#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
دعای #ششم
دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) در #صبح و #شب:
«4» يُولِجُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِي صَاحِبِهِ وَ يُولِجُ صَاحِبَهُ فِيهِ بِتَقْدِيرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ فِيمَا يَغْذُوهُمْ بِهِ وَ يُنْشِئُهُمْ عَلَيْهِ
🔸 سپاس مخصوص خداست ، ... که هر كدام ( از شب و روز ) را در درون ديگرى وارد مىكند، به سرنوشت و تقديرى كه از جانب او، براى بندگان مقرّر شده، تا آنان را به اين وسيله روزى رساند و رشد و پرورششان دهد.
#دعا_ششم_4
#حقيقت_شب_و_روز
#قدرت_غذا
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
#دعا_ششم_4
#حقيقت_شب_و_روز 4
#قدرت_غذا 3
#انديشه_در_غذا 4
🔴 با نظرى كه قرآن به آن امر كرده و دانشمندان ناآشناى به قرآن به آن رسيدهاند، هر دانه گياه ريز و درشت، سراپا دستگاه فعّال و كارخانه زندهاى است كه پيوسته با ريشههايى كه در زمين خلانده، عناصر اصلى و آماده آن را پس از تحليل و تذويب، جذب مىكند. و از سوى ديگر برگهاى گشوده خود را چون دست نيازمندان به سوى آسمان برمىآورد تا از فيض بىدريغ نور و هوا فراخور استعدادش برگيرد.
آنچه از عناصر تذويب شده زمين و فيض نور و هوا مىگيرد در درون برگها تركيب شده و به صورت غذاى متناسب به اعضاى مختلف آن مىرسد و در نهايت ميوههايى برمىآورد كه با رنگها و طعمها و بوها، مواد غذايى متنوع انسان مىگردد و بالاى دستهاى خود در دسترس مىگذارد.
اين همه بهرهها و ميوههايى كه از جهت كمّيّت و رنگ و طعم و مواد غذايى متنوّع است چنان با دقت و كم و بيش نمودن عناصر محدود زمين و هوا تركيب و صورتبندى شده كه هر نوع آن داراى مواد غذايى و رنگ و طعم مخصوص به خود مىباشد.
با آن كه اصول ساختمان گياهان يكسان است، اعضاى خاصّ جذب كننده عناصر و تركيب كننده و نگاهدارنده آب و هوا و ديگر عناصر، در سرزمينها و آب و هواى خاص متفاوت مىباشد.
گياهان و درختان بيش از آن كه دستگاه شيميايى زنده و حكيمانه براى تهيه غذاى بدن حيوان و انسان است، جمال و رنگآميزى و خط و خال منقّش و منظم شكوفه و گلها و سبزى و خرّمى و عطرانگيزى آنها، روح انسانى را برمىانگيزد وچون آيينه، جمال مطلق را منعكس مىنمايد و هر ورق و برگشان دفترى است از حكمت پروردگار.
منظور قرآن از نظر؛ همين است: نظر در حكمت و جمال، نظر در حيات و پيدايش و اطوار آن، نظر در مواد و عناصرى كه به اين صورتها برآمده و غذاى جسم و جان و بنيه ايمان شده است.»
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 11
👌 دعای #ششم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
#دعا_ششم_4
#حقيقت_شب_و_روز 4
#قدرت_غذا 3
#انديشه_در_غذا 5
🔴 آثار شگفتانگيز مواد غذايى
«آخرين تجسّسات علمى نشان داده است كه غذاها بايد شامل مواد اصلى زير باشد تا بتواند سلامت و نموّ و تجديد حيات سلولهاى بدن را تأمين كند:
1- پروتيدها، يا مواد آلبومينوئيد كه آنها را مواد سازنده انساج مىدانند و در گوشت، تخممرغ، ماهى، شير، پنير، بسيارى از ميوهجات، سبزيجات و بقولات از قبيل نخود، لوبيا، عدس، گردو، بادام، فندق و سيبزمينى موجود است.
2- ليپيدها (چربىها) كه آنها را غذاهاى سوزاننده مىدانند و در شير و كره و پنير و چربىهاى حيوانى و نباتى و بسيارى از ميوهجات و سبزيجات و غلّات مانند زيتون و گردو و بادام و فندق و بادام كوهى و گندم و مانند آنها فراوان است.
3- گلوسيدها (هيدرات دو كربن و مواد نشاستهاى و قندها) كه آنها را جزو غذاهاى مولّد قوّه و انرژى مىدانند، در قند و عسل و اغلب ميوهجات شيرين مانند انگور و خرما و سيب و گلابى و سبزيجاتى مانند چغندر و غلّاتى مانند ذرّت و گندم و جو و سيبزمينى و امثال آن زياد است.
