💖💖💖💖✨️✨️✨️✨️❤️❤️💖💖💖💖
سرزد از شرق دلم یک نـه دوخورشید امشب
لُمعـهی نــور خـــدا بـــود کـــه تـابیــد امشب
یک طرف مکه شد از روی محمد(ص)روشن
صبـح صـادق بــه مـدینـه بـدرخشـید امشب
جنـّت عَــدن کـــه آمـد بــه تمـاشـــای زمـیـن
او در آیینـه در آیینـه خـــودش دیـد امشب
بـاغ و گـلـزار و گـلستــان چــه طراوت دارد
رخـت شـادی، دَمن و دشت بپوشیـد امشب
طـاق کسرای مـدائن ز شکـوهش بشکست
آب دریــاچــه ســــاوه همــه خشکیــد امشب
لا ت و عُـّزا و مَنـات و هُبل افتـاده بـه خـاک
خواهـد آغــاز شــود نـغمــه تـوحـیـد امشب
طبع جعفر شده گویا، شب عیداست وسرور
غــزل و شعـر تـر آریـــد و بـخـوانـیـد امشب
#جعفر_محمدی_هیدجی #بهنیا
#محمدرسولالله
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
💖💖💖💖✨️✨️✨️✨️❤️❤️💖💖💖💖
عنقاء طبعم یاد کرد، از قلۀ قاف قِدم
روح القدس امداد کرد، در هر نفس در هر قدم
کردم بآسانی صعود، از عالم غیب و شهود
تا قاب قوسین وجود، تا حد اقلیم عدم
شادان ز ماهی تا بهماه، از مژدۀ میلاد شاه
شاهنشۀ انجم سپاه، فرماندۀ لوح و قلم
فیض نخستین عقل کل، ختم نبیین و رسل
ارباب انواع و مثل، اندر درش کمتر خدم
رفرف سوار راه عشق، زیبا نگار شاه عشق
شاه فلک خر گاه عشق، سلطان اقلیم همم
دیباچۀ ایجاد او، سر حلقۀ ارشاد او
میزان عدل و داد او، حرف نخست اول رقم
بزم حقیقت طور او، شمع طریقت نور او
یک آیه از دستور او، مجموعۀ کل حکم
تورات و انجیل و زبور، رمزی از آن دستور نور
نور کلامش در ظهور، بر فرق کیوان زد علم
گردون و مهر و ماه او، خاک ره خرگاه او
درگاه عالی جاه او، پشت فلک را کرده خم
سرشار شد دریای عشق، یا ابر گوهرزای عشق
چون درۀ بیضای عشق، تابید از کان کرم
عالم سرا پا نور شد، رشک فضای طور شد
ام القری معمور شد، از مقدم صدر الأمم
بشکست طاق کسروی، بنیاد ایمان شد قوی
دست قوای معنوی، شد فاتح ملک عجم
آئینۀ آئین او، جام حقایق بین او
جمع الجوامع دین او، شد خیر ادیان لاجرم
در بارگاه قرب حق، بر ما سوی بودش سبق
بگذشت از هفتم طبق، وز عرش اعظم نیز هم
از ماه کنعائی مگو، کاینجا ندارد آبرو
شد در ره عشقش فرو، صد یوسف اندر چاه غم
سر خیل اهلالله او، سرّ دل آگاه او
عالم رعیت شاه او، بشنو ز من بی بیشوکم
شاها گدای این درم، وز جان و دل مدحتگرم
هرگز از این در نگذرم، خواهی بگو: لا یا نعم
#علامه_غروی #مفتقر
#محمدرسولالله
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
ای جان خردمندان گوی خم چوگانت
بیرون نرود گویی کافتاد به میدانت
روز همه سر برکرد از کوه و شب ما را
سر برنکند خورشید الا ز گریبانت
جان در تن مشتاقان از ذوق به رقص آید
چون باد بجنباند شاخی ز گلستانت
دیوار سرایت را نقاش نمیباید
تو زینت ایوانی نه صورت ایوانت
هر چند نمیسوزد بر من دل سنگینت
گویی دل من سنگیست در چاه زنخدانت
جان باختن آسانست اندر نظرت لیکن
این لاشه نمیبینم شایسته قربانت
با داغ تو رنجوری به کز نظرت دوری
پیش قدمت مردن خوشتر که به هجرانت
ای بادیه هجران تا عشق حرم باشد
عشاق نیندیشند از خار مغیلانت
دیگر نتوانستم از فتنه حذر کردن
