🌐🎗🌐🎗🌐🎗🌐🎗🌐
#رمان_حورا
#قسمت_شصت_و_پنجم
حورا به زور چشمانش را باز کرد و به سختی تکانی به بدن کوفته اش داد. انگار پایش جایی گیر بود. نتوانست پایش را بکشد بیرون.
صدای آژیز آمبولانس گوشش را کر کرده بود و چند مردی که داشتند به سمت او می آمدند تا نجاتش دهند را دید.
بلافاصله چادرش را جلو کشید و ارام گفت: نه لطفا بگین یک خانم بیاد کمکم.
مرد جوانی که بالای سرش ایستاده بود و لباس سفیدی به تن داشت گفت:خانم شما تو وضعیت بدی هستی بزار کمکت کنیم. گناه که نیست.
_چ..چرا. بگین خانم..بیاد.
و سپس بیهوش شد.
"تا عمر دارم چادرم را از سرم تکان نمی دهم. اگر از سرم بیفتد امانت مادرم را ضایع کرده ام.
باید بر سرم باشد حتی در قبر تا امانت فاطمه زهرا را به خود مادرم تحویل بدهم."
حورا دوباره چشمانش را در اتاقی سرد و سفید باز کرد. ترسید و کمی خود را تکان داد.
پرستاری داخل شد و گفت:تکون نخورین خانم شما پاتون آسیب دیده.
_من...کجام؟؟مهرزاد.. کجاست؟
_شما بیمارستانی عزیزم. اون آقایی هم که با شما بودن اتاق بغلیتون بستری هستن. ملاقات کننده نداری؟
حورا من و منی کرد و دلش آتش گرفت از بی کسی و تنهایی اش. با بغض گفت: نه.. فقط کی مرخص میشم؟
_یکی دو روز باید بمونین تحت مراقبت. پاتون شکسته گردنتونم آتل گرفتیم نباید زیاد تکون بخورین.
حورا با اشک لبخندی زد و تشکر کرد. پرستار، سرم حورا را تنظیم کرد و گفت: اگه کاری داشتی این زنگو فشار بده میام.
_ چشم.
پرستار که رفت بغض پنهان حورا سر باز کرد و اشک ریخت. کاش او هم کسی را داشت که به او سر بزند، برایش کمپوتی بیاورد، حالی بپرسد، آغوشی بدهد و برود.
تنها همین.
کاش از حال مهرزاد با خبر بود.
همه چی یک هو اتفاق افتاد و حورا را غافلگیر کرد. یک تصادف آنی و نابهنگام که آخرش به بیمارستان ختم شده بود.
در اتاق زده شد و آقا رضا داخل شد. حورا کمی سرجایش تکان خورد و سلام کرد.
_سلام دایی جان. خوبی؟
حورا دستی به صورت خیسش کشید و گفت:سلام خوبم ممنون.
_ اول رفتم پیش مهرزادم بعد اومدم پیشت تا بهت سر بزنم. دکترت گفت دو روز باید بمونی.
_ مهرزاد چطوره؟
_اونم مثل تو پا و گردنش آسیب دیده. فکر کنم با هم مرخص بشین. امشب مریم خانم میمونه پیشتون. من کار دارم. مواظب خودت باش.
_باشه ممنون.
_ خداحافظ.
آقا رضا که رفت، حورا پتو روی خودش کشید و ناگهان به فکر نمازش افتاد. هوا داشت تاریک می شد و نماز ظهرش را نخوانده بود.
به خودش افتاد و زنگ را فشار داد. پرستار آمد و گفت: جانم خانمی چیشده؟
_ من نماز ظهرمو نخوندم میشه برام مهر بیارین با یکم خاک؟
پرستار تعجب کرد آخر سابقه نداشت که کسی در این وضع و حال بخواهد نماز بخواند.
سری تکان داد و رفت خاک و مهر آورد. حورا تیمم کرد و از پرستار تشکر کرد.
نمازش را خوابیده خواند و منتظر نماز مغرب ماند.
#نویسنده_زهرا_بانو
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
شهید احمد مشلب یک شهید لبنانی است او به خاطر علاقه ای که به امام رضا (ع) داشت اسم جهادی خود را غریب طوس گذاشت برای آشنایی بیشتر با شهید به کانال شهید احمد مشلب بپیوندید.
محتوای کانال شهید احمد محمد مشلب شامل:
🔹عکس های شهید
🔹خاطرات شهید صوتی و متنی
🔹وصیت نامه شهید
🔹معرفی شهدا
🔹بخشی از وصیت نامه شهدا
و کلی مطالب دیگر ...
