eitaa logo
سیری در صحیفه
1.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
درود برکسی که از سجده لذت میبرد و راه عاشقی میدانست.
مشاهده در ایتا
دانلود
04.mp3
زمان: حجم: 3.19M
🏴🏴🏴 روز چهارم محرم 💠عبیدالله بن زیاد چطور و چرا مردم رو به کربلا روانه کرد 💠فرمانده های عبیدالله چه کسانی بودند و سپاه هر کدام چند نفر بودند 💠چرا یاران و پیروان امام که با مسلم عهد بسته بودند که به یاری امام بروند بر علیه امام شدند ؟ 💠اقلیت سرشناس شیعه در کوفه چه نقشی در حادثه عاشورا داشتند و چرا بر آنان سخت گرفته نشد ؟ 💠در چه صورتی واقعه ی کربلا اتفاق نمی‌افتاد ؟
« خطبه حضرت در روز عاشورا در مذمّت اهل كوفه، تبرّى جستن از مذلّت و نفرین بر كوفیان‌ »  ابن طاووس خطبه غرّاء زیر را از حضرت سید الشّهداء علیه السّلام در روز عاشورا روایت كرده است. بدین مضمون كه:  «چون اصحاب عُمَر بن سعد بر مركب‌هاى خود سوار شده و آماده جنگ با حضرت سید الشّهداء علیه السّلام شدند، حضرت، بُرَیرَ بن خُضَیر را براى موعظه لشكر بفرستاد.  بُریر هر چه آنان را پند و اندرز داد گوش ندادند، و هرچه آنها را متذكّر و متنبّه نمود از آن سودى‌ نبردند.  در اینحال خود حضرت علیه السّلام بر ناقه خود ـ و بعضى گفته‌اند بر اسب خود ـ سوار شد، و آنها را دعوت به سكوت نمود. و چون ساكت شدند، حمد خدا را بجاى آورد، و ثنا بر او فرستاد، و به آنچه موجب عظمت مقام حضرت حقّ بود او را بستود، و درود بر محمّد و فرشتگان و انبیاء و رسولان الهى فرستاد و در خطبه و گفتار بحدّ أتمّ و اكمل در رسانیدن مطلب اهتمام نمود. سپس فرمود: اى جماعت! زیان و هلاكت بر شما باد! و فقر و نكبت و اندوه نیز از آن شما باد؛ كه ما را با شور و وَلَه به فریاد رسى خود خواندید! و ما چون با شتاب براى فریادرسى و دادخواهى شما آمدیم، همان شمشیرى را كه متعلّق به ما بوده، و در دست شما نهاده بودیم برهنه نموده و بر سر ما كشیدید! و همان آتشى را كه براى دشمنان خود و دشمنان شما جرقّه آن را افروخته بودیم بر ما افروختید! و براى سركوبى دوستان خود، با دشمنان خود همدست و هماهنگ شدید!با اینكه آن دشمنان، عَدلى را در میان شما رواج‌ نداده و دادى را نگستردند؛ و نه امید خیرى براى خود در آنها دارید.  بنابراین، بلیه‌ها و رسوائیها دامنگیرتان باد! چرا در آن وقتیكه شمشیرها در غلاف بود، و نفوس آرام، و رأى‌ها هنوز در قتال مستحكم نگردیده بود؛ ما را رها ننمودید؟! بلكه مانند سیل ملخ بسوى فتنه گسیل شدید! و مانند پروانه در فتنه به هم ریختید! پس هلاكت و نابودى باد بر شما اى بنده‌هاى امّت ها! و اى افراد كنار زده شده و دور شده از حزب‌ها و جمعیت ها! و اى پس زنندگان كتاب خدا! و اى تحریف كنندگان كلمات پروردگار! و اى طائفه گناه آفرین! و اى آب و دَمِ دهان شیطان! و اى خاموش كنندگان سنّت‌هاى الهیه! آیا شما این جماعت را یار و یاورى مى‌نمائید و ما را مخذول و تنها و منكوب مى‌گذارید؟!