eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
كلمه‏ ى «» المهله الرفق و امهله انظره و رفق به و لم يعجل عليه. مهلت عبارت از مدارا نمودن است و به معناى به ديگرى مهلت دادن، با او مدارا نمودن و بر وى تعجيل نكردن است. و مدارا همانند حلم و عفو، از جمله‏ ى صفات حضرت بارى تعالى است و انسانها نيز اگر خود را به آن صفات متصف نمايند، به نسبت از نعمت كمال برخوردار گرديده‏اند.
تمام گناهان، سرپيچى از اطاعت خداوند است و همه‏ ى گناهكاران استحقاق كيفر دارند، با اين تفاوت كه : *بعضى از گناهان تجاوز به جان يا مال يا عرض مردم است و در جامعه ناامنى و اختلال به وجود می‏آورد.در اين قبيل جرايم، حكومت اسلامی موظف است "سريعا" مجرم را به محاكم قضائى تسليم كند و مجازات قانونيش تعيين گردد و در اسرع وقت به كيفر برسد. *بعضى از گناهان است كه در جامعه ايجاد اختلال و بى‏نظمی نمی‏نمايد، اما انسان را از تعالى معنو ى و تكامل شايسته‏ ى مقام انسان بازمی‏دارد و سد راه سعادت واقعى می‏شود، مانند نماز نخواندن، روزه نگرفتن، دروغ گفتن، برا ى اغفال مردم ريا نمودن، و ديگر اعمالى از اين قبيل كه همه‏ ى آنها گناه و سرپيچى از اطاعت بارى تعالى است. كسانى كه مرتكب آنها می‏شوند، استحقاق كيفر دارند، اما خداوند در كيفرشان تعجيل نمی‏كند و با آنان مدارا می‏نمايد.
تعجيل حكومت اسلام در كيفر قاتل و دزد و راهزن به منظور حفظ امنيت اجتماعى و عبرت افراد ماجراجو و اخلالگر است. بعلاوه، اگر حكومت در كيفر اين قبيل جنايتكاران تسريع ننمايد، ممكن است مجرم از فرصت سوء استفاده كند و به گونه‏اى خود را از قلمرو قدرت حكومت برون افكند و فرار كند. اما گناهانى را كه خداوند در كيفرشان تسريع نمی‏نمايد، اولا از اين جهت است كه با تاخير مجازات آنان اختلالى در نظم اجتماع پديد نمی‏آيد، و ثانيا مجرم با تعويق مجازات نمی‏تواند از حكومت الهى فرار كند. على عليه‏السلام در به پيشگاه الهى عرض می‏كند: و لا يمكن الفرار من حكومتك. بار الها! فرار از حكومت و فرمانروايى تو برا ى احدى ممكن نيست.
امام سجاد (علیه السلام) درخصوص سلطه و قدرت بارى تعالى در دعای میفرمایند: وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ لَيْسَ فِى حُكْمِكَ ظُلْمٌ، وَ لا فِى نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ، وَ إِنَّمَا يَعْجَلُ مَنْ يَخَافُ الْفَوْتَ، وَ إِنَّمَا يَحْتَاجُ إِلَى الظُّلْمِ الضَّعِيفُ، وَ قَدْ تَعَالَيْتَ - يَا إِلَهِى - عَنْ ذَلِكَ عُلُوّا كَبِيرا بار الها! تحقيقا دانستم كه نه در حكم تو ظلم است و نه در عقابت تسريع و تعجيل، چه آن كس كه از فوت مقصود خائف باشد، عجله می‏كند و كس ى كه ناتوان و ضعيف است به ستم نياز دارد.بار الها! مقام رفيع تو بسيار برتر و بلندپايه‏تر از اين امر است.
