انس با صحیفه سجادیه
⏹ یا #امام_زمان عجل الله شانه به شانه حکایتی از درد دل مردم مظلوم افغانستان با امام زمان (عج الله تع
🛑این نقطه ی سیاه که آمد مدار نور
عکسیست درحدیقه ی بینش زخال تو
👈مردمک چشم من درحقیقت ،عکسی ازخالِ سیاه توست که درمرکزباغ بینایی من جاخوش کرده است. بنابراین خال سیاه توست که معجزه می کند ومرکزنورشده وبینش تولیدمی کند نه مردمک چشم من.
همیشه رخسار تومقابل چشمان من است رخسارتوچشمان مرامبدّل به گلزاری نموده ودرمرکز این گلزارعکس خال سیاه توقرارگرفته است.
مدارنقطه ی بینش زخال توست مرا
که قدرگوهریکدانه جوهری داند
#حافظ_غزل_408
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
94.07.06_J86_Hassasiat_Mo'men_Aaghebat_lobolmizan.ir[L].mp3
4.73M
#شرح_صحیفه_سجادیه
✳️دعای #مکارم_الاخلاق
#دعا_بیستم_28
🔹 استاد اصغر #طاهرزاده
✔️ جلسه 86
👌 # حسّاسیت مؤمن نسبت به سوء #عاقبت
گر ببینی میل خود سوی سما
پر دولت بر گشا همچون هما
ور ببینی میل خود سوی زمین
نوحه میکن هیچ منشین از حنین
عاقلان خود نوحهها پیشین کنند
جاهلان آخر بسر بر میزنند
ز ابتدای کار آخر را ببین
تا نباشی تو پشیمان یوم دین
#بیستم #مکارم_اخلاق
# مثنوی_معنوی_دفتر_سوم_68
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
طرح #برداشت_من هفته 12
از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه
👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه
✳️ عبارت #منتخب "
🙏 اللّـهُمَّ
وَ أَغْنِنِي
وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ
وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ
خداوندا
مرا (از ديگران) بىنياز فرما
و روزيت را بر من گشايش ده،
و به نگاه كردن (چشم به راه بودن) گرفتارم مفرما 🔸
دعای #بیستم #مکارم_اخلاق
#دعا_بیستم_3
👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود
◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید
👌 ادمین 👇
@yas2463
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#دعا_بیستم_3 با تشکر از همه دوستان خوبم در مشارکت در این بحث کاربردی ( 23 مطلب)
1)و اغننى و اوسع على فى رزقك، و لا تفتنى بالنظر.
بار الها آنقدر مرا غنى بنما و از مال دنيا برخوردارم ساز كه به مردم نياز نداشته باشم، و روزيت را بر من وسعت بخش تا خانوادهام در گشايش باشند و مرا با نگاه و التفات به اموال ثروتمندان آزمايش منما.
2)چون در اين عبارت كلمه «غنا» و همچنين كلمهى «وسعت رزق» آمده و قهرا بحث غنا و فقر در ميان مىآيد
لازم است راجع به رواياتى كه دربارهى خوبى فقر يا بدى آن آمده
و همچنين در خوبى غنا يا بدى آن روايت شده فکر شود تا همه متوجه گردند كه
آن فقرى كه در اسلام ممدوح و پسنديده است كدام است
و آنكه مذموم و ناپسند است كدام.
و همچنين معلوم شود كه غناى ممدوح و پسنديده كدام است
و غنا و ثروت مذموم كدام.
2) گاهى يك نفر، آنقدر فقير و تهيدست است كه به قدر حداقل مخارج روزش را ندارد و گرسنه است، اين يك فقير است در حد اعلاى فقر.
يك نفر ديگر فقيرى است كه به قدر نان خالى غذا دارد، اما از ساير نعمتهايى كه در يك وعدهى غذا سزاوار است كه مورد استفاده باشد محروم و فاقد آنهاست. اين هم يك درجه از فقر.
يك درجهى ديگر فقر اين است كه به قدر كفاف و با يك وسعت متناسب در زندگى دارد لكن از مال بسيار محروم است، اين هم يك درجهى ديگر فقر است.
در غنا هم عينا همين طور است:
گاهى يك نفر غنى است، يعنى در حدى كه به مردم نياز ندارد و دست تمنى به سوى كسى دراز نمىكند و زندگيش بالنسبه با وسعت مىگذرد، اين يك قسم غناست.
