eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹یک زیبای دیگر با حضرت دوست: 👈 نکردیم کاری درین بندگیها ندیدیم خیری از این زندگیها از این زندگیها نشد کام حاصل درین بندگیهاست شرمندگیها بیا عشق ویران کن صبر و طاقت که آسوده گردیم ز آسودگیها اگر هست خیری در آشفتگیهاست که آشفته تر باد آشفتگیها ززنگار عقل آئینه دل سیه شد خوشا سادگیها و دیوانگیها رهی گر بحق هست شوریدگیهاست خوشا عیش سودای شوریدگیها پریشان شو از زلفهای پریشان مجو خاطر جمع ز آسودگیها بیا تا تلافی کنیم آنچه بگذشت که داریم از عمر شرمندگیها بیا بعد از این بیدار باشیم که مرگست بهتر ازین خفتگیها ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
«15» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلْنَا مِنْ دُعَاتِكَ الدَّاعِينَ إِلَيْكَ وَهُدَاتِكَ الدَّالِّينَ عَلَيْكَ وَمِنْ خَاصَّتِكَ الْخَاصِّينَ لَدَيْكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. خدايا! بر محمّد و آلش درود فرست، و ما را از دعوت كنندگانى كه به سوى تو دعوت مى‏كنند، و راهنمايانى كه به جانب تو، به دلالت بندگان برمى‏خيزند، و از ويژه بندگانت كه در پيشگاه حضرتت اختصاص به تو دارند قرار ده، اى مهربان‏ترين مهربانان. 👌 دعای (بند پایانی) ‏ ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
بند پایانی ‏ 1 🔴 اگر به آيات قرآن و روايات و اخبار و معارف روح پرور اسلامى مراجعه كنيد، به اين حقيقت اقرار خواهيد كرد كه كارى در اين عالم بالاتر و برتر و سودمندتر از دعوت مردم به سوى خدا نيست. دعوت به سوى حق كار انبيا و ائمّه و اولياى الهى و عاشقان از جان گذشته در راه محبوب است. دعوت به سوى حق، حلّال مشكلات، زداينده ظلمات، علاج درد قلب‏ها، زمينه ساز عدل و عدالت و بر پا كننده حق و حقيقت است. دعوت به سوى حق، افضل اعمال، از بهترين خصال و از نيكوترين كارهاى انسان است. ايمان مؤمنان، اخلاق متخلّقان، نيكى نيكوكاران، عبادت عابدان، عشق عاشقان، بصيرت بيداران، بينايى بينايان، محصول دعوت به سوى حق است. مساجد روى زمين، مراكز تربيتى، بناهاى خير، دارالأيتام، مدارس علمى و حوزه‏هاى فكرى، همه و همه نتيجه دعوت دعوت كنندگان به سوى حقّ است. در روايات متعدّدى كه شيخ صدوق در كتاب «عيون الأخبار» نقل مى‏كند، آمده است: اسلام و ايمان عبارت است از: «اعتقاد به قلب و عمل به اعضا و اقرار به زبان». اقرار از باب افعال است، يعنى با تبليغ و دعوت جاى پاى دين را در قلوب و در همه صحنه‏هاى حيات محكم كردن، كه اگر كسى به اين مرحله اقرار عمل نكند از ايمان و اسلام آن چنان كه بايد بهره ندارد. مسأله دعوت به حق از چنان اهميت و ارزشى برخوردار است كه از يكى از اولياى خدا كه عمرش را در دعوت به سوى حق سپرى كرده بود در لحظات آخر عمرش در حالى كه نفس‏هايش به شماره افتاده بود، شنيدم: در خزانه هستى و در مملكت وجود، گوهرى پربهاتر، و عنصرى پرقيمت‏تر و با منفعت‏تر از تبليغ و دعوت مردم به سوى حق نيست. شيعه دعوت به سوى حق را از اهمّ وظايف خود مى‏داند و در اين راه از هيچ خطرى نمى‏هراسد و عاقبت صحنه زمين را با دعوت خود آماده حكومت صالحان خواهد كرد. مردم جز از طريق تبليغ دين حق، خدا و انبيا و امامان و فرشتگان و كتب آسمانى و قيامت را نخواهند شناخت. رسول خدا صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: ثواب هدايت كردن يك نفر در پرونده تو، از آنچه آفتاب بر آن مى‏تابد بهتر است. مسأله تبليغ و دعوت به سوى حق به اندازه‏اى مهم است كه انبيا و ائمه عليهم السلام نفس‏هاى آخر خود را چنانكه در روايات آمده خرج دعوت به سوى حق كردند. 