eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
انس با صحیفه سجادیه
⏹ یا #امام_زمان عجل الله شانه به شانه حکایتی از درد دل مردم مظلوم افغانستان با امام زمان (عج الله تع
🛑این نقطه ی سیاه که آمد مدار نور عکسیست درحدیقه ی بینش زخال تو 👈مردمک چشم من درحقیقت ،عکسی ازخالِ سیاه توست که درمرکزباغ بینایی من جاخوش کرده است. بنابراین خال سیاه توست که معجزه می کند ومرکزنورشده وبینش تولیدمی کند نه مردمک چشم من. همیشه رخسار تومقابل چشمان من است رخسارتوچشمان مرامبدّل به گلزاری نموده ودرمرکز این گلزارعکس خال سیاه توقرارگرفته است. مدارنقطه ی بینش زخال توست مرا که قدرگوهریکدانه جوهری داند ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
94.07.06_J86_Hassasiat_Mo'men_Aaghebat_lobolmizan.ir[L].mp3
4.73M
✳️دعای 🔹 استاد اصغر ✔️ جلسه 86 👌 # حسّاسیت مؤمن نسبت به سوء گر ببینی میل خود سوی سما پر دولت بر گشا همچون هما ور ببینی میل خود سوی زمین نوحه می‌کن هیچ منشین از حنین عاقلان خود نوحه‌ها پیشین کنند جاهلان آخر بسر بر می‌زنند ز ابتدای کار آخر را ببین تا نباشی تو پشیمان یوم دین # مثنوی_معنوی_دفتر_سوم_68 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
طرح هفته 12 از عبارات نورانی 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای ✳️ عبارت " 🙏 اللّـهُمَّ وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ خداوندا مرا (از ديگران) بى‏نياز فرما و روزيت را بر من گشايش ده، و به نگاه كردن (چشم به راه بودن) گرفتارم مفرما 🔸 دعای 👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود ◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید 👌 ادمین 👇 @yas2463 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
با تشکر از همه دوستان خوبم در مشارکت در این بحث کاربردی ( 23 مطلب)
1)و اغننى و اوسع على فى رزقك، و لا تفتنى بالنظر. بار الها آنقدر مرا غنى بنما و از مال دنيا برخوردارم ساز كه به مردم نياز نداشته باشم، و روزيت را بر من وسعت بخش تا خانواده‏ام در گشايش باشند و مرا با نگاه و التفات به اموال ثروتمندان آزمايش منما.
2)چون در اين عبارت كلمه «غنا» و همچنين كلمه‏ى «وسعت رزق» آمده و قهرا بحث غنا و فقر در ميان مى‏آيد لازم است راجع به رواياتى كه درباره‏ى خوبى فقر يا بدى آن آمده و همچنين در خوبى غنا يا بدى آن روايت شده فکر شود تا همه متوجه گردند كه آن فقرى كه در اسلام ممدوح و پسنديده است كدام است و آنكه مذموم و ناپسند است كدام. و همچنين معلوم شود كه غناى ممدوح و پسنديده كدام است و غنا و ثروت مذموم كدام.
2) گاهى يك نفر، آنقدر فقير و تهيدست است كه به قدر حداقل مخارج روزش را ندارد و گرسنه است، اين يك فقير است در حد اعلاى فقر. يك نفر ديگر فقيرى است كه به قدر نان خالى غذا دارد، اما از ساير نعمتهايى كه در يك وعده‏ى غذا سزاوار است كه مورد استفاده باشد محروم و فاقد آنهاست. اين هم يك درجه از فقر. يك درجه‏ى ديگر فقر اين است كه به قدر كفاف و با يك وسعت متناسب در زندگى دارد لكن از مال بسيار محروم است، اين هم يك درجه‏ى ديگر فقر است. در غنا هم عينا همين طور است: گاهى يك نفر غنى است، يعنى در حدى كه به مردم نياز ندارد و دست تمنى به سوى كسى دراز نمى‏كند و زندگيش بالنسبه با وسعت مى‏گذرد، اين يك قسم غناست. قسمى ديگر از غنا اين است كه ذخيره‏ى غذاى سالانه‏ى خود را در منزل دارد و از نظر زندگى خود و عائله‏اش مطمئن است، اين هم قسمى ديگر از غنا. اما غناى سوم براى كسى است كه سرمايه‏دار است و اموال بسيار گرد آورده و با حرص و ولع، على‏الدوام، در پى جمع مال و اندوختن ثروت مى‏رود و تمام عمرش در اين راه مصروف مى‏گردد، اين هم قسم سوم در امر ثروت.
