eitaa logo
حقیقت ناب
1.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
4.7هزار ویدیو
440 فایل
سوالات دینی خود در جنبه های مختلف دینی. یافتن پاسخ سوالات فقهی طبق نظرمراجع تقلید، انتقادات و پیشنهادات سازنده ی خود در مورد مطالب کانال، ومطالب زیبا و آموزنده تان، با آیدی زیر👇 @Sajadi82 درارتباط باشید.
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 نگاشت 24: نکته های تفسیری آیه 27 سوره نباء 🌷🌷🌷 إِنَّهُمْ‌ کَانُوا لاَ يَرْجُونَ‌ حِسَاباً چرا که آنها هیچ امیدی به حساب نداشتند، ☑️ ۱ - قیامت، صحنه حسابرسى انسان ها است. (إنّهم کانوا لایرجون حسابًا) ☑️ ۲ - طغیان گران دوزخى، حسابرسى قیامت را انکار کرده و احتمال حقانیت آن را نیز مردود مى دانستند. (إنّهم کانوا لایرجون حسابًا) نفى «امید»، بیانگر این است که انکار قیامت از سوى دوزخیان، به حدى شدید بود که آنان احتمال آن را نیز نمى دادند و حتى اندک امیدى به آن نداشتند. ☑️ ۳ - احتمال تحقّق قیامت، کافى در ایجاد زمینه پرهیز از طغیان گرى در برابر خداوند (للطّ-غین ... إنّهم کانوا لایرجون حسابًا) ▪️ جمله «کانوا لایرجون...»، دلالت دارد که طغیان گران به جهت این که حتى احتمال محاسبه اعمال را نیز منتفى مى دانستند، به طغیان گرى روى آورده و به عذاب آن گرفتار شدند. مفهوم این جمله آن است که براى پرهیز از طغیان و گناه، حتى احتمال قیامت نیز کافى است. ☑️ ۴ - محرومیت دوزخیان از هواى مطبوع و آب، عقوبتى مناسب با انکار معاد (لایذوقون فیها بردًا و لا شرابًا ... إنّهم کانوا لایرجون حسابًا) ▪️ کیفر دوزخیان در آیات پیشین، به دو صورت نفى و اثبات بیان شده است; آنان از هواى سرد و نوشیدنى، محروم اند(نفى) و به نوشیدن «حمیم» و «غسّاق» مجبور خواهند بود(اثبات). ▪️ «جزاء وفاقاً» آن را کیفرى مناسب با کردار آنان - که آن هم به صورت نفى و اثبات بوده - بیان کرده است; آنها معاد را باور نداشتند(نفى) و آیات خدا را تکذیب مى کردند(اثبات). آیه «جزاء وفاقاً» دلالت دارد که محرومیت، کیفرى مناسب با بى اعتقادى است و نوشیدن مایع داغ و چرکین، کیفر مناسب تکذیب است. ☑️ ۵ - انکار معاد و حسابرسى قیامت، عامل طغیان گرى و مایه گرفتارى به عذاب جهنم است. (للطّ-غین ... إنّهم کانوا لایرجون حسابًا) 🌹🌹🌹 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق)
💢 نگاشت 26: نکته های تفسیری آیه 29 سوره نباء 🌷🌷🌷 وَ کُلَ‌ شَيْ‌ءٍ أَحْصَيْنَاهُ‌ کِتَاباً و [ما] همه چیز را [از خوبی و بدی آنان] برشمرده و در نامه اعمالشان ثبت کرده ایم. ▫️«أَحْصَیْنَاهُ»: آن را شمارش کرده‌ایم. آن را سرشماری نموده‌ایم.▫️ «کِتَاباً»: نگاشتن. نوشتن. نوشته. در اینجا مفعول مطلق و در معنی (إِحصاء) یعنی سرشماری کردن است. یا این که واژه کتاب به معنی مکتوب است و حال بشمار است. در این صورت معنی آیه چنین می‌گردد: ما همه چیزها را در حالی که ثبت و ضبط شده‌اند، شمارش کرده‌ایم. 🔅🔅🔅 ۱ - آمار تمامى موجودات هستى به طور دقیق در اختیار خداوند و احاطه علمى او است. (و کلّ شىء أحصینه) 🔘«احصاء» از «حصى» (ریگ) مشتق شده است; به این لحاظ که براى شمردن از ریگ استفاده مى شد (مفردات راغب). احصاى همه چیز، به معناى احاطه علمى خداوند به آنها است. ۲ - خداوند، همه چیز را به صورت نوشته و تحت حفاظت خویش، باقى نگه مى دارد. (و کلّ شىء أحصینه کتبًا) 🔘 «کتاباً»، (مانند «کتابة»)، مصدر «کتب» و حال یا مفعول مطلق است. در صورت اول به معناى «مکتوب» است و در صورت دوم «احصاءَ کتاب» (شمارشى به گونه نوشتن) بوده است. «نوشتن هر چیز» - به هر معنایى باشد - حاکى از نوعى بقاى آن است. ۳ - هیچ یک از کردار و پندارهاى انسان ها نابود نمى شود و در نامه عمل آنان باقى مى ماند. (و کلّ شىء أحصینه کتبا) «کلّ شىء» ممکن است جمع عرفى باشد; یعنى، هر چیزى که در ثواب و عقاب مؤثر است. به قرینه دو آیه قبل، باور نداشتن معاد و نیز تکذیب آیات الهى، از جمله آنها است. ۴ - مجازات هر کس در جهان آخرت، براساس کردارها و عقاید او است. (و کلّ شىء أحصینه کتبًا) 🔘بیان ثبت همه چیز - که مصداق یقینى آن به قرینه آیات پیشین، کردار و عقیده جهنمیان است - در واقع تهدیدى براى خطاکاران و هشدار به همه انسان ها است که افکار و رفتارشان، روزى بر آنان عرضه خواهد شد و ایشان کیفر آن را خواهند دید. ۵ - وجود نظم و حساب در موجودات جهان (و کلّ شىء أحصینه) ۶ - احاطه علمى خداوند به همه موجودات، پشتوانه دقیق بودن حسابرسى اعمال در قیامت (لایرجون حسابًا ... و کلّ شىء أحصینه کتبًا) ۷ - موجودات جهان، محدود و متناهى اند. (و کلّ شىء أحصینه کتبًا) امکان احاطه بر هر چیز و احصاى آن، نشان محدود بودن آن است. ۸ - مجازات الهى، در انتظار منکران معاد و تکذیب کنندگان آیات او است. (إنّهم کانوا ... و کلّ شىء أحصینه کتبًا) جمله «وکلّ شىء ...»