eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1.5هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل على محمد و آله، و ادرا عنى بلطفك
امام سجاد عليه ‏السلام پس از آنكه درود مى‏فرستد به حضرت محمد و آلش، از پيشگاه مقدس حضرت بارى تعالى درخواست مى‏نمايد. بار الها! به لطف و عنايت خود هر آنچه زيانبار و مضر است، از من دفع كن.
خداوندا بالطف خود هر بدی را از من دفع کن. مفعول جمله«کل سوء»است وحذف شده است وادرأعنی کل سوء بلطفک. لطیف یعنی کسی که بامهربانی رفتار می کند. «آبشارلطف و مهربانی ات را چنان برمن فرو ریز که همه بدیها را بشوید وازبین ببرد. نکته دقیق آن که از کلمه «درأ»استفاده شده است شاید اشاره به حدیث«الحدود یدرأ بالشبهات»باشد.قاعدهٔ درء از قواعد مهم فقهی جزایی است که در باب حدودواجرای آن کاربرد فراوان دارد.
معناى كلمه ‏ى «درا» و كلمه‏ ى «لطف» : *علامه سيد على‏خان مى‏گويد: --درا الشى‏ء درا دفعه. اللطف الرفق و البر. «درا» به معناى دفع كردن چيزى است، و «لطف» به معناى «مدارا و نيكى نمودن» است. -- فى اسماء الله تعالى اللطيف، هو الذى اجتمع له الرفق فى الفعل و العلم بدقائق المصالح و ايصالها الى من قدرها له من خلقه. «» از اسماء حضرت بارى تعالى است. او كسى است كه در ذات مقدسش مداراى در عمل، با علم و آگاهى به دقايق مصلحتها جمع شده تا آن را به فردى از مخلوق خود كه درباره‏اش مقدر فرموده است، برساند.
برداشت حقیر از این فرازها این است که در عالم وجود باتوجه به عبارت مدبرالامور تدبیر کننده همه امور بشر خداوند مهربان است که در فراز آغازین دعای ابوحمزه ثمالی آمده است من این لی الخیر ولا یوجد الا من عندک
سوال : چرا امام (ع) از بلاهايى كه دفع آنها را خواستار شده است نام نبرده و تنها به اداى يك جمله‏ى كوتاه «و ادرا عنى بلطفك» اكتفا فرموده است؟ پاسخ : بلايايى كه ممكن است در طول زندگى دامنگير انسانها شود به قدرى زياد است كه به شمار نمى‏آيد. اما به طور كلى و نوعى مى‏توان قسمتى از آنها را به عنوان بلاياى ارضى و سماوى، طبيعى و مصنوعى، تدريجى و ناگهانى، روحى و جسمى، حكومتى و مردمى، همگانى و فردى، و از اين قبيل ذكر نمود.
با مطالعه در يك آيه و حديثى كه ذيل آن آمده است تا اندازه‏اى متوجه مى‏شويم كه بلايا چقدر وسيع و گسترده است.
* قل هو القادر على ان يبعث عليكم عذابا من فوقكم او من تحت ارجلكم او يلبسكم شيعا و يذيق بعضكم باس بعض. اى پيمبر گرامى! به مردم بگو: خداوند قادر است كه عذابى را : از بالاى سر شما فروفرستد يا از زير پا معذبتان نمايد يا شما را به تفرق و پراكندگى مبتلا كند و بعضى را به بلاى بعض ديگر گرفتار سازد.
**عذاب از بالاى سر، مانند فرستادن بارانهاى شديد و به جريان افتادن سيلهاى سنگين بنيان كن كه مردم را هلاك كند و منازل و مزارع و دامهاى آنان را با سرعت نابود نمايد، يا طوفانهاى شديد و سريعى را در فضا به جريان اندازد، ساختمانها را فروريزد و مردم زيادى را مقتول و مجروح نمايد، يا صاعقه فرستد و امواج آن مايه‏ى هلاكت افراد و از بين بردن اموالشان گردد، يا كوههاى آتشفشان از بالاى سر مردم فوران كند و با مواد مذاب و سنگهاى گداخته كه از دهانه‏ى آن خارج مى‏شود، روستاها و قراء اطراف آن را ويران نمايد و مردمى را كه نتوانستند فرار كنند، طعمه‏ى مرگ سازد.