4- املاح معدنى كه آنها را هم سازنده و هم توليد كننده قوا مىدانند و در اغلب سبزيجات و غلّات كه سردسته آنها گندم است؛ موجود است.
5- سلولزها كه آنها را جزء غذاهاى پاك كننده محسوب مىدارند و در اغلب سبزيجات و ميوهجات، به مقدار زياد يافت مىشود.
6- فرمانها يا كاتاليزورها كه سبب آماده كردن غذاهاى ديگر براى هضم و جذب مىشود و در اغلب گياهان مخصوصاً به طور خام موجود است.
7- ويتامينها كه آنها را جزء غذاهاى حياتى مىدانند در اغلب ميوهجات و سبزيجات موجود است.
انسان در شبانهروز به طور متوسط 2400 كالرى مواد غذايى لازم دارد كه از سه نوع اصلى غذاها يعنى: پروتيدها، ليپيدها و گلوسيدها بايد به دست بيايد كه اين سه ماده اصلى غذايى بدون وجود مواد فرعى ديگر يعنى: املاح معدنى، فرمانها و ويتامينها و حتى سلولزها نمىتوانند احتياجات بدن را رفع كنند و اغلب آن مواد به تنهايى قابل جذب بدن نيستند.
و نيز بايد دانست كه تعادل بين غذاها از واجبات است و حتماً بايد مخلوط باشد نه اين كه فقط با خوردن پروتيد (مثل گوشت و تخممرغ) و يا گلوسيدها (نان و پلو و ...) تأمين گردد.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 11
👌 دعای #ششم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
#دعا_ششم_4
#حقيقت_شب_و_روز 4
#قدرت_غذا 3
#انديشه_در_غذا 6
🔴 اكنون براى آن كه بهتر مشخص شود كه چگونه اصول بالا و مواد ضرورى براى تأمين تغذيه و رشد و نموّ و تجديد حيات سلولهاى بدن انسان و حيوان، در خوراكىهاى ياد شده در (آيات 24 تا 31 سوره عبس) ملحوظ گرديده به طور اختصار به شرح تركيب مواد اصلى سهگانه و املاح و ويتامينها در صد گرم چند نمونه از خوراكىهاى مذكور مىپردازيم:
الف- از دسته غلّات (حَبّاً)، نمونه: گندم. تركيب گندم در صد بدين شرح است:
پروتئين 29/ 11، چربى 11/ 1، گلوسيد 98/ 74، پتاس 16/ 31، سود 07/ 2، آهك 25/ 3، منيزى 06/ 12، اكسيد دوفر 28/ 1، اسيد فسفريك 22/ 47، املاح معدنى ديگر 81/ 1، ويتامين 1 56/ ميلى گرم، ويتامين 2 12/ 0 ميلىگرم، نيكوتيل آميد 4/ 600 ميلى گرم، ويتامين 2/ 2 ميلى گرم و هر صدگرم گندم 352 كالرى ايجاد مىنمايد (ارزش غذائى).
ب- از دسته سبزيجات و بقولات (قَضْباً)، از هر كدام يك نمونه:
1- تركيب نخود درصد بدين شرح است:
پروتئين 5/ 24، چربى 0/ 1، گلوسيد 7/ 61، آب 10، سديم 42، پتاسيم 81 ميلىگرم، كالسيم 73، منيزيوم 14، منگنز 199/ 0، آهن 6، مس 802/، فسفر 397 ميلىگرم، گوگرد 196 ميلىگرم، كلر 44، ويتامين 37 واحد، ويتامين 1 87/ ميلى گرم، ويتامين 2 29/ ميلىگرم، نيكوتيل آميد 3 ميلى گرم، ويتامين- 2 ميلىگرم و هر صد گرم 354 كالرى ايجاد مىكند.
2- تركيب اسفناج درصد بدين شرح است:
پروتئين 2/ 2، چربى 3/، گلوسيد 9/ 3، آب 1/ 92، سديم 84 ميلىگرم، پتاسيم 489 ميلىگرم، كالسيم 87/، منيزيوم 55، منگنز 828/، آهن 3، مس 197/، فسفر 45، گوگرد 27، كلر 67، اسيداوريك 72، پورين 24/ 90 ميلىگرم، اسيدماليك 800 ميلىگرم، اسيدسيتريك 892 ميلىگرم، اسيداكساليك 6000 واحد بينالمللى، ويتامين 08/ 0 ميلى گرم، ويتامين 1 2/ ميلىگرم، ويتامين 2 5/ ميلىگرم، نيكوتيل آميد 5/ 21 ميلىگرم، ويتامين، مقدار جزئى، ويتامين مىباشد. هر صد گرم اسفناج تازه 22 كالرى توليد مىنمايد.
ج- از دسته ميوهها (فاكِهَةً) كه خود به دو دسته مهم، شيرين، چرب و نشاستهدار تقسيم مىشوند.
