👈 دعای #بیستم #مکارم_اخلاق
👤 با صدای زیبای مداح جوان بحرینی #اباذر_حلواجی👇
https://www.aparat.com/v/MGhF7/
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
🗣« بروید صحیفه سجادیه را بخوانید و در آن تدبر کنید....
همین دعای #مکارم_اخلاق " دعای #بیستم صحیفه سجادیه " یک کتاب درس زندگی و درس #اخلاق است»
👤#مقام_معظم_رهبری
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#فرهنگ_کتاب_خوانی
📚#کتاب
«دلشده»
https://taaghche.com/book/13727
تحلیلی بر احوالات مرحوم #سید_هاشم_حدّاد ره از شاگردان #سید_علی_قاضی ره
👈شما میتوانید آن را قانونی از #طاقچه دریافت کنید
#حدیث_سرو
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#دعا_بیستم_18
بسم الله الرحمن الرحيم
✳️ قسمت سوم از شش قسمت عبارت زیر
🔹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ،
1️⃣ وَ مَتِّعْنِى بِالاقْتِصَادِ،
⃣2️⃣ وَ اجْعَلْنِى مِنْ أَهْلِ السَّدَادِ،
3️⃣ وَ مِنْ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ،
4️⃣ وَ مِنْ صَالِحِ الْعِبَادِ،
5️⃣ وَ ارْزُقْنِى فَوْزَ الْمَعَادِ،
6️⃣ وَ سلامَةَ الْمِرْصَادِ🔹
امام سجاد عليه السلام عرض مىكند:
و من ادله الرشاد
بار الها! مرا از دلايل رشاد و هدايت قرار ده.
مرا از راهنمایان رشد قرار ده.
«رشد»وراهنمای آن بودن،آنقدر اهمیت دارد که اولین راهنمای رشد،خود خداوند متعال است«انا هدیناه السبیل»
خداوند یک حقیقت مجرد است قابل دسترسی نیست.برای درک این حقیقت مجردمحض،جلوه ای از خود یعنی پیامبر و اهل بیت صلوات الله علیهم را برای هدایت،در زمین قرار داده است«یزکیهم و یعلمهم الکتاب....»
در این فراز امام علیه السلام می فرمایند...واجعلنی من ادلة الرشاد...به زبان ساده یعنی من عمله تو باشم.
حال اینکه چگونه انسان به رشد می رسد درفراز بعد اشاره می شود.
«رشيد» يكى از اسماء حضرت بارى تعالى است،
آن اسم در بعضى دعاها، از آن جمله دعاى «#جوشن_كبير»، در رديف ساير اسماء الهى ذكر شده است.
اللهم انى اسالك باسمك يا معين يا امين يا مبين يا متين يا مكين يا رشيد يا حميد يا مجيد يا شديد يا شهيد.
فى اسماء الله تعالى الرشيد. هو الذى ارشد الخلق الى مصالحهم اى هداهم و دلهم عليها.
«الرشيد» در اسماء حضرت بارى تعالى است.
او خداوند است كه ارشاد مىكند مردم را به آنچه مصلحت آنهاست،
يعنى هدايت كننده و دلالت كنندهى آنان است به خير و صلاحشان.
دعوت مردم به خداوند و ارشاد و هدايت آنان به صراط مستقيم، امرى است بس گرانقدر و مهم. قرآن شريف در اين باره فرموده:
و من احسن قولا ممن دعا الى الله.
سخن كدام انسان بهتر و نيكوتر از كلام كسى است كه خلق را به خالق دعوت مىكند و با گفتههاى خود، بذر ايمان در قلوبشان مىافشاند.
وظيفهى مقدس دعوت مردم به خداوند و ارشاد و هدايت آنان به صراط مستقيم
در درجه ى اول به عهده ى رسول اكرم (ص) و جانشينان بر حق او محول است.
كسى كه در اين راه قدم برمىدارد، در واقع، خط مشى رسول اكرم (ص) و ائمهى معصومين عليهمالسلام را مىپيمايد
و اين كار بزرگ، هدايت يافته را از گمراهى و ضلالت مىرهاند، مايهى نجات و سعادتش مىگردد،
و هدايت كننده را نيز در پيشگاه الهى سربلند مىكند و از پاداش او برخوردارش مىسازد،
به شرط آنكه هدايت و ارشاد واجد تمام شرايط لازم باشد
اولين شرط راهنمايى و هدايت مردم اين است كه ارشاد كننده بايد به موضوع دعوت خود عالم و آگاه باشد و از روى بينش سخن بگويد.
قل هذه سبيلى ادعو الى الله على بصيره انا و من اتبعنى.