زان گه که درافتادم با قامت فتانت
شاید که در این دنیا مرگش نبود هرگز
سعدی که تو جان دارد بل دوستتر از جانت
بسیار چو ذوالقرنین آفاق بگردیدست
این تشنه که میمیرد بر چشمه حیوانت
#سعدی
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
ای کعبه دری باز به روی دل ما کن
وی قبله دل و دیده ما قبله نما کن
از سینه ما سوختگان آینه ای ساز
وانگاه یکی جلوه در آئینه ما کن
با زیبق این اشک و به خاکستر این غم
این شیشه دل آینه غیب نما کن
آنجاکه به عشاق دهی درد محبت
دردی هم از این عاشق دلخسته دوا کن
لنگان به قفای جرس افتاده عشقیم
ای قافله سالار نگاهی به قفاکن
چون زخمه به ساز دل این پیر خمیده
چنگی زن و آفاق پر از شور و نوا کن
او در حرم هفت سرا پرده عفت
خواهی تو بدو بنگری ای دیده حیا کن
در گلشن دل آب و هوائی است بهشتی
گل باش و در این آب و هوا نشو و نما کن
از بهر خلائق چه کنی طاعت معبود
باری چو عبادت کنی از بهر خدا کن
#شهریار
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
انگار که از مشت قفس رستی و رفتی
یکباره به روی همه در بستی و رفتی
هر لحظۀ همراهی ما خاطرهای بود
اما تو به یک خاطره پیوستی و رفتی
نفرین به وفاداریات ای دوست که با من
پیمان سر پیمان شکنی بستی و رفتی
چون خاطرۀ غنچۀ پرپر شده در باد
در حافظۀ باغچهها هستی و رفتی
جا ماندن تصویر تو در سینۀ من! آه!
این آینه را آه که نشکستی و رفتی
#فاضل_نظری
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
غزل ۷۸
امشب به راستی شب ما روز روشن است
عید وصال دوست علی رغم دشمن است
باد بهشت میگذرد یا نسیم باغ؟
یا نکهت دهان تو یا بوی لادن است؟
هرگز نباشد از تن و جانت عزیزتر
چشمم که در سرست و روانم که در تن است
گردن نهم به خدمت و گوشت کنم به قول
تا خاطرم معلق آن گوش و گردن است
ای پادشاه! سایه ز درویش وامگیر
ناچار خوشه چین بود آن جا که خرمن است
دور از تو در جهان فراخم مجال نیست
عالم به چشم تنگ دلان چشم سوزن است
عاشق گریختن نتواند که دست شوق
هر جا که میرود متعلق به دامن است
شیرین به در نمیرود از خانه بی رقیب
داند شکر که دفع مگس بادبیزن است
جور رقیب و سرزنش اهل روزگار
با من همان حکایت گاو دهلزن است
بازان شاه را حسد آید بدین شکار
کان شاهباز را دل سعدی نشیمن است
قلب رقیق چند بپوشد حدیث عشق؟
هرچ آن به آبگینه بپوشی مبین است
#سعدی
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🍃🌸🍃🕊❀•┈┈
🟣سلسله مراتب نیازها در اندیشه «مولانا» و آبراهام مزلو
آبراهام مازلو در اول آوریل ۱۹۰۸ از پدری روس تبار در محلهای فقیرنشین در بروکلین، ایالت نیویورک، به دنیا آمد در سال ۱۹۶۸ به ریاست انجمن روان شناسی آمریکا رسید و سر انجام در سال ۱۹۷۰(1359 خورشیدی) در اثر حمله قلبی درگذشت.
معروفیت او بیشتر به دلیل ارائه هرم سلسله مراتب نیازها است. مازلو نیازهای انسان را دسته بندی میکند و بین آنها رابطهی طولی قایل است. وی عقیده دارد زمانی نوبت به نیازهای بالاتری میرسد که تا اندازهای نیاز پایینتر تأمین شده باشد. از نظر او نیازهای انسان به ترتیب زیر است.