3) اسلام دين كار و فعاليت و آيين سعى و عمل است. تمام مردم براى تامين زندگى با عزت و شرافتمندانه بايد از پى كار و كوشش بروند و در جامعه وجودى موثر باشند، و اگر كسانى از كار شانه خالى كنند و براى تامين مايحتاج زندگى خود دنبال كار نروند در اسلام، مورد بدبينى و انزجارند. امام باقر (ع) فرمود كه حضرت موسى بن عمران به پيشگاه خدا عرض كرد، بار الها! كداميك از بندگانت نزد تو بيشتر مورد بغض و بدبينى هستند؟ فرمود: آن كسى كه در شب مانند مردارى در رختخواب افتاده و در روز، عمرش در جامعه به بطالت مى‏گذرد و كار نمى‏كند و مى‏خواهد از دسترنج مردم ارتزاق نمايد.
4)اولياى گرامى اسلام آنقدر به كار كردن مسلمانان مصر بودند و مى‏خواستند زندگانى آنان با عزت بگذرد كه اگر در مواقعى افرادى نقص عضوى مى‏داشتند باز هم به آنان تاكيد مى‏كردند كه از عضو سالم خود استفاده كنند و به كار اشتغال يابند. مردى به حضور امام صادق (ع) آمد و گفت: يابن رسول الله! من انسانى هستم كه نمى‏توانم با دستم كار كنم- گويى دستش عيبى داشته كه فاقد قدرت كار بوده- و سرمايه‏اى هم ندارم كه تجارت كنم و نيازمند و محتاجم. حضرت ديد كه سر و گردن او سالم است. فرمود عمل كن، كار كن و كالا را با سر خود حمل نما و از مردم بى‏نياز باش.
5) على (ع) فرموده: اگر تن دادن به شغل مايه‏ى زحمت و تعب است بيكارى دائم نيز باعث نادرستى و فساد است. رسول اكرم فرموده است: رانده و مطرود درگاه باريتعالى است آن كسى كه بار زندگى خود را بر دوش دگران بيفكند و بخواهد از دسترنج مردم ارتزاق نمايد.
6) به موجب روايات بسيارى كه رسيده است، ائمه‏ى معصومين عليهم‏السلام خود كار مى‏كردند و در اراضى زراعى سعى و كوشش مى‏نمودند تا نانى از راه كشاورزى به دست آورند. علاوه بر اينكه خودشان به كار اهميت مى‏دادند، كارگران زحمتكش را نيز احترام بسيار مى‏نمودند و آنان را مورد تقدير و تشويق قرار مى‏دادند. انس بن مالك مى‏گويد: موقعى كه رسول اكرم از جنگ تبوك مراجعت مى‏كرد، سعد انصارى به استقبال آمد. حضرت با او مصافحه كرد و دست سعد را زبر و خشن ديد. فرمود چه صدمه و آسيبى به دستت رسيده است. عرض كرد: يا رسول الله من با وسايل كشاورزى كار مى‏كنم و درآمدم را خرج معاش خانواده‏ام مى‏نمايم. رسول اكرم دست او را بوسيد و فرمود: اين دستى است كه آتش با آن تماس پيدا نمى‏كند.
7)اگر كسى آماده‏ى كار كردن هست، لكن به علت فرسودگى و ضعف شديد يا بيمارى، قدرت كار ندارد و حداقل امرار معاش و سد جوع در دسترسش نيست، او فقير و گرسنه است و اين فقر بى‏اندازه مذموم است زيرا چنين فقرى ممكن است آدمى را به گناه و ناپاكى، به دزدى و تجاوز به اموال مردم، يا به كفرگويى و اسائه به مقام مقدس باريتعالى وادار نمايد. اين فقر در نظر اسلام بسيار مذموم است كاد الفقر ان يكون كفرا. اين قبيل فقرها ممكن است به كفر و بى‏دينى منجر گردد.
8) رسول اكرم فرمود: بار الها! من از كفر و از فقر به تو پناه مى‏برم. مردى كه اين جمله را از حضرت شنيد عرض كرد: يا رسول الله! آيا كفر و فقر، معادل يكديگرند؟ حضرت در پاسخ فرمود بلى.