، - پس از بیان انکار معاد و تکذیب آیات از سوى طغیانگران - تهدید آنان به مجازات در آخرت است. 🌹🌹🌹 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق)
💢 نگاشت 28: نکته های تفسیری آیه 31و32 سوره نباء 🌷🌷🌷 فَذُوقُوا فَلَنْ‌ نَزِيدَکُمْ‌ إِلاَّ عَذَاباً [در قیامت به آنان می گوییم:] پس بچشید که هرگز جز عذاب بر شما نیفزاییم. ▫️«ذُوقُوا»: بچشید. این جمله، جنبه تهدید و تحقیر دارد، و بیانگر خشم تکان‌دهنده ذوالجلال است. ▫️«فَلَن نَّزِیدَکُمْ إِلاّ عَذَاباً»: این آیه و آیه‌های بسیار دیگری بیان می‌دارند که دوزخیان همیشه بر عذابشان افزوده می‌گردد و شکنجه و دردشان فزونی می‌گیرد، و کمی و کاستی پیدا نمی‌کند. 🔅🔅🔅 إِنَ‌ لِلْمُتَّقِينَ‌ مَفَازاً بی تردید برای پرهیزکاران پیروزی و کامیابی است. ▪️ «مَفَازاً»: نجات و رستگاری از دوزخ. دستیابی به بهشت. مصدر میمی، و یا اسم مکان است و به معنی کامگاه. ☑️ ۱ - تقواپیشگان در آخرت، اهل بهشت، سعادتمند و رهیده از عذاب اند. (إنّ للمتّقین مفازًا) 🔹 «مفاز» (مانند «فوز» و «مفازة») مصدر و به معناى دستیابى به خیر و رهایى از شرّ است . هم چنین ممکن است اسم مکان و کنایه از بهشت نیز باشد که مکان رستگارى و سعادت است. آیات بعد - که بیان «مفازاً» است و از بوستان ها و دیگر لذت هاى بهشتى سخن مى گوید - این احتمال را تقویت مى کند. ☑️ ۲ - پرهیز از طغیان گرى، ترس از حسابرسى اعمال و پذیرش آیات الهى، مصداق تقواپیشگى است. (للطّ-غین ... إنّهم کانوا لایرجون حسابًا . و کذّبوا بایتنا ... إنّ للمتّقین مفازًا) ▪️ از تقابل بین متقین و طغیان گران، دانسته مى شود که منزّه بودن از صفات طغیان گران، تقواپیشگى است. ☑️ ۳ - بهشت، جایگاه خوشبختى و به دور از آزار و نوشیدنى هاى ناگوار و رنج گرما و تشنگى است. (لایذوقون فیها بردًا و لاشرابًا . إلاّ حمیمًا و غسّاقًا ... إنّ للمتّقین مفازًا) رهایى از شرّ - که جزئى از معناى «مفاز» است - ناظر به شرورى است که دامنگیر دوزخیان است و آیات پیشین، گوشه هایى از آن را بیان کرده است. 🌱🌱🌱 حَدَائِقَ‌ وَ أَعْنَاباً باغ هایی [سرسبز و خرم] و انواع انگورها 🔹 «حَدَآئِقَ»: جمع حَدِیقَة، باغها بدل است 🔹 «أَعْنَاباً»: جمع عِنَب، انگورها. رزها. ذکر آن به خاطر اهمّیّت ویژه‌ای است که دارد. ☑️ ۱ - تقواپیشگان در آخرت، برخوردار از چندین باغ و تاکستان بزرگ، با انگورى فراوان (حدائق و أعنبًا) ▪️ «حدیقة» (مفرد «حدائق») به باغى گفته مى شود که اطراف آن را برجستگى هاى طبیعى یا دست ساز احاطه کرده باشد (لسان العرب). کلمه «حدائق» بدل براى «مفازاً» و بیانگر این است که بوستان هاى متعدد، گوشه اى از جایگاه سعادت و خوشبختى متقین است. نکره آوردن «حدائق» و «أعناب»، براى بیان عظمت آنها است. ☑️ ۲ - بهشت، سراى ناز و نعمت، همراه با تأمین تمام نیازمندى ها براى تقواپیشگان (حدائق و أعنبًا) ▪️ تأمین انگور و باغ میوه - با آن که از نیازهاى ضرورى انسان نیستند - نشانگر آن است که بهشتیان در مرحله نیازهاى اولیه، کمبودى ندارند و باید از امور دیگرى - که به تجمّلات و تشریفات زندگى مربوط مى شود - سخن گفت. ☑️ ۳ - برخوردارى تقواپیشگان از باغ ها و میوه جات بهشت و موهبت هاى مادى جهان آخرت نمونه اى از سعادتمندى آنها است. (مفازًا . حدائق و أعنبًا) 🌹🌹🌹 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق)
