چند مثال ساده (#خوف و #رجا :
* محصل بايد به فراگرفتن دانش و نيل به مدارج علمی اميدوار باشد تا به مدرسه برود، و بايد از بيسوادى و عقب افتادگى بترسد تا مباحثه و مطالعه را ترك نگويد.
* مريض بايد به درمان خويش اميدوار باشد تا به مطب پزشك برود و بايد از مزمن شدن بيمارى بترسد تا از خوردن غذاها و ميوهها ى مضر پرهيز نمايد.
* كشاورز بايد به برداشت محصول اميدوار باشد تا بذر موجود خود را در خاك بيفشاند و بايد از آفتها ى گوناگون بترسد تا مراقبتها ى لازم را معمول دارد.
* بازرگان بايد به نفع تجارت اميدوار باشد تا نقد خود را به كشور صادركننده بفرستد و درخواست كالا نمايد، بايد از خطرات و زيانهاى گوناگون بترسد تا متاع خود را بيمه كند.
***در اسلام نيز افراد باايمان بايد در زمينه ى پاداش و كيفر الهى همواره بين خوف و رجاء باشند،
نه هرگز خويشتن را مايوس از رحمت الهى بدانند
و نه خود را از مكر بارى تعالى در ايمنى پندارند كه اين هر دو از #گناهان_كبيره است.
ياس از رحمت الهى
قرآن :
و من يقنط من رحمه ربه الا الضالون.
جز گمراهان كيست كه از رحمت پروردگار خود نااميد و مايوس است؟
روایت:
على (علیه السلام) به مرد ى كه بسيارى گناه او مايه ى ياسش از عفو و رحمت پروردگار شده بود فرمود:
ايا هذا! ياسك من رحمه الله اعظم من ذنوبك.
ا ى مرد! نااميديت از رحمت خداوند بزرگتر از گناهانى است كه مرتكب شده اى.
ايمنى از مكر و عذاب خداوند:
قرآن : فلا يامن مكر الله الا القوم الخاسرون.
جز مردمان زيانكار، هيچ كس خويشتن را از مكر الهى ايمن نمیداند.
*على (علیه السلام) فرموده: خير الاعمال اعتدال الرجاء و الخوف.
بهترين اعمال، نگاهدارى نمودن اعتدال بين رجاء و خوف است.
*امام باقر (علیه السلام) فرمود: انه ليس من عبد مومن الا و فى قلبه نوران: نور خيفه و نور رجاء. لو وزن هذا لم يزد على هذا و لو وزن هذا لم يزد على هذا.
هيچ بنده ى مومنى نيست جز آنكه در قلبش دو نور است: نور خوف و نور رجا، و اگر اين دو نور وزن شوند، وزن هيچ يك بر ديگر ى زيادتر نيست.
دل آدمی از نظر تخلق به مكارم اخلاق و سجايا ى انسانى، همانند زمينى است كه واجد تمام شرايط طبيعى براى كشاورز ى است. صاحب زمين اگر بخواهد ملك خود را احيا كند و آباد نمايد، بايد مصمم شود و طبق برنامههاى كشاورزى و با دستور افراد متخصص اقدام نمايد.
صاحبان قلب نيز اگر بخواهند دل مرده ى خويش را به حيات انسانى زنده كنند و از مزاياى آن برخوردار گردند، بايد طبق برنامه های الهى عمل كنند و با تعاليم حياتبخش اسلام، آن را زنده نگاه دارند.
قرآن شريف در اين باره فرموده:
يا ايها الذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم.
ا ى كسان ى كه ايمان آوردهايد! دعوت خدا و رسولش را اجابت كنيد وقتى شما را به چيز ى میخوانند كه احيائتان میكند و از زندگى انسانى بهرهمندتان میسازد.
*اولين برنامه ى احياى زمين ، شخم زدن و از ميان بردن خاكهاى متراكم است،
و اولين برنامه برا ى احياى قلوب، آزاد ساختن آنها از تعصبهاى جاهلانه است،
زیرا اشخاص لجوج تا وقتى كه پاى بند تقليدهاى جاهلانه ى پدران نادان خويش هستند، هدايت را نمیپذيرند و راه سعادت را قبول نمیكنند.
*برنامه ى دوم احياى زمين، افشاندن بذر خوب و سالم است،
و برنامه ى دوم احياى دلها نيز افشاندن بذر توحيد و يكتاپرستى و نابود ساختن ريشههاى شرك است.
*برنامه ى سوم احياى زمين، آبيارى صحيح و بموقع طبق دستور متخصص كشاورز ى است. با آبيار ى صحيح، بذر در زمين شكفته میشود، به صورت گياه ضعيفى از زمين بيرون میزند، تدريجا تبديل به ساقه و خوشه میگردد و رزق صاحب زمين را تامين مینمايد.
اطاعت از اوامر الهى و اداى فرايض و نوافل برا ى تقويت بذر توحيد به منزله ى آبيار ى است، هر قدر صاحبدل اطاعتش بيشتر باشد، بذر ايمانش شكوفاتر میشود و بهرهاش فزونتر میگردد.