eitaa logo
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
4.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
141 فایل
بسم‌ ِاللّٰھ نزدیك‌ترین‌حال ِ‌بنده‌به‌خداوند‌،حالت ِ‌سجود‌ست 🤍. - — - رفیق؛ اگه نمازت رو محافظت نکنی، حتی میلیاردها قطره‌ اشك هم برای اهل‌بیت بریزی؛ درآخرت نجاتت نمیده . -[ اولویتت #خدا باشه . - — - - تبلیغات ِچنل: @tabsajed⤷ *کپی‌مجاز‌ه‌به‌جزمحفل‌ها.
مشاهده در ایتا
دانلود
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
-
💚✨ من زنده‌ام به عشق تو یا صاحب‌الزمان ... اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ‌ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
#پروفایل 🤍 #چادری 🤍 ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j」
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
آقای‌اباعبدالله همه‌آرزوی‌من‌دیدن‌حرمی‌ست که‌دلی‌ازم‌برده مارو‌به‌کربلایت‌دعوت‌میکنی💔 ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
https://EitaaBot.ir/poll/p1ds شرکت کنید همه مهمه برام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اومدم تنهای تنها،من همون تنها ترینم!💔 ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
بِسـم‌ِرَب‌ِّنآمَــت‌ْکھ‌اِعجٰآزمیکنَد•• یـٰااُمٰـاهْ🌼•• سلام‌روزتون‌معـطربه‌نآم‌‌ امام‌صـٰآحِبَ‌الزمٰان؏💛.•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میشود نیمه شبی گوشه بین الحرمین من فقط اشک بریزم تو تماشا بکنی:)💔 ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
فوق خاص بودن .🤍🌱 #پروفایل💙 ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j」
نگران‌نباش🙂❤️ "گاهی‌خدا‌همه‌جارو‌تاریک‌میکنه تا‌نور‌رو‌پیداکنی" ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 چند روزی از اون ماجرا میگذشت دل تو دلم نبود که بدونم از دزدیده شدن روجا چه برداشتی کرده بودند . هیچ خبری هم از حاجی نبود دلم نمیخواست از طرف نازنین از دختر حاجی خبر بگیرم. دلم رو یک دل کردم و رفتم سمت مسجد اونجا حاجی رو میشد دید. امشب چقدر این مسجد شلوغ بود. آروم وارد حیاط مسجد شدم که با چهره ی جدید حاجی رو به رو شدم من رو نمیدید ولی من در نگاه اول شناختمش با اینکه عباو عمامه رو برداشته بود و کنار دیگ بزرگی در حال هم زدن بود ولی این حاجی بد جور به دلم نشسته بود و سریع بین جمعیت پیداش کردم. یه ربعی گذشت که خودم رو کنارش دیدم و آروم سلامی کردم _سلام حاجی قبول باشه به محض دیدنم دستم رو گرفت و از کنار دیگ به طرف خلوت تر حیاط کشید _سلام مومن کجایی تو؟ گوشی من خراب شده بود ریست کردم شماره شما پاک شده بود آدرسی هم نداشتم _خیر حاجی کارم داشتی؟ _بله آقا محمد روجای من رو بهم برگردوندی! من یه تشکر نکردم ازت با خجالت سرم رو پایین انداختم و تشکر کردم _حاجی ماشاالله چه نذری های خوش عطری هم می پزید امشب هم آشپز خودتونید حتما عالی شده خندید و گفت: _برای سلامتی روجا مادرش نذر کرده. هر موقع ما زحمتی داریم تو پیدات میشه الان هم میخواستیم ظرفهای غذا رو پخش کنیم خوب شد امدی راستی شماره ی من رو بزن تو گوشیت برام یه تک بزن شمارت رو داشته باشم اگر باز مزاحمتی بود بتونم پیدات کنم. _اختیار دارید حاجی کاری باشه من رو جفت چشمام انجام میدم. بعد از پخش نذری ها خواستم برگردم خونه که روجا رو دیدم کنار حوض نشسته بود حیف بود بدون دیدن اون چشمای قشنگ برمیگشتم رفتم کنار لب حوض نشستم _کسی میدونه فرشته ی کنار حوض اسم قشنگش چیه؟ _عموووووو _جون عمو تو که روجای خودمون هستی بغلش کردم و بوسه ای روی سرش کاشتم _چرا تنها نشستی عموجون؟ _مامان گفت بشینم تا خودش بیاد میخواهیم بریم یه جای خوب خوب _کنجکاو شدم _اونجای خوب اسمش چیه؟ عمو رو نمیبری؟ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 _سلام وای بازم صدای آروم و با حجب حیای دختر حاجی بود. تپش.های بی حجب حیای دل من. همین.طورکه روجا بغلم بودبلند شدم سرمو پایین کمی‌خم شدم _سلام خانم. _من اون روز فراموش کردم ازتون تشکر کنم حالم زیاد خوب نبود ممنونم از لطفتون _الان خوبید؟ سکوتش باعث شد سرمو کمی بلند کنم نگاه متعجبشو که دیدم تازه فهمیدم چی از زیر زبونم در رفته وچی گفتم _بله؟؟ برای درست کردن گندی.که.زدم روجا رو از‌بغلم.زمین گذاشتم و گفتم: _ببخشید آخه اون روز حالتون خوب نبود برای همین پرسیدم _بله الان بعدچند روز امروز. حالم.بهتر.شده.خوبم الحمدالله همون طور که دستمو.روی‌موهای.روجا میکشیدم زیر لب خدارو شکری از ته دلم گفتم _مامان میشه عمو محمد هم با ما بیاد؟ _روجا خانم شاید ایشون کار دارن نمیشه مزاحمشون شد. _نه بیکارم!!! یعنی یعنی الان کاری ندارم اصلا امشب دوکلمه حرف درست حسابی نمیتونستم بگم!!! آه.بابا.چم.شده _اگر مایل هستید حوصله و وقتش رو دارید موردی نداره _ببخشید کجا بایدبیام؟ _پیش دوستای بابا و دایی میریم از خدا خواسته سریع و بدون وقفه گفتم: _اگر مشکلی نباشه مزاحم.نباشم خوشحال میشم بیام _پس بفرمایید. صندوق عقب ماشین رو پراز غذای نذری کردیم و همراه حاجی حرکت کردیم . دربین راه یه پیامک به نازنین دادم و موضوع رو بهش گفتم و اونم گفت که کارم عالیه و حتما از محلشون و دوستای دایی عکس و فیلم بگیرم وبراشون بفرستم. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 تواب💗 بالاخره رسیدیم چون ماشین حاجی کناری وایستاد و دختر حاجی و روجا هم پیاده شدند منم به طبع از اونا پیاده شدم. دختر حاجی کیف بزرگی رو از صندلی عقب ماشین برداشت و دست روجا رو گرفت به طرف ساختمانی رفتن که تابلوی اون واضح دیده نمیشد کمی جلو تر رفتم و با دیدن اسم تابلو ازتعجب بازمونده بود فقط نگاه میکردم. <آسایشگاه جانبازان ثارالله > یعنی ما امشب اینجامهمانیم ؟ درورودی باز شدو چند نفری به استقبالمون.اومدن و با کمک هم ظرفهای غذارو به داخل بردیم. حیاط بزرگ و سر سبزی که نو چراغانیه داخل درختان به این حیاط جلوه خاصی داده بود . به سالن بزرگی رفتیم که تعداد زیادی از مردهای خوش رو به استقبالمون امدند. تعدادی رو ویلچر بودند و تعدادی با ماسک نفس می کشیدند و تعداد دیگری فقط روی تخت به ما لبخند زدند. من که شوکه و متعجب از حضور در این مکان شده بودم فقط و فقط به نگاه متعجب مودراطراف.سالن.می.چرخوندم من و نازنین فکر میکردیم قرار هست با چه رئیس ومسئولی ملاقات داشته باشیم یا مثلا دوستای دایی چه نفوذی هایی هستند ولی حالا... حس کسی رو داشته که انگار بازیچه شده... متنفر از کسانی تلاش بر گشتن دایی داشتن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دلت بگو میریم‌کربلا...💔 ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
هدایت شده از «میم . جــ»
کوری یعقوب یا رسوایی بانوی مصر؟ اولی عشق است اما دومی تاوانِ عشق🙂 دُچار‌²¹³
بِسـم‌ِرَب‌ِّنآمَــت‌ْکھ‌اِعجٰآزمیکنَد•• یـٰااُمٰـاهْ🌼•• سلام‌روزتون‌معـطربه‌نآم‌‌ امام‌صـٰآحِبَ‌الزمٰان؏💛.•
-❤️‍🩹-
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
-❤️‍🩹-
خوش‌ به‌ حال‌ِ ساکنان‌ِ کربلا ، همسایه‌ اند آن‌ بهشتی‌ را که‌ ما هر شب‌ تمنا میکنیم . .💔 ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام حسین من برات خیلی گریه کردم خیلی:)💔 ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
-این‌رضـٰا‌ڪیست‌ڪه‌هـرڪه‌گـرفتارےدارد؛ پنــٰاه‌میبـرد‌به‌او،اوهـم‌ڪسۍرا‌بـے‌جـواب‌نمیگذارد:)❤️‍🩹🫴🏽" ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j