💢 نگاشت 30: نکته های تفسیری آیه 33و34 سوره نباء وَ کَوَاعِبَ‌ أَتْرَاباً و دخترانی نو رسیده و هم سن ▪️ «کَوَاعِبَ»: جمع کاعِب، دختران نارپستان. دخترانی که تازه پستانهایشان برآمده است و از کعب، یعنی پاشنه پا بزرگتر نگشته است . ▪️ «أَتْرَاباً»: جمع تِرْب، همسال. همسنّ. ☑️ ۱ - تقواپیشگان در بهشت، بهره مند از حوریانى نورس و نار پستان (کواعب) «کاعب» (مفرد «کواعب») به زنى گفته مى شود که پستان هایش برجسته شده باشد. ☑️ ۲ - حوریان بهشتى، در زیبایى بر یکدیگر برترى ندارند. (أترابًا) ▪️ «أتراب»، جمع «ترب» بر وزن «مصر» است. کسانى که تولد هم زمان داشته باشند، «ترب» یکدیگرند و چون حوریان بهشتى تولد ندارند، مراد از «ترب» در مورد آنان، همسانى در شمایل و صفات جذاب است. ☑️ ۳ - تقواپیشگان، برخوردار از هم نشینى صمیمانه حوریان جوان در بهشت (أترابًا) 🔹 در «معجم مقاییس اللغة»، «تِرْب» با «خِدْن» (دوست و همراه) به یک معنا گرفته شده است. ☑️ ۴ - وجود لذت هاى جنسى در بهشت (و کواعب أترابًا) ☑️ ۵ - لذت هاى جنسى تقواپیشگان در بهشت، گوشه اى از سعادتمندى آنها است. (مفازًا ... و کواعب أترابًا) 🌱🌱🌱 وَ کَأْساً دِهَاقاً و جام هایی لبریز [از باده طهور] ▪️ «کَأْساً»: جام شراب ▪️ «دِهَاقاً»: لبریز. مالامال. پر. ☑️ ۱ - تقواپیشگان در بهشت، با جام لبریز از شراب پذیرایى خواهند شد. (و کاسًا دهاقًا) ▪️ «کأس» به جامى گفته مى شود که در آن «خمر» باشد. گاهى بر خود «خمر» نیز «کأس» اطلاق مى شود. «دهاق» که در دو معناى متضاد (با فشار پر کردن ظرف و یا خالى کردن آن) کاربرد دارد، در این آیه به معناى پرکردن به صورت فشرده و متراکم است . این کلمه گرچه مصدر است; ولى چون وصف «کأساً» مى باشد، به معناى اسم مفعول آن (لبالب و پر شده) است. ☑️ ۲ - مى گسارى بهشتیان و استفاده آنان از جام هاى شراب آماده، جلوه اى از خوشبختى آنان است. (إنّ للمتّقین مفازًا ... و کأسًا دهاقًا) ☑️ ۳ - جام هایى پیاپى از شراب ناب، وسیله پذیرایى از تقواپیشگان در بهشت (و کأسًا دهاقًا) 🔹 برخى گفته اند: «دهاقاً»; - از ریشه «دهق» (گره زدن پیاپى) به معناى رساندن پیاپى به نوشندگان است. برخى دیگر آن را به معناى خالص و صاف دانسته اند. ☑️ ۴ - آرمیدن متقین در سایه بوستان ها و مى گسارى آنان، در برابر محرومیت جهنمیان از خنکى و نوشیدنى، انعکاسى از تقابل آثار طغیان گرى و تقوا است. (لایذوقون فیها بردًا و لا شرابًا ... حدائق و أعنبًا ... و کأسًا دهاقًا) 🌹🌹🌹 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق)
💢 نگاشت 31: نکته های تفسیری آیه 35سوره نباء لاَ يَسْمَعُونَ‌ فِيهَا لَغْواً وَ لاَ کِذَّاباً در آنجا نه سخن بیهوده ای می شنوند و نه دروغ و تکذیبی. ▫️«لَغْواً»: سخنان پوچ و یاوه. «کِذَّاباً»: دروغ. دروغگو نامیدن و یکدیگر را تکذیب کردن مصدر باب تفعیل است . ☑️۱ - تقواپیشگان در بهشت، هیچ سخن یاوه، زشت و بى فایده اى نخواهند شنید. (لایسمعون فیها لغوًا) 🔘«لغو»; یعنى، بى فایده و آنچه قابل اعتنا نباشد (قاموس) و گاه سخنان زشت نیز «لغو» نامیده مى شود. (مفردات راغب). نشنیدن سخنان لغو، کنایه از نبود آن سخنان در بهشت است. ضمیر «فیها» به «مفازاً» برمى گردد; به این اعتبار که مراد از آن «جنّة» (بهشت) باشد. ☑️۲ - تقواپیشگان در دنیا، گرفتار سخنان زشت و یاوه سرایى هاى مخالفان (لایسمعون فیها لغوًا) 🔘مژده به نبود بعضى از زشتى ها در بهشت - با توجّه به بى شمار بودن آنچه بهشت عارى از آن است - بیانگر این مطلب است که بهشتیان در دنیا، با این امور ناخوشایند مواجه و از آن در رنج خواهند بود. ☑️۳ - لزوم پرهیز از گفتن سخن هاى یاوه و زشت (لایسمعون فیها لغوًا) توصیف بهشتیان به خصلت هاى نیک، ترغیب به کسب آن صفات در دنیا است. ☑️۴ - پرهیز از گوش دادن به سخنان یاوه و دروغین، حالتى پسندیده است. (لایسمعون فیها لغوًا) ☑️۵ - گفتار بهشتیان با یکدیگر، عارى از هرگونه سخن زشت و بیهوده است. (لایسمعون فیها لغوًا) ☑️۶ - بهشتیان، هرگز دروغ نمى گویند و یکدیگر را به دروغ گویى متهم نمى کنند. (و لا کذّابًا) ▫️ «کذّاباً» یا به معناى «کَذِباً» (دروغ) و یا مصدر باب تفعیل و به معناى تکذیب است (لسان العرب). بنابراین مفاد «و لا کذّاباً» این است که در بهشت، دروغ وجود ندارد یا این که کسى تکذیب گفتار خویش را از دیگران نمى شنود; زیرا همگان صداقت یکدیگر را باور دارند. ☑️۷ - نوشندگان شراب بهشتى، منزّه از زبان گشودن به هذیان و دروغ (و کأسًا دهاقًا . لایسمعون فیها لغوًا و لا کذّابًا) ▫️ ارتباط این آیه با آیه قبل، بیانگر این نکته است که شراب بهشتى، از نوع شراب هاى دنیا نیست که بر عقل انسان تأثیر منفى گذاشته، مایه هذیان گویى و لاف زدن گردد. ☑️۸ - تقواپیشگان در دنیا، مواجه با تکذیب گفته هاى خویش و در رنج از برخورد تکذیب گران (لایسمعون فیها ... کذّابًا) ☑️۹ - دروغ گویى و تکذیب گفتار تقواپیشگان، خصلت هایى ناروا و مذموم است. (و لا کذّابًا) پاکیزه خواندن فضاى بهشت از کذب و تکذیب، نشانگر منفور بودن آن در پیشگاه خداوند است. 🌹🌹🌹 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق)
