🗣« بروید صحیفه سجادیه را بخوانید و در آن تدبر کنید....
همین دعای #مکارم_اخلاق " دعای #بیستم صحیفه سجادیه " یک کتاب درس زندگی و درس #اخلاق است»
👤#مقام_معظم_رهبری
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#رمضان_روز_17
👈 #ختم_سی_روزه_قرآن_کریم
#جزء_خوانی قرآن بصورت #تحریر (تندخوانی)
#جزء_17
https://eitaa.com/sahife2/1160
👈 #ختم_سی_روزه_صحیفه_سجادیه
از صفحه 221 تا صفحه 233
👈 مقید باشیم به توفیق الهی و با استمداد از آقا امام سجاد علیه السلام روزانه برنامه ی تعیین شده را با هم قرائت کنیم
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
Sahifeh Sajjadiyeh-bonyana.com.pdf
2.95M
🌙 لطفا کتاب صحیفه سجادیه - از صفحه 221 تا صفحه 233 مطالعه شود
#دعای_روزانه_رمضان
🌺 #رمضان_روز_17
« اللَّهُمَّ اهْدِنِی فِیهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ
خدایا مرا در این ماه به سوی کارهای شایسته هدایت فرما
وَ اقْضِ لِی فِیهِ الْحَوَائِجَ وَ الْآمَالَ
و حاجتها و آرزوهایم را برآور
یَا مَنْ لا یَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِیرِ وَ السُّؤَالِ
ای آن که نیاز به روشنگری و پرسش ندارد
یَا عَالِماً بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ
ای آگاه به آنچه در سینه جهانیان است
صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست.»
👈 شرح صوتی دعا " اینجا "
https://eitaa.com/sahife2/48090
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
طرح #برداشت_من هفته 106 از عبارات نورانی #صحیفه_سجادیه 👌صفحه ی ویژه اعضا در روزهای #جمعه ✳️ قسمت
با تشکر از همه دوستانی که در این بحث ما مشارکت داشتند
امام سجاد عليه السلام پس از آنكه درود مىفرستد به حضرت محمد و آلش، از پيشگاه مقدس حضرت بارى تعالى درخواست مىنمايد.
بار الها! به لطف و عنايت خود هر آنچه زيانبار و مضر است، از من دفع كن.
خداوندا بالطف خود هر بدی را از من دفع کن.
مفعول جمله«کل سوء»است وحذف شده است وادرأعنی کل سوء بلطفک.
لطیف یعنی کسی که بامهربانی رفتار می کند.
«آبشارلطف و مهربانی ات را چنان برمن فرو ریز که همه بدیها را بشوید وازبین ببرد.
نکته دقیق آن که از کلمه «درأ»استفاده شده است شاید اشاره به حدیث«الحدود یدرأ بالشبهات»باشد.قاعدهٔ درء از قواعد مهم فقهی جزایی است که در باب حدودواجرای آن کاربرد فراوان دارد.
معناى كلمه ى «درا» و كلمه ى «لطف» :
*علامه سيد علىخان مىگويد:
--درا الشىء درا دفعه. اللطف الرفق و البر.
«درا» به معناى دفع كردن چيزى است،
و «لطف» به معناى «مدارا و نيكى نمودن» است.
-- فى اسماء الله تعالى اللطيف، هو الذى اجتمع له الرفق فى الفعل و العلم بدقائق المصالح و ايصالها الى من قدرها له من خلقه.
«#لطيف» از اسماء حضرت بارى تعالى است. او كسى است كه در ذات مقدسش مداراى در عمل، با علم و آگاهى به دقايق مصلحتها جمع شده تا آن را به فردى از مخلوق خود كه دربارهاش مقدر فرموده است، برساند.
برداشت حقیر از این فرازها این است که در عالم وجود باتوجه به عبارت مدبرالامور تدبیر کننده همه امور بشر خداوند مهربان است که در فراز آغازین دعای ابوحمزه ثمالی آمده است من این لی الخیر ولا یوجد الا من عندک
سوال : چرا امام (ع) از بلاهايى كه دفع آنها را خواستار شده است نام نبرده و تنها به اداى يك جملهى كوتاه «و ادرا عنى بلطفك» اكتفا فرموده است؟
پاسخ : بلايايى كه ممكن است در طول زندگى دامنگير انسانها شود به قدرى زياد است كه به شمار نمىآيد. اما به طور كلى و نوعى مىتوان قسمتى از آنها را به عنوان بلاياى ارضى و سماوى، طبيعى و مصنوعى، تدريجى و ناگهانى، روحى و جسمى، حكومتى و مردمى، همگانى و فردى، و از اين قبيل ذكر نمود.