1- ميوههاى شيرين كه خود به سه گروه منقسم مىگردند:
اول: ميوههاى شيرين كه خود ترش مزه هستند. از اين دسته به عنوان مثال، تركيب درصد انگور (عِنَباً) را ذكر مىكنيم:
درصد گرم انگور 6/ 81 گرم آب، 8/ پروتئين 4/ گرم چربى، 7/ 16 گرم گلوسيد، 2 گرم سديم، 254 گرم پتاسيم، 17 گرم كلسيم، 7 گرم منيزيوم 83/ گرم منگنز، 6/ گرم آهن، 98/ گرم مس، 21 گرم فسفر، 9 گرم گوگرد، 2 گرم كلر، 80 واحد بين المللى ويتامين، 05/ ميلىگرم ويتامين 1، 03/ ميلىگرم ويتامين 2، 4 ميلىگرم نيكوتيل آميد و 4 ميلىگرم ويتامين وجود دارد و هر صد گرم انگور 74 كالرى توليد مىنمايد.
دوم: ميوههاى شيرينى كه از اين دسته به عنوان مثال، تركيب درصد خرما (نَخْلًا) را ذكر مىكنيم:
در هر صد گرم خرماى خشك 20 آب، 2/ 2 پروتئين، 6/ چربى، 75 گلوسيد، 9/ سديم، 790 ميلىگرم پتاسيم، 65 كلسيم، 65 منيزيم، 1/ 5 آهن، 72 فسفر، 65 گوگرد، 283 ميلىگرم كلر، 180 واحد بينالمللى ويتامين، 08/ ويتامين، 05/ ويتامين 2، 18/ 2 نيكوتيل آميد وجود دارد و هر صد گرم خرما 314 كالرى ايجاد مىنمايد.
سوم- ميوهجاتى كه جزء سبزيجات محسوب مىگردند. به عنوان مثال، خيار را ذكر مىكنيم:
درصد گرم خيار، 8/ پروتئين، 1/ چربى، 3 گلوسيد، 6/ 95 آب، 8/ سديم، 140 ميلىگرم پتاسيم، 10 كلسيم، 9 منيزيوم، 3/ آهن، 21 فسفر، 12 گوگرد، 30 كلر، 200 واحد بينالمللى ويتامين، 04/ ويتامين 1، 05/ ويتامين 2، 18 نيكوتيل آميد، 10 ميلى گرم ويتامين و مقدار مختصر ويتامين 6 و ويتامين دارد. هر صد گرم خيار 13 كالرى ارزش غذائى دارد.
2- ميوههاى چرب و نشاستهدار- در اين دسته ميوههاى هستهدار وجود دارند كه به عنوان مثال، زيتون زَيْتُوناً و بادام را ذكر مىكنيم:
درصد گرم بادام 7/ 4 آب، 6/ 18 پروتئين، 1/ 54 چربى، 6/ 19 گلوسيد، 3 سديم، 690 ميلىگرم پتاسيم، 254 كلسيم، 252 منيزيوم، 4/ 4 آهن، 475 فسفر، 150 گوگرد، 20 كلر، 25/ ويتامين 1، 67/ ويتامين 2، 5/ 4 نيكوتيل آميد وجود دارد، هر صد گرم آن 640 كالرى ارزش غذايى دارد.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 11
👌 دعای #ششم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_6
#دعا_ششم_4
#حقيقت_شب_و_روز 4
#قدرت_غذا 3
#انديشه_در_غذا 7
🔴 نكته ديگرى كه بايد مورد توجه باشد اين كه: تا به امروز تقسيمبندى جامع كاملى كه مشخّص تمام خواص و جهات مختلف خوراكىها باشد به وجود نيامده است و تقسيمبندىهايى كه در علم غذاشناسى رايج شده است هر كدام به جهتى مورد استفاده است.
مثلًا تقسيمبندى بر حسب منشأ ايجاد خوراكىها (غذاهاى با منشأ حيوانى، غذاهاى با منشأ گياهى، غذاهاى با منشأ معدنى) يا تقسيمبندى بر حسب نوع عمل و اثر (غذاهاى مولّد نيرو و غذاهاى حمايت كننده) و از اين قبيل تقسيمبندىها. به همين جهت در تحقيقات و نشريات غذاشناسى و علوم تغذيه تا به امروز از روشى استفاده شده كه در آيات مورد بحث به آن اشاره شده يعنى به ترتيب از:
1- غلّات حَبّاً/ گندم، جو، ذرّت، چاودار، برنج و ... و فرآوردههاى آنها.
2- سبزيجات و بقولات قَضْباً/ عدس، لوبيا، باقلا، نخود، سيبزمينى، هويجفرنگى، شلغم، ترب، چغندر، كلمپيچ، اسفناج، كاهو، كرفس، سير، پياز، تره، مارچوبه، كدو، خيار، گوجه فرنگى، بادنجان، ماش، جعفرى، بابونه، نعنا، ترهخودرو، ريحان، شنبليله، قازياغى، گشنيز، موسير.