_نیازهای فیزیولوژیک مثل: غذا و پوشاک و...،
_نیازهای ايمني مانند امنیت فیزیکی سلامت جسم و...،
_تعلقات اجتماعی،
- عشق و احترام و نیاز به ستایش شدن،
_خود یابی،
فارغ از نقدهایی که بر این نظریه وارد است این نظریه سخن بدیع و منحصر به مازلو نیست بلکه بسیار پیشتر از او اندیشمندان شرقی و اسلامی از جمله مولانا به آن پرداختهاند؛ آن جا که میگوید:
آدمی اوّل حریص نان بود
زآنکه قوتو نان،ستونِ جان بود
سویکسبوسویغصبوصدحیل
جان نهاده بر کف از حرصو امل
چون بهنادر گشت مستغنی ز نان
عاشق نام است و مدح شاعران
تا که اصل و فصل او را بر دهند
در بیان فضل او منبر دهند
تا که کرّ و فرّ و زر بخشیّ او
همچو عنبر بو دهد در گفت و گو
این ابیات در واقع تئوری نیازهای سلسله مراتبی درنظر مولانا است و نظریه مازلو با این نظر مولانا انطباق زیادی دارد.
در محیطهای علمی و دانشگاهی ایران نیز هرگاه سخن از نیازهای انسانی مطرح باشد معمولا به هرم نیازهای مازلو اشاره میشود.
اما شاید کمتر کسی دقت کرده باشد که مشابه همین نظریه را مولوی در مثنوی معنوی با بیان شیرین شعر عنوان کرده است.
وفات مولانا به سال شمسی، چهارم دی ماه652 هجری خورشیدی بوده است، تفاوت زمانی این دو نفر 700 سال است.
یعنی قبل از اینکه مازلو این نظریه را بیان کند مولانا 700سال پیش از او به بیانی بهتر به آن پرداخته است.
بدیهی است هر گونه دانش افزایی و اخذ علم از هرکسی و از هرجایی مطلوب است، اما نباید فراموش کنیم که موارد مشابه فراوانی در حوزههای مختلف علمی وجود دارد که ملل شرق از جمله ایران در آن پیش تاز بوده اند، اما به دلیل «ازخود بیگانی» به وجود آمده در دو سه قرن اخیر، خود را در مرتبهای نازلتر از ملل غربی میبینند و نظریات صاحب نظران غربی را به عنوان اصل خدشه ناپذیر میپذیرند غافل از اینکه ریشه واصل بسیاری از این تئوری ها در منابع کلاسیک خود آنان است و چه خوش سروده است جناب حافظ که :
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
#حسن_رحیمی #روشن @roushan88
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
#غلامحسین_فخیمی #مرآت_ابهری
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی
بر دشمنان نشستی، دلِ دوستان شکستی
سر شانه را شکستم به بهانهی تطاول
که به حلقهحلقه زلفت نکند درازدستی
ز تو خواهش غرامت نکند تنی که کُشتی
ز تو آرزوی مرهم نکند دلی که خَستی
کسی از خرابهی دل نگرفته باج هرگز
تو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستی
به قلمروی محبت در خانهای نرفتی
که به پاکیاش نرُفتی و به سختیاش نبستی
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم
ز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی
ز طواف کعبه بگذر، تو که حق نمیشناسی
به در کِنشت منشین تو که بت نمیپرستی
تو که ترک سر نگفتی ز پیاش چگونه رفتی
تو که نقد جان ندادی ز غمش چگونه رستی
اگرت هوای تاج است ببوس خاک پایش
که بدین مقام عالی نرسی مگر ز پستی
مگر از دهان ساقی مددی رسد وگرنه
کس از این شراب باقی نرسد به هیچ مستی
مگر از عذار سر زد خط آن پسر فروغی
که به صد هزار تندی ز کمند شوق جستی
#فروغی_بسطامی
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
دلخوشم با غزلی تازه همینم کافی ست
تو مرا باز رساندی به یقینم ،کافی ست
قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو؟
گاه گاهی که کنارت بنشینم،کافی ست
گله ای نیست،من وفاصله ها همزادیم
گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست
آسمانی!تو در آن گستره خورشیدی کن
من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست
من همین قدر که با حال وهوایت –گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست
فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز
که همین شوق مرا،خوبترینم!کافی ست
#محمدعلی_بهمنی
#کانال_فرهیختگان
@farhekhteganh⭕️⭕️
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
آمد آن شاهد دل برده و جان بازآورد
جانم از نو به تن آن جان جهان بازآورد
اشک غم پاک کن ای دیده که در جوی شباب
آب رفته است که آن سرو روان بازآورد
نوجوانی که غم دوری او پیرم کرد
باز پیرانه سرم بخت جوان بازآورد
گل به تاراج خزان رفت و بهارش از نو
تاج سر کرد و علیرغم خزان بازآورد
پرئی را که به صد آینه افسون نشدی
دل دیوانه به فریاد و فغان بازآورد
دست عهدی که زدش بر در دل قفل وفا
درج عفت به همان مهر و نشان بازآورد
تیر صیاد خطا رفت و ز دیوان قضا
پیک راز آمد و طغرای امان بازآورد
شهریارا ز خراسان به ری آوردش باز
آن خدائی که هم او از همدان بازآورد
#شهریار
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈
#یاصاحبالزّمان_ادرکنی
در انتظارم و باصبر ، دل نمایم خوش
خدا کند که بیایی دلم پکَر نکنی
#محمد_رضا_هادی_نیا #هادی_هیدجی
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🍃🕊❀•┈┈
می خوردن و شاد بودن آیین منست
فارغ بودن ز کفر و دین دین منست
گفتم بهعروسدهر کابین تو چیست
گفتا دل خرم تو کابین منست
#خیام
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
غزل ۷۹
این باد بهار بوستاناست
یا بوی وصال دوستاناست
دل میبرد این خط نگارین
گویی خط روی دلستاناست
ای مرغ به دام دل گرفتار
بازآی که وقت آشیاناست
شبها من و شمع میگدازیم
اینست که سوز من نهاناست
گوشم همه روز از انتظارت
بر راه و نظر بر آستاناست
ور بانگ مؤذنی برآید
گویم که درای کارواناست
با آن همه دشمنی که کردی
بازآی که دوستی هماناست
با قوت بازوان عشقت
سرپنجه صبر ناتواناست
بیزاری دوستان دمساز
تفریق میان جسم و جاناست
نالیدن دردناک سعدی
بر دعوی دوستی بیاناست
آتش به نی و قلم درانداخت
وین حِبر که میرود دخاناست
#سعدی
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
پیش از اینَت بیش از این اندیشهٔ عُشّاق بود
مِهرورزیِ تو با ما شُهرهٔ آفاق بود
یاد باد آن صحبتِ شبها که با نوشین لبان
بحثِ سِرِّ عشق و ذکرِ حلقهٔ عُشّاق بود
پیش از این کاین سقفِ سبز و طاقِ مینا بَرکِشند
مَنظَرِ چشمِ مرا ابرویِ جانان طاق بود
از دَمِ صبحِ ازل تا آخرِ شامِ ابد
دوستی و مِهر بر یک عهد و یک میثاق بود
سایهٔ معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد؟
ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
حُسنِ مَه رویانِ مجلس گر چه دل میبُرد و دین
بحثِ ما در لطفِ طبع و خوبیِ اخلاق بود
رشتهٔ تسبیح اگر بُگْسَست معذورم بدار
دستم اندر دامنِ ساقیِ سیمین ساق بود
در شبِ قدر ار صَبوحی کردهام، عیبم مکن
سرخوش آمد یار و جامی بر کنارِ طاق بود
شعرِ حافظ در زمانِ آدم اندر باغِ خُلد
دفترِ نسرین و گُل را زینتِ اوراق بود...