**عذاب از زير پا مانند كه گاهى منازل را بكلى ويران مى‏نمايد، عده‏ى زيادى از زن و مرد و كودك زير سقفها و ديوارهاى فروريخته جان مى‏سپارند، عده‏اى مجروح مى‏شوند و آنان كه زنده مى‏مانند، اغلب تهيدست و بى‏بضاعت گشته و در شدت مضيقه به حيات خود ادامه مى‏دهند. گاهى دريا از زير پاى مردم پيشروى مى‏نمايد و منزلهاى اطراف را خراب مى‏كند، اهالى را متوارى مى‏نمايد، و آنان را در زندگى به بلايا و شدايد گوناگون مبتلا مى‏سازد. گاهى مردم در جامعه گرفتار اختلاف عقيده‏ى دينى و سياسى مى‏شوند، دسته‏بنديها در آن موقع آغاز مى‏گردد، گروهها در مقابل يكديگر مى‏ايستند، و در نتيجه آتش فتنه و فساد كه عذاب بزرگ الهى است، بين آنان مشتعل مى‏گردد و به بلاهاى عظيم مبتلا مى‏شوند.
عذابهايى كه ذکر شد اغلب بلاياى طبيعى و مربوط به نظام آفرينش است، ولى در روايتى كه ذيل اين آيه آمده، امام (ع) از عذابهاى غيرطبيعى نام برده است. عن ابيعبدالله عليه‏السلام قال: من فوقكم من السلاطين الظلمه و من تحت ارجلكم العبيد السوء و من لا خير فيه، «او يلبسكم شيعا» يضرب بعضكم ببعض بما يلقيه بينكم من العداوه و العصبيه و يذيق بعضكم باس بعض هو سوء الجوار. امام صادق (ع) فرمود: عذاب از بالاى سر يعنى معذب بودن از ناحيه‏ى سلاطين و زمامداران ظالم، و از زير پا يعنى عذاب ديدن از افراد فرومايه و پست اجتماع و آنان كه فاقد خير و خوبى هستند، و گرفتار انشعاب شدن و تجاوز بعضى به بعض ديگر بر اثر القاى عداوت و عصبيت، و ابتلاى بعضى به عذاب بعض ديگر مانند مبتلا بودن آدمى به همسايه‏ى بد است. گ
در كنار مصائب جمعى و گروهى، بلاياى فردى و شخصى وجود دارد كه نه قابل پيش‏بينى است و نه قابل پيشگيرى، بى‏خبر و به طور ناگهان مى‏آيد و برق‏آسا به زندگى خاتمه مى‏دهد. در روزگار گذشته، اين قبيل وقايع بسيار روى داده كه بعضى از آنها در تاريخ ثبت گرديده و برخى به دست فراموشى سپرده شده است.
يعقوب بن داود، وزير مقتدر و نافذ الكلمه‏ى مهدى عباسى بود. برادرى داشت به نام عمر بن داود كه او نيز به اعتبار برادرش مورد توجه مردم بود. روزى عمر تصميم گرفت با جمعى از دوستان و بستگان خود به گردش بروند. وسايل آسايش فراهم آمد و مقدار لازم خوراك و ميوه‏هاى گوناگون آماده شد. اما در آن روز به طور ناگهانى عمر درگذشت و همه‏ى بستگان به شگفت آمدند. علت مرگ اين بود كه سبدى از انگور نزد وى بردند، او دو حبه از خوشه‏اى برگرفت و به دهان افكند. بدون اينكه بر حبه‏ها دندان بزند و پوستشان را بشكافد، به پايين فرستاد، اما حبه‏ها در گلو ماندند، نه فرورفتند و نه بيرون آمدند تا نفس عمر قطع شد و از دنيا رفت. برادرزاده‏اش داود بن على در عزاى او ضمن اشعارى گفت: عمر صبح در كمال سلامتى و خوشى با دوستان و بستگان به سر برد، اما اكنون ميت خانواده است و در قبرى نزد آرامگاه پدرش كه از توده‏هاى سنگ و ريگ پوشيده شده، آرميده است.