💢 نگاشت 32: نکته های تفسیری آیه 36سوره نباء جَزَاءً مِنْ‌ رَبِّکَ‌ عَطَاءً حِسَاباً [این] پاداشی کافی و به اندازه از سوی پروردگار توست. ▪️ «جَزَآءً»: مفعول مطلق است.▪️ «عَطَآءً»: عطیّه و تفضّل الهی. بدل از (جَزَآءً) است. ▪️ «حِسَاباً»: کافی و وافی. بسنده. یعنی نعمتها و عطیّه‌های خداوندی آن اندازه به بهشتیان می‌رسد که خواهند گفت: ما را بس! مصدر است و در معنی اسم فاعل، یعنی مُحاسِب. بدین معنی که بهشتیان را به گفتن: (حَسْبُنَا) می‌کشاند. صفت (عَطَآءً) است. ۱ - بهشت و نعمت هاى آن، پاداش و مزد تقواپیشگى است. (إنّ للمتّقین ... جزاء) «جزاء» مفعول مطلق و تأکید کننده مفاد «إنّ للمتّقین مفازاً» است. ۲ - خداوند، به اقتضاى ربوبیت خویش، تقواپیشگان را از پاداش هاى اخروى بهره مند مى سازد. (جزاء من ربّک) ۳ - پیامبر(ص)، فراهم آورنده زمینه دستیابى تقواپیشگان به پاداش هاى آخرت (ربّک) خطاب به پیامبر(ص) در «ربّک»، گویاى آن است که آن حضرت در رسیدن متقین به بهشت و نعمت هاى آن، نقش اساسى داشته است. ۴ - بهره مند ساختن تقواپیشگان از پاداش هاى آخرت، جلوه تدبیر خداوند در ترفیع بخشیدن به مقام پیامبر(ص) است. (ربّک) «ربّ» مصدر و به معناى تربیت است و مجازاً در معناى «تربیت کننده» استعمال مى شود (مفردات راغب). تأکید بر واژه «ربّک»، گویاى آن است که اعطاى پاداش به متقین، در راستاى تربیت پیامبر(ص) و افزودن رشد آن حضرت است. ۵ - پاداش هاى بهشتیان، عطا و تفضّل خداوند است. (عطاء) «عطاء» اسم مصدر و به معناى پرداختن و نیز به معناى چیزى است که به دیگرى پرداخته مى شود. راغب در «مفردات» مى گوید: «این کلمه به جایزه و بخشش اختصاص یافته است». ۶ - پاداش اعمال بندگان، بر خداوند الزامى نیست. (جزاء ... عطاء) توصیف نعمت هاى اخروى به دو وصف «جزاء» - که در مقابل عمل است - و «عطاء» - که بدون توجّه به عمل داده مى شود - حاکى از آن است که خداوند آنچه را در آخرت، برابر اعمال انسان به او مى دهد، از روى تفضّل و احسان است; نه این که انسان استحقاق آن را داشته باشد. ۷ - نعمت هاى اعطایى خداوند به بهشتیان، تأمین کننده تمام خواسته هاى ایشان است. (حسابًا) «حساباً» اسم مصدر براى «إحساب» است و «أحسب»; یعنى، عطا را افزایش داد تا حدى که دریافت کننده گفت: «حسبى» ;یعنى، مرا کافى است (تاج العروس) و ممکن است «حساباً» مصدر و به معناى محاسبه کردن باشد. در هر صورت به دلیل صفت بودن آن براى «عطاء»، معناى مصدرى ندارد; بلکه به معناى «مُحْسَب» (کافى) و یا «محسوب» (شمرده شده) است. در برداشت یاد شده، معناى اول مورد نظر است. ۸ - پاداش و عطاهاى خداوند به بهشتیان، داراى نظم و حسابى خاص و مناسب با درجات تقواى آنان است. (إنّ للمتّقین ... عطاء حسابًا) چنانچه «حساب» به معناى اسم مفعول (محاسبه شده) باشد، مراد از جزاء حساب شده، جزائى است که با میزان اعمال تقواپیشگان مناسب باشد. 🌹🌹🌹 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) ┈┈••✾•✨⁦🌺⁩✨•✾••┈┈•~~~ 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤* 🌺کانال حقیقت ناب🌺🍃 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/sajadi43 ~~~•┈┈••✾•✨⁦🌺⁩✨•✾••┈┈•~~~
An-Nabaa - 01 ss.mp3
5.39M
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 تفسیرصوتی سوره نباء 📼 آیت الله جوادی آملی- جلسه اول ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹
تفسير سوره نبأ جلسه 1.docx
51.3K
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 تفسیرمتنی سوره نباء 📼 آیت الله جوادی آملی- جلسه اول ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹
تفسير سوره نبأ جلسه 1.pdf
856.1K
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 تفسیرمتنی سوره نباء 📼 آیت الله جوادی آملی- جلسه اول ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹
💢 نگاشت 33: نکته های تفسیری آیه 37سوره نباء رَبِ‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ وَ مَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمنِ‌ لاَ يَمْلِکُونَ‌ مِنْهُ‌ خِطَاباً همان پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست، آن مهربانی که هیچ کس را اختیار چون و چرای با او نیست. ▪️ «رَبِّ»: بدل از (رَبِّ) آیه پیشین است.▪️ «الرَّحْمنِ»: بسیار مهربان. صفت یا بدل (رَبِّ) است. ▪️ «لا یَمْلِکُونَ»: توان ندارند. نمی‌توانند. مرجع ضمیر فاعلی، اهل آسمانها و زمین و سراسر کائنات است. «مِنْهُ»: بیان (خِطَاباً) و بر آن مقدّم است و جنبه تأکید دارد. در معنی چنین است: لا یَمْلِکُونَ أَن یُخَاطِبُوهُ. «خِطَاباً»: مخاطب قرار دادن. زبان به سخن گشودن. گفتگو کردن. ۱ - خداوند، مالک و مدبّر آسمان ها و زمین و تمام موجودات بین آنها است. (ربّ السموت و الأرض و ما بینهما) ۲ - تدبیر امور انسان ها، در اختیار مالک و مدبّر جهان هستى است. (ربّک ... ربّ السموت و الأرض و ما بینهما) ۳ - جهان، داراى آسمان هاى متعدد است. (السموت) ۴ - وجود موجوداتى بین آسمان ها و زمین (و ما بینهما) ۵ - خداوند، داراى رحمتى گسترده بر انسان ها و تمام موجودات آسمان ها و زمین است. (ربّک ... ربّ السموت و الأرض و ما بینهما الرحمن) 🔹 «رحمان» صیغه مبالغه است و به قرینه «ربّک» و «ربّ السماوات»، مراد گسترش رحمت الهى بر تمام مشمولان ربوبیت او است. ۶ - پاداش رسانى به اهل تقوا در قیامت، اقتضاى تدبیر نظام هستى و لازمه ربوبیت خداوند بر جهان است. (جزاء من ربّک ... ربّ السموت و الأرض و ما بینهما) ۷ - «رحمان»، از اسامى و اوصاف خداوند است. (الرحمن) ۸ - نعمت هاى بهشت و پاداش تقواپیشگان در آن، جلوه رحمت گسترده خداوند است. (جزاء من ربّک ... الرحمن) ۹ - تدبیر امور آسمان ها و زمین و موجودات بین آنها از سوى خداوند، بر پایه رحمت و عطوفت است. (لایملکون منه خطابًا) توصیف «ربّ» به «رحمان»، حاکى از نقش رحمت در تدبیر نظام هستى است. ۱۰ - خداوند، تنها تصمیم گیرنده صحنه هاى آخرت و کیفر و پاداش مردم (لایملکون منه خطابًا) ۱۱ - ناتوانى همگان، از گفتوگوى خودسرانه با خداوند در قیامت (لایملکون منه خطابًا) ۱۲ - خداوند در امور جهان آخرت، به هیچ کس اختیار تصمیم گیرى و اظهار نظر نداده است. (لایملکون منه خطابًا) ۱۳ - ناتوانى همگان، از اعمال نظر و دخالت در تصمیم گیرى هاى جهان آخرت، برخاسته از فراگیر بودن ربوبیت خداوند و گستردگى رحمت او است. (ربّ السموت و الأرض و ما بینهما الرحمن لایملکون منه خطابًا) ۱۴ - خداوند، در تدبیر امور عالم و گستراندن رحمت خویش، به احدى از مخلوقات خود حق اعتراض نداده است. (ربّ السموت ... الرحمن لایملکون منه خطابًا) 🌴🌴🌴 قدر ار نشناسد دل و کاری نکند بس که از این حاصل ایام برد
💢 نگاشت 32: نکته های تفسیری آیه 38 سوره نباء يَوْمَ‌ يَقُومُ‌ الرُّوحُ‌ وَ الْمَلاَئِکَةُ صَفّاً لاَ يَتَکَلَّمُونَ‌ إِلاَّ مَنْ‌ أَذِنَ‌ لَهُ‌ الرَّحْمٰنُ‌ وَ قَالَ‌ صَوَاباً روزی که روح و فرشتگان در یک صف می ایستند و سخن نمی گویند مگر کسی که [خدای] رحمان به او اجازه دهد و سخن حق و درست گوید. 🔹 «یَوْمَ»: مفعولٌ‌فیه (لا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطَاباً) است.🔹 «الرُّوحُ»: جبرئیل . 🔹 «صَفّاً»: صف‌زدگان. حال است و به معنی مُصْطَفّینَ است. 