9) فقرى كه آدمى فاقد حداقل زندگى باشد و نتواند سد جوع نمايد بسيار مذموم است و آدمى را در خطر گناهان دنيوى و اخروى مى‏اندازد فقر ممدوح كه در روايات آمده آن فقرى است كه انسان به قدر كفاف و آن مقدارى كه براى خود و خانواده‏اش لازم است و كفايت مى‏كند واجد باشد و اين زندگى كه هم آبرو محفوظ است و هم اسير ثروتمندى و سرمايه‏دارى نيست آنقدر محبوب رسول اكرم بود كه دعا مى‏كرد و مى‏گفت: اللهم اجعل قوت آل محمد كفافا. بار الها! قوت و غذاى آل محمد را به قدر كفاف قرار ده، يعنى آن مقدارى كه زندگى به اندازه اداره شود ولى آل پيغمبر در صف سرمايه‏داران و ثروتمندان نباشد.
10) پيغمبر مى‏فرمود: خوشا به حال آن انسانى كه اسلام آورد و معاش او به قدر كفاف باشد، يعنى درآمدش براى زندگيش وافى و كافى باشد. رسول اكرم با جمعى در بيابان به كسى كه شترانى را به چرا برده بود و تحت مراقبت داشت گذر كردند. حضرت از او درخواست نمود كه مقدارى شير بدهد كه آنان بنوشند. جواب داد: شيرى كه در پستان شتران است براى صبح است و آنچه دوشيده‏ايم و در ظرف است براى شب، و خلاصه، به حضرت جواب مثبت نداد. پيغمبر اكرم درباره‏ى او دعا كرد، گفت: اللهم اكثر ماله و ولده. بار الها! مال و فرزندان او را بسيار گردان. بعد از آنجا گذشتند و به كسى رسيدند كه به چراندن گوسفندان اشتغال داشت. براى گرفتن شير، نزد او فرستاد. آن مرد رفت و آنچه در پستانهاى گوسفندانش بود دوشيد و آنچه را هم كه در دست داشت نيز آورد و به حضرت تقديم نمود و بعد هم گوسفندى آورد و گفت: اينها چيزى بود كه در نزد من بود و اگر ميل دارى باز زيادتر كنم. قال رسول الله: اللهم ارزقه الكفاف. پيغمبر درباره‏ى او دعا كرد و گفت: بار الها! به او به قدر كفاف عنايت بفرما. وقتى پيغمبر، دعاى دوم را درباره‏ى مردى كه صاحب گوسفندان بود نمود بعضى از اصحاب گفتند: يا رسول الله! درباره‏ى آن كسى كه شما را رد كرد دعايى نموده‏اى كه تمام ما آن دعا را دوست داريم، و درباره‏ى كسى كه به شما اعطاى شير نمود دعايى فرمودى كه هيچيك از ما به آن دعا ميل نداريم. حضرت فرمود: آنچه كم باشد و امر زندگى را كفايت كند بهتر از مال بسيار است كه آدمى را غافل كند و انسان را از مسير فضيلت منحرف نمايد.
11) غنا نيز مانند فقر، درجات و مراتبى دارد، بعضى از آنها در روايات، ممدوح شناخته شده و بعضى از آنها مذموم.
12) امام سجاد (ع) در جمله‏ى اولى كه موضوع بحث امروز است از پيشگاه الهى درخواست غنا و تمكن مالى مى‏نمايد، او از خدا غنا مى‏طلبد تا به خانواده‏هاى بى‏بضاعت كمك كند، غنا مى‏خواهد تا يتيمان بى‏سرپرست را كفالت نمايد، تمكن مالى تقاضا مى‏كند تا در پرتو آن موجبات رضاى الهى را فراهم آورد، غنا مسئلت مى‏نمايد تا به زندگى خانواده‏ى خود بهبود بخشد و گشايشى در گذران آنان فراهم آورد، و اين مطلب از جمله‏ى دومى كه امام (ع) بعد از درخواست غنا، از پيشگاه الهى مسئلت نموده است روشن مى‏شود: و اوسع على فى رزقك. بار الها! رزق خود را كه به من عطا مى‏فرمايى وسيع گردان.