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 عظمت ابن ثبيط و تبليغ دين‏ 1 🔴 اصحاب و اهل بيت حضرت سيّد الشّهداء در روز عاشورا تا قبل از اين كه به شرف شهادت نايل شوند، جنود ابليس را به سوى حق دعوت كردند. بازگو كردن دعوت يك يك آنها و شرح و تفسير دعوتشان هفتاد من كاغذ مى‏خواهد، براى نمونه به دورنمايى از موقف يكى از آنان نسبت به حق اشاره مى‏رود: يزيد بن ثبيط از شيعيان و از دوستان ابوالاسود دُئلى بوده و در قبيله خود از اشراف قلمداد مى‏شده است. امام عصر عليه السلام در زيارت خود به او سلام داده: السَّلامُ عَلى‏ يَزيدَ بْنِ ثَبيطٍ الْقيسى‏. درود بر يزيد بن ثبيط قيسى. ابوجعفر طبرى مى‏گويد: ماريّه سعديّه يا عبديّه دختر سعد يا منقذ در بصره از شيعيانى بود كه در تشيّع سخت و استوار بود. همواره خانه او مجمعى بود براى شيعه كه در آن گرد آمده الفت مى‏گرفتند و حديث بازگو مى‏كردند، سخن مى‏شنودند و مى‏سرودند. به پسر زياد در كوفه خبر رسيد كه حسين عليه السلام آهنگ عراق دارد. به كارگزار خود در بصره فرمان داد كه ديده‏بانان بگمارد و راه را بر آينده و رونده بگيرد. ابن ثبيط تصميم گرفت كه به قصد حسين عليه السلام از بصره بيرون بيايد. ده پسر داشت و آنها را دعوت كرد كه همراه او شوند و فرمود: آيا كدام از شما با من پيشاپيش بيرون خواهيد آمد؟ دو نفر از آنها (عبداللّه و عبيداللّه) دعوت او را پذيرفتند. پس با ياران و همگنان خود كه با او در خانه آن زن بودند گفت: من عزم جزم كرده‏ام و خواهم رفت، از شما كه با من خواهد آمد؟ آنان گفتند: ما از اصحاب پسر زياد هراس داريم. اين مرد بزرگ به آنان فرمود: امّا من به خدا قسم همين كه ببينم پاى شترم به سر زمين سخت استوار و آشنا شود، ديگر باكى از تعقيب نخواهم داشت، هر كه خواهد گو مرا دنبال كند. اين بزرگ‏مرد با ادهم بن اميّه و بلندهمّتان ديگر كه با او همراهى كردند از بصره بيرون شتافتند. از بيراهه به مكّه مى‏آيد، از مكّه بيرون آمد، راه بيابان‏هاى دوردست را پيش گرفت تا خود را به حسين رسانيد. آرى، راه بى سر و سامانى را پيمود تا به سامان رسيد. حسين عليه السلام در مكه در قسمت ابطح منزل گرفته بود. وى پس از استراحت در بنه خويش آهنگ ديدار امام كرد. به قصد حضرت او بيرون آمده، به كوى حسين روان شد. از طرف ديگر امام هم از آمدن او خبر يافته بود و به جستجوى او رفته تا در بُنه و آسايشگاه او وارد شده و آنجا به انتظار او نزول اجلال كرده، به عرض او رسانده شد كه وى به سوى منزل شما رفته، امام در بُنه او نشسته بود، (زهى مهر و يگانگى، زهى بزرگى و بزرگوارى)! 