3- ميوهها فاكِهَةً كه خود دو دستهاند:
الف- ميوههاى شيرين مثل انگور عِنَباً خرما نَخْلًا».
ب- ميوههاى چرب و نشاستهدار مثل زيتون زَيْتوناً».
4- گوشت و تخممرغ پرندگان، شير و مشتقّات آن كه از فرآوردههاى حيوانى است. (خود حيوانات براى تغذيه از علفها و گياهان خودرو، ميوهها، علوفه خشك أبّاً تغذيه مىكنند). بنابراين آيات مذكور ناظر به همه مواد غذايى لازم براى تغذيه انسان مىباشند.»
مَتاعاً لَكُمْ وَ لأِنْعامِكُمْ
تا مايه برخوردارى شما و دامهايتان باشد.
اين بود گوشهاى از منافع شب و روز كه عامل حيات و ضامن تداوم بقا و علت پرورش و رشد انسان است.
«فيما يَغْذُوهُمْ بِهِ وَ يُنْشِئُهُمْ عَلَيْهِ»
شب براى موجودات زنده و به خصوص انسان، ظرف آرامش، استراحت، تأمين نيرو و سبب خوشى و خوشگذرانى مشروع و خلاصه تمدّد اعصاب است.
«فَيَكُونَ ذلِكَ لَهُمْ جَماماً وَ قُوَّةً، وَ لِيَنالُوا بِهِ لَذَّةً وَ شَهْوةً»
شب و روز و منافع آن كه در قرآن مجيد به عنوان نشانههاى حق ذكر شده، براى هر صاحب عقلى مورّث حيرت و علّت تعجّب و شگفتى است.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 11
👌 دعای #ششم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
طرح #برداشت_من هفته 29
از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه
👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه
✳️ عبارت #منتخب
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَبْدِلْنِى مِنْ ...
وَ مِنْ حُبِّ الْمُدَارِينَ تَصْحِيحَ الْمِقَةِ،
وَ مِنْ رَدِّ الْمُلابِسِينَ كَرَمَ الْعِشْرَةِ،
وَ مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِينَ حَلاوَةَ الْأَمَنَةِ
خدایا
چاپلوسى دوستان دروغين را به اخلاص،
و قهر معاشران را به آميزشى خوش،
و تلخى ترس را به شيرينى ايمنى تبديل فرما.
https://eitaa.com/sahife2/5186
دعای #بیستم #مکارم_اخلاق
#دعا_بیستم_7
👈 نظرات، دل نوشته ها و حرفهای صمیمانه ی شما درخصوص عبارت فوق که از هم اکنون برای ما ارسال شود، در این قسمت بارگذاری میشود
◀️ انشاالله سعی کنید در این طرح به عشق امام سجاد علیه السلام و انس بیشتر با این کتاب نورانی ولو درحد یک خط!! مشارکت فرمایید
👌 ادمین 👇
@yas2463
👈 میتوانید این دعای زیبا را با 🎙 صدای مداحان مختلف گوش دهید
👈 و متن آن را بخوانید
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#دعا_بیستم_7 ...ومن حب المدارین تصحیح المقة...
(گفته شد)انسان اجتماعی آفریده شده است.اجتماعی بودن آرامش می طلبد.آرامش بامحبت شدید(عشق ورزی)به دست می آید.
امام علیه السلام به همین نکته اشاره می فرماید،رابطه ای که مدارایی باشد کارساز نیست،بلکه باید عشق ورزی و دلدادگی بین افراد اجتماع باشد.
دل انسان (فطرتا)نیاز به عشق ورزیدن دارد.
ازآنجا که خانواده ، هسته مرکزی اجتماع است،باید بین همسران با یکدیگر وبین همسران و فرزندان ،عشق ورزی و دلدادگی برقرار باشد،تا کوچکترین خللی بین آنها ایجاد نشود.
واین قضیۀ عشق ورزی است که راه صعود انسان را هموار میکند.البته دشوار است ،اما باید هزینه کرد برای هر چیز گران!!!!
امام سجاد علیه السلام در ادامه می فرماید«بد اخلاقی و قهرها را به معاشرت کریمانه مبدل بفرما...و تلخی ترس از ظالمین را به شیرینی امنیت تبدیل فرما.
این عبارت ،اهمیت امنیت را بیان میکند.دراحادیث آمده است....«امنیت» از مواردی است که تا هست قدر آن شناخته نمی شود.امنیت اجتماعی زمینه ساز رشد و تعالی انسانی است که قصد خدا کرده است.تا امنیت نباشد اهداف فردی و اجتماعی محقق نمی شود،...وبدون امنیت زندگی اجتماعی از هم گسسته می شود،مثلا معاشرت کریمانه یا عشق ورزی اعضای خانواده و....