🌱🌱🌱 ۱ - روح و فرشتگان الهى در قیامت، ایستاده و صف بسته در آماده باش کامل قرار مى گیرند. (یوم یقوم الروح و الملئکة صفّ-ًا) ▪️ «صفّاً» مصدر است و چون حال قرار گرفته، به معناى «صافّین» است. ایستادن و صف بستن، کنایه از مهیّا بودن براى انجام فرمان هاى الهى است. ۲ - روح، موجودى برتر از فرشتگان (یوم یقوم الروح و الملئکة) ▪️ تقدیم «روح» بر «ملائکه»، نشانه شرافت فزون تر او است. این کلمه در قرآن در مورد جبرئیل نیز به کار رفته است. در این آیه نیز چنانچه مراد، جبرئیل باشد، برترى مقام او بر دیگر ملائکه، استفاده مى شود. ۳ - روح و فرشتگان، کارگزاران رسیدگى به کیفر و پاداش بندگان در قیامت (یوم یقوم الروح و الملئکة صفّ-ًا) ▪️ صفّ بستن «روح» و «ملائکه»، حاکى از آمادگى آنان براى اجراى دستورات است. به قرینه آیات پیشین - که سخن از کیفر و پاداش بندگان بود - محدوده مأموریت آنان، رسیدگى به امور بهشتیان و دوزخیان است. ۴ - روح و ملائکه در قیامت از گفتن هر سخنى، جز با رخصت داشتن از خداوند ناتوان اند. (لایتکلّمون إلاّ من أذن له الرحمن) ۵ - هیچ کس در آخرت جز به اذن خداوند توان سخن گفتن ندارد. (لایتکلّمون إلاّ من أذن له الرحمن) ▪️ ضمیر فاعلى «لایتکلمون» اگر مخصوص روح و ملائکه باشد، دیگران به طریق اولى از سخن گفتن عاجزاند و اگر به فاعل «لایملکون منه خطاباً» نیز نظر داشته باشد، همه موجودات را به صراحت شامل مى شود. ۶ - شفاعت در قیامت، منوط به اذن خداوند است. (لایتکلّمون إلاّ من أذن له الرحمن) ▪️ سخن گفتن ملائکه در پیشگاه خداوند، به دلیل عصمت شان، از قبیل اعتراض به کارهاى او نیست. بنابراین مصداق بارز آن - به قرینه آیات مشابه این آیه - شفاعت است. ۷ - خداوند، داراى رحمت گسترده است. (الرحمن) ۸ - «رحمان»، از اسامى و اوصاف خداوند (الرحمن) ۹ - رخصت یافتن از جانب خداوند براى سخن گفتن در قیامت، نشانگر برخوردارى از رحمت گسترده او است. (من أذن له الرحمن) ۱۰ - ظهور سلطه کامل خداوند بر تمام موجودات، در قیامت (لایتکلّمون إلاّ من أذن له الرحمن) ۱۱ - قیامت، روز سلب اختیار از انسان (یوم ... لایتکلّمون إلاّ من أذن له الرحمن) ۱۲ - آنان که در قیامت، رخصت سخن گفتن یافته اند، سخنانى درست و به دور از هر گونه خطا خواهند گفت. (و قال صوابًا) ▪️ «قال» در «قال صواباً» به جاى مضارع آمده است تا بر یقینى بودن آن دلالت کند. جمله «قال صواباً»، یا حالیه است و یا مستأنفه اى که وضعیت پس از اذن را بیان مى کند. ۱۳ - خداوند در قیامت، جز به افراد حقیقت گو اذن سخن نخواهد داد. (و قال صوابًا) 🌷🌷🌷 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق)
💢 نگاشت 33: نکته های تفسیری آیه 39 سوره نباء ذلِکَ‌ الْيَوْمُ‌ الْحَقُ‌ فَمَنْ‌ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى‌ رَبِّهِ‌ مَآباً آن [روز] روز حق است، پس هرکه بخواهد راه بازگشتی به سوی پروردگارش برگزیند؛ 🔹 «ذلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ»: آن، روز راستینی است. آن روز، واقعیّت و حقیقت دارد. (ذلِکَ) مبتدا و (الْیَوْمُ) بدل، و (الْحَقُّ) خبر است. یا این که (الْیَوْمُ) خبر است و (الْحَقُّ) صفت آن است. 🔹 «مَآباً»: محلّ بازگشت. برگشتن. راه. با توجّه به معنی دوم، مفهوم آیه چنین می‌شود: پس هرکس که بخواهد می‌تواند به سوی پروردگارش راه در پیش گیرد. ۱ - روز قیامت، روزى عظیم و برپایى آن کارى حکیمانه است. (ذلک الیوم الحقّ) «ذلک» اشاره به دور است. به قرینه «عذاباً قریباً» - در آیه بعد - مراد از دورى قیامت، تأخیر زمانى آن نیست; بلکه بیانگر عظمت والا و فراتر از حد تصور آن است. «حقّ» به چیزى گفته مى شود که براساس حکمت پدید آمده باشد. ۲ - برپایى قیامت، حتمى و صحنه هاى آن، سراسر حق و منزّه از هر گونه باطل است. (ذلک الیوم الحقّ) ▪️ درباره «حقّ»، معانى گوناگونى گفته شده است از جمله این که این کلمه مصدر و به معناى لزوم و ثبوت است و نیز نقطه مقابل باطل را «حقّ» گویند (مصباح). هر گاه مصدرى صفت قرار گیرد، بر مبالغه دلالت دارد; بنابراین «روز حق»; یعنى، روزى سراسر حق. ۳ - انتخاب راه خدا و هدف قرار دادن قرب او، دعوت الهى از تمام مردم (فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مابًا) ▪️ تعبیر «إلى ربّه مأباً» - به قرینه «للطاغین مأباً» در آیات پیشین - دعوت به اعراض از فرجام طغیانگران (جهنم) و برگزیدن قرب خداوند به عنوان مقصد نهایى است. حرف «إلى» در «إلى ربّه» دلالت مى کند که مقصد نهایى، راهى است که سمت و جهت آن به سوى خداوند باشد. این تعبیر کنایه از قرب به خداوند است; نه وصول به آن ذات اقدس; زیرا در آن صورت به حرف «إلى» نیازى نبود. ۴ - توجّه به حقانیت قیامت، زمینه ساز جهت دادن تلاش ها و حرکت ها به سوى خداوند (فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مابًا) ▪️ «فاء» در «فمن شاء...» براى تفریع است. مفاد آیه شریفه این است که چون قیامت حق است، بنابراین باید مقصد را به گونه اى برگزید که به سوى خدا باشد. ۵ - انسان فرجام نیک یا بد را به خواست خود، انتخاب مى کند و بر آن مجبور نیست. (فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مابًا) ۶ - حرکت به سوى خداوند و دستیابى به مقام قرب او، براى تمام انسان ها امکان پذیر است. (فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مابًا) ۷ - توجّه به حاکمیت تدبیر خداوند بر نظام زندگانى انسان ها، وادار کننده انسان به قرار دادن خویش در راه قرب به خدا (فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مابًا) از واژه «ربّ» و جایگاه آن در مفاد آیه، برداشت یاد شده استفاده مى شود. 🌷🌷🌷 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق)
💢 نگاشت 34: نکته های تفسیری آیه 40سوره نباء إِنَّا أَنْذَرْنَاکُمْ‌ عَذَاباً قَرِيباً يَوْمَ‌ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ‌ يَدَاهُ‌ وَ يَقُولُ‌ الْکَافِرُ يَا لَيْتَنِي‌ کُنْتُ‌ تُرَاباً ما شما را از عذابی نزدیک هشدار دادیم، روزی که آدم آنچه را [از خیر و شر] پیش فرستاده است بنگرد و کافر گوید: ای کاش من خاک بودم [و موجودی مکلّف آفریده نمی شدم تا چنین روز سختی را ببینم!] 🔹 «یَوْمَ»: مفعولٌ‌فیه برای (عَذَاباً) است. «یَنظُرُ»: می‌نگرد. می‌بیند. «مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ»: 🔹 «یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَاباً»: کاش من خاک می‌بودم! یعنی شخص کافر از مشاهده این همه عذاب و هول و هراس، آرزو می‌کند که کاش از آغاز زاده نمی‌شدم و از مرحله خاک فراتر نمی‌رفتم! یا این که می‌گوید: ای کاش! بعد از آن که زادم و انسان شدم و مُردَم، هرگز پس از مردن و خاک شدن، زنده‌شدنی در میان نمی‌بود، و آن گونه که خودم در دنیا معتقد بودم که رستاخیزی در میان نیست، همچنان می‌بود! ۱ - خداوند، انسان ها را از عذاب سخت قیامت آگاه ساخته و آنان را از گرفتارى به آن برحذر داشته است. (إنّا أنذرنکم عذابًا قریبًا) نکره بودن «عذاباً»، بر عظمت و بزرگى آن دلالت دارد. ۲ - اخطارهاى الهى درباره عذاب، از میان برنده هرگونه عذر در ترک راه خدا (إنّا أنذرنکم عذابًا قریبًا) ▪️ جملاتى نظیر «إنّا أنذرناکم» - که پس از هشدار به عذاب گفته شود - خبر از تحقق انذار نیست; زیرا مخاطب به آن آگاه است; بلکه در مقام اظهار برائت و قطع عذر مخاطب است. ذکر این جمله پس از «من شاء اتّخذ...» - در آیه قبل - گویاى معذور نبودن کسى است که سیر زندگانى خود را، به سوى خدا قرار نمى دهد. ۳ - منکران قیامت، در آستانه سقوط در عذاب الهى و لبه پرتگاه آن (إنّا أنذرنکم عذابًا قریبًا) ۴ - عذاب آخرت، نزدیک، حتمى و تردیدناپذیر است. (عذابًا قریبًا) ▪️ چنانچه مراد از «قریباً» قرب زمانى عذاب باشد، حاکى از وقوع حتمى و تردید ناپذیرى آن خواهد بود; زیرا «زمان نزدیک» - به معناى حقیقى آن - بر زمان باقى مانده تا قیامت، صدق نمى کند. آرى از آن جا که باقى مانده عمر دنیا، در مقایسه با گذشته آن اندک است; مى توان گفت زمان چندانى به عذاب قیامت باقى نمانده است. ۵ - توجّه دادن کافران به کمبود فرصت، از راه کارهاى مبارزه قرآن با کفر (إنّا أنذرنکم عذابًا قریبًا) جمله «یقول الکافر...» - در ذیل آیه - گویاى آن است که روى خطاب در «أنذرناکم»، با کافران است. ۶ - بشارت و انذار در کنار یکدیگر، از شیوه هاى قرآن در دعوت به تقوا و مبارزه با کفر (إنّ للمتّقین مفازًا ... إنّا أنذرنکم عذابًا قریبًا) ۷ - کردار انسان - نیک یا بد - اندوخته ها و پیش فرستاده هایى است که در قیامت اثر مى بخشد. ▪️ (ما قدّمت یداه) مراد از کلمه «یداه» (دو دست او) - به نحو مجاز - تمام اعضا و ابزارى است که انسان اعمال خود را با آن انجام مى دهد. ۸ - دنیا، فرصتى مناسب براى تهیه نیازمندى هاى آخرت و پیش فرستادن آن (ما قدّمت یداه) ۹ - قیامت، روز تجسم اعمال و ظهور دست مایه ها و تلاش هاى انسان (یوم ینظر المرء ما قدّمت یداه) ۱۰ - انسان، خود ناظر دسترنج خویش در قیامت (یوم ینظر المرء ما قدّمت یداه) ۱۱ - سرنوشت اخروى هر کس، به دست