پيمبر گرامى! بگو اين است راه من: مردم را به سوى خدا مىخوانم، با بينش و بصيرت، و پيروان من نيز دعوتشان به سوى خداوند، آگاهانه و بابصيرت است.
از جمله ى حقوقى كه خداوند بر مردم دارد، اين است كه از روى علم و آگاهى سخن بگويند و آنجا كه علم ندارند، لب فروبندند و از سخن گفتن بازايستند.
زراره مىگويد: از امام باقر (ع) پرسيدم، حق خداوند بر بندگان چيست؟ در جواب فرمود: آن را كه مىدانند بگويند و در چيزى كه اطلاع ندارند و نمىدانند، توقف نمايند.
قرآن : و لا تقف ما ليس لك به علم، ان السمع و البصر و الفواد كل اولئك كان عنه مسوولا.
هرگز از پى آنچه علم و اطمينان ندارى مرو و ناآگاه قدم برندار كه گوش و چشم و دل آدمى در پيشگاه الهى مواخذ و مسئولاند.
امام سجاد (ع) فرموده است: مجاز نيستى هر چه را كه بخواهى بگويى، چه رسول گرامى اسلام فرموده است: مشمول رحمت الهى باد آن كس كه سخن خوب بگويد و سود برد يا سكوت كند و سالم بماند.
يكى ديگر از شرايط ارشادكننده اين است كه خود به گفتههاى هدايتبخش و سعادت آفرين خويش مومن و معتقد باشد و از عمق دل سخن بگويد.
قرآن: آمن الرسول بما انزل اليه من ربه.
پيمبر گرامى ايمان دارد به تمام آنچه از طرف خداوند بر وى نازل شده است.
از اين رو پیامبر براى ايمان آوردن مردم، علاقه ى بسيار شديد داشت و تمام همتش در اين راه مصروف مىگرديد و مىخواست جامعه را به خداوند، مومن و متوجه نمايد.
بعضى افراد از نظر علمى و استعداد فطرى لايق و قوى هستند. مسائل مشكل دينى را با منطقى مستدل حل مىكنند و طالبان ارشاد را آنطور كه بايد قانع مىنمايند،
ولى انگيزهى آنان در اين بحثها اعلاى حق و دعوت به خداى يگانه نيست، بلكه مىخواهند خود را بنمايانند، رياكارى كنند، معلومات خويش را به رخ اين و آن بكشند، به هوى و تمنيات نفسانى جامهى تحقق بپوشانند و غريزهى تفوق طلبى و برترىجويى خويش را اقناع نمايند. اينان مصداق حديثى هستند كه از حضرت مسيح (ع) نقل شده است:
بحق اقول لكم، لا تكونوا كالمنخل يخرج الدقيق الطيب و يمسك النخاله. كذلك انتم، تخرجون الحكمه من افواهكم و يبقى الغل فى صدوركم.
از روى حق به شما مىگويم، همانند الك آردبيز نباشيد كه آرد خوب و خالص را از خود بيرون مىدهد و سبوس را نگاه مىدارد. شما نيز مطالب حكيمانه را از دهان بيرون مىدهيد و در دلتان انديشههاى مضر باقى مىماند.
خطر اين قبيل افراد موقعى آشكار مىگردد كه ناباورى درونشان به طور ناآگاه و به صورت سخن بيخودى، همانند جرقهاى از زير خاكستر بيرون جهد و ارشاد شدگان به ناباورى و بىايمانى آنان واقف گردند.
يكى ديگر از شرايط ارشادكننده اين است كه خود عمل كند آنچه را كه به طالبان هدايت و ارشاد دستور عمل مىدهد. زيرا عمل كردن ارشادكننده مايهى اطمينان درونى كسانى است كه مىخواهند راه هدايت و سعادت را بيابند و ارشاد شوند.
عن على عليهالسلام قال: علموا الناس الخير بغير السنتكم و كونوا دعاه القوم بفعلكم و الزموا الصدق و الورع.
على (ع) فرموده: خير و خوبى را به مردم بياموزيد با غير زبان، و دعوتتان به وسيلهى عمل باشد و هرگز از راستى و تقوى جدا نشويد.
كبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون.
كسى كه چيزى بگويد و بر طبق آن عمل نكند با اين كار ناروا بشدت خويشتن را مورد بغض الهى قرار مىدهد.
يكى از علل تاثير و نفوذ عميق اولياى گرامى اسلام در قلوب مومنين واقعى اين بود كه خودشان در انجام وظايف دينى پيشقدم بودند و به همهى دستورهايى كه به مردم مىدادند، عمل مىنمودند.
على (ع) فرمود: قسم به خدا كه هيچ وقت شما را به طاعتى ترغيب ننمودم، مگر آنكه پيش از شما به آن سبقت جستم، و از هيچ گناهى نهيتان ننمودم، جز آنكه خود قبل از شما، از آن اجتناب داشتم.