قسمى ديگر از غنا اين است كه ذخيرهى غذاى سالانهى خود را در منزل دارد و از نظر زندگى خود و عائلهاش مطمئن است، اين هم قسمى ديگر از غنا.
اما غناى سوم براى كسى است كه سرمايهدار است و اموال بسيار گرد آورده و با حرص و ولع، علىالدوام، در پى جمع مال و اندوختن ثروت مىرود و تمام عمرش در اين راه مصروف مىگردد، اين هم قسم سوم در امر ثروت.
3) اسلام دين كار و فعاليت و آيين سعى و عمل است.
تمام مردم براى تامين زندگى با عزت و شرافتمندانه بايد از پى كار و كوشش بروند و در جامعه وجودى موثر باشند،
و اگر كسانى از كار شانه خالى كنند و براى تامين مايحتاج زندگى خود دنبال كار نروند در اسلام، مورد بدبينى و انزجارند.
امام باقر (ع) فرمود كه حضرت موسى بن عمران به پيشگاه خدا عرض كرد، بار الها! كداميك از بندگانت نزد تو بيشتر مورد بغض و بدبينى هستند؟ فرمود: آن كسى كه در شب مانند مردارى در رختخواب افتاده و در روز، عمرش در جامعه به بطالت مىگذرد و كار نمىكند و مىخواهد از دسترنج مردم ارتزاق نمايد.
4)اولياى گرامى اسلام آنقدر به كار كردن مسلمانان مصر بودند و مىخواستند زندگانى آنان با عزت بگذرد كه اگر در مواقعى افرادى نقص عضوى مىداشتند باز هم به آنان تاكيد مىكردند كه از عضو سالم خود استفاده كنند و به كار اشتغال يابند.
مردى به حضور امام صادق (ع) آمد و گفت: يابن رسول الله! من انسانى هستم كه نمىتوانم با دستم كار كنم- گويى دستش عيبى داشته كه فاقد قدرت كار بوده- و سرمايهاى هم ندارم كه
تجارت كنم و نيازمند و محتاجم. حضرت ديد كه سر و گردن او سالم است. فرمود عمل كن، كار كن و كالا را با سر خود حمل نما و از مردم بىنياز باش.
5) على (ع) فرموده: اگر تن دادن به شغل مايهى زحمت و تعب است بيكارى دائم نيز باعث نادرستى و فساد است.
رسول اكرم فرموده است: رانده و مطرود درگاه باريتعالى است آن كسى كه بار زندگى خود را بر دوش دگران بيفكند و بخواهد از دسترنج مردم ارتزاق نمايد.
6) به موجب روايات بسيارى كه رسيده است، ائمهى معصومين عليهمالسلام خود كار مىكردند و در اراضى زراعى سعى و كوشش مىنمودند تا نانى از راه كشاورزى به دست آورند. علاوه بر اينكه خودشان به كار اهميت مىدادند، كارگران زحمتكش را نيز احترام بسيار مىنمودند و آنان را مورد تقدير و تشويق قرار مىدادند.
انس بن مالك مىگويد: موقعى كه رسول اكرم از جنگ تبوك مراجعت مىكرد، سعد انصارى به استقبال آمد. حضرت با او مصافحه كرد و دست سعد را زبر و خشن ديد. فرمود چه صدمه و آسيبى به دستت رسيده است. عرض كرد: يا رسول الله من با وسايل كشاورزى كار مىكنم و درآمدم را خرج معاش خانوادهام مىنمايم. رسول اكرم دست او را بوسيد و فرمود: اين دستى است كه آتش با آن تماس پيدا نمىكند.
7)اگر كسى آمادهى كار كردن هست، لكن به علت فرسودگى و ضعف شديد يا بيمارى، قدرت كار ندارد و حداقل امرار معاش و سد جوع در دسترسش نيست، او فقير و گرسنه است و اين فقر بىاندازه مذموم است زيرا چنين فقرى ممكن است آدمى را به گناه و ناپاكى، به دزدى و تجاوز به اموال مردم، يا به كفرگويى و اسائه به مقام مقدس باريتعالى وادار نمايد. اين فقر در نظر اسلام بسيار مذموم است
كاد الفقر ان يكون كفرا.