طریق عشق طریقی عجب خطرناک است
نعوذ بالله اگر ره به مقصد نبری
به یمن همت حافظ امید هست که باز
آری اسامر لیلای لیلة القمر
و من حب المدارين تصحيح المقه،
و من رد الملابسين كرم العشره،
و من مراره خوف الظالمين حلاوه الامنه.
امام عليهالسلام در پيشگاه الهى عرض مىكند:
بار الها! دوستى كسانى را كه با مدارا برخورد مىكنند به محبت واقعى
و آميزشهاى وهن آور را به معاشرت هاى كريمانه
و تلخى ترس از ستمكاران را به شيرينى امنيت و آرامش خاطر
تبديل فرما.
امام (ع) از كلمهى «مدارا» استفاده نموده و از مداراكنندگان نام برده است.
«مدارا» در لغت عرب به معناى ملاطفت و ملايمت است
و فارسى زبانان نيز از اين كلمه همان معنى را مىفهمند.
كسى كه مىخواهد با دگرى مدارا كند :
در مواجهه با او به گشاده رويى برخورد مىنمايد
و به نرمى و ملاطفت سخن مىگويد.
چند روایت درمورد " مدارا و رعايت آن در مواقع لازم "
رسول گرامى فرمود: خداوند به من امر فرمود كه با مردم مدارا نمايم همانطور كه فرمان داده است و اجبات را انجام دهم.
و نيز فرموده است: خداوند پيمبران را از اين جهت كه شديدا با دشمنان دين خدا مدارا مىكنند و براى حفظ برادران خويش در راه رضاى او به خوبى و شايستگى تقيه مىنمايند بر تمام مردم برترى و فضيلت داده است.
على (ع) فرموده است: با مردم مدارا كن تا از برادرى آنان بهرهمند شوى و با روى گشاده با آنان مواجه شو تا كينهها در ضميرشان بميرد.
مدارا با مردم اگر به منظور احترام و تكريم به شخصيت آنان باشد بسيار ارزنده و مهم است،
چنين مدارايى نشانه ى عقل بيدار و فكر روشن بين است،
چنين مدارايى مايه ى محبوبيت و راه نفوذ در افكار دگران است.
اولياى الهى به چنين مدارايى عنايت بسيار داشتند و پيروان خود را به رعايت اين دستور مفيد و ثمربخش تشويق مىنمودند.
رسول گرامى فرموده است: عاقلترين مردم كسى است كه بيشتر با افراد مدارا مىكند و خوارترين مردم كسى است كه آنان را مورد تحقير و توهين قرار مىدهد.
و نيز فرموده است: ما، جامعهى پيمبران، ماموريت داريم كه با مردم مدارا نماييم همانطور كه به اداى فرايض الهى ماموريم.
كسانى كه عقلهاى خود را با پرده هاى تعصب و تصلب، عناد و لجاج، و تقليدهاى كوركورانه پوشانده بودند هرگز به دين حق گرايش نمى يافتند و دعوت پيمبران را اجابت نمىنمودند.
خداوند در قرآن شريف فرموده:
ان الذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون.
كسانى كه كفر آورده و عقلهاى خود را پنهان نمودهاند اگر به آنان اعلام خطر بنمايى يا ننمايى ايمان نمىآورند.
ولى آنها كه داراى عقل آزاد بودند دعوت پيمبران را كه آميخته به مدارا و لطف كلام بود پذيرا مىشدند و از آنان پيروى و اطاعت مىنمودند.
گاهى مدارا نمودن به منظور #تقيه و براى مصون ماندن از شر دشمنان بىايمان و مستبد است.
اين قبيل مدارا در ايام امامت حضرت سجاد (ع) تا زمان امامت حضرت على بن موسى الرضا عليهماالسلام ضرورت داشت، از اين رو آنان خود تقيه مى نمودند و به اصحاب و پيروان خود نيز اكيدا تقيه را توصيه مىكردند
تا بدين وسيله از طرفى جان و مال و عرض و شرف آنان را از خطر مصون دارند
و از طرف ديگر با رعايت تقيه بتوانند احكام الهى و معارف اسلامى را به وسيله ى آنان به طور پنهان بين افراد مومن نشر دهند و تا جايى كه ممكن است دين خدا را از دستبرد خائنين و بدعتگزاران محافظت نمايند.
امام (ع) فرموده است: مدارا نمودن با دشمنان خدا از بهترين و برترين صدقهى آدمى براى نفس خود و براى برادران باايمانش مىباشد.