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
فریب رهزن دیو و پری تو چون نخوری
که راه آدم و حوا زده است دیو و پری
به پرده داری شب بود عیب ما پنهان
ولی سپیده دمان میرسد پرده دری
سرود جنگل و دریاچه سنفونیهایی است
برون ز دایره درک و رانش بشری
به باغ چهچه سحر بلبلان سحر
به کوه قهقه شوق کبکهای دری
زمینه ایست سکوت از برای صوت و صدا
ولی سکوت طبیعت ز بان لال و کری
از آن زمان که دلم در به در ترا جوید
حبیب من چه دلی داده ام به در به دری
سرشک و دیده جمال تو می نمایندم
یکی به آینه سازی دگر به شیشه گری
به تیر عشق تو تا سینه ها سپر نشود
چه عمرها که به بیهوده می شود سپری
پناه سایه آزادگی است بر سر سرو
که جور اره نبیند به جرم بی ثمری
تو شهریار به دنبال خواجه رو تنها
که این مجامله هم برنیامد از دگری
#شهریار
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
غزل ۸۰
این خط شریف از آن بنان است
وین نقل حدیث از آن دهان است
این بوی عبیر آشنایی
از ساحت یار مهربان است
مهر از سر نامه برگرفتم
گفتی که سر گلابدان است
قاصد مگر آهوی ختن بود
کش نافه مشک در میان است
این خود چه عبارت لطیف است
وین خود چه کفایت بیان است
معلوم شد این حدیث شیرین
کز منطق آن شکرفشان است
این خط به زمین نشاید انداخت
کز جانب ماه آسمان است
روزی برود روان سعدی
کاین عیش نه عیش جاودان است
خرم تن او که چون روانش
از تن برود سخن روان است
#سعدی
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
"جان و تنم ای دوست فدای تن و جانت
مویی نفروشم به همه ملک جهانت
شیرینتر از این لب نشنیدم که سخن گفت
تو خود شکری یا عسلست آب دهانت
یک روز عنایت کن و تیری به من انداز
باشد که تفرج بکنم دست و کمانت
گر راه بگردانی و گر روی بپوشی
من مینگرم گوشه چشم نگرانت
بر سرو نباشد رخ چون ماه منیرت
بر ماه نباشد قد چون سرو روانت
آخر چه بلایی تو که در وصف نیایی
بسیار بگفتیم و نکردیم بیانت
هر کس که ملامت کند از عشق تو ما را
معذور بدارند چو بینند عیانت
حیفست چنین روی نگارین که بپوشی
سودی به مساکین رسد آخر چه زیانت
بازآی که در دیده بماندست خیالت
بنشین که به خاطر بگرفتست نشانت
بسیار نباشد دلی از دست بدادن
از جان رمقی دارم و هم برخی جانت
دشنام کرم کردی و گفتی و شنیدم
خرم تن سعدی که برآمد به زبانت"
#سعدی
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
وای از این افسردگان فریاد اهل درد کو؟
نالهی مستانهی دلهای غمپرورد کو؟
ماه مهر آیین که میزد باده با رندان کجاست؟ باد مشکیندم که بوی عشق میآورد کو؟
در بیابان جنون سرگشتهام چون گردباد همرهی باید مرا مجنون صحراگرد کو؟
بعد مرگم مِیکشان گویند در میخانهها
آن سیه مستی که خمها را تهی میکرد کو؟
پیش امواج حوادث پایداری سهل نیست
مرد باید تا نیندیشد ز طوفان مرد کو؟
دردمندان را دلی چون شمع میباید رهی
گر نهای بیدرد اشک گرم و آه سرد كو
#رهی_معیری
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
اگر بلاکش بیداد را به داد رسی
خدا کند که به سر منزل مراد رسی
سیاهکاری بیداد عرضه دار ای آه
شبان تیره که در بارگاه داد رسی
جهان ز تیرگی شب بشوی چون خورشید
اگر به چشمه نوشین بامداد رسی
سواد خیمه جانان جمال کعبه ماست
سلام ما برسان گر بر آن سواد رسی
به گرد او نرسی جز به همعنانی دل
اگر چه جان من از چابکی به باد رسی
بهشت گمشده آرزو توانی یافت
اگر به صحبت رندان پاکزاد رسی
ورای مدرسه ای شیخ درس حال آموز
بر آن مباش که تنها به اجتهاد رسی
غلام خواجه ام ای باد توتیا خواهم
اگر به تربت آن اوستاد راد رسی
ترا قلمرو دلهاست شهریارا بس
چه حاجتست به کسرا و کیقباد رسی
#شهریار
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