آرى! سوگند به خدا كه این مكر و حیله در شما بى سابقه و تاریخچه نیست! و بر این مكر، اصول و ریشه‌هاى شما پیوسته و آمیخته شده است! و شاخه‌هاى شما بر آن پرورش یافته و نیرو گرفته‌ است! پس شما پلیدترین ثمره این درختید، كه در كام صاحبش كه ناظر آنست چون خار و استخوان گلوگیر مى‌گردید! و در كام شخص غاصب و متعدّى لقمه گوارا مى‌باشید! آگاه باشید که این مرد بى پدر زنازاده و پسر زنازاده (عُبید الله بن زیاد) مرا بین دو چیز ثابت و میخکوب نموده است: یا با شمشیر جنگ کردن و شربت شهادت نوشیدن، و یا تن به ذلّت و خوارى دادن؛ وهَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة، چقدر ذلّت از ما دور است! خداوند بر ما زبونى و ذِلّت را نمى‌پسندد، و رسول خدا و مؤمنین نمى‌پسندند، و دامن‌هاى پاك و پاكیزه‌اى كه ما را در خود پرورش داده‌اند، و سرهاى پر حمیت، و نفس‌هاى استواریكه ابداً زیر بار ظلم و تعدّى نمى‌روند، بر ما نمى‌پسندند كه اطاعت فرومایگان و زشت سیرتان را بر قتلگاه كریمان و شرافتمندان ترجیح دهیم! آگاه باشید كه من با همین جماعت اندكى كه با من هستند، با وجود كمى تعداد و نبودن مُعین و یاور آماده جنگ هستم! و در این حال حضرت خطبه خود را به ابیات فَرْوة بْن مُسَیك مُرادى اتّصال داده و به چند بیت از آن بدین منوال تمثّل نمود پس از آن به خطبه خود ادامه دادند: و سوگند بخدا كه پس از واقعه شهادتِ من، بدانچه دل بسته‌اید نمى‌رسید! و درنگ نمى‌كنید در این جهان مگر به قدر سوارى یك اسب؛ كه ناگاه روزگار، همچون سنگ آسیا به دور شما بگردد و چون محور آسیا در شما گیر كند و شما را به قلق و تشویش و اضطراب اندازد! این عهدى است كه پدر من با من، از جدّ من نموده است. حال رأى خود و همدستان خود را روى هم گرد آورید! و مجتمعاً فكر كنید و تصمیم‌ بگیرید كه امر شما بر شما پوشیده نماند! و به كردار خود پشیمان نشده و دچار غم و اندوه و حسرت نگردید!  آنگاه پس از این تفكّر بدون شتاب زدگى، بر من حمله ور شده و بدونِ هیچ مُهلتى كار مرا تمام كنید!  من توكّل بر خداوند نمودم، كه پروردگار من و پروردگار شماست. هیچ جنبده‌اى در روى زمین نجنبد مگر آنكه تقدیراتش به دست قدرت اوست؛ و حقّاً پروردگار من در راه راست و طریق صواب است. ادامه ...👇🏻
ادامه ...👇🏻 بار پروردگارا! قطرات باران آسمان را بر این قوم فرو بند! و قحط و گرسنگى را بر آنان، چون قحط زمان یوسف مقدّر فرما! و جوان ثقفى را بر آنان بگمار تا آنان را از كاسه تلخ زهرآگین بچشاند! چون آنان ما را تكذیب كرده و به دروغ نسبت دادند، و ما را مخذول و منكوب نمودند! تو هستى پروردگار ما! توكّل بر تو نموده‌ایم! و بسوى تو انابه و بازگشت داریم! و به سوى تو است تمام بازگشت‌ها». 📚 لمعات الحسین علیه السلام صفحه 70
💠 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ سلام بر تو اى ابا عبداللّه و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر تو از جانب من سلام خدا باد همیشه تا من زنده ام و برپا است شب و روز و قرار ندهد این زیارت را خداوند آخرین بار زیارت من از شما *- اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ سلام بر حسین و بر على بن الحسین و بر فرزندان حسین و بر اصحاب و یاران حسین
10.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 آیا آب خواستن امام حسین علیه السلام برای طفل شیرخواره‌اش، کسر شأن امام نبوده؟ 🎞 در این کلیپ به این شبهه پاسخ داده میشود... 💔 سلام بر حسین که تنها از چند قطره آب نیز برای کودکش دریغ کردند 💔 سلام بر طفل شیرخواره‌ای که روی دستان پدر تا معراج رفت... 🏴 و صاحب الزمان(عج) فرمود: السلام علی الرضیع الصغیر... 📨 با نشر این کلیپ شما هم در ثواب آگاه سازی دیگران شریک باشید.