با مطالعه در يك آيه و حديثى كه ذيل آن آمده است تا اندازهاى متوجه مىشويم كه بلايا چقدر وسيع و گسترده است.
* قل هو القادر على ان يبعث عليكم عذابا من فوقكم او من تحت ارجلكم او يلبسكم شيعا و يذيق بعضكم باس بعض.
اى پيمبر گرامى! به مردم بگو: خداوند قادر است كه عذابى را :
از بالاى سر شما فروفرستد
يا از زير پا معذبتان نمايد
يا شما را به تفرق و پراكندگى مبتلا كند
و بعضى را به بلاى بعض ديگر گرفتار سازد.
**عذاب از بالاى سر، مانند فرستادن بارانهاى شديد و به جريان افتادن سيلهاى سنگين بنيان كن كه مردم را هلاك كند و منازل و مزارع و دامهاى آنان را با سرعت نابود نمايد، يا طوفانهاى شديد و سريعى را در فضا به جريان اندازد، ساختمانها را فروريزد و مردم زيادى را مقتول و مجروح نمايد، يا صاعقه فرستد و امواج آن مايهى هلاكت افراد و از بين بردن اموالشان گردد، يا كوههاى آتشفشان از بالاى سر مردم فوران كند و با مواد مذاب و سنگهاى گداخته كه از دهانهى آن خارج مىشود، روستاها و قراء اطراف آن را ويران نمايد و مردمى را كه نتوانستند فرار كنند، طعمهى مرگ سازد.
**عذاب از زير پا مانند #زلزله كه گاهى منازل را بكلى ويران مىنمايد، عدهى زيادى از زن و مرد و كودك زير سقفها و ديوارهاى فروريخته جان مىسپارند، عدهاى مجروح مىشوند و آنان كه زنده مىمانند، اغلب تهيدست و بىبضاعت گشته و در شدت مضيقه به حيات خود ادامه مىدهند. گاهى دريا از زير پاى مردم پيشروى مىنمايد و منزلهاى اطراف را خراب مىكند، اهالى را متوارى مىنمايد، و آنان را در زندگى به بلايا و شدايد گوناگون مبتلا مىسازد. گاهى مردم در جامعه گرفتار اختلاف عقيدهى دينى و سياسى مىشوند، دستهبنديها در آن موقع آغاز مىگردد، گروهها در مقابل يكديگر مىايستند، و در نتيجه آتش فتنه و فساد كه عذاب بزرگ الهى است، بين آنان مشتعل مىگردد و به بلاهاى عظيم مبتلا مىشوند.
عذابهايى كه ذکر شد اغلب بلاياى طبيعى و مربوط به نظام آفرينش است، ولى در روايتى كه ذيل اين آيه آمده، امام (ع) از عذابهاى غيرطبيعى نام برده است.
عن ابيعبدالله عليهالسلام قال: من فوقكم من السلاطين الظلمه و من تحت ارجلكم العبيد السوء و من لا خير فيه، «او يلبسكم شيعا» يضرب بعضكم ببعض بما يلقيه بينكم من العداوه و العصبيه و يذيق بعضكم باس بعض هو سوء الجوار.
امام صادق (ع) فرمود:
عذاب از بالاى سر يعنى معذب بودن از ناحيهى سلاطين و زمامداران ظالم،
و از زير پا يعنى عذاب ديدن از افراد فرومايه و پست اجتماع و آنان كه فاقد خير و خوبى هستند، و گرفتار انشعاب شدن و تجاوز بعضى به بعض ديگر بر اثر القاى عداوت و عصبيت،
و ابتلاى بعضى به عذاب بعض ديگر مانند مبتلا بودن آدمى به همسايهى بد است.
گ
در كنار مصائب جمعى و گروهى، بلاياى فردى و شخصى وجود دارد كه نه قابل پيشبينى است و نه قابل پيشگيرى، بىخبر و به طور ناگهان مىآيد و برقآسا به زندگى خاتمه مىدهد. در روزگار گذشته، اين قبيل وقايع بسيار روى داده كه بعضى از آنها در تاريخ ثبت گرديده و برخى به دست فراموشى سپرده شده است.