گناهانى كه امنيت جامعه را متزلزل می‏كند و اختلال و بى ‏نظمی به وجود می‏آورد، حكومت اسلام موظف است در كيفر مرتكبين تسريع نمايد و هر چه زودتر آنان را به مجازات قانونى برساند. اما گناهانى كه به امنيت عمومی ضرر نمی‏زند، خداوند به گناهكاران می‏دهد و در مجازاتشان تسريع نمی‏نمايد که اين خود يكى از نعمتها و عنايات بزرگ بار ى تعالى نسبت به آنان است.چه بسيار افرادى كه بر اثر سوء تربيت يا محيط فاسد يا رفقاى بد يا اقتضاى دوران جوانى يا ديگر عواملى از اين قبيل، قسمتى از عمرشان به عصيان و سرپيچى از اطاعت امر الهى سپرى گرديده و در صف گناهكاران قرار گرفته بودند، ولى معرفت فطر ى، وجدان اخلاقى، و عقل واقع‏نگر، كه پايگاههاى اصلى ايمان و انسانيت هستند، در نهادشان وجود داشت و بر اثر برخورد با يك الهى بيداردل، يا شنيدن يك كلام هدايت‏بخش، يا مشاهده‏ ى عمل يك مومن واقعى، منقلب شدند، به خود آمدند، راه حق را در پيش گرفتند، و تا پايان عمر از صراط مستقيم منحرف نشدند، و اين موفقيتها بر اثر مهلتى است كه خداوند در دنيا به گناهكاران اعطا فرموده است.اگر قضا ى الهى بر اين تعلق می‏گرفت كه هر گناهكارى را بدون مهلت مجازات نمايد، اين همه موفقيت نصيب انسانها نمی‏گرديد، يا به سبب كيفر عمل از ميان می‏رفتند يا بر اثر ياس و نوميدى به اطاعت حق تعالى مصمم نمی‏شدند. بنابراين، مهلتى كه خداوند در دنيا به گناهكاران داده، از عطاياى بزرگ بارى تعالى است. از اين راه است كه معصيتكاران به خدا بازمی‏گردند و به تعالى و تكامل انسانى نايل می‏شوند.
كه در عصر امام صادق (علیه السلام) می‏زيست، از زهاد معروف زمان خويش بود و حديث ى از آن حضرت نقل نموده است. می‏گويد: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: آيا می‏دان ى «شحيح» كيست؟ عرض كردم: است.فرمود: الشح اشد من البخل، ان البخيل يبخل بما فى يده و الشحيح يشح على ما فى ايدى الناس و على ما فى يده حتى لايرى فى ايدى الناس شيئا الا ان تمنى ان يكون له بالحل و الحرام، لا يشبع و لا ينتفع بما رزقه الله. «شح» از «بخل» شديدتر است، بخيل به چيزى كه خود در دست دارد بخل می‏كند، ولى شحيح از آنچه در دست مردم است و در دست خود اوست بخل دارد، حتى در دست مردم چيزى را نمی‏بيند مگر آنكه تمنا می‏كند كه آن چيز مال او باشد، خواه از راه حلال يا حرام.هرگز سير نمی‏شود و از آنچه خداوند به و ى روزى نموده، منتفع نمی‏گردد.
حكايت شده است كه در اوايل كار خود بين ابيورد و سرخس راهزنى می‏كرد.عاشق دخترى شد.شبى قرار بود نزد او برود.موقعى كه از ديوار بالا می‏رفت كه به خانه‏ ى معشوقه وارد شود، از منزل صداى تلاوت قرآن او را شنيد: آيا هنوز وقت آن نرسيده كه دل افرادى كه ايمان آورده‏اند از خدا بترسد و بیدار شوند ؟ اين آيه در اعماق وجود فضيل بن عياض اثر عميق گذارد و بلافاصله گفت: پروردگارا! وقت آن رسيده است.از راهى كه آمده بود برگشت و به قطعه زمين غيرمعمورى كه در آن نزديك بود، رفت. اتفاقا در آن قطعه زمين چند نفر رفيق همسفر بودند، بعضى از آن رفقا گفتند حركت كنيم و بعضى گفتند تا صبح بايد اينجا بمانيم، زيرا فضيل در راه است و اموال ما را می‏برد.فضيل از شنيدن اين سخن ناراحت و شرمگين شد، همان موقع از كار زشت خود كرد و به آن مسافرين براى رفتن ايمنى داد. فضيل يكى از افرادى بود كه با شنيدن آيه ا ى از قرآن شريف متنبه شد، از خداداد استفاده نمود و به سو ى پروردگار خويش بازگشت. نظير فضيل در طول قرون و اعصار بسيار بوده‏اند كه به خود آمده، از گناهان خويش استغفار نموده و راه مرضى الهى را در پيش گرفته‏اند.
بعضى از افراد سيه ‏روز بدبخت از مهلتی كه دارند سوء استفاده می‏كنند، بر كفر و ناپاكيهاى خود می‏افزايند، بار جرايم و جنايات خويش را سنگين‏تر می‏كنند.خداوند درباره‏ ى اينان فرموده است: و لا يحسبن الذين كفروا انما نملى لهم خير لانفسهم انما نملى لهم ليزدادوآ اثما و لهم عذاب مهين. آنان كه كفر آورده‏اند، گمان نبرند مهلتى را كه به آنان داده‏ايم به خير و سعادت آنهاست، بلكه داده‏ايم براى ، تا جرايم را افزايش دهند و در قيامت عذابى خواركننده دارند.