💠 اشعار رجزیه حضرت سید الشهداء در روز و ذكر فضائل خود 📚 در كتاب «كشف الغمّة» از كتاب «الفتوح» وارد است كه چون لشكریان ابن زیاد را در پرّه گرفتند و از آب منع كردند و از اصحاب آن حضرت همه را كشتند، تیرى به سوى طفل صغیر آن حضرت آمد و او را بكشت. حضرت او را به خونهایش آلوده كرد،و با شمشیر حفیره‌اى حفر و او را در آن مدفون ساخت، و سپس در مقابل لشكر ایستاده و حمله مى‌آورد، و این رَجَز را مى‌خواند: غَدَرَ الْقَوْمُ وَ قِدْمًا رَغِبُوا * عَنْ ثَوَابِ اللَهِ رَبِّ الثَّقَلَین ١ قَتَلُوا قِدْماً1 عَلِیا وَ ابْنَهُ‌ * حَسَنَ الْخَیرِ كَرِیمَ الطَّرَفَین ٢ حَسَدًا مِنْهُمْ وَ قَالُوا أَجْمِعُوا * نُقْبِلِ الآنَ جَمِیعًا بِالْحُسَین ٣ یا لَقَوْمٍ لِانَاسٍ رُذَّلٍ‌ * جَمَعُوا الْجَمْعَ لِأَهلِ الْحَرَمَین ٤ ثُمَّ سَارُوا وَ تَوَاصَوْا كُلُّهُمْ‌ * لِأَجتِیاحِى، لِلرِّضَا بِالْمُلْحِدَین ٥ لَمْ یخَافُوا اللَهَ فِى سَفْک دَمِى‌ * لِعُبَیدِ اللَهِ نَسْلِ الْفَاجِرَین ٦ وَ ابْنُ سَعْدٍ قَدْ رَمَانِى عَنْوَة * بِجُنُودٍ کوُکوفِ الْهَاطِلَین ٧ لَا لِشَىْ‌ءٍ کانَ مِنِّى قَبْلَ ذَا * غَیرِ فَخْرِى بِضِیآءِ الْفَرْقَدَین ٨ بِعَلِىٍّ خَیرِ مَنْ بَعْدَ النَّبِىّ‌ * وَ النَّبِىِّ الْقُرَشِىِّ الْوَالِدَین ٩ خَیرَة اللَهِ مِنَ الْخَلْقِ أَبِى‌ * ثُمَّ أُمِّى فَأَنَا ابْنُ الْخَیرَتَین ١٠ فِضَّة قَدْ صُفِیتْ مِنْ ذَهَبٍ‌ * فَأَنَا الْفِضَّة وَ ابْنُ الذَّهَبَین ١١ مَنْ لَهُ جَدٌّ کجَدِّى فِى الْوَرَى‌ * أوْ کشَیخِى فَأَنَا ابْنُ الْقَمَرَین ١٢ فَاطِمُ الزهرا امّى وَ أَبِى‌ * قَاصِمُ الْکفْرِ بِبَدْرٍ وَحُنَین ١٣ وَ لَهُ فِى یوْمِ أُحْدٍ وَقْعَه‌ * شَفَتِ الْغِلَّ بِفَضِّ الْعَسْکرَین ١٤ ثُمَّ بِالاحْزَابِ وَ الْفَتْحِ مَعًا * کانَ فِیهَا حَتْفُ أَهْلِ الْقِبْلَتَین ١٥ فِى سَبِیلِ اللَهِ؛ مَاذَا صَنَعَتْ‌ * أُمَّة السَّوءِ مَعًا بِالْعِتْرَتَین ١٦ عِتْرَةِ الْبَرِّ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى‌ *** وَ عَلِىِّ الْوَرْدِ1 بَینَ الْجَحْفَلَین‌2 ١٧   «1ـ این جماعت خیانت كردند و كافر شدند. و از زمان پیشین، از ثواب خداوند كه پروردگار جنّ و انس است اعراض كرده و روى گردانیده‌اند.  ٢ـ این گروه، علىّ بن ابى طالب را كشتند. و پسر او حسن را نیز كه از ناحیه پدر و مادر، بزرگوار و كریم بود كشتند.  ٣ ـ از روى حِقد و كینه‌اى كه در دل داشتند، گفته‌اند: جمع شوید تا همگى اینك بر حسین یورش بریم.  ٤ ـ اى قوم به فریاد رسید! داد از دستِ مردم رَذل و پستى كه جماعت‌ها را براى جنگ با اهل حَرَمین (مكّه و مدینه) برانگیخته‌اند.  ٥ ـ و سپس همه به راه افتادند و به خاطر خشنودى دو نفر مُلحد و زندیق (یزید و عبید الله بن زیاد) براى استیصال و به هلاكت رسانیدن من، یكدیگر را سفارش مى‌كردند.  ٦ ـ در ریختن خون من، به جهت رضاى خاطر عبید الله بن زیاد كه زاده دو نفر كافر است، از خداوند نترسیدند.  ٧ ـ و ابن سعد، از روى قهر و غلبه، با لشكرى انبوه چون دانه‌هاى باران شدید، بر من ریخت و مرا هدف تیرباران خود نمود.  ٨ ـ این كینه‌توزى و سلطه جوئى آنان، نه از جهت جُرم و جنایتى است كه از من سر زده است؛ بلكه تنها بجهت افتخار من به نور و ضیاء دو ستاره فروزانست:  ٩ ـ یكى از آنها علىّ بن أبى‌طالب كه بهترین افراد روى زمین بعد از پیغمبر است، و دیگرى رسول خدا كه هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر قُرَشى است.  ١٠ـ انتخاب شده و پسندیده خدا از میان همه مردمان، پدر من است، و پس از آن مادرم؛ پس من فرزند دو پسندیده‌ترین و برگزیده‌ترین مردم هستم!  ١١ ـ من نقره‌اى هستم كه از طلا به دست آمده است، و بنابراین من نقره بوده و فرزند دو طلا مى‌باشم.  ١٢ ـ در میان تمامى مخلوقات، كیست كه جدّى مانند جدّ من داشته باشد؟ و یا مربّى و معلّمى مانند پدر من علىّ؟ پس من فرزند دو ماه تابناكم.  ١٣ ـ فاطمه زهراء مادر من است. و پدر من كوبنده و شكننده كفر است در روز جنگ بدر و غزوه حُنین. ١٤ ـ و از براى پدر من در واقعه احد داستانى است كه به واسطه پراكنده كردن لشكر اشرار و كفّار، موجبات شفاى غصّه و اندوه دل اهل ایمان را فراهم ساخت.  ١٥ ـ و موقعیت و داستان دیگر او در غزوه أحزاب و واقعه فتح مكّه است كه در آن شدائدى كه مرگ بر مسلمانان و اهل دو قبله مى‌بارید؛ با قدم راستین او در جنگ، مرگ و شكست در هم پیچید و ظفر براى مسلمین شد.  ١٦ ـ این كارها را پدرم در راه خدا و فى سبیل الله انجام مى‌داد؛ و حالا ببینید این امّت بدسرشت و بدكردار، با دو عترت پاك چه كردند!  ١٧ ـ یكى عترت پیامبر نیكوى نیكوكردار محمّد مصطفى، و دیگر عترت علىّ بن أبى طالب كه‌ در هنگام جنگ میان دو لشكر كه چهره‌ها زرد مى‌شد؛ پیوسته چهره‌اش چون گل سرخ می‌درخشید.
