▫️چشم زمان و اهل زمین مانده منتظر شاید که مـادرت کند از ما شفـاعـتی... #داستان_تشرف یک شخص ناصبی به محضر امام عصر علیه السلام و شیعه شدن او از عنایات #حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها 👌 📚 عبقری الحسان، تشرف محمود فارسی. کانال "صحیفه فاطمیه" سلام الله علیها https://eitaa.com/joinchat/2268332106C5fd4ea9b05

#داستان_تشرف در عالم‌رویا ▪️صاحب کتاب أدب الطّف حکایت را از خط فرزند مرحوم سید باقر هندی اینچنین نقل می‌کند: در شب سوم جمادی الثانی، در سالهای اقامت‌مان در سامرا، [پدرم سید باقر هندی] در خواب دید که گویا در محضر ولی امر و صاحب عصر سلام الله علیه، در قصری با شکوه، نشسته است. [سید باقر] شروع کرد به سخن گفتن با امام که: آقای من آیا پوشیده است از شما آن چه بر خانواده پاک شما گذشت؟ و اگر نبود مگر آنچه بر مادرت زهرا [علیها السلام] رفت … . (سيدي هل يغيب عنك ما حلّ باسرتك الطاهرة و لو لم يكن إلا ما جرى على امك الزهراء) پس امام زمان‌ارواحنا فداه، آهی کشید و به او فرمود: لا تَراني اتَّخَذْتُ لا و عُلاها بعدَ بيتِ الأحزانِ بيتَ سُرورِ مرا نبینی، به بلندی مرتبه او سوگند، چنین نباشد که، پس از بیت الاحزان، بیت سروری (خانه شادمانی) برای خود اتخاذ کرده باشم. به بیان دیگر، امام با تاکید فراوان و با قسم میفرمایند که هرگز چنین نیست و من پس از بیت الاحزان مادرم، روز سروری ندارم. پس هر دو با هم گریستند. طوری که ما از صدای گریه او [پدرم] بیدار شدیم و او را بیدار کردیم. پس رویا را برایمان تعریف کرد. کانال "صحیفه فاطمیه" سلام الله علیها https://eitaa.com/joinchat/2268332106C5fd4ea9b05