👈 ادامه دارد ... تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 427 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 عظمت ابن ثبيط و تبليغ دين‏ 2 🔴 بارى ابن ثبيط به منزل حضرت كه رسيد و شنيد كه آن حضرت به سراغ او بيرن رفته است به منزل خود بازگشت و خطّ سير امام را گرفت تا وقتى كه رسيده، ديد كه امام عليه السلام در منزل اوست، گفت: قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذلِك فَلْيَفْرَحُوا بگو: [اين موعظه، دارو، هدايت و رحمت‏] به فضل و رحمت خداست، پس‏ بايد مؤمنان به آن شاد شوند. باور از بخت ندارم كه تو مهمان منى خيمه سلطنت آنگاه سراى درويش‏ (سعدى شيرازى) ترجمه آيه به فارسى چنين مى‏آيد: به فضل خدا و از رحمت اوست نه از باب استحقاق، خلاصه آن كه اين نه از بخت ماست بلكه فقط از فضل خداست كه يار در منزل ماست. پس از قرائت آن آيه بر امام سلام كرد و روبه روى حضرت او نشست، سپس امام را از قصد خويش خبر كرد، حضرت حسين عليه السلام درباره او دعاى خير كرد، سپس بنه و خرگاهش را ضميمه خرگاه حضرت كرد. چون حسين عليه السلام دعاى خير درباره او كرد، الحق خونش و كليّه شئونش به آن حضرت پيوسته شد. او به طور دائم با آن حضرت بود تا به كربلا آمد و در برابر چشم امام عليه السلام كشته شد. خودش به مبارزه و دو پسرش در حمله اول كه لشگر امام عليه السلام صورت دفاع به خود گرفتند شهيد شدند. اين مرد شرافتمند از دعوتى كه در ابتدا از همقطاران كرد و از پافشارى خود و سربرنتافتن از كوى حقيقت و از سفر دور و دراز خود به سوى حسين عليه السلام و از تربت آرام خود پيامى مى‏دهد كه: من چون منش اشرافيت را در پاى حقيقت انداختم به دولت همقطارى با شهيدان كوى حسين عليه السلام رسيدم. در اقدامات خود به آرامى مى‏گويد: در راه قدردانى از مرد آيين و فرد فضيلت من آن قدر كوشيدم كه هفت نفر را به همراه خود به توفيق دولت رساندم. رمزى مى‏آموزد كه هراس و وحشت، جلوگير راه مقصد نبايد بشود، پيمودن بيابان دور و دراز و بى آب و بى آبادانى را در راه حقيقت، بزرگ‏ مشماريد، براى موقع‏شناسى موقعى بهتر از فداكارى و صدق در راه (فرد حقيقت) نيست. قرآن مجيد از انبياى حق به عنوان: داعى الى اللّه، هادى، منذر، مبشّر، مجاهد فى سبيل اللّه، مبلّغ رسالات اللّه و ... ياد مى‏كند. مسأله دعوت به سوى حق در درجه‏اى از ارزش و والايى است كه حضرت سجّاد عليه السلام از حضرت معبود درخواست مى‏كند: «وَاجْعَلْنا مِنْ دُعاتِك الدّاعينَ إلَيْك، وَهُداتِك الدّالِّينَ عَلَيْك ...» زيرا كه داعى به سوى حق و هادى به سوى حضرت محبوب كه از بركت معرفتش آراسته به حقايق دعوت است از بندگان خاص حضرت ربّ العزّه در دنيا و آخرت است. پایانی دعای پنجم كردگارا به بى نيازى خويش به كريمى و كارسازى خويش‏ به سهى قامتان گلشن ناز به ملامت كشان كوى نياز به صفات جلال و اكرامت نظر خاص و رحمت عامت‏ به سلاطين مسند تحقيق سالكان مسالك توفيق‏ به اسيران و زارى ايشان به غريبان و خوارى ايشان‏ به نوازندگان عالم گل كه هنوز ايمنند از غم گل‏ به سفر كردگان عالم خاك كز جهان رفته‏اند با دل چاك‏ به رسولى كه نعت اوست كلام سيّدالمرسلين عليه السّلام‏ نظرى جانب هلالى كن دلش از مهرِ غير خالى كن‏ (هلالى جغتايى) 👈 پایان شرح دعای 5 صحیفه سجادیه تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 427 👌 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