ادامه ...👇🏻 💠 عبد الله بن عمّار بن یغوث مى‌گوید: من هیچ مغلوبى كه مورد تهاجم افراد بسیارى قرار گرفته باشد، و تمام اولاد او و اهل بیت او و اصحاب او كشته شده باشند ندیده‌ام، كه قلبش محكمتر و دلش مطمئن‌تر و گامش استوارتر بوده باشد از حسین بن علىّ. در اینحال كه به لشكر دشمن حمله مى‌نمود تمام رجال و سپاهیان از مقابلش مى‌گریختند و یك نفر باقى نمى‌ماند. عمر بن سعد به جماعت لشكر فریاد زد: این فرزند أنْزَع بَطین (علىّ بن أبى طالب) است! این فرزند كشنده عرب است! او را در پرّه گیرید، و از هر جانب به او حمله ور شوید! 📚 لمعات الحسین علیه السلام صفحه 80
21.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🏴🏴 روز نهم محرم تاسوعای حسینی 💠وقایع تاسوعای حسینی 💠لعن عمرسعد به شمر از چه بابت بوده ؟ 💠 امان نامه شمر برای خواهر زاده های خود ؟ 💠منظور شمر از خواهرزاده چه کسانی بوده است ؟ 💠یاران در جواب امان نامه چه گفتند؟
مقتل خوانی.1.mp3
زمان: حجم: 31.69M
🎙 مقتل‌خوانی دکتر میرباقری – بخش اول 🌑 مردانی از جنس ایمان و وفاداری... در این بخش، صدای مقتل‌خوانی با روایت دل‌سوزانه دکتر میرباقری، ما را با یاران باوفای امام حسین علیه‌السلام آشنا می‌کند؛ یارانی که پیش از عاشورا، خود را به آتش امتحان سپردند و در کربلا، وفاداری را معنا کردند... 📌 بخش دوم (مقتل اهل بیت علیهم‌السلام) فردا صبح گذاشته میشه
مناجات حضرت با خداوند در لحظات آخر و حالات حضرت در هنگام شهادت‌ در این حال، از كثرت زخمها و جراحات وارده، ضعف بر آن حضرت آنقدر شدید بود كه ایستاد تا بیارامد؛ كه مردى سنگ بر پیشانیش زد و خون بر صورتش جارى شد. و با لباس خود خواست تا خون را از دو چشمش پاك كند كه مرد دیگرى به تیر سه شعبه قلب مباركش را هدف ساخت. پسر رسول خدا، به خدا عرض كرد: بِسْمِ اللَهِ وَ بِاللَهِ وَ عَلَى مِلَّة رَسُولِ اللَهِ. وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إلَى السَّمَآءِ وَ قَالَ: إلَهِى! إنَّک تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یقْتُلُونَ رَجُلًا لَیسَ عَلَى وَجْهِ الارْضِ ابْنُ نَبىٍّ غَیرُهُ! «به نام خدا، و به خود خدا، و بر ملّت و آئین رسول خدا (این شهادت روزى من مى‌گردد). و سرش را به طرف آسمان بلند نموده و گفت: خداى من! تو مى‌دانى كه این قوم مى‌كشند مردى را كه در روى زمین پسر پیغمبرى جز او نیست!» دست برد و تیر را از پشت خود خارج كرد؛ و خون مانند ناودان فَوَران مى‌كرد. حضرت دست خود را زیر آن خون گرفت، و چون پُر شد به آسمان پاشید و گفت: این حادثه كه بر من نازل شده است چون در مقابل دیدگان خداست، بسیار سهل و ناچیز است. و یك قطره از آن خون بر زمین نریخت. و براى بار دوّم دست خود را زیر خون گرفت؛ و چون پُر شد، با آن سر و صورت و محاسن شریف را متلطّخ و خون آلوده نموده و گفت: با همین حال باقى خواهم بود تا خدا و جدّم رسول خدا را دیدار كنم. و آنقدر خون از بدن مباركش رفته بود كه قدرت و رَمقى در تن نمانده بود. نشست بر روى زمین و با مشقّت سر خود را بلند نگاه مى‌داشت، كه در این حال مالك بن بُسْر آمده و او را دشنام داد و با شمشیر بر سر آن حضرت زد.