با گسترش تمدن صنعتى و پيشرفت اختراعات، مرگهاى ناگهانى به شكلهاى مختلف افزايش يافته و هر روز در گوشه و كنار دنيا وقايع ناگوارى روى مى‏دهد، گاه هواپیما سقوط مى‏كند و عده‏اى كشته مى‏شوند، گاه بر اثر واژگون شدن ماشين يا تصادف قطار، عده‏اى بى‏خبر و به طور ناگهانى از دنيا مى‏روند، گاه گروههاى مختلف براى ارعاب مردم يا ايجاد اختلال در گذرگاههاى پرجمعيت بمبهايى را كار مى‏گذارند و موقعى كه زنان براى خريد لوازم منزل به محل مى‏روند، ناگهان بمب منفجر مى‏شود و عده‏اى زن با كودكانى كه همراه برده بودند، كشته مى‏شوند. آيا كسى جز خداوند دانا از آفات و بلاهاى ناگهانى كه هر لحظه ممكن است دامنگير انسانها شود، اطلاع دارد؟ آيا جز ذات اقدس الهى كسى مى‏تواند بلاهاى گوناگون را بگرداند و آدمى را از خطر برهاند؟ پاسخ اين پرسشها واضح است و ملجا و پناهى جز پروردگار دانا و توانا وجود ندارد.
امام سجاد (ع) در جمله ‏ى اول اين قطعه ‏ى دعا، از خداوند دفع بلايا را با عبارتى كوتاه درخواست نموده و عرض مى‏كند: و ادرا عنى بلطفك. بار الها! آفات و خطرات را به لطف خود از من بگردان و دفع فرما.
امام (ع)، متعلق دفع را توضيح نداده، زيرا اگر نوع بلايا را مى‏گفت، باعث تطويل كلام مى‏گرديد و اگر مى‏خواست بعضى از بلايا را توضيح دهد، قابل احصاء نبود، از اين رو، حضرت على بن الحسين عليهماالسلام دفع آفات را خواسته و متعلق دفع را به علم الهى محول نموده است، مثل اينكه ضمن دعاى تعقيبات مشتركه آمده است: اللهم انى اسالك من كل خير احاط به علمك و اعوذ بك من كل شر احاط به علمك. بار الها! از هر خيرى كه علمت به آن احاطه دارد، از تو خواهانم، پروردگارا! از هر شرى كه علمت به آن محيط است، به تو پناه مى‏برم.
متعلق کلام امام سجاد (ع) اینگونه شاید بوده : و ادرا عنى بلطفك كل شر احاط به علمك. بار الها! هر شرى را كه علمت به آن احاطه دارد، با لطف خود از من دفع فرما.
دوستداران حضرت زين‏ العابدين (ع) به پيروى از مولاى خود، شايسته است روزى چند بار، ولو به فارسى، يا به هر زبان كه مى‏دانند، به پيشگاه الهى عرض كنند: بار الها! به لطف خود هر شرى را كه علم تو به آن احاطه دارد، از من بگردان و دفع فرما.
خداوند مسبب ‏الاسباب اگر بخواهد بلايى را از كسى دفع نمايد و او را از خطر محفوظ دارد، مى‏تواند وسيله‏ى نامطبوع و خشونت‏آميزى را مقدمه‏ ى دفع بلا قرار دهد و مى‏تواند از راه پيشامد و رويدادى بسيار مطبوع و لطيف، به آن هدف مقدس جامه‏ى تحقق بپوشاند و بلا را بگرداند.