ابن مسكان مىگويد: امام صادق (ع) به من فرمود: درباره ى تو گمان دارم كه اگر در حضورت على عليهالسلام مورد شتم و اسائه ى ادب قرار گيرد، تو اگر بتوانى بينى او را با دندان مىگزى. عرض كردم: بلى والله فدايت شوم، من چنينم و اهلبيت من نيز اينچنين. حضرت فرمود: اينگونه مباش، قسم به خدا كه بسا مىشنيدم كسى به على (ع) بد مىگويد و بين من و او جز ستون مسجد فاصله اى نبود. من خود را پشت ستون پنهان مى نمودم و موقعى كه از نماز فارغ مىشدم از كنارش گذر مىكردم، به او سلام مىدادم و با وى مصافحه مىنمودم.
در بعضى از روايات امر تقيه براى صيانت دين خدا آنقدر مهم شمرده شده كه امام (ع) تارك آن را فاقد ايمان خوانده است.
امام صادق (ع) فرموده: بر دين خود پروا داشته باشيد و آن را در پس پرده ى تقيه محجوب داريد، زيرا كسى كه تقيه ندارد ايمان ندارد.
گاهى اختناق و فشار حكام جور به اوج خود مىرسيد و مضيقه آنقدر شديد مىشد كه كوچكترين غفلت از تقيه و گفتن چيزى كه نبايد گفته شود مرگ به بار مىآورد و به حيات كسى كه غفلت نموده يا آنكه در اين غفلت مورد سوءظن واقع شده خاتمه داده مىشد. كشته شدن معلى بن خنيس بر اثر غفلت از تقيه و افشا نمودن رازى بود كه امام صادق (ع) با او در ميان گذارده بود.
حفص بن نسيب مىگويد: در ايام قتل معلى بن خنيس به محضر امام صادق (ع) شرفياب شدم، به من فرمود: اى حفص! به معلى حديث گفتم و او آن را نشر داد و بر اثر آن گرفتار عذاب شمشير گرديد.
در پارهاى از مواقع وضع و محاذات اوضاع و احوال به گونهاى بود كه معرفى نمودن شخص و نام بردن از او موجب گرفتارى و ابتلا مىشد يا لااقل باعث هتك و توهين مىگرديد.
روايت شده كه روزى امام صادق (ع) در بازار مدينه عبور مىكرد و فرزند بزرگوار معظمش حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام پشت سر آن حضرت بود. شخصى جامهى فرزند را گرفت و كشيد و پرسيد: اين پيرمرد كيست؟ آنقدر شرايط محيط بد بود و احساس خطر مىشد كه حضرت موسىالكاظم ناچار شد در پاسخ آن مرد بگويد كه «او را نمىشناسم».
مدارا در اسلام از صفات حميده و خلقيات پسنديده است و پيمبران خدا در مقام تبليغ دين ماموريت داشتند كه با مردم به مدارا برخورد نمايند و با ملايمت سخن گويند.
خداى بزرگ به موسى و هارون در ملاقات با فرعون چنين دستور داد:
اذهبا الى فرعون انه طغى. فقولا له قولا لينا لعله يتذكر او يخشى.
شما دو نفر نزد فرعون برويد كه او سخت طغيان نموده است. با وى به نرمى سخن بگوييد شايد به خود آيد و آگاه گردد يا از عذاب الهى بترسد و ستمگرى را ترك گويد.
مدارا نمودن در پارهاى از موارد با ملاطفت و ملايمت برخورد داشتن و با گشاده رويى و نرمى سخن گفتن است،
و در پارهاى از موارد به معناى حلم و بردبارى، لب فروبستن و سكوت، يا تغافل و ناديده گرفتن است،
و مدارا با افراد تندخو و بداخلاق يا تقيه در مقابل مخالفين و افراد زيانرسان بدين معنى است.
على (ع) فرموده: بدترين برادرانت كسى است كه معاشرت با او زيادتر به مدارا نمودن نيازمندت مىكند و به عذرخواهى بيشتر وادارت مىسازد.
دوستى كه از خود راضى و زودرنج است و هر چه مىگويد انتظار دارد كه دگران بىچون و چرا گفتهاش را قبول كنند و اگر نپذيرند آزرده خاطر و رنجيده مىشود،
دوستى كه در تمام امور خردهگير است و اگر سخنى گفته شود كه در نظرش ايهام داشته باشد ناراحت مىگردد و دوستيش تيره و تار مىشود،
دوستى كه اسير بدگمانى است و نسبت به دگران سوءظن مىبرد و اگر در مجلسى دو رفيق به هم لبخند بزنند و آهسته با يكديگر سخنى بگويند او گمان بد مىبرد و تصور مىكند كه وى را به باد مسخره و استهزا گرفتهاند، اين قبيل دوستان براى كسانى كه نمىتوانند قطع رابطه كنند مصيبتى بسيار سنگين و جانكاه است.
بايد همواره با آنان مدارا نمايند و اگر در موقعى غفلت نمودند عذرخواهى كنند و آن نقطه ى تاريك را از صفحه ى خاطرشان بزدايند.