فرعون عصر موسى (علیه السلام) از اين گروه بود.خداوند برا ى اتمام حجت به حضرت موسى (علیه السلام) و هارون فرمود: فقولا له قولا لينا لعله يتذكر او يخشى. با او به نرمی سخن بگوييد شايد متذكر شود و از آفريدگار بزرگ جهان بترسد. اما فرعون خودسر و مغرور، پس از مشاهده‏ ى آيت كبراى بار ى تعالى به سركشى و طغيان خويش افزود و در مقام ابراز قدرت بيشترى برآمد.قرآن در اين باره می‏فرمايد: فحشر فنادى.فقال انا ربكم الاعلى. درباريان را گرد خود جمع نمود و با فرياد گفت: من پروردگار بزرگ شما هستم. هر روز كه از عمرش می‏گذشت، يك روز از مهلت اعطايى بارى تعالى بر وى سپرى می‏گرديد و سرانجام خود و لشكريانش در دريا غرق شدند.او به قدر ى از خويشتن در دلهاى مردم اثر قدرت و عظمت به جاى گذارده بود كه مرده‏ اش را باور نمی‏كردند و می‏گفتند مقام او بالاتر از آن است كه مرگ بر وى سلطه پيدا كند و به حياتش خاتمه دهد. در حديث است كه موسى (علیه السلام) به بنى ‏اسرائيل خبر داد كه خداوند فرعون را غرق نمود.بنى‏اسرائيل موسى (علیه السلام) را تصديق ننمودند.از اين رو، بار ى تعالى به دريا امر فرمود: با امواج خود جسد مرده‏ ى فرعون را به ساحل افكند تا مردم مرده‏ ى او را ببينند. خداوند در قرآن شريف فرموده: فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك آيه. امروز بدنت را از دريا بيرون می‏افكنيم تا براى مردم بعد از تو درس عبرت باشد. نه تنها جسد بى ‏جان فرعون براى مردم آن روز كه پس از مرگ وى زنده بودند مايه‏ ى عبرت بود، بلكه هم اكنون با گذشت قرنهاى متماد ى برا ى مردم كنونى جهان نيز آموزنده و عبرت‏انگيز است.
دهها سال قبل، يكى از روزنامه‏ها خبرى را نوشته بود كه ضمن حفاريهاى علمی كه در مصر انجام می‏شد، به سردابى دست يافتند كه جنازه‏ ى موميايى شده‏ ى فرعون عصر موسى (علیه السلام) در آنجا بود و به ديوارهاى آن سرداب متجاوز از صد كيلو ورق طلا با وضع مخصوصى نصب شده بود و در اطراف جسد فرعون چيزهايى كه متعلق به شخص او يا در عصر سلطنت او بوده، قرار داشت.دولت مصر طلاهاى اطراف سرداب را به خزانه‏ ى مملكت برد و جسد فرعون را با تمام آنچه در اطرافش بود، به موزه ‏اى منتقل نمود و هم اكنون كسانى كه برا ى تماشاى آثار حيرت‏انگيز كشور مصر به آن سرزمين می‏روند، ضمن مشاهده‏ ى آن آثار، موزه‏ ى فرعون عصر موسى (علیه السلام) را نيز می‏بينند.