13) در روايات اولياى گرامى اسلام تاكيد شده است كه افراد غنى و متمكن در زندگى خانواده‏ى خود سختگير نباشند و از تامين رفاه و آسايش آنان خوددارى ننمايند. حضرت رضا (ع) مى‏فرمايد: بر صاحبان نعمت واجب است كه بر عيالات خود توسعه دهند و به زندگى آنان گشايش بخشند. ابى‏حمزه مى‏گويد حضرت على بن الحسين مى‏فرمود: اگر من داخل بازار شوم و با من چند درهم پول باشد و به وسيله‏ى آن براى خانواده‏ى خود گوشت تهيه كنم كه به آن نياز بسيار دارند براى من اين عمل محبوبتر است از اينكه بنده‏اى را آزاد نمايم. عبدالله بن عباس مى‏گويد، رسول اكرم مى‏فرمود: هر كس داخل بازار شود و تحفه‏اى، مثلا ميوه‏اى، بخرد و آن را براى خانواده‏ى خود بياورد همانند صدقه‏اى است كه انسانى براى جمعيت محتاجى ببرد و سپس مى‏فرمود وقتى وارد منزل مى‏شود اول، پيش از پسر بچه‏ها، از دختربچه‏ها شروع كند و تحفه را به آنها بدهد. بعد از آن فرموده هر كس دختر خود را در منزل شاد كند همانند اين است كه بنده‏اى را از فرزندان اسمعيل آزاد كرده باشد.
14) اگر كسى قدرت مالى دارد و بخواهد پيوستگى خود را با مكتب اسلام و تعاليم قرآن شريف محفوظ بدارد حتما بايد زندگى عائله‏ى خود را توسعه دهد و آنان را در تنگنا و مضيقه نگذارد و رسول اكرم در اين باره فرموده است: پيغمبر اكرم مى‏فرمود: كسى كه وسعت مالى دارد و داراى تمكن است ولى بر خانواده‏ى خود سخت بگيرد و آنان را از زندگى مرفه محروم دارد از ما نيست و به ما بستگى ندارد.
15)امام سجاد (ع) در جمله‏ى اول دعا از خداوند درخواست غنا و تمكن مالى دارد. در جمله‏ى دوم از توسعه‏ى رزق سخن مى‏گويد و شايد تمناى غنا را براى رفاه اهل‏بيت خويش خواسته است. در جمله‏ى سوم عرض مى‏كند: و لا تفتنى بالنظر. بار الها! با توجه و التفات به اموالى كه در دست ثروتمندان است مرا مورد آزمايش و امتحان قرار مده.
16) دعاى سوم امام (ع) ناظر به غناى نفس و بى‏اعتنايى به دارايى و اموال سرمايه‏داران و مال‏اندوزان دنياست و اين همان چيزى است كه خداوند در قرآن شريف به پيمبر گرامى فرموده و او را مخاطب ساخته است: و لا تمدن عينيك الى ما متعنا به ازواجا منهم زهره الحيوه الدنيا لنفتنهم فيه و رزق ربك خير و ابقى. اى رسول معظم! چشمان خود را به اموال و زينتهاى دنيوى كه به اصناف كفار اعطا نموده‏ام مگشاى كه اين ثروت و سرمايه را به منظور آزمايش و امتحانشان داده‏ام. و رزق و روزى پروردگارت كه براى اهل ايمان مقرر گرديده به مراتب بهتر و عاليتر است و همواره باقى و برقرار خواهد بود. در ذيل اين آيه حديثى از رسول اكرم است كه فرموده: كسى كه چشم خود را براى نگاه كردن به اموال و ثروت دگران بگشايد اندوهش طولانى خواهد بود و غيظ و غضبش هرگز شفا نمى‏يابد.
