eitaa logo
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
4.6هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
141 فایل
بسم‌ ِاللّٰھ نزدیك‌ترین‌حال ِ‌بنده‌به‌خداوند‌،حالت ِ‌سجود‌ست 🤍. - — - رفیق؛ اگه نمازت رو محافظت نکنی، حتی میلیاردها قطره‌ اشك هم برای اهل‌بیت بریزی؛ درآخرت نجاتت نمیده . -[ اولویتت #خدا باشه . - — - - تبلیغات ِچنل: @tabsajed⤷ *کپی‌مجاز‌ه‌به‌جزمحفل‌ها.
مشاهده در ایتا
دانلود
⇜‌[ 😍📚 ]⇝ ﷽ در میان روزهایے ڪه اعمال آنها بررسے شد، یڪی از روز ها برای من خاطره ساز شد. چون در آن وضعیتــ ما به باطن کارها آگاه مےشدیمـ. 🤔 یعنی ماهیت اتفاقاتـ و علتــ برخے وقایع را مےفہمیدیمـ. چیزی که امروزه به اسم شانس بیان می‌شود اصلا آنجا مورد تأیید نبود بلڪه تمامـ اتفاقات زندگے به واسطه برخی علتها رخ می‌دهد.👌✋ روزی در دوران جوانے با اعضای سپاه به اردوی آموزشی رفتیمـ. ڪلاس‌های روزانه تمامـ شد و برنامه اردو به شبــ رسید.🌙🌗 نمی‌دانید ڪه چه قدر بچه‌های هم دوره را اذیت ڪردمـ.😜🤨😈 بیشتر نیروها خسته‌بودند و داخل چادرها خوابیده بودند. 😴😴 من و یڪی از رفقا می‌رفتیمـ و با اذیت ڪردن آنها را از خواب بیدار مےڪردیمــ.😈😒 برای همین یڪ چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا ڪردند.😏😏 شب دوم اردو بود ڪه باز هم بقیه رو اذیت ڪردیمـ و سریع برگشتیمـ چادر خودمان ڪه بخوابیمـ. البته بگذریـمـ از اینڪه هرچه اعمال خوب و ثواب داشتمـ به خاطر این ڪارها از دستــ دادمــ😔 وقتی اواخر شبــ به چادر خودمان برگشتیمـ دیدمـ یڪ نفر سر جای من خوابیده. 😴😴 من یڪ بالش مخصوص برای خودم آورده بودمـ . با دو عددپتو برای خودمـ یڪ رختخواب قشنگــ درستــ ڪرده بودمـ.🤗🤗 چادر ما چراغ نداشتــ و من متوجه نشدمـ چه ڪسی جای من خوابیده ، فڪر ڪردمـ یڪی از بچه ها مےخواهد من را اذیتــ ڪند. لذا همین طور ڪه پوتین پایمـ بود جلو آمدمـ و یڪ لگد به شخص خواب زدم!!👞👞 یڪباره دیدمـ ڪه حاج آقا ڪه امامـ جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته بود و داد می‌زد: ڪی بود؟؟ چی بود؟؟؟🗣🗣 وحشتـ ڪردمـ . سریع از چادر آمدمـ بیرون .🏃‍♂🏃‍♂ ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄ 😌👌.•░از ڪسے‌ڪه ڪتاب نمےخونه بترس از اونے‌ڪه فڪر میڪنه خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