#داستانڪ
┄┅═✾💖✾═┅┄
💟شیطان به حضرت یحیی گفت:میخواهم
تو را نصیحت کنم ! 🌺🍃
💟حضرت یحیی فرمود : من مـیل ندارم ولی
می خواهم بدانم طبقات مردم نزد شماچگونه
اند . 🌸🍃
🔅شیطان گفت :مردم ازنظر مابه سه دسته
تقسیم می شوند :....
✅۱) عده ای مانند شــما معـصومند ، از آنها
مایوسیم و می دانیم که نیرنگ ما در آنها اثر
نمی کند 🌼🍃
✅۲) دسته ای هم برعکس در پیش ماشبیه
توپی هستند ڪه به هــر طـرف می خواهیم
می گردانیم 🌺🍃
✅۳) دسته ای هم هستند که از دسـت انها
رنج می بریم ؛ زیرا فـریب می خورند ؛ ولی
سپس ازکرده خودپشیمان می شوند🌸
✅و استغفار می کنند و تمام زحمات ما را
به هدر می دهــند دفعه دیگر که نزدیکه که
موفق شویم ،؛ اما آنها دوباره به یاد خـــدا
میافتند و ازچنگال مافرار می کنند.🌺🍃
💟ماازچنین افرادی پیوسته رنج میبریم .
┄┅═✾💖✾═┅┄
https://eitaa.com/sajjadi313
#داستانڪ
┄┅═✾💖✾═┅┄
💟مردفقیرى بودکه همسرش ازماست کره
مىگرفت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر
مى فروخت،🌺🍃
💟آن زن کره هارا به صورت توپ های یک
کیلویى درمی آورد. مردآنرا به یکى ازبقالى
های شهر مى فروخت🌸🍃
✅ و در مقابل مایحتاج خانه رامى خرید.
روزى مرد بقال به اندازه کره ها شڪ ڪرد
و تصمیم گرفت آنها را وزن کند.🌺🍃
✅هنـگامى ڪه آنها را وزن ڪرد، انــدازه
هـرڪره ۹۰۰ گرم بود.🌸🍃
✅او از مـردفقیرعصــبانى شد و روز بعد
به مـرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمىخرم،
تــو ڪـره را به عــنوان یڪ ڪیلو به مــن
میـفروختى در حالى ڪه وزن آن ۹۰۰ گرم
است.🌺🍃
✅ مرد فقیر ناراحت شد وسـرش را پایین
انداخت وگفت: ما ترازویی نداریم؛بنابراین
یک کیلو شکر ازشما خریدیم و آن یک کیلو
شکر شما را به عنوان وزنه قرار دادیم.🌸
🔰مرد بقال از شـرمندگی نمیدانست چـه
بگوید. یقین داشـته باشیم ڪه به انــدازه
خودمان برایمان اندازه گیری میشود🌺
┄┅═✾💖✾═┅┄
https://eitaa.com/sajjadi313