🌹 من به شما عزیزان توصیه میکنم که با صحیفه‌ی سجادیه انس بگیرید، دعای صحیفه‌ی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. این دعای پنجم صحیفه‌ی سجادیه مال ماست. همه‌ی ادعیه‌ی صحیفه‌ی سجادیه همین طور است. آنجائی که ما را به می‌اندازد، آنجائی که ما را از لغزشها برحذر میدارد، آنجائی که عظمت معنویت دستگاه الهی را، از پیغمبر و یاران و ملائکه‌ی الهی را به رخ ما میکشد، اینها همه‌اش برای ما استحکام‌بخش است. در هر میدانی، استحکام درونی برای ما تعیین کننده است. اگر ساخت درونی - چه درون شخصیِ خود ما، درون روحی و فکری خود ما، چه درون کلیت جامعه‌ی ما - ساخت مستحکمی بود، هیچ چیز نمیتواند در مقابلش بایستد. این، مهمترین و اولین توصیه‌ی من به شماست. 👤 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) "در روز عید و روز " ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عید قربان و روز جمعه: 🔹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ لا تَجْعَلْنِى لِلْبَلاءِ غَرَضا، وَ لا لِنَقِمَتِكَ نَصْبا، وَ مَهِّلْنِى، وَ نَفِّسْنِى، وَ أَقِلْنِى عَثْرَتِى، وَ لا تَبْتَلِيَنِّى بِبَلاءٍ عَلَى أَثَرِ بَلاءٍ، فَقَدْ تَرىَ ضَعْفِى وَ قِلَّةَ حِيلَتِى وَ تَضَرُّعِى إِلَيْكَ🔹 🔸خدايا درود بر محمد و آل او فرست، و مرا نشانه تير قرار مده و برايم شكنجه و عذاب بر پاى مدار و مرا مهلت ده، و تاءخير كن و از لغزش ما دستگير و بلاى پى در پى مفرست كه ناتوانى مرا مى دانى و بيچارگى و زارى مرا مى بينى🔸 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مختصر (بار خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا آماج بلا و هدف عقوبتهايت قرار مده) (اللهم صل على محمد و آل محمد، و لا تجعلنى للبلاء غرضا و لا لنقمتك نصبا). (مرا مهلت ده، اندوهم را بزداى و از لغزشهايم در گذر) (و مهلنى و نفسنى، و اقلنى عثرتى). (با بلا پشت سر بلا مرا آزمايش مفرما، چرا كه تو ضعف مرا مى‏بينى و بيچارگى و زارى مرا در پيشگاه خود مشاهده مى‏كنى) (و لا تبتلينى ببلاء على اثر بلاء، فقد ترى ضعفى و قله حيلتى و تضرعى اليك). مرا هدف تیر بلاها و آفت‌ها قرار مده.» اگرچه بلاها آزمون‌های الهی هستند و در صورت روبرو شدن با آنها باید با پناه بردن به خدا و کمک گرفتن از او، بر آنها صبر کرد و از آنها سربلند بیرون آمد اما هیچ گاه نباید بلاها را از خدا درخواست کنیم بلکه لازم است ضمن یادآوری ضعف خود در مقابل آزمون‌های الهی از خدا بخواهیم که ما را در معرض بلاهای پی در پی قرار ندهد. در واقع قبل از بلا، هنگام بلا و بعد از بلا و در همه زمان‌ها باید از خدا یاری جوییم. ⏺ (ابتلاء الله تعالى لعباده تاره يكون بالمسار ليشكروا..) (و تاره بالمضار ليصبروا) (اللهم صل على محمد و آل محمد، و لا تجعلنى للبلاء غرضا، و لا لنقمتك نصبا، و مهلنى، و نفسنى، و اقلنى عثرتى، و لا تبتلينى ببلاء على اثر بلاء، فقد ترى ضعفى و قله حيلتى و تضرعى اليك). البلاء هنا بمعنى المحنه و الاصابه بالمكروه. و الغرض: الهدف الذى يرمى اليه. و النصب بالسكون: العلم المنصوب. و معنى الدعاء: لا تجعلنى للبلاء هدفا و مرمى فلا ازال ارمى به و اصاب فلا انفك عنه كالهدف الذى لا ينفك عن اصابه السهام و لا تنصبنى لنقمتك علما فيسرع الى و تقصدنى من كل وجه كما يقصد العلم المنصوب من كل جهه. و مهلته تمهيلا و امهلته امهالا: انظرته و اخرت طلبه و رفقت به و لم اعاجله. و نفس له فى الامر: وسع و فسح من النفس بالتحريك بمعنى السعه و الفسحه فى الامر يقال انت