ارشاد و هدايت چنين انسانى بزرگ كه مجرى اوامر و نواهى بارى تعالى است، در قلوب شنوندگان جاى مىگيرد، در ضميرشان اثر مىگذارد و آنان را به راه سعادت سوق مىدهد.
اگر عالم دينى به وظايف خويش عمل نكند و دانستههاى خود را به كار نبندد، سخن او در ضمير مردم نفوذ نمىكند و اثر ارشادى به جاى نمىگذارد.
امام صادق (ع) فرمود: وقتى عالم به علم خود عمل نكند، موعظهى او از دلها مىلغزد و نفوذ نمىنمايد، همانطور كه باران از روى سنگهاى سخت مىلغزد و فرو نمىرود.
حضرت مسيح (ع) فرمود: از روى حق به شما مىگويم، مردم در امر حكمت و علم دو گروهاند، يك گروه حكمت را با زبان تحكيم مىكنند و با عمل بد خويش تضييع مىنمايند، و گروه دگر حكمت را با زبان محكم مىكنند و با عمل آن را تصديق مىنمايند، و بين اين دو گروه فاصله بسيار است. خوشا به حال علماى با عمل، واى بر علماى با زبان.
عالمى كه حكمت را به زبان مىگويد ولى عملش برخلاف گفتهى اوست، در صورتى كه رفتارش در دنيا آشكار گردد و مردم به كارهاى غيرمشروعى كه مرتكب مىشود واقف گردند، اگر تمام ارزش اجتماعى خود را از دست ندهد، لااقل به نسبت آشكار شدن رفتار گناه آلودى كه دارد، قدر و منزلتش كاهش مىيابد، و اگر در دنيا گناهانش آنقدر پنهانى انجام شود كه دگران آگاه نگردند، در روز حساب كه روز آشكار شدن پنهانهاست، رسوا مىشود و گرفتار عذاب روحى و جسمى خواهد شد.
حضرت صادق (ع) از رسول اكرم (ص) حديث نموده كه فرموده است: شديدترين پشيمانى و افسوس براى كسى است كه بندهاى را به خداوند دعوت نموده و او دعوت را پذيرا شده و اوامر الهى را به كار بسته و خداوند او را در بهشت جاى داده و دعوتكننده را جهنمى نموده، براى آنكه اوامر خداوند را در مقام عمل ترك گفته و از هواى نفس خويش پيروى نموده است.
ارشاد و هدايت مردم به خداوند عبادتى است بسيار بزرگ و پرارج، كسى كه به اين عمل گرانقدر مبادرت مىنمايد، قدم به جاى قدم انبيا مىگذارد و از رفتار آنان تبعيت مىنمايد. با اين عمل، مشمول رحمت الهى مىشود و از پاداش او برخوردار مىگردد. ارشادكنندگان به طور عادى با زبان و عمل و گاه با قلم، افراد را هدايت و ارشاد مىنمايند و حضرت على بن الحسين عليهماالسلام نيز مانند آباء گراميش، همواره اين وظيفهى مقدس را انجام داده است.
اما امام سجاد (ع) در این جمله از دعا ، توفيق ارشاد را به وسيع ترين معنى از پيشگاه خداوند خواسته، عرض مىكند:
و من ادله الرشاد.
بار الها! مرا از دلايل رشاد قرار ده.
گويى مىخواهد بگويد:
نه فقط زبانم در گفتار و اعمالم در رفتار و قلمم در كتابت از ادلهى رشاد باشد،
بلكه با لطف و رحمت خويش مرا به گونه اى قرار ده كه تمام وجودم در همهى احوال، راهنماى حق و فضيلت و از دلايل رشاد باشد.
و الأدلّة: جمع دليل، و هو فعيل من دلّه على الطريق: إذا هداه إليه و أرشده له.
و الرشاد و الرشد بالضمّ و الرشد بالتحريك: الهدى، و الاستقامة، و الصواب.