يعقوب بن داود، وزير مقتدر و نافذ الكلمهى مهدى عباسى بود. برادرى داشت به نام عمر بن داود كه او نيز به اعتبار برادرش مورد توجه مردم بود. روزى عمر تصميم گرفت با جمعى از دوستان و بستگان خود به گردش بروند. وسايل آسايش فراهم آمد و مقدار لازم خوراك و ميوههاى گوناگون آماده شد. اما در آن روز به طور ناگهانى عمر درگذشت و همهى بستگان به شگفت آمدند.
علت مرگ اين بود كه سبدى از انگور نزد وى بردند، او دو حبه از خوشهاى برگرفت و به دهان افكند. بدون اينكه بر حبهها دندان بزند و پوستشان را بشكافد، به پايين فرستاد،
اما حبهها در گلو ماندند، نه فرورفتند و نه بيرون آمدند تا نفس عمر قطع شد و از دنيا رفت.
برادرزادهاش داود بن على در عزاى او ضمن اشعارى گفت:
عمر صبح در كمال سلامتى و خوشى با دوستان و بستگان به سر برد،
اما اكنون ميت خانواده است و در قبرى نزد آرامگاه پدرش كه از تودههاى سنگ و ريگ پوشيده شده، آرميده است.
با گسترش تمدن صنعتى و پيشرفت اختراعات، مرگهاى ناگهانى به شكلهاى مختلف افزايش يافته و هر روز در گوشه و كنار دنيا وقايع ناگوارى روى مىدهد،
گاه هواپیما سقوط مىكند و عدهاى كشته مىشوند،
گاه بر اثر واژگون شدن ماشين يا تصادف قطار، عدهاى بىخبر و به طور ناگهانى از دنيا مىروند،
گاه گروههاى مختلف براى ارعاب مردم يا ايجاد اختلال در گذرگاههاى پرجمعيت بمبهايى را كار مىگذارند و موقعى كه زنان براى خريد لوازم منزل به محل مىروند، ناگهان بمب منفجر مىشود و عدهاى زن با كودكانى كه همراه برده بودند، كشته مىشوند.
آيا كسى جز خداوند دانا از آفات و بلاهاى ناگهانى كه هر لحظه ممكن است دامنگير انسانها شود، اطلاع دارد؟
آيا جز ذات اقدس الهى كسى مىتواند بلاهاى گوناگون را بگرداند و آدمى را از خطر برهاند؟
پاسخ اين پرسشها واضح است و ملجا و پناهى جز پروردگار دانا و توانا وجود ندارد.
امام سجاد (ع) در جمله ى اول اين قطعه ى دعا، از خداوند دفع بلايا را با عبارتى كوتاه درخواست نموده و عرض مىكند:
و ادرا عنى بلطفك.
بار الها! آفات و خطرات را به لطف خود از من بگردان و دفع فرما.
امام (ع)، متعلق دفع را توضيح نداده،
زيرا اگر نوع بلايا را مىگفت، باعث تطويل كلام مىگرديد
و اگر مىخواست بعضى از بلايا را توضيح دهد، قابل احصاء نبود،
از اين رو، حضرت على بن الحسين عليهماالسلام دفع آفات را خواسته و متعلق دفع را به علم الهى محول نموده است،
مثل اينكه ضمن دعاى تعقيبات مشتركه آمده است:
اللهم انى اسالك من كل خير احاط به علمك و اعوذ بك من كل شر احاط به علمك.
بار الها! از هر خيرى كه علمت به آن احاطه دارد، از تو خواهانم، پروردگارا! از هر شرى كه علمت به آن محيط است، به تو پناه مىبرم.
متعلق کلام امام سجاد (ع) اینگونه شاید بوده :
و ادرا عنى بلطفك كل شر احاط به علمك.
بار الها! هر شرى را كه علمت به آن احاطه دارد، با لطف خود از من دفع فرما.
دوستداران حضرت زين العابدين (ع) به پيروى از مولاى خود، شايسته است روزى چند بار، ولو به فارسى، يا به هر زبان كه مىدانند، به پيشگاه الهى عرض كنند:
بار الها! به لطف خود هر شرى را كه علم تو به آن احاطه دارد، از من بگردان و دفع فرما.