فى نفس من امرك اى سعه و فسحه. و عثر الرجل يعثر عثرا من باب قتل و عثارا بالكسر: اذا سقط على شى‏ء و العثره: المره و يقال للزله عثره لانها سقوط فى الاثم و اقال الله عثرته: اذا رفعه من سقوطه و معناه تجاوز عن زلته. و بلاه الله يبلوه بلاء و ابتلاه يبتليه ابتلاء: امتحنه قال الراغب: اذا قيل بلا فلانا كذا و ابتلاه فهو يتضمن امرين. احدهما- تعرف حاله و الوقوف على ما يجهل من امره. و الثانى- ظهور جودته و ردائته و ربما قصد الامر ان و ربما يقصد به احدهما فاذا قيل بلاه الله بكذا و ابتلاه فليس المراد الا ظهور جودته و ردائته دون التعرف لحاله و الوقوف على ما يجهل من مراده اذ كان الله تعالى علام الغيوب و على هذا قوله تعالى: و اذا بتلى ابراهيم ربه انتهى. ثم ابتلاء الله تعالى لعباده تاره يكون بالمسار ليشكروا و تاره بالمضار ليصبروا فصارت المنحه و المحنه كلاهما بلاء فالمحنه مقتضيه للصبر و المنحه مقتضيه للشكر غير ان اطلاق البلاء فيما يدفع اليه الانسان من شده و مكروه اظهر معنى و اكثر استعمالا كما وقع فى عباره الدعاء اى لا تبتلينى لشده بعد شده و الاثر بالكسر و السكون و بفتحتين: الطريق المستدل به على من تقدم. و اصله من اثر الشى و هو حصول ما يدل على وجوده. و الضعف بفتح الضاد فى لغه تميم و بضمها فى لغه قريش: خلاف القوه و الصحه فالمضموم مصدر ضعف مثل قرب قربا و المفتوح مصدر ضعف ضعفا من باب قتل قتلا و منهم من يجعل المفتوح فى الراى و المضموم فى البدن. و الحيله: الحذق فى تدبير الامور و هو تقليب الفكر حتى يهتدى الى المقصود. و قله الحيله عباره عن عدمها فانهم كثيرا ما يعبرون عن العدم بالقله فيقال قليل الخير اى لا يكاد يفعله و فلان قلما يفعل كذا اى لا يفعله و التضرع التذلل و تعديته بالى لتضمينه معنى الرغبه او الابتهال و الله اعلم. ادامه دارد ... ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏 پروردگارا بر محمد و آل پاكش درود و رحمت فرست و مرا هدف تير و انتقام خود مگردان و مرا مهلت و فرصت (براى توبه و انابه و لايق عفو و رحمت شدن) عطا فرما و لغزشهايم كمتر فرما و مرا به بلاهاى پى در پى مبتلا مگردان كه (اى خداى مهربان) تو ضعف و ناتوانى و بيچارگى مرا مى‏بينى و ناله‏ى زارم را به درگاهت مشاهده مى‏كنى‏ ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی چشم نداشتن به مال مردم وَ قَالَ (علیه السلام): الْغِنَى الاَْكْبَرُ، الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ. حضرت علی که درود خدا بر او باد در راه بى نيازى فرمودند: برترين بى نيازى و دارايى، نوميدى است از آنچه در دست مردم است. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ برترين بى نيازى: قسمت 1 ⏺ اين حديث شريف تنها در نسخه ابن ابى الحديد آمده است و ديگران آن را در شروح خود نياورده اند و به همين دليل، سخنى درباره آن نگفته اند، جز بعضى؛ مانند مرحوم مغنية كه آن را از ابن ابى الحديد گرفته و شرح كوتاه و مختصرى كرده است. به هر حال امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته اى اخلاقى و مهم اشاره كرده مى فرمايد: «برترين بى نيازى آن است كه از آنچه در دست مردم است چشم بپوشى و مأيوس باشى»؛ (الْغِنَى الاَْكْبَرُ الْيَأْسُ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ). اين