اين قبيل فقرها ممكن است به كفر و بىدينى منجر گردد.
8) رسول اكرم فرمود: بار الها! من از كفر و از فقر به تو پناه مىبرم. مردى كه اين جمله را از حضرت شنيد عرض كرد: يا رسول الله! آيا كفر و فقر، معادل يكديگرند؟ حضرت در پاسخ فرمود بلى.
9) فقرى كه آدمى فاقد حداقل زندگى باشد و نتواند سد جوع نمايد بسيار مذموم است و آدمى را در خطر گناهان دنيوى و اخروى مىاندازد
فقر ممدوح كه در روايات آمده آن فقرى است كه انسان به قدر كفاف و آن مقدارى كه براى خود و خانوادهاش لازم است و كفايت مىكند واجد باشد و اين زندگى كه هم آبرو محفوظ است و هم اسير ثروتمندى و سرمايهدارى نيست آنقدر محبوب رسول اكرم بود كه دعا مىكرد و مىگفت:
اللهم اجعل قوت آل محمد كفافا.
بار الها! قوت و غذاى آل محمد را به قدر كفاف قرار ده، يعنى آن مقدارى كه زندگى به اندازه اداره شود ولى آل پيغمبر در صف سرمايهداران و ثروتمندان نباشد.
10) پيغمبر مىفرمود: خوشا به حال آن انسانى كه اسلام آورد و معاش او به قدر كفاف باشد، يعنى درآمدش براى زندگيش وافى و كافى باشد.
رسول اكرم با جمعى در بيابان به كسى كه شترانى را به چرا برده بود و تحت مراقبت داشت گذر كردند. حضرت از او درخواست نمود كه مقدارى شير بدهد كه آنان بنوشند. جواب داد: شيرى كه در پستان شتران است براى صبح است و آنچه دوشيدهايم و در ظرف است براى شب، و خلاصه، به حضرت جواب مثبت نداد. پيغمبر اكرم دربارهى او دعا كرد، گفت:
اللهم اكثر ماله و ولده.
بار الها! مال و فرزندان او را بسيار گردان.
بعد از آنجا گذشتند و به كسى رسيدند كه به چراندن گوسفندان اشتغال داشت. براى گرفتن شير، نزد او فرستاد. آن مرد رفت و آنچه در پستانهاى گوسفندانش بود دوشيد و آنچه را هم كه در دست داشت نيز آورد و به حضرت تقديم نمود و بعد هم گوسفندى آورد و گفت: اينها چيزى بود كه در نزد من بود و اگر ميل دارى باز زيادتر كنم.
قال رسول الله: اللهم ارزقه الكفاف.
پيغمبر دربارهى او دعا كرد و گفت: بار الها! به او به قدر كفاف عنايت بفرما.
وقتى پيغمبر، دعاى دوم را دربارهى مردى كه صاحب گوسفندان بود نمود بعضى از اصحاب گفتند: يا رسول الله! دربارهى آن كسى كه شما را رد كرد دعايى نمودهاى كه تمام ما آن دعا را دوست داريم، و دربارهى كسى كه به شما اعطاى شير نمود دعايى فرمودى كه هيچيك از ما به آن دعا ميل نداريم. حضرت فرمود: آنچه كم باشد و امر زندگى را كفايت كند بهتر از مال بسيار است كه آدمى را غافل كند و انسان را از مسير فضيلت منحرف نمايد.
11) غنا نيز مانند فقر، درجات و مراتبى دارد، بعضى از آنها در روايات، ممدوح شناخته شده و بعضى از آنها مذموم.
12) امام سجاد (ع) در جملهى اولى كه موضوع بحث امروز است از پيشگاه الهى درخواست غنا و تمكن مالى مىنمايد، او از خدا غنا مىطلبد تا به خانوادههاى بىبضاعت كمك كند، غنا مىخواهد تا يتيمان بىسرپرست را كفالت نمايد، تمكن مالى تقاضا مىكند تا در پرتو آن موجبات رضاى الهى را فراهم آورد، غنا مسئلت مىنمايد تا به زندگى خانوادهى خود بهبود بخشد و گشايشى در گذران آنان فراهم آورد، و اين مطلب از جملهى دومى كه امام (ع) بعد از درخواست غنا، از پيشگاه الهى مسئلت نموده است روشن مىشود:
و اوسع على فى رزقك.
