رفته بودیم بیرون ی دختر خانم رو دیدیم ک شالش دور گردنش بود و موهاش بیرون ...!
رفتم جلو گفتم :سلام عزیزم
گفت :سلام !
گفتم: شالت رو می پوشی...
نگذاشت ادامه حرفم رو بگم فوری گفت "نه" و جهت مخالف من رفت.
برگشتم سمتش یکم ک دور تر شد شالش رو برداشت و سرش کرد !
ی لبخند زدم و رفتم!
استاد تقوی میگفتن شاید اون کسی ک بهش امر به معروف و نهی از منکر میکنید همونجا عمل نکنه اما بهش فکر میکنه ...!
#لختیخاطره
#امربهمعروفونهیازمنکر🤍
#واجبفراموششده