يك واقعيت است كه هركس چشمداشتى به اموال و امكانات و مقامات ديگران داشته باشد به همان نسبت كوچك و موهون مى شود؛ خواه دست نياز به سوى آنها دراز كند و يا اين حالت را به سوى ديگرى نشان دهد و تا انسان به اموال و امكانات ديگران بى اعتنا نباشد حقيقت غنا و بى نيازى را درك نمى كند. «غنى» تنها با داشتن ثروت نيست. بسيارند ثروتمندانى كه درواقع فقيرند، زيرا چنان بخيلند كه نه ديگران از ثروتشان استفاده مى كنند و نه حتى خودشان، و چنان حريصند كه به آنچه دارند قانع نيستند و چشم به اموال و ثروتهاى ديگران دوخته اند. اينگونه افراد در عين غناى ظاهرى، در باطن، فقير وبيچاره اند. در مقابل، كسانى هستند كه زندگى ساده و زاهدانه اى دارند و به حسب ظاهر دستشان از مال دنيا كوتاه است؛ اما همان را كه دارند با ديگران تقسيم مى كنند وهرگز چشم به اموال و ثروت ديگران نمى دوزند. اينها گرچه در چشم ظاهربينان فقيرند؛ اما ازنظر اولياء الله برترين اغنيا محسوب مى شوند. درواقع آنچه امام عليه السلام در اين كلام نورانى فرموده مى تواند برگرفته از آيات قرآن مجيد باشد. آنجا كه قرآن، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله را مخاطب ساخته چنين مى گويد: «(وَلاَ تَمُدَّنَّ عَيْنَيْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجآ مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَيْرٌ وَأَبْقَى)؛ و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادّى، كه به گروههايى از آنان داده ايم، ميفكن! اينها شكوفه هاى زندگى دنياست؛ تا آنان را در آن بيازماييم؛ و روزىِ پروردگارت بهتر و پايدارتر است!». شبيه همين معنا در آيه 88 سوره «حجر» نيز آمده است. 👈 ادامه دارد .. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ برترين بى نيازى: قسمت 2 ⏺ امام عليه السلام طبق روايت غررالحكم همين معنا را با تعبير ديگرى بيان كرده چنين مى فرمايد: «نالَ الْغِنى مَنْ رَزَقَ الْيَأْسَ عَمّا فِي أيْدِي النَّاسَ؛ كسى كه خداوند به او بى اعتنايى نسبت به آنچه در دست مردم است عطا فرموده، به حقيقت غنا رسيده است». اين مسئله به اندازه اى اهميت دارد كه كلينى؛ در كتاب شريف كافى بابى تحت عنوان «الاستغناء عن الناس» ذكر كرده و روايات بسيارى در اين زمينه از ائمه معصوم نقل كرده است؛ از جمله در حديثى از امام سجاد عليه السلام آمده است : «رَأَيْتُ الْخَيْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِي قَطْعِ الطَّمَعِ عَمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ وَمَنْ لَمْ يَرْجُ النَّاسَ فِي شَيْءٍ وَرَدَّ أَمْرَهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فِي جَمِيعِ أُمُورِهِ اسْتَجَابَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ فِي كُلِّ شَيْءٍ؛ تمام نيكى ها را در طمع نورزيدن به آنچه در دست مردم است ديدم وكسى كه قطع اميد از مردم كند و كار خود را در جميع امور به خداى متعال واگذارد خدا خواسته او را در همه چيز برمى آورد». در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى خوانيم: «إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ لا يَسْأَلَ رَبَّهُ شَيْئاً إِلاَّ أَعْطَاهُ فَلْيَيْأَسْ مِنَ النَّاسِ كُلِّهِمْ وَلا يَكُونُ لَهُ رَجَاءٌ إِلاَّ عِنْدَاللَّهِ فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ ذَلِکَ مِنْ قَلْبِهِ لَمْ يَسْأَلِ اللَّهَ شَيْئاً إِلاَّ أَعْطَاهُ؛ هرگاه كسى از شما اراده مى كند كه چيزى از خدا نخواهد مگر اينكه به او بدهد، از آنچه در دست همه مردم است چشم پوشى كند و اميدش تنها به خدا باشد. هرگاه خداوند چنين حالتى را در قلب او ببيند هرچه از خدا بخواهد به او مى دهد». اهميت اين موضوع ازنظر عقل علاوه بر نقل، به قدرى آشكار است كه در آثار قديمى كه از حكماى يونان رسيده نيز به خوبى منعكس است؛ از جمله داستان معروف اسكندر و ديوژن است: «اسكندر پس از آنكه ايران را فتح كرد وفتوحات زيادى نصيبش شد، همه آمدند در مقابلش كرنش و تواضع كردند. ديوژن نيامد و به او اعتنا نكرد. آخر دل اسكندر طاقت نياورد، گفت ما مى رويم سراغ ديوژن. سراغ ديوژن در بيابان رفت. او هم به قول امروزى ها حمّام آفتاب گرفته بود. اسكندر مى آمد. آن نزديكى ها كه سر و صداى اسبها و غيره بلند شد او كمى بلند شد، نگاهى كرد و ديگر اعتنا نكرد، دومرتبه خوابيد تا وقتى كه اسكندر با اسب بالاى سرش رسيد. همان جا ايستاد و گفت: بلند شو. دو سه كلمه با او حرف زد و او جواب داد. در آخر اسكندر به او گفت: چيزى از من بخواه. گفت: فقط يك چيز مى خواهم. گفت: چه؟ گفت: سايه ات را از سر من كم كن، من اينجا آفتاب گرفته بودم، آمدى سايه انداختى و جلوى آفتاب را گرفتى. وقتى كه اسكندر با سران سپاه خودش برگشت، سران گفتند: عجب آدم پستى بود، عجب آدم حقيرى! آدم يعنى اينقدر پست! دولت عالم به او رو آورده، او مى توانست همه چيز بخواهد؛ ولى اسكندر در مقابل روح ديوژن خرد شده بود». جمله اى گفته كه در تاريخ مانده است، گفت: «اگر اسكندر نبودم دوست داشتم ديوژن باشم». 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
🌹 یک زیبای دیگر با حضرت دوست: 👈 این چه چشمست و چه ابرو و چه لب این چه قدست و چه رفتار عجب این چه خطست و چه خالست و چه حسن این چه تمکین چه جا و چه ادب هر یکی از دگری شیرین تر لب و دندان و دهان و غبغب جلوه‌هایت همه آرایش ناز غمزه‌هایت همه اسباب و طرب حرکاتت همه موزون و بجا سکناتت همه مطبوع و عجب پای تا سر همه شیرین و لطیف این چه نخلست سراپای رطب شب هجران تو غم بر سر غم روز وصلت همه شادی و طرب شب اغیار زدیدار تو روز روز من از غم هجران تو شب شب اغیار ز تو روز و چه روز روز از تو شب آنگاه چه شب ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای 🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) "در روز عید و روز " ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عید قربان و روز جمعه: 🔹أعُوذُ بِكَ اللَّهُمَّ الْيَوْمَ مِنْ غَضَبِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِذْنِى🔹 🔸خدايا! امروز از خشم تو پناه به تو مى برم، پس درود بر محمد و آل او فرست و مرا در پناه خود گير🔸 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عید قربان و روز جمعه: 🔹و أَسْتَجِيرُ بِكَ الْيَوْمَ مِنْ سَخَطِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَجِرْنِى🔹 🔸امروز از غضب تو به خودت پناه می آورم، پس درود بر محمد و آل او فرست و مرا در پناه خود گیر🔸 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2