غزل ۸۱
چه رُوی است آن که پیش کاروانست
مگر شمعی به دست ساروانست
سلیمان است گویی در عماری
که بر باد صبا تختش روان است
جمال ماهپیکر بر بلندی
بدان ماند که ماه آسمان است
بهشتی صورتی در جوف محمل
چو برجی کهآفتابش در میان است
خداوندان عقل این طرفه بینند
که خورشیدی به زیر سایبان است
چو نیلوفر در آب و مهر در میغ
پری رخ در نقاب پرنیان است
ز روی کار من برقع برانداخت
به یک بار آن که در برقع نهان است
شتر پیشی گرفت از من به رفتار
که بر من بیش از او بار گران است
زهی اندک وفای سست پیمان
که آن سنگین دل نامهربان است
تو را گر دوستی با ما همین بود
وفای ما و عهد ما همان است
بدار ای ساربان آخر زمانی
که عهد وصل را آخرزمان است
وفا کردیم و با ما غدر کردند
بر سعدی که این پاداش آن است
ندانستی که در پایان پیری
نه وقت پنجه کردن با جوان است
#سعدی
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
یاد باد آنکه نیاورد ز من روزی یاد
شادی آنکه نبودم نفسی از وی شاد
شرح سنگین دلی و قصه شیرین باید
که بکوه آید و برسنگ نویسد فرهاد
گر بمرغان چمن بگذری ای باد صبا
گو هم آوای شما باز گرفتار افتاد
سرو هر چند ببالای تو میماند راست
بنده تا قد ترا دید شد از سروآزاد
تا چه کردم که بدین روز نشستم هیهات
کس بروز من سرگشتهٔ بد روز مباد
گوئیا دایهام از بهر غمت میپرورد
یا مگر مادرم از بهر فراقت میزاد
نه تو آنی که بفریاد من خسته رسی
نه من آنم که بکیوان نرسانم فریاد
تا چه حالست که هر چند کزو میپرسم
حال گیسوی کژت راست نمیگوید باد
ایکه خواجو نتواند که نیارد یادت
یاد میدار که از مات نمیآید یاد
#خواجوی_کرمانی
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
رفتم و بیشم نبود روی اقامت
وعده دیدار گو بمان به قیامت
گر تو قیامت به وعده دور نخواهی
یک نظرم جلوه کن بدان قد و قامت
بانگ اذان است و چشم مست تو بینم
در خم محراب ابروان به امامت
قصر نمازت چه ای مسافر مجنون
کعبه لیلی است قصد کن به اقامت
در همه عالم علم به عشق و جنونی
گو بشناسندت از جبین به علامت
آنچه به غفلت گذشت عمر نخواندم
عمر دگر خواهم از خدا به غرامت
#شهریار
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
غزل ۸۲
هزار سختی اگر بر من آید آسان است
که دوستی و ارادت هزار چندان است
سفر دراز نباشد به پای طالب دوست
که خار دشت محبت گلست و ریحان است
اگر تو جور کنی جور نیست تربیت است
و گر تو داغ نهی داغ نیست درمان است
نه آبروی که گر خون دل بخواهی ریخت
مخالفت نکنم آن کنم که فرمان است
ز عقل من عجب آید صواب گویان را
که دل به دست تو دادن خلاف در جان است
من از کنار تو دور افتادهام نه عجب
گرم قرار نباشد که داغ هجران است
عجب در آن سر زلف معنبر مفتول
که در کنار تو خسبد چرا پریشان است
جماعتی که ندانند حظ روحانی
تفاوتی که میان دواب و انسان است
گمان برند که در باغ عشق سعدی را
نظر به سیب زنخدان و نار پستان است
مرا هرآینه خاموش بودن اولیتر
که جهل پیش خردمند عذر نادان است
و ما ابری نفسی و لا ازکیها
که هر چه نقل کنند از بشر در امکان است
#سعدی
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌🏻✌️👌🏻✌️👌🏻✌️👌🏻✌️👌🏻✌️
بداهه،
ای یهودی های غاصب الفرار
مسلمین گشتند غالب الفرار
غصب کردی خاک پاکقدس را
دارد این کاشانه صاحب الفرار
حزبِ شیطانی و محکومِ فنا
خانهاتسستاستوکاذبالفرار
آخورترا هردم از پول و سلاح
گرچه پر سازند اجانب، الفرار
خصلتِکودککشیدرذاتتوست
مرگ بر ذاتِ تو ضارب الفرار
روز موعود است و شامِ انتقام
پیش بینی کرده نائب، الفرار
شد بهپا طوفانِ اقصی تا دهد
خاکتان بر بادِ مغرب الفرار
#اکبرامیرخانی #راوی
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