مثلا در ميدان فروش ميوه و سبزى بمب نيرومندى كار گذارده شده كه طبق محاسبه بيست دقيقه‏ى ديگر منفجر خواهد شد. مرد محترمى در ميدان، كار لازمى دارد و بايد به آنجا برود. فاصله‏ى منزلش تا ميدان به قدر پنج دقيقه پياده رفتن است. از منزل خارج مى‏شود. اگر در راه با مانعى برخورد ننمايد، موقعى به ميدان مى‏رسد كه چند دقيقه بيشتر به لحظه‏ى انفجار باقى نمانده است، اما خداوند اراده فرمود كه بلا را از وى دفع نمايد. *چند قدمى از منزل دور نشده به مردى برمى‏خورد كه با او در امر معامله‏اى اختلاف حساب دارد. آن دو در رهگذر توقف مى‏كنند، مطلب اختلاف حساب را به ميان مى‏آورند، كلماتى را با هم رد و بدل مى‏نمايند و هر يك به نفع خود سخن مى‏گويد و تند مى‏شود. اين تبادل كلام چند دقيقه به طول مى‏انجامد كه ناگهان صداى مهيب انفجار به گوش مى‏رسد. مردم از پى صدا مى‏روند. خداوند براى حفظ جان آن مرد باايمان و محترم كه عازم ميدان بود، مانع ايجاد نمود، با مرد طرف معامله‏ى خود مواجه گرديد، در رهگذر توقف نمودند، آنقدر با هم سخن گفتند كه بمب منفجر شد و بلا از جان آن مرد دفع گرديد. *گاهى همان مرد شريف و باايمان كه عازم ميدان است، از منزل خارج مى‏شود، چند قدمى بيشتر نرفته كه در راه با يكى از دوستان قديمى بسيار محترمش برمى‏خورد، يكديگر را در آغوش مى‏گيرند و به هم ابراز محبت مى‏كنند. مرد باايمان از دوست قديمى خود درخواست مى‏كند به منزلش بيايد تا از وى پذيرايى كند. دوست قديمى مى‏گويد كار فوت شدنى دارم، بايد حتما بروم، اما به احترام دعوت شما به قدر نيم ساعت در منزلتان توقف مى‏كنم. صاحب منزل ميوه و شيرينى مى‏آورد. با هم گرم صحبت مى‏گردند كه ناگاه صداى انفجار بمب شنيده مى‏شود. گويى خداوند آن دوست قديمى مرد باايمان را مامور نموده بود كه در موقع معين از آن رهگذر عبور نمايد، دعوت صاحبخانه را بپذيرد، در منزلش قدرى توقف كند، و در خلال آن ملاقات آميخته به لطف و رفق، بمب منفجر شود و مرد باايمان از خطر مرگ رهايى يابد.
🙏 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، و ادْرَأْ عَنِّى بِلُطْفِكَ، ✳️ امام سجاد علیه السلام در جمله ‏ى كوتاه دعاى فوق ، از خداوند دو تقاضا مى‏نمايد : 1️⃣ اول مى‏گويد: و ادرا عنى. بار الها! مرا مشمول فيض و عنايت خود فرما و بلايا را از من بگردان. 2️⃣ دوم عرض مى‏كند: بلطفك. بار الها! بلايايى را كه بر سر راه دارم با لطف و رفق از من دفع فرما. 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 فکر کردین خدا به هرکسی شیرینی رو میده؟ خیال کردین هرکسی خیزی و پیدا می‌کنه؟ هر کسی توفیق قرآن پیدا می‌کنه؟ اینطور نیست آقا 👤 مرحوم استاد ره ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2.
📚برشی از کتاب سی ساغر سحری برداشتی از دعاهای روزانه ماه مبارک https://eitaa.com/sahife2/48090 🆔 @sahife2
👈 قرآن بصورت (تندخوانی) https://eitaa.com/sahife2/1160 👈 از صفحه 234 تا صفحه 247 👈 مقید باشیم به توفیق الهی و با استمداد از آقا امام سجاد علیه السلام روزانه برنامه ی تعیین شده را با هم قرائت کنیم 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2
Sahifeh Sajjadiyeh-bonyana.com.pdf
2.95M
🌙 لطفا کتاب صحیفه سجادیه - از صفحه 234 تا صفحه 247 مطالعه شود