يكى از شعراى قوى ايران چندين سال قبل به مصر رفته، آن موزه را ديده و با ذوق سرشار خويش، اشعارى آموزنده و عبرت‏انگيز سروده و منظره‏ ى داخلى موزه را مجسم ساخته است: به مصر رفتم و آثار باستان ديدم به چشم، آنچه شنيدم به داستان، ديدم بسى چنين و چنان خوانده بودم از تاريخ چنين فتاد نصيبم كه آنچنان ديدم گواه قدرت شاهان آسمان درگاه بسى هرم ز زمين سر بر آسمان ديدم ز روزگار كهن در حريم الاهرام نشان روز نو و دولت جوان ديدم گذشته در دل آينده هر چه پنهان است به مصر از تو چه پنهان كه بر عيان ديدم تو كاخ ديدى و من خفتگان در دل خاك تو نقش قدرت و من نعش ناتوان ديدم تو تخته ديدى و من بخت واژگون از تخت تو صخره ديدى و من سخره‏ ى زمان ديدم تو چشم ديدى و من ديده‏ ى حريصان باز هنوز در طمع ملك جاودان ديدم تو سكه ديدى و من در رواج سكه سكوت تو حلقه، من به نگين نام بى ‏نشان ديدم تو آزمندى فرعون و من نياز حكيم تو گنج خسرو و من رنج ديهقان ديدم ميان اين همه آثار خوب و بد به مثل دو چيز از بد و از خوب توامان ديدم يكى نشانه‏ ى قدرت يكى نشانه‏ ى حرص كه بازمانده ز ميراث خسروان ديدم
ايام حضرت بارى تعالى برا ى كسانى كه به او ايمان دارند بسيار مغتنم است و همه‏ ى آنان می‏توانند از اين مهلت گرانقدر به نفع انسانيت و تعال ى معنو ى خويش استفاده نمايند. اما بهره‏ گيرى مردم به اعتبار تفاوت ايمان و چگونگى اعمالشان متفاوت است. بعضى برا ى جبران لغزشهاى گذشته‏ ى خويش متوجه پروردگار می‏شوند و با حال تضرع و زبان استغفار از پيشگاه او درخواست عفو و بخشش می‏نمايند. بعضى كه بالنسبه صحيح ‏العمل و درستكار بوده‏ اند، به پيروى از اولياى دين، هر روز مكرر استغفار می‏كنند، ولى قسمت اعظم اوقات مهلتشان در مباحات و اعمالى كه فاقد ارزش معنوى و روحانى است می‏گذرد. اما امام سجاد (علیه السلام) از پيشگاه خداوند درخواست می‏نمايد كه موجباتى را فراهم آورد تا اوقات مهلتش در طاعت ذات اقدس اله ى مصروف گردد. و استعملنى بطاعتك فى ايام المهله. بار الها! در ايام عمر كه مهلت خودساز ى و نيل به كمال انسانى است، مرا به طاعت و فرمانبرى ذات اقدست وادار ساز.
«» در لغت عرب به معناى « و » است رفق از صفات حميده‏ ى انسان است و رعايت آن در روابط اجتماعى بسيار سودمند و مفيد است
رسول اكرم (ص) فرمود: امرنى ربى بمداراه الناس كما امرنى باداء الفرائض. پروردگارم مداراى با مردم را به من امر نمود، همانطور كه به اداى فرايض مامورم فرمود. از اين روايت استفاده می‏شود كه مداراى با مردم در تبليغ اسلام همان اندازه مهم است كه ادا ى فرايض اسلامی در قوام دين اهميت دارد، با ترك واجبات، اسلام به ضعف می‏گرايد و با ترك مدارا، تبليغ دين از پيشروى و گسترش بازمی ‏ماند.
*رسول اكرم (ص) فرموده است: ما وضع الرفق على شى‏ء الا زانه و لا وضع الخرق على شى‏ء الا شانه، فمن اعطى الرفق اعطى خير الدنيا و الاخره، و من حرمه حرم خير الدنيا و الاخره. و در چيزى قرار داده نمی‏شود، مگر آن را زينت می‏دهد و خشونت و تندى بر چيزى قرار داده نمی‏شود، مگر آن را زشت می‏كند، پس اگر به كسى رفق و مدارا عطا شود، خير دنيا و آخرت به وى عطا شده است و كسى كه از مدارا محروم باشد، از خير دنيا و آخرت محروم خواهد بود.
*امام كاظم (علیه السلام) به هشام فرمود: يا هشام! عليك بالرفق فان الرفق يمن و الخرق شوم.ان الرفق و البر و حسن الخلق يعمر الديار و يزيد فى الرزق. بر تو باد به و كه رفق مبارك است و شوم.مدارا و نيكوكارى و ، شهرها را آباد می‏كند و ارزاق را افزايش می‏دهد.
على (علیه السلام) فرموده: الرفق ييسر الصعاب و يسهل شديد الاسباب. و مشكلات را سهل می‏كند و اسباب و وسايل سخت را آسان می‏سازد.