برای مشاهده کانال شهید احمد مشلب روی لینک زیر کلیک کن 👇
@AHMAD_MASHLB
🔰 یک نماز چند ثانیه ای و این همه ثواب !!! 👌 از دستش ندهیم
💠 ماه مبارک رمضان هست، همه بیداریم ، خدارا شکر نماز صبح ما هم اول وقت خواهد شد ، الحمدلله
👈👈 می خواهیم طرز خواندن یک نماز چندثانیه ای اما بسیار پر ثواب را به شما بگوییم
1️⃣ قبل اذان صبح وضو گرفته و بنشینید رو به قبله ! ایستاده چه بهتر، اگر حال نداشتید همان نشسته !
2️⃣ نیت کنیم، یک رکعت نماز وتر می خوانم ، قربه الی الله
3️⃣ سوره حمد را بخوانیم.
4️⃣ خواندن سوره بعد حمد در نماز مستحبی واجب نیست، اگر حال نداشتید نخوانید
5️⃣ بعد حمد، دست به قنوت بگیرید و یک دعای ساده بخوانید مثلا اللهم اغفر للمومنین و المومنات ، اگر حال داشتید دعاهای بیشتر!
6️⃣ بعد هم رکوع و دو سجده و تشهد و سلام
7️⃣ تمام شد !!! اگر زمان بگیرید حتی یک دقیقه هم نمی شود!
👈 اما این نماز ، پر ثواب ترین رکعت از رکعت های نماز شب بود، دست کم نگیریم
👌 ای بسا کارهای کوچکی که از نظر ما کوچک است، اما ثواب های فراوانی در آن است
✅ کسانی که عادت به نماز شب ندارند، از همین شیوه در ماه مبارک استفاده کنند ، ان شالله کم کم حال خواندن کامل نماز شب هم پیدا می کنند.
👌 ان شالله تلاش کنیم در این ماه ، عادت به نماز شب خواندن پیدا کنیم، حتی یک رکعت نشسته
@ma_va_o
🌷🌷🌷🌷🌷
نماز توبه در روز اخر ماه مبارک شعبان
نمازی بافضیلت از رسول خدا صلی الله علیه وآله هر کس آن را بجا آورد توبه اش مقبول وگناهش امرزیده شود ودشمنانش ازاو درروز قیامت راضی شودوباایمان بمیرد ودینش گرفته نشودوقبرش گشاده ونورانی گرددووالدینش از او راضی گردند ومغفرت شامل حال والدین او وفرزندانش گردد وتوسعه رزق پیدا کند وملک الموت بااو در وقت مردن مدارا کندوبه اسانی جان او بیرون شود.🥀🥀
کیفیت نماز توبه
همانندنماز یکشنبه ماه ذی القعده میباشد
ابتداغسل کندووضوبگیرد وچهاررکعت نماز گذارد در هر رکعت
یک مرتبه حمد
سه مرتبه قل هوالله
یک مرتبه سوره ناس
یک مرتبه سوره فلق
بعد از نماز هفتاد مرتبه استغرالله ربی واتوب الیه وبعداز استغفاربگوید
لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم یاعزیز یا غفاراغفرلی ذنوبی وذنوب جمیع المومنین والمومنات فانه لا یغفرالذنوب الا انت🥀🥀🥀🥀🥀
این نماز رو در گروه ها نشر کنید تا در ثواب آن شریک شوید التماس دعا
🌸🌸🌸🌸🌸
🤩بسم الله الرحمن الرحیم 🤩
(روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانههای هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتی شما را میخواهد، نه زحمت شما را! هدف این است که این روزها را تکمیل کنید؛ و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید؛ باشد که شکرگزاری کنید
بقره/۱۸۵
✨🍂صبحتون خدایی🍂 ✨
~
~~
~~
~~
~~` ۴شنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۰🌼 ۱ رمضان ۱۴۴۲🌙 ۱۴ آوریل۲۰۲۱🌻 #ذکر_روز یا حی یا قیوم ۱۰۰مرتبه 🦋 التماس دعا 🌹
گرچه من سرباز هیچ و
ساده ام...
سرخوشم #مهدی
بود فرمانده ام...
گرچه شد
فرمانده ام غایب
ولی...
دلخوشم بر نایبش #سید_علی...
#شهادت_آرزوی_دل_بی_قرارم💔