و لمّا كانت الأمور المعقولة لا يهتدى لطريق الحقّ منها إلاّ باستاذ مرشد يهدي المسترشد إليها و يعرّفه رشادها، و كان العارفون باللّه هم أدلّة هذه الطريق و المرشدين إليها، سأل عليه السّلام أن يجعله منهم. ( رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين، ج3، ص: 390)
تمام حركات على بن الحسين عليه السلام در ساكت ماندن و سخن گفتن، توجه نمودن و بىاعتنايى كردن، شناخته شدن يا ناشناخته ماندن، و ديگر احوالى از اين قبيل، وسيله ى راهنمايى و هدايت طالبان ارشاد بود: *كان بالمدينه رجل بطال يضحك الناس منه. فقال قد اعيانى هذا الرجل ان اضحكه، يعنى على بن الحسين عليهماالسلام. قال فمر على و خلفه موليان له. قال: فجاء الرجل حتى انتزع رداءه من رقبته صلوات الله و سلامه عليه، ثم مضى. فلم يلتفت اليه على عليهالسلام، فاتبعوه و اخذوا الرداء منه فجاءوا به فطرحوه عليه. فقال لهم: من هذا؟ قالوا: هذا رجل بطال يضحك اهل المدينه. قال قولوا له: ان لله يوما يخسر فيه المبطلون.
در مدينه مردى بود كه بطالش مىخواندند و مردم از حركات وى مىخنديدند. موقعى گفت: اين مرد، يعنى امام سجاد (ع)، از اينكه او را بخندانم، عاجزم نموده است. روزى امام در رهگذر عبور مىنمود و دو نفر از مواليش همراه حضرت بودند. مرد بطال رسيد و عبا را از دوش حضرت برداشت و برد. امام عليهالسلام كمترين اعتنايى نفرمود و همچنان به راه رفتن ادامه داد. آن دو نفر كه با حضرت بودند رفتند و عبا را گرفتند، برگشتند و به دوش حضرت افكندند. در اين موقع امام (ع) پرسيد: اين كه بود؟ گفتند مردى است بطال كه مردم از حركاتش مىخندند. فرمود به او بگوييد: براى خداوند روزى است كه اهل باطل در آن روز زيانكار خواهند بود.
*عن ابيعبدالله عليهالسلام قال: كان على بن الحسين عليهماالسلام لا يسافر الا مع رفقه لايعرفونه و يشترط عليهم ان يكون من خدم الرفقه فيما يحتاجون اليه. فسافر مره مع قوم فرآه رجل فعرفه. فقال لهم: اتدرون من هذا؟ قالوا لا. قال هذا على بن الحسين عليهماالسلام. فوثبوا فقبلوا يده و رجله و قالوا يابن رسولالله! اردت ان تصلينا نار جهنم، لو بدرت منا اليك يد او لسان اماكنا قد هلكنا آخر الدهر، فما الذى يحملك على هذا. فقال: انى كنت قد سافرت مره مع قوم يعرفوننى فاعطونى برسولالله صلى الله عليه و آله ما لا استحق به، فانى اخاف ان تعطونى مثل ذلك فصار كتمان امرى احب الى.
امام صادق (ع) فرمود: روش حضرت زينالعابدين (ع) اين بود كه مسافرت نمىنمود، مگر با همسفرهايى كه او را نشناسند و شرط مىنمود كه در احتياجاتشان خدمتگزار آنان باشد. در يكى از مواقع، با جمعى سفر نمود. مردى حضرت را ديد و شناخت. به همسفرهاى امام (ع) گفت: آيا اين آقا را مىشناسيد؟ گفتند: نه. گفت: اين على بن الحسين (ع) است. به پاخاستند و دست و زانوى آن حضرت را بوسيدند. عرض كردند: يا ابن رسولالله! آيا مىخواستى ما جهنمى شويم؟ اگر از ناحيهى ما با دست و زبان اسائهى ادبى به شما مىشد، مگر نه اين بود كه تا آخر عمر هلاك بوديم. در اين كار چه انگيزهاى داشتيد. حضرت فرمود: يك بار مسافرت نمودم با كسانى كه مرا مىشناختند، به احترام رسول اكرم (ص) بيش از استحقاقم مورد عنايت قرارم دادند. خائف بودم شما هم آنچنان عمل كنيد.
اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ، وَ الْقَادَةِ الْهَادِينَ، وَ السَّادَةِ الْمَعْصُومِينَ، الْأَتْقِيَاءِ الْأَبْرَارِ، مَأْوَى السَّكِينَةِ وَ الْوَقَارِ، خُزَّانِ الْعِلْمِ، وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ وَ الْفَخَارِ، سَاسَةِ الْعِبَادِ، وَ أَرْكَانِ الْبِلَادِ، وَ أَدِلَّةِ الرَّشَادِ، الْأَلِبَّاءِ الْأَمْجَادِ. ( بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج99، ص: 180)
ENF_Makaremolakhlagh62_(rahnamaian_be_hedaiat)_lobolmizan[H].mp3
7.59M
🙏 صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ... وَ اجْعَلْنِى مِنْ من ادله الرشاد
🔊 شرح صوتی استاد #طاهرزاده تحت عنوان راهنمایان به هدایت و استقامت - جلسه 62
#بیستم #مکارم_اخلاق #دعا_بیستم_18
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2