سجاد (ع) اين بود كه مسافرت نكند مگر با همسفرهايى كه حضرتش را نشناسند و با آنان شرط مىكرد كه از خدمتگزاران رفقاى سفر در حوايجشان باشد.
يك بار با كسانى كه او را نمىشناختند به سفر رفت، ولى در راه سفر با مردى مواجه شدند كه آن حضرت را ديد و شناخت. به كسانى كه با امام همسفر بودند گفت: مىدانيد اين مرد كيست؟ پاسخ دادند: نه. گفت: حضرت على بن الحسين عليهماالسلام است. با شنيدن اين سخن، هيجانزده از جا برخاستند، گرد امام جمع شدند و دست و زانوى حضرت را بوسيدند، عرض كردند: يابن رسولالله! آيا مىخواستى ما جهنمى شويم؟ اگر بر اثر ناشناختن شما دست و زبانمان به جسارتى مبادرت مىنمود و از ما عمل برخلاف ادب و احترامى سر مىزد آيا نه اين بود كه تا پايان روزگار هلاك شده بوديم؟ چه باعث شد كه ناشناخته بين همسفرها آمديد؟
فرمود من يك بار با اشخاصى كه مرا مىشناختند به سفر رفتم، آنان به رعايت مقام شامخ رسول اكرم (ص) به من احترامى نمودند كه استحقاق آن را نداشتم، خائف بودم كه شماها نيز همانند آنان با من رفتار نماييد، از اين رو كتمان امر و معرفى نكردن خود نزد من محبوبتر است.
در جامعه اى كه پير و جوان، زن و مرد، شهرى و روستايى، و خلاصه تمام قشرها متواضع باشند و همه با رعايت ادب و احترام با يكديگر برخورد نمايند عدل و دادگرى در آن اجتماع حاكم خواهد بود زيرا مردم متواضع خود را بالاتر از آن مىدانند كه به حقوق دگران تجاوز نمايند، با عمل ناروا و ظالمانه، عدل اجتماعى را متزلزل كنند و خويشتن را مورد تحقير و بىاحترامى مردم متواضع قرار دهند.
بنابراين مىتوان گفت كه تواضع و فروتنى اگر در سطح وسيع جامعه معمول باشد به بسط عدل كه اولين درخواست امام سجاد (ع) در اين قطعه از دعاى «مكارمالاخلاق» است كمك مىنمايد.
نقطهى مقابل تواضع، تكبر است. افراد متكبر براى اينكه بزرگى موهوم خود را بر مردم تحميل نمايند و آنان را به قبول عقيدهى باطنى كه دربارهى خويش دارند وادار سازند روش جباريت در پيش مىگيرند و رفتار و گفتارشان به گونهاى مىشود كه با اساس عدل، مخالف و ناسازگار است. تكبر، آدمى را از شناخت حق و درك واقع بازمىدارد و متكبر، مردم را كوچك و غير قابل اعتنا مىشمرد، بيمارى تكبر، عقل را تيره مىكند و به هر نسبتى كه بيمارى كبر تشديد مىشود، تيرگى عقل نيز افزايش مىيابد و سرانجام، كار به جنون خودبزرگبينى منتهى مىگردد
رسول اكرم فرمود: از كبر اجتناب نماييد كه بنده بر اثر تكبر چنان مىشود كه خداوند مى فرمايد نام اين بنده ى مرا در گروه جبارين يعنى طغيانگرانى كه از حق سرپيچى مىكنند بنويسيد.
على (ع) فرموده: از كبر برحذر باشيد كه اين صفت مذموم موجب طغيان و منشاء معصيت خداوند رحمان است.
امام صادق (ع) فرموده: كبر اين است كه آدمى مردم را حقير و كوچك بشمرد و حق و عدل را نادانى و جهل تلقى نمايد.
امام باقر (ع) فرموده: در دل هيچ فردى چيزى از كبر وارد نمىشود جز آنكه عقلش به همان اندازه نقصان مىيابد، خواه كبر نفوذ كرده در دل او كم باشد يا زياد.
از مجموع رواياتى استفاده مىشود كه تكبر در اسلام از صفات بسيار ناپسند و مذموم است.
تكبر،، آدمى را از راه حق و عدالت منحرف مىكند، به راه طغيان و عصيان سوق مىدهد، و موجبات سقوط و تباهيش را فراهم مىآورد، تكبر مىتواند براى متكبر زيانهاى دنيوى و اخروى فراوان به بار آورد، در اين جهان او را مبغوض و منفور جامعه نمايد و موجب سقوط اجتماعيش شود و در آن جهان وى را از رحمت واسعهى الهى محروم سازد و به عذاب عظيم مبتلايش نمايد.
نقطهى مقابل تكبر، تواضع است. تواضع موجب عز و محبوبيت و هماهنگ با عدل و دادگرى است،
از اين رو امام سجاد عليهالسلام در زمينه ى بسط عدل از پيشگاه بارى تعالى براى مردم درخواست تواضع نموده است.
دعای #هفتم
با زیر نویس #هفتم_انگلیسی
👈 روی " لینک " کلیک فرمائید ( صوت زیبای آن در ادامه )
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2