بار الها! رزق خود را كه به من عطا مىفرمايى وسيع گردان.
13) در روايات اولياى گرامى اسلام تاكيد شده است كه افراد غنى و متمكن در زندگى خانوادهى خود سختگير نباشند و از تامين رفاه و آسايش آنان خوددارى ننمايند.
حضرت رضا (ع) مىفرمايد: بر صاحبان نعمت واجب است كه بر عيالات خود توسعه دهند و به زندگى آنان گشايش بخشند.
ابىحمزه مىگويد حضرت على بن الحسين مىفرمود: اگر من داخل بازار شوم و با من چند درهم پول باشد و به وسيلهى آن براى خانوادهى خود گوشت تهيه كنم كه به آن نياز بسيار دارند براى من اين عمل محبوبتر است از اينكه بندهاى را آزاد نمايم.
عبدالله بن عباس مىگويد، رسول اكرم مىفرمود: هر كس داخل بازار شود و تحفهاى، مثلا ميوهاى، بخرد و آن را براى خانوادهى خود بياورد همانند صدقهاى است كه انسانى براى جمعيت محتاجى ببرد و سپس مىفرمود وقتى وارد منزل مىشود اول، پيش از پسر بچهها، از دختربچهها شروع كند و تحفه را به آنها بدهد. بعد از آن فرموده هر كس دختر خود را در منزل شاد كند همانند اين است كه بندهاى را از فرزندان اسمعيل آزاد كرده باشد.
14) اگر كسى قدرت مالى دارد و بخواهد پيوستگى خود را با مكتب اسلام و تعاليم قرآن شريف محفوظ بدارد حتما بايد زندگى عائلهى خود را توسعه دهد و آنان را در تنگنا و مضيقه نگذارد و رسول اكرم در اين باره فرموده است:
پيغمبر اكرم مىفرمود: كسى كه وسعت مالى دارد و داراى تمكن است ولى بر خانوادهى خود سخت بگيرد و آنان را از زندگى مرفه محروم دارد از ما نيست و به ما بستگى ندارد.
15)امام سجاد (ع) در جملهى اول دعا از خداوند درخواست غنا و تمكن مالى دارد.
در جملهى دوم از توسعهى رزق سخن مىگويد و شايد تمناى غنا را براى رفاه اهلبيت خويش خواسته است.
در جملهى سوم عرض مىكند: و لا تفتنى بالنظر.
بار الها! با توجه و التفات به اموالى كه در دست ثروتمندان است مرا مورد آزمايش و امتحان قرار مده.
16) دعاى سوم امام (ع) ناظر به غناى نفس و بىاعتنايى به دارايى و اموال سرمايهداران و مالاندوزان دنياست و اين همان چيزى است كه خداوند در قرآن شريف به پيمبر گرامى فرموده و او را مخاطب ساخته است:
و لا تمدن عينيك الى ما متعنا به ازواجا منهم زهره الحيوه الدنيا لنفتنهم فيه و رزق ربك خير و ابقى.
اى رسول معظم! چشمان خود را به اموال و زينتهاى دنيوى كه به اصناف كفار اعطا نمودهام مگشاى كه اين ثروت و سرمايه را به منظور آزمايش و امتحانشان دادهام. و رزق و روزى پروردگارت كه براى اهل ايمان مقرر گرديده به مراتب بهتر و عاليتر است و همواره باقى و برقرار خواهد بود.
در ذيل اين آيه حديثى از رسول اكرم است كه فرموده:
كسى كه چشم خود را براى نگاه كردن به اموال و ثروت دگران بگشايد اندوهش طولانى خواهد بود و غيظ و غضبش هرگز شفا نمىيابد.
17) طبع بشر حريص و فزونطلب است، هر قدر ثروت بيندوزد و مال گرد آورد حرص و طمعش بيشتر مىشود، همواره در باطن با خود به جنگ و ستيز است، از نظر دارايى، احساس كمبود مىكند و سرانجام با ناكامى از دنيا مىرود مگر آنكه خود را اصلاح كند و عنان حرص را به دست عقل واقعبين و مالانديش بسپارد و خويشتن را از سركشى و طغيان آن برهاند.