مدارا نمودن و ارفاق كردن از صفات حميده و خصال پسنديده است.تمام مسلمانان بالاخص كارمندان دولت اسلام و همچنين كسانى كه در پاره‏ا ى از امور مرجع مردم‏اند كوشش كنند تا خود را به اين خلق شريف متخلق سازند و ضمنا بدانند كه رسول گرامی اسلام (ص) از پيشگاه الهى درخواست نموده به مداراكنندگان ارفاق كند و به كسانى كه سخت می‏گيرند سختگير باشد. پيغمبر اكرم (ص) فرمود: الرفق راس الحكمه. مدارا و رفق سرآمد اعمال حكيمانه است. سپس در مقام دعا به پيشگاه الهى عرض كرد: اللهم من ولى شيئا من امور امتى فرفق بهم فارفق به و من شق عليهم فاشقق عليه. بار الها! كسى كه كارى از كارهاى امت مرا عهده‏دار می‏شود و به آنان ارفاق می‏نمايد، تو نيز به وى ارفاق نما، و آن كس كه سخت می‏گيرد و مردم را به مشقت می‏اندازد تو نيز بر او سخت بگير.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: ان الله تعالى رفيق يحب الرفق و يعطى على الرفق ما لا يعطى على العنف. خداوند به بندگان مدارا می‏كند و مداراكنندگان را دوست دارد، به عمل آميخته به رفق و مدارا پاداش می‏دهد كه به كار فاقد مدارا آن اجر را اعطا نمی‏نمايد.
در اسلام به موازات وضع قوانين عادلانه برا ى اداره‏ ى امور اجتماع، از معنويات و ايمان مردم نيز در حل مشكلات مستضعفين استفاده شده است. اوليا ى گرامی اسلام، مسلمانان را به رحمت واسعه‏ ى الهى اميدوار می‏ساختند و به گذشتهاى مالى نسبت به تهيدستان تشويق می‏نمودند. با گرفتن يا چشم‏پوشى از اصل طلب، خاطر پريشان مديون بينوا را آرام می‏ساختند. *امام صادق (علیه السلام) فرمود: روزى رسول اكرم صل ى الله عليه و آله منبر رفت.خدا ى را حمد و ثنا گفت و بر پيمبران او درود فرستاد.سپس فرمود: ايها الناس! ليبلغ الشاهد منكم الغائب، حاضرين به غائبين ابلاغ كنند: الا و من انظر منكم معسرا كان له على الله فى كل يوم صدقه بمثل ماله حتى يستوفيه. آگاه باشيد هر كس ى بدهکاری را كه قدرت پرداخت بدهى خود را ندارد دهد، خداوند هر روز به مقدار طلبى كه دارد، به او اجر صدقه می‏دهد تا وقتى طلب خويش را دريافت نمايد.
در حديث ديگر آمده كه رسول اكرم (ص) دو نفر را ديد كه يكى ديگر ى را گرفته و رها نمی‏كند.حضرت نزديك آمد و از وضعشان سئوال نمود.يكى از آن دو گفت: از اين مرد طلب دارم، مطالبه می‏كنم.حضرت به آن ديگرى توجه فرمود كه چه می‏گويد. آن ديگر ى گفت: ا ى نبى خدا! او بر من حق دارد، اما من به خدا قسم چيز ى ندارم.حضرت فرمود: اگر كسى بخواهد خداوند در قيامت او را از حرارت شديد دوزخ در سايه‏ ى خود قرار دهد روزى كه جز سايه‏ ى او سايه‏ا ى نيست، بدهکاری را مهلت دهد يا از طلب خود بگذرد. در اين موقع طلبكار گفت: من يك سوم طلبم را به تو بخشيدم و يك سوم را تا يك سال مهلت می‏دهم و يك سوم را به من بپرداز. رسول اكرم (ص) فرمود: چه عمل خوبى را انجام داد!
طلبكارى كه به مقروض تهيدست خود فشار می‏آورد و از او مطالبه‏ ى طلب می‏كند، نفعى عايدش نمی‏شود، فقط می‏تواند با عمل نارواى خود او را در جامعه تحقير كند و آبرويش را ببرد. ولى اگر طبق دستور شرع مقدس طلب خود را به او ببخشد يا لااقل به و ى فشار نياورد، به موجب روايات، گناهان بخشنده يا مهلت دهنده در قيامت مشمول عفو الهى می‏شود و از عذاب خداوند رهايى می‏يابد. رسول اكرم (ص) فرمود: مردى قبل از شما مورد محاسبه‏ ى بار ى تعالى قرار گرفت.حسابرسان در كارهايش عمل خير ى نيافتند جز آنكه او شخص متمكنى بود و با مردم آميزش معاملاتى داشت، به تحصيلداران خود كه طلبهاى او را وصول می‏نمودند دستور داده بود كه اگر بين مديونهاى من كسى را يافتيد كه قدرت پرداخت ندارد، از او بگذريد و مطالبه‏ ى طلب ننماييد.خداوند در موقع رسيدگى به حساب وى فرمود: من از او به گذشت شايسته ‏ترم، از وى بگذريد.