در روايتى كه ذكر شد على (ع) اين قبيل دوستان بى ارزش و مزاحم را بدترين دوست خوانده و در روايت ديگر از آنان سلب برادرى نموده است:
على (ع) فرموده: آن كس كه براى حفظ برادريش به مدارا نياز داشته باشى براى تو برادر نيست.
#تقيه در حكومت جور و محيط اختناق، نوعى مدارا نمودن است،
مداراى به معناى حلم و سكوت، مداراى به معناى تغافل و خوددارى از معارضه.
در محيط تقيه، مدارا نمودن از مداراى با دوستان از خودراضى و پر توقع سختتر و به مراتب زيانبارتر است،
زيرا مدارا ننمودن با اين قبيل دوستان ممكن است باعث قطع رشتهى دوستى و منجر به جدايى آميخته به كدورت و احيانا مايهى دشمنى و عداوت فردى گردد،
اما در مورد تقيه ممكن است مايهى بدبينى و خشم حاكم جبار گردد و بر اثر آن خونها ريخته شود، اموال و اعراض بر باد رود، و افراد شريف گرفتار زندان و شكنجه گردند.
بنابراين در محيط تقيه مدارا نمودن امرى است ضرورى و لازم.
از اين رو ائمهى معصومين عليهمالسلام اين موضوع را به دوستان خود اكيدا توصيه نمودهاند و خاطرنشان ساختهاند كه اگر كسى برخلاف عمل كند و سخنان اهلبيت را در محيط خطر افشا نمايد در روايات، اين عمل به قتل عمد امام تعبير شده است.
امام صادق (ع) فرموده: كسى كه چيزى از امر ما را بين مخالفين شايع نمايد همانند اين است كه ما را عمدا به قتل برساند نه آنكه به خطا ما را كشته باشد.
امام (ع) و دوستان واقعيش در سختترين فشار و شديدترين مضيقه قرار داشتند و رعايت تقيه در آن شرايط ايجاب مىكرد سخنى كه از آن استشمام مخالفت و برداشت مقاومت مىشود به زبان نياورند و در تمام حركات و برخوردها با يكديگر حداكثر مدارا و احتياط را رعايت نمايند.
از اين رو امام دست تمنى به پيشگاه الهى برداشته و حل مشكلات را از ذات اقدس او مىخواهد.
به نظر مىرسد سه جمله از دعاى «مكارمالاخلاق» كه موضوع امروز است ناظر به وضع دردناك و طاقت فرساى زمانه ی خود باشد و امام براى حل آن مضيقه سه درخواست از باريتعالى نموده كه اگر مقبول افتد و مستجاب شود موانع برطرف مىگردد و زندگى قابل تحمل خواهد بود.
ایشان عرض مىكنند:
و من حب المدارين تصحيح المقه.
و من رد الملابسين كرم العشره.
وَ مِنْ مَرَارَةِ خَوْفِ الظَّالِمِينَ حَلَاوَةَ الْاَمَنَةِ الْاَمَنَةِ
در عبارت بالا آمده : بار الها! دوستى كسانى را كه با مدارا برخورد مىكنند به محبت واقعى تبديل نما.
شيعيان واقعى و دوستان حقيقى علاقه داشتند كه آزادانه حضور امام شرفياب شوند و دين خدا را آنطور كه هست بياموزند و بر معرفت خويش بيفزايند، آرزو داشتند كه امام را گاهى به منزل خود دعوت نمايند و از محضر مباركش بيش از پيش بهرهمند گردند.
ولى در شرايط فعلى كه غرق تقيه و مدارا هستند نمىتوانستند چنين عملى را انجام دهند.
اگر گاهى در رهگذر با امام برخورد مىنمودند ممكن نبود مانند دو دوست صميمى با گرمى به هم دست بدهند، مصافحه نمايند، و با يكديگر سخن بگويند
بلكه در كمال مدارا و احتياط سلامى زير لب مىگفتند و چهره ى ناشناخت به خود مىگرفتند تا مبادا مامورين مراقب روابط امام و او را گزارش دهند و گرفتارى و زحمت به بار آيد.
امام عرض مىكند: بار الها! اين مداراى تلخ و رنجآور را كه ناشى از تقيه و معلول اختناق شديد است برطرف بنما و به دوستى واقعى كه منزه از تقيه و مداراى بدو ناگوار باشد تبديل فرما.
در جملهى اول، حضرت سجاد (ع) از مداراكنندگان كه دوستان واقعى اهلبيتاند سخن مىگويد. اينان طبق دستورى كه از امام دريافت نمودهاند موظف اند تقيه كنند و برخوردشان با حضرت على بن الحسين عليهماالسلام با مدارا و احتياط باشد تا موجبات گرفتارى خودشان و زحمت براى امام فراهم نيايد.
امام سجاد (ع) در جملهى دوم دعا درخواست مىكند:
و من رد الملابسين كرم العشره.
بار الها! آميزشهاى وهن آور را به معاشرتهاى كريمانه مبدل نما.
در حكومتهاى استبدادى هميشه بين مردم و عمال دولت افرادى پست و فرومايه وجود داشتهاند كه به پيروى از حكومت جبار يا براى خشنودى حاكم مستبد و جلب توجه او مرتكب گناهان و ناروايىهايى مىشدند و در مواقعى اشخاص آزاده و طرفداران عدل و دادگرى را اذيت مىكردند و مورد تحقير و اهانت قرار مىدادند تا خود را طرفدار حكومت نشان بدهند يا عملشان به گوش فرمانرواى مستبد برسد، شايد مورد تشويق قرار گيرند، و اين كار در زمان حكومت بنىاميه و بنىعباس نسبت به ائمهى معصومين عليهمالسلام و اصحاب عاليقدرشان مكررا به وقوع پيوسته، ولى امامان بزرگوار به اصحاب خود تاكيد مىنمودند كه واكنشى نشان ندهند و مرتكب عمل حادى نشوند و در اينجا به طور نمونه سه مورد ذكر مىشود :
اول:
حماد بن عثمان مىگويد: در موقعى كه موسى بن عيسى در منزلش كه مشرف به مسعى بود ديد حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام سوار قاطرى است و از مروه مىآمد. در اين موقع ابن هياج به مردى از قبيلهى همدان كه در آنجا بود دستور داد برود لجام قاطر را بگيرد و بگويد: اين قاطر متعلق به من است، آمد و لجام را گرفت و گفت: من مالك اين قاطر هستم. امام (ع) پاى خود را از ركاب خارج نمود و پياده شد و به كسانى كه همراهش بودند فرمود:
زين قاطر را برداريد و قاطر را به او بدهيد. مرد گفت: آن هم متعلق به من است. حضرت فرمود: ما شاهد داريم كه اين زين ملك حضرت باقر (ع) بوده است و اما قاطر را به تازگى خريدارى كردهايم، تو مىدانى و آن را كه مىگويى.
دوم :
امام صادق (ع) در حيره بود، اراده فرمود به نقطهاى معروف به صالحى كه در ده فرسخى بغداد بود برود. دو نفر از اصحاب و دوستانش به نامهاى مرازم و مصادف در معيت حضرت بودند. اول شب به صالحى رسيدند. مردى كه در مدخل بلد مامور دولت در گرفتن عوارض و عشريهى بار بود مانع ورود آن حضرت گرديد و گفت : اجازه نمىدهم وارد شوى. امام در آنجا توقف فرمود و چندين بار در فواصلى از مامور درخواست موافقت نمود و او همچنان مانع بود. مرازم و مصادف از اين مزاحمت نابجا سخت ناراحت شدند. مصادف به حضرت عرض كرد: اجازه بدهيد او را به قتل برسانيم و جنازهاش را در شط بيفكنيم. حضرت به شدت با اين عمل مخالفت فرمود و ممانعت مامور بلد همچنان ادامه داشت تا بيشتر وقت شب سپرى گرديد. آنگاه با ورود امام موافقت نمود. حضرت وارد محل شد.
فرمود: مرازم! اين عمل بهتر بود يا آن را كه شما دو نفر گفته بوديد؟ عرض كرد: اين عمل. فرمود: مرد كارى مىكند تا از ذلت كوچك رهايى يابد و همان عمل او را گرفتار ذلت بزرگتر مىگرداند.
سوم :
يكى از فرزندان امام سجاد (ع) مىگويد: هشام بن اسمعيل فرماندار مدينه با من بدرفتارى مىكرد و پدرم على بن الحسين عليهماالسلام از وى اذيت و آزار بسيار ديد. موقعى كه از حكومت عزل شد وليد بن عبدالملك، خليفهى وقت، دستور داد براى تحقير وى او را در مرئى و منظر مردم متوقف نمايند. امام سجاد (ع) روزى بر وى گذر كرد. موقعى كه او را بر در منزل مروان نگاهدارى مىكردند به حضرت سلام نمود. امام (ع) به كسانى كه در معيت آن حضرت بودند و از خواصش به شمار مىآمدند رو كرد و فرمود: احدى متعرض او نشود.
از اين سه قطعهى تاريخى روشن شد كه ائمهى معصومين عليهمالسلام در زمان خلفاى بنىاميه و بنىعباس با چه مشكلاتى مواجه بودند و چگونه افراد پست از مردم عادى و مامورين دولت فرزندان پيمبر گرامى را اسائه ى ادب مىنمودند و برخوردهاى موهن و تحقيرآميز با آنان داشتند. امامان مصلحتانديش و عطوف از تعرض دوستانشان نسبت به آنان مانع مىشدند و جلوگيرى مىكردند.