مردى به شكايت نزد امام صادق (ع) آمد، عرض كرد: من از پى مال مىروم و آن را به دست مىآورم اما از درآمد خويش قانع نمىشوم و همواره با نفس خود درجنگم و از آن بيشتر مىخواهد، عرض كرد به من چيزى بياموزيد كه از آن منتفع شوم، يعنى درمانم نماييد. حضرت فرمود: اگر آن مقدار درآمد كه امر ترا كفايت مىكند بىنيازت مىسازد چيز جزئى از مال دنيا ترا غنى مىنمايد و اگر درآمدى براى تو كافى است و بىنيازت نمىكند تمام آنچه در دنياست بىنيازت نخواهد نمود.
در واقع، امام (ع) مىخواهد بفرمايد: اگر مايلى از جنگ درونى خلاص شوى و از شر حرص رهايى يابى هدف خود را از كسب مال، ادارهى زندگى شرافتمندانه قرار ده، در اين صورت، مال قليلى ترا غنى و بىنياز مىسازد و كفاف زندگيت را مىنمايد، اما اگر هدفت در كسب مال، ثروتاندوزى و سرمايهدارى باشد تمام اموال جهان براى تو كافى نيست و هرگز از جنگ داخلى و سركشى حرص، آزاد نخواهى شد. بنابراين علاج اين حالت روانى در اختيار خود انسان است و شخص حريص بايد تمرين كند و عقل خود را به قضاوت بياورد و بگويد: چرا من اينقدر مىدوم و براى چه تا اين اندازه در گردآورى مال مىكوشم و بدون اينكه نفعى ببرم بايد آنها را بگذارم و بگذرم. وقتى توطين نفس نمود و خود را به عمل ناروا و غيرعاقلانهى خويش متوجه ساخت مىتواند بر هواى نفس خود و حرص خويش غلبه كند و خود را از آن بلا و بدبختى برهاند، و اين حالت، در منطق اخبار و روايات، غناى نفس است.
18) رسول اكرم مىفرمود: غنا و بىنيازى از كثرت اموال دنيوى نيست، بلكه از بىنيازى نفس است و بايد روح آدمى احساس بىنيازى كند و از دنيا آن را بخواهد كه محترمانه صرف زندگيش شود.
على (ع) فرموده است: غناى بزرگ و بىنيازى مهم، نااميدى و ياس از آن چيزهايى است كه در دست مردم است، يعنى بىاعتنايى و عدم توجه به اموال ثروتمندان و هستى افراد متمكن. كسى كه داراى اين حالت نفسانى باشد او در واقع غنى بزرگ اجتماع است، يعنى به اموال ثروتمندان بزرگ و سرمايهداران مهم اعتنا ندارد.
ابىبصير مىگويد از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: عثمان به وسيلهى دو نفر از غلامان خود دويست دينار طلا براى ابوذر فرستاد و گفت: نزد او ببريد و سلام مرا به وى برسانيد و بگوييد: اين دويست دينار است كه عثمان براى شما فرستاده كه نياز خود را برطرف نمايى و حوايج خويشتن را تامين كنى.
ابوذر گفت: آيا به هيچيك از مسلمانان چنين مبلغى را داده است؟ گفتند: نه. ابوذر گفت: من يكى از مسلمانانم، گشايشى كه براى من است بايد براى همهى مسلمين باشد. به ابوذر گفتند كه عثمان اين مبلغ را از مال شخصى خود فرستاده و قسم ياد كرده است كه من آن را به حرام نيالودهام و براى شما جز حلال نفرستادهام. ابوذر گفت: من احتياجى به اين پول ندارم و امروز صبح نمودهام و از غنىترين مردمم. غلامان گفتند: خداوندت عافيت بخشد، ما كه در اطاق شما كم يا زياد چيزى كه از آن بهرهمند شوى نمىبينيم.
گفت: زيرا اين پالان، سفرهى من است و در آن دو قرصهى نان جوين دارم، به اين پول محتاج نيستم و به خدا قسم هرگز آن را نمىگيرم.
19) امام جواد (ع) هم در موضوع غناى نفس و بىنيازى روح، مىفرمايد: غنا عبارت از كمى تمنيات درونى و راضى بودن به همان چيزى است كه زندگى انسان را كفايت كند. فقر نفسانى عبارت از حدت و شدت نوميدى از لياقت خود و ياس از اموالى است كه در دست مردم است.