17) طبع بشر حريص و فزون‏طلب است، هر قدر ثروت بيندوزد و مال گرد آورد حرص و طمعش بيشتر مى‏شود، همواره در باطن با خود به جنگ و ستيز است، از نظر دارايى، احساس كمبود مى‏كند و سرانجام با ناكامى از دنيا مى‏رود مگر آنكه خود را اصلاح كند و عنان حرص را به دست عقل واقع‏بين و مال‏انديش بسپارد و خويشتن را از سركشى و طغيان آن برهاند. مردى به شكايت نزد امام صادق (ع) آمد، عرض كرد: من از پى مال مى‏روم و آن را به دست مى‏آورم اما از درآمد خويش قانع نمى‏شوم و همواره با نفس خود درجنگم و از آن بيشتر مى‏خواهد، عرض كرد به من چيزى بياموزيد كه از آن منتفع شوم، يعنى درمانم نماييد. حضرت فرمود: اگر آن مقدار درآمد كه امر ترا كفايت مى‏كند بى‏نيازت مى‏سازد چيز جزئى از مال دنيا ترا غنى مى‏نمايد و اگر درآمدى براى تو كافى است و بى‏نيازت نمى‏كند تمام آنچه در دنياست بى‏نيازت نخواهد نمود. در واقع، امام (ع) مى‏خواهد بفرمايد: اگر مايلى از جنگ درونى خلاص شوى و از شر حرص رهايى يابى هدف خود را از كسب مال، اداره‏ى زندگى شرافتمندانه قرار ده، در اين صورت، مال قليلى ترا غنى و بى‏نياز مى‏سازد و كفاف زندگيت را مى‏نمايد، اما اگر هدفت در كسب مال، ثروت‏اندوزى و سرمايه‏دارى باشد تمام اموال جهان براى تو كافى نيست و هرگز از جنگ داخلى و سركشى حرص، آزاد نخواهى شد. بنابراين علاج اين حالت روانى در اختيار خود انسان است و شخص حريص بايد تمرين كند و عقل خود را به قضاوت بياورد و بگويد: چرا من اينقدر مى‏دوم و براى چه تا اين اندازه در گردآورى مال مى‏كوشم و بدون اينكه نفعى ببرم بايد آنها را بگذارم و بگذرم. وقتى توطين نفس نمود و خود را به عمل ناروا و غيرعاقلانه‏ى خويش متوجه ساخت مى‏تواند بر هواى نفس خود و حرص خويش غلبه كند و خود را از آن بلا و بدبختى برهاند، و اين حالت، در منطق اخبار و روايات، غناى نفس است.
18) رسول اكرم مى‏فرمود: غنا و بى‏نيازى از كثرت اموال دنيوى نيست، بلكه از بى‏نيازى نفس است و بايد روح آدمى احساس بى‏نيازى كند و از دنيا آن را بخواهد كه محترمانه صرف زندگيش شود. على (ع) فرموده است: غناى بزرگ و بى‏نيازى مهم، نااميدى و ياس از آن چيزهايى است كه در دست مردم است، يعنى بى‏اعتنايى و عدم توجه به اموال ثروتمندان و هستى افراد متمكن. كسى كه داراى اين حالت نفسانى باشد او در واقع غنى بزرگ اجتماع است، يعنى به اموال ثروتمندان بزرگ و سرمايه‏داران مهم اعتنا ندارد. ابى‏بصير مى‏گويد از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: عثمان به وسيله‏ى دو نفر از غلامان خود دويست دينار طلا براى ابوذر فرستاد و گفت: نزد او ببريد و سلام مرا به وى برسانيد و بگوييد: اين دويست دينار است كه عثمان براى شما فرستاده كه نياز خود را برطرف نمايى و حوايج خويشتن را تامين كنى. ابوذر گفت: آيا به هيچيك از مسلمانان چنين مبلغى را داده است؟ گفتند: نه. ابوذر گفت: من يكى از مسلمانانم، گشايشى كه براى من است بايد براى همه‏ى مسلمين باشد. به ابوذر گفتند كه عثمان اين مبلغ را از مال شخصى خود فرستاده و قسم ياد كرده است كه من آن را به حرام نيالوده‏ام و براى شما جز حلال نفرستاده‏ام. ابوذر گفت: من احتياجى به اين پول ندارم و امروز صبح نموده‏ام و از غنى‏ترين مردمم. غلامان گفتند: خداوندت عافيت بخشد، ما كه در اطاق شما كم يا زياد چيزى كه از آن بهره‏مند شوى نمى‏بينيم. گفت: زيرا اين پالان، سفره‏ى من است و در آن دو قرصه‏ى نان جوين دارم، به اين پول محتاج نيستم و به خدا قسم هرگز آن را نمى‏گيرم.
19) امام جواد (ع) هم در موضوع غناى نفس و بى‏نيازى روح، مى‏فرمايد: غنا عبارت از كمى تمنيات درونى و راضى بودن به همان چيزى است كه زندگى انسان را كفايت كند. فقر نفسانى عبارت از حدت و شدت نوميدى از لياقت خود و ياس از اموالى است كه در دست مردم است.