💔 و بُرْنُس (یعنى كلاه بلندى كه بر سر آن حضرت بود) پر از خون شد. حضرت برنس را انداخت و روى قَلَنْسُوَه كه كلاه عادى بود عِمامه بست. و بعضى گفته‌اند: دستمالى بست. كه زُرعة بن شَریك بر كتف چپ آن حضرت ضربتى‌ وارد ساخت. و حصین بر حلقوم آن حضرت تیرى زد. و دیگرى بر گردن مبارك ضربه‌اى وارد ساخت. و سِنانِ بن أنَس با نیزه در تَرقُوه‌اش زد، و پس از آن بر سینه آن حضرت زد. و سپس در گلوى آن حضرت تیرى فرو برد؛ و صالح ابن وَهب در پهلویش تیرى وارد كرد. هِلال بن نافع مى‌گوید: من در نزدیكى حسین ایستاده بودم كه او جان مى‌داد؛ سوگند به خدا كه من در تمام مدّت عمرم، هیچ كشته‌اى ندیدم كه تمام پیكرش بخون خود آلوده باشد و چون حسین صورتش نیكو و چهره‌اش نورانى باشد. به خدا سوگند نور چهره او مرا از تفكّر در كشتن او باز مى‌داشت! و در آن حالت‌هاى سخت و شدّت، چشمان خود را به آسمان بلند نموده، و در دعا به درگاه حضرت ربّ ذو الجلال عرض مى‌كرد: صَبْرًا عَلَى قَضَآئِک یا رَبِّ! لَا إلَهَ سِوَاک، یا غِیاثَ‌ الْمُسْتَغِیثِینَ! «شكیبا هستم بر تقدیرات و بر فرمان جارى تو اى پروردگار من! معبودى جز تو نیست، اى پناه پناه آورندگان!» 🏴 از حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام روایت است كه اسب آن حضرت با صداى بلند شیهه مى‌كشید،2 و پیشانى خود را به خون حضرت آلوده مى‌نمود؛ و مى‌بوئید؛ و مى‌گفت: الظَّلِیمَة! الظَّلِیمَة! مِنْ أُمَّة قَتَلَتِ ابْنَ بِنْتِ نَبِیهَا. «فریاد رس! فریاد رس! از امّتى كه پسر دختر پیغمبر خود را كشتند.» و متوجّه خیام حَرَم شد. 🏴 امّ كلثوم ندا در داد: وَا مُحَمَّدَاهْ، وَا أَبَتَاهْ، وَا عَلِیاهْ، وَا جَعْفَرَاهْ، وَا حَمْزَتَاهْ! این حسین است كه در بیابان خشك كربلا بر روى زمین افتاده است. 🏴 زینب ندا در داد: وَا أخَاهْ، وَا سَیدَاهْ، وَا أَهْلَ بَیتَاهْ! لَیتَ السَّمَآءَ أَطْبَقَتْ عَلى الأَرْضِ، و لَیتَ الْجِبَالَ تَدَکدَکتْ عَلَى السَّهْلِ. «اى كاش آسمان بر زمین مى‌چسبید، و اى كاش كوه‌ها خُرد مى‌شد و بیابانها را پر مى‌كرد.» و به نزد برادرش آمد، و دید كه عمر بن سعد با جمعى از یارانش به حضرت نزدیك شده‌اند؛ و برادرش حسین در حال جان دادن است. فَصَاحَتْ: اى عُمَرُ! أَ یقْتَلُ أَبُو عَبْدِ اللَهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إلَیهِ؟ «فریاد برداشت: اى عمر بن سعد! آیا أبا عبد الله را مى‌كشند و تو به او نگاه مى‌كنى؟» عمر صورت خود را برگردانید و اشكهایش بر روى‌ ریشش جارى بود. زینب فریاد برداشت: وَیحَکمْ! أَمَا فِیکمْ مُسْلِمٌ؟! «اى واى بر شما! آیا در بین شما یك نفر مسلمان نیست؟!» هیچكس جواب او را نداد عمر بن سعد فریاد زد: پیاده شوید و حسین را راحت كنید! شمر مبادرت كرد، و با پایش به آن حضرت زد، و روى سینه‌اش نشست. و با شمشیر دوازده ضربه بر آن حضرت زد. و محاسن مقدّسش را گرفت، و سر مقدّسش را جدا كرد. 📚 لمعات الحسین علیه السلام صفحه 90
محبت و علاقه بی بی زینب کبری به برادر ✨ بانو زینب (سلام‌الله‌علیها) در دوران کودکی به برادرش امام حسین (علیه‌السلام) چنان انس و محبتی داشت که جز در آغوش و دامان او آرام نمی‌گرفت. ✨ هر زمان که آن حضرت بود، چشم از او بر نمی‌داشت و نمی‌توانست ساعتی از حضور مبارکش دوری کند و اگر دور می‌شد می‌گریست.💔 ✨ روزی حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به پدرش عرض کرد: «ای پدر! از محبت شدیدی که بین زینب و حسین است در شگفتم، چنانکه او بر ندیدن حسین صبر ندارد و اگر ساعتی بوی حسین را حس نکند، جانش بیرون آید».♥️ چون رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این را شنید، آه دردناکی از سینه کشید و اشکش بر دیده جاری شد و فرمود: «ای نور دیده! این دخترم زینب با حسین به سفر کربلا خواهد رفت و به هزارگونه رنج گرفتار خواهد شد».🖤 ✨ حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) چنان به برادر علاقه داشت که در هیچ خواهر و برادری دیده نشده است، او از طفولیت با حضرت حسین (علیه‌السلام) اُنس گرفته بود. زمانی که عبدالله بن عباس به امام حسین (علیه‌السلام) گفت: شما می‌فرمایید: می‌روم و کشته می‌شوم پس چرا زن‌ها را با خود می‌برید؟ ...............