#مرگ_بر_اسرائیل
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
برای رویش شببوها فرصتی دیگر هست
مجال سبزتری در دل برای عشق میسر هست
از آفتاب اگر چندی فضای خانه شود خالی
به عرش سینه ما مهری از آفتاب فراتر هست
به شهر سوختهام زخمی اگر که مانده به جا
به هر طرف نظر اندازم هزار نخل تناور هست
به خاک میهن ما چشمی مباد آن که طمع ورزد
که بر هلاکت طمعورزان جهاد سرخ مکرر هست
مخواه از من و چشمم به غیر شیوه بیداری
که هر کجای وطن ما را حریم قدسی سنگر هست
هنوز باغ وطن خرم به یمن دیده بارانی است
هنوز فصل بهاران را غریب نعره تندر هست
ز تن گرم گرچه جوانی شد، بهارم ارچه خزانی شد
هنوز فرصت بالیدن به یک دو شاخه دیگر هست
هنوز برگ تر شعرم پر از طراوت شبنمهاست
به شاخسار غزلهایم شکوفههای معطر هست
از آن شبی که دلم پر زد به آسمان و نیامد باز
در آشیان دلم چشمی در انتظار کبوتر هست
#سیمین_دخت_وحیدی
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
یاد باد آنکه نیاورد ز من روزی یاد
شادی آنکه نبودم نفسی از وی شاد
شرح سنگین دلی و قصه شیرین باید
که بکوه آید و برسنگ نویسد فرهاد
گر بمرغان چمن بگذری ای باد صبا
گو هم آوای شما باز گرفتار افتاد
سرو هر چند ببالای تو میماند راست
بنده تا قد ترا دید شد از سروآزاد
تا چه کردم که بدین روز نشستم هیهات
کس بروز من سرگشتهٔ بد روز مباد
گوئیا دایهام از بهر غمت میپرورد
یا مگر مادرم از بهر فراقت میزاد
نه تو آنی که بفریاد من خسته رسی
نه من آنم که بکیوان نرسانم فریاد
تا چه حالست که هر چند کزو میپرسم
حال گیسوی کژت راست نمیگوید باد
ایکه خواجو نتواند که نیارد یادت
یاد میدار که از مات نمیآید یاد
#خواجوی_کرمانی
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
مسافری که به رخ اشک حسرتم بدواند
دلم تحمل بار فراق او نتواند
در آتشم بنشاند چو باکسان بنشیند
کنار من ننشیند که آتشم بنشاند
چه جوی خون که براند ز دیده دل شدگان را
چو ماه نوسفر من سمند ناز براند
به ماه من که رساند پیام من که ز هجران
به لب رسیده مرا جان خودی به من برساند
بسوز سینه من بین که ساز قافیه پرداز
نوای نای گرهگیر دل شکسته نخواند
چه نالی ای دل خونین که آن شکوفه خندان
زبان مرغ حزین شکسته بال نداند
دلم به سینه زند پر بدان هوا که نگارین
کتابتی بنوسید کبوتری بپراند
من آفتاب ولا جز غمام هیچ ندانم
مهی که خود همه دان است باید این همه داند
بهر چمن که رسیدی بگو به ابر بهاری
که پیش پای تو اشگی بیاد من بفشاند
به وصل اگر نرهم شهریار از غم هجران
کجاست مرگ که ما را ز زندگی برهاند
#شهریار
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
👌🏻✌️👌🏻✌️👌🏻✌️👌🏻✌️👌🏻✌️
بداهه،
گاه پیروزی فلسطین است
شهرها جمله غرق آذین است
گنبد آهنین فرو پاشد
دشمن اینک به چنگ شاهین است
کآتش قهر بر سرش ریزد
دشمن سفله را جواب این است
میچکد خون ز دست اسرائیل
چون که او را نه دین نه آیین است
ای خدا ملت فلسطین را
نصرتی ده که حامی دین است
صهیونیزم پلید محو شود
روز مرگ عدو چه شیرین است
#جعفر_جعفری #راضی_هیدجی
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
#مرگ_بر_اسرائیل
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈•
میتوانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم،دوست، پاک و بیریا
میتوان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد
میتوان دربارهی گل حرف زد
صافوساده،مثل بلبلحرفزد
چکه چکه مثل باران راز گفت
بادو قطره،صدهزارانراز گفت
#قیصر_امین_پور
─═┅✰❣✰┅═─
لطفا" به کانال شهر شعر و ادب #بپیوندید👇
@sahreseroadab
کانال #شعرای_هیدج در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24