#مباهله
#فضائل_اهل_البیت (ع)
*.. فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ *..
[آل عمران/۶۱]
🔻بگو: بیایید فرزندانمان و فرزندانتان ، زنانمان و زنانتان و ما خویشتن خویش و شما خویشتن خویش را فرابخوانیم ، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
📖 در الصواعق المحرقه از جابربن عبدالله چنین نقل شده است:
هیئت نمایندگی نجران ، رئیس و مرئوس ، نزد رسول خدا (ص) آمدند و پیامبر ، آنان را به اسلام فراخواند.
گفتند: ما پیش از تو اسلام آوردیم.پیامبر فرمود: دروغ می گویید !! اگر بخواهید ، شما را به آنچه از اسلام بازتان می دارد آگاه می کنم ⁉️ گفتند: آگاهمان کن❗️
فرمود: عشق به #صلیب و شرب خمر و خوردن گوشت خوک.
سپس آنان را به #مباهله فراخواند و آنان وعده اش دادند که فردا صبح ، حاضر شوند.صبح فردا ، رسول خدا(ص) ، دست علی(ع) و فاطمه(س) و حسن و حسین (ع) را گرفت و #مسیحیان را به مباهله فراخواند ، اما آنان از آمدن سر باز زدند، و به پرداخت خراج رضایت دادند‼️
😱 #پیامبر فرمود: سوگند به آنکه مرا به حق فرستاد،اگر آمده بودند ، این بیابان آتش بار می شد.
👈آنگاه این آیه فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا.... نازل شد.
شعبی گوید:
أَبْنَاءَنَا،《حسن و حسین》(ع) است و نِسَاءَنَا،《فاطمه》(س) و أَنفُسَنَا،《علی بن ابی طالب》(ع) است.
📚برگستره کتاب و سنت ص ۲۵۱
📌 امام #عسکری(ع) حافظ دین الهی...
اهل #سامرا مبتلا به #خشکسالی شده بودند. #مسلمانان #نماز باران خوانده بودند؛ اما بارانی نیامد.
از آن طرف عدهای از #مسیحیان با #صلیب ✝️ بیرون رفته و برای طلب #باران مشغول عبادت و #دعا شدند. شخصی که جلوتر از بقیه ایستاده بود، همانطور که دست به دعا برداشته بود #ابرهای بارانزا شروع به باریدن کردند.
⛈🌧🌧
این حادثه موجب #تزلزل در اعتقاد گروهی سست عقیده شد، که نکند مسلمانان بر حق نیستند و نصارا بر حق هستند.
خلیفه #عباسی به فکر چاره افتاد، مشاورانش به او گفتند: چارهای جز این نیست که از امام حسن #عسکری(ع) کمک بخواهیم.
امام #عسکری(ع) به فرستادهای که از طرف خلیفه آمده بود فرمود:
اینها را وادار کنید که بار دیگر برای نماز باران بیرون روند. در آن حال حضرت کسی را #مأمور کرد که وقتی آن مرد نصارا که جلوتر از بقیه ایستاده دست به دعا برداشت، قطعه #استخوانی در بین انگشتانش دارد، آن را از او بگیر و بگو حالا دعا کن!
مرد نصارا مقاومت کرد، ولی بالاخره استخوان را از بین انگشتانش کشیدند.
سپس هرچه دعا کردند سودی نبخشید.
وقتی از حضرت ماجرا را پرسیدند، فرمود:
این تکهای از #استخوان یکی از #پیامبران است که از گور وی بیرون آوردهاند و وقتی #خدا را به استخوان آن پیامبر #قسم میدهند بارانی از #لطف_الهی نازل میشود.
و اینگونه شبهه آن سست عقیدگان برطرف شد.
📚ابن شعبه حرانی، تحف العقول.
📚طبرسی، احتجاج.