حذيفه‏ ى يمانى از رسول اكرم (ص) شنیدم: چون روز قيامت فرا رسد، بنده‏ اى را به محكمه‏ ى عدل الهى می‏آورند. عرض می‏كند: اللهم انى لا اعلم فى حياتى عملا غير انك و هبتنى فى الدنيا مالا فكنت اعين به الفقراء.فاذا لم يكن عندهم ما يقضون به لم اعسر عليهم.فيقول الله تبارك و تعالى: بار الها! من از زندگى دنيا عمل خوبى برا ى خود نمی‏دانم جز آنكه تو به من مال اعطا فرمودى و من به افراد بى ‏بضاعت قرض می‏دادم و چون موقع پرداخت فرامی‏رسيد، اگر متوجه می‏شدم قدرت مالى ندارند و نمی‏توانند دين خويش را ادا كنند، به آنان فشار نمی‏آوردم. خداوند می‏فرمايد: انا اولى باعانتك، فانك ملهوف فتجاوزوا عن عبدى. من به كمك و ياريت اولى هستم، تو مال از دست داده و شايسته‏ ى حمايتى، از بنده‏ ى من بگذريد.
خداوند در دنيا به بندگان خود ارفاق نموده و داده است تا در پرتو سعى و عمل، موجباتى را فراهم آورند كه به سعادت ابدى و كمال واقعى نايل آيند. در تعاليم اخلاقى اسلام مداراى با مردم از صفات حميده شناخته شده است و اوليا ى گرامی دين ضمن روايات متعددى، اكيدا آن را به پيروان خود توصيه نموده‏اند. ولى درباره‏ ى مهلت دادن به مومنى كه مديون است و در سختی و همچنين راجع به بخشيدن دين او، در احاديث اهل‏بيت عليهم‏السلام تاكيد بسيار شده و اين عمل از نظر اولياى الهى آنقدر مهم است كه می‏تواند عامل خود را در عرصه‏ ى قيامت مشمول رحمت بار ى تعالى نمايد، به طور ى كه گناهانش بخشيده شود و از عذاب الهى رهايى يابد.شنوندگان محترم اين مهم را به خاطر بسپارند كه اگر مرد باايمان معسر ى مديون آنهاست، به وى مهلت بدهند، يا از طلب خود چشم بپوشند و بپرهيزند از اينكه در حضور مردم مورد اهانتش قرار دهند و موجبات ايذاء و تحقيرش را فراهم آورند و اين روايت را همواره به خاطر داشته باشند: هشام بن سالم می‏گويد: شنيدم كه حضرت صادق (علیه السلام) می‏گفت كه خداوند فرموده: لياذن بحرب منى من اذى عبدى المومن وليامن غضبى من اكرم عبدى المومن. به من اعلان جنگ نموده آن كس كه بنده‏ ى مومن مرا اذيت كند و البته از غضب من در ايمنى است كسى كه بنده‏ ى مومن مرا اكرام نمايد.
✳️ ايام حضرت بارى تعالى برا ى كسانى كه به او ايمان دارند بسيار مغتنم است و همه‏ ى آنان می‏توانند از اين مهلت گرانقدر به نفع انسانيت و تعالى معنو ى خويش استفاده نمايند. اما بهره‏ گيرى مردم به اعتبار تفاوت ايمان و چگونگى اعمالشان متفاوت است. بعضى برا ى جبران لغزشهاى گذشته‏ ى خويش متوجه پروردگار می‏شوند و با حال تضرع و زبان استغفار از پيشگاه او درخواست عفو و بخشش می‏نمايند. بعضى كه بالنسبه صحيح ‏العمل و درستكار بوده‏ اند، به پيروى از اولياى دين، هر روز مكرر استغفار می‏كنند، ولى قسمت اعظم اوقات مهلتشان در مباحات و اعمالى كه فاقد ارزش معنوى و روحانى است می‏گذرد. اما امام سجاد (علیه السلام) از پيشگاه خداوند درخواست می‏نمايد كه موجباتى را فراهم آورد تا اوقات مهلتش در طاعت ذات اقدس الهى مصروف گردد. و استعملنى بطاعتك فى ايام المهله. بار الها! در ايام عمر كه مهلت خودساز ى و نيل به كمال انسانى است، مرا به طاعت و فرمانبرى ذات اقدست وادار ساز. 🆔 @sahife2