خود او رقم مى خورد. (یوم ینظر المرء ما قدّمت یداه) ۱۲ - اعتقاد به مواجه شدن با کردار خویش در قیامت، زمینه ساز پذیرش انذارهاى خداوند و بیمناکى از عذاب قیامت (إنّا أنذرنکم عذابًا قریبًا یوم ینظر المرء ما قدّمت یداه) ۱۳ - کافران در قیامت با مشاهده کردار خویش، عذاب خود را حتمى خواهند دانست. (عذابًا قریبًا یوم ینظر المرء ما قدّمت یداه و یقول الکافر یلیتنى کنت تربًا) از آن جایى که کافران با نگاه به اعمال خویش، آرزوى خاک بودن مى کنند; مى توان پى برد که آنان، گرفتارى به عذاب را بر خود قطعى دیده اند. ۱۴ - کیفرهاى کافران در آخرت، بر پایه کردار آنان در دنیا است. (ما قدّمت یداه و یقول الکافر یلیتنى کنت تربًا) ۱۵ - آفریده شدن به صورت خاک و محرومیت از شعور و تکلیف از آغاز پیدایش، آرزوى کافران در قیامت (و یقول الکافر یلیتنى کنت تربًا) ۱۶ - کافران در قیامت، به پستى خود و شرافت خاک بر آنان، پى خواهند برد. (و یقول الکافر یلیتنى کنت تربًا) ۱۷ - کافران در قیامت، حیات اخروى را سرآغاز سختى ها دیده و باقى ماندن به صورت خاک را آرزو خواهند کرد. ▪️ (یلیتنى کنت تربًا) آرزوى خاک بودن، ممکن است به این معنا باشد که کاش دوباره زنده نشده بودم و به همان حالت پس از مرگ - که خاک شده بودم - باقى مى ماندم. ⏪ پایان تفسیر پیام واره و نکته ای سوره مبارکه نباء 🌷🌷🌷 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق)
An-Nabaa - 02 ss.mp3
5.81M
🔅🔅🔅 💢 تفسیرصوتی سوره نباء 📼 آیت الله جوادی آملی- جلسه دوم ⏪ فرازی از متن درس: تمام اين صنايع و هنرها از همان طبيعت پيدا شده؛ اين خوانندگي از همان صداي خوب و بلبل و امثال ذلک پيدا شده، اصلاً موسيقي از آنجا پيدا شده، مشاطه‌گري از چهره زيباي يوسف‌ها پيدا شده هر چه که در جهان صنعت است بَدلي است، اصلش از طبيعت گرفته شده است. بشر يک کار ابتکاري نداشت و ندارد آنچه که در مدرسه هستي مي‌بيند بدل آن را به عنوان هنر دارد تحويل مي‌دهد چيزي در جهان از خود بشر به عنوان ابتکار، شدني نبود و نيست همه‌اش از مدرسه طبيعت و هستي مي‌گيرند.... ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹
تفسیر سوره نباء جلسه 2.pdf
963.3K
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 تفسیرمتنی سوره نباء 📼 آیت الله جوادی آملی- جلسه دوم ⏪ فرازی از متن درس: تمام اين صنايع و هنرها از همان طبيعت پيدا شده؛ اين خوانندگي از همان صداي خوب و بلبل و امثال ذلک پيدا شده، اصلاً موسيقي از آنجا پيدا شده، مشاطه‌گري از چهره زيباي يوسف‌ها پيدا شده هر چه که در جهان صنعت است بَدلي است، اصلش از طبيعت گرفته شده است. بشر يک کار ابتکاري نداشت و ندارد آنچه که در مدرسه هستي مي‌بيند بدل آن را به عنوان هنر دارد تحويل مي‌دهد چيزي در جهان از خود بشر به عنوان ابتکار، شدني نبود و نيست همه‌اش از مدرسه طبيعت و هستي مي‌گيرند.... ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹
An-Nabaa - 03 ss.mp3
6.33M
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 تفسیرصوتی سوره نباء 📼 آیت الله جوادی آملی- جلسه سوم ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹
تفسير سوره نبأ جلسه 3.docx
47.8K
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 تفسیرمتنی سوره نباء 📼 آیت الله جوادی آملی- جلسه سوم ⏪ فرازی از متن درس: نفرمود هر کس کار خير بکند ما به او پاداش مي‎دهيم فرمود: ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ﴾ وقتي مي‎آيد دستش بايد پر باشد مگر نمي‎خواهد روز حساب بيايد محاسبه بکند؟ اگر چهار تا کار خير کرد و همه را به هَم زد دستش خالي است. «من فَعَلَ» معيار نيست «من جاَءَ» مهم است دست آدم بايد پر باشد. اگر ـ خداي ناکرده ـ چهار تا کار خير کرد چهار تا هم منّت گذاشت با ريا بود ﴿وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِر﴾؛در روايات ما هست، ائمه فرموند کار خيري که کرديد لله نگويد. يک وقت است کار خير ديگران را آدم مي‎گويد، تشويق ديگران، شهدا، جانبازان، آن سرجايش محفوظ است؛ اما کسي کار خير خودش را مدام بگويد و بگويد، ائمه فرمودند اينکه شما يک برگ گلي را از بوستان گرفتيد و مدام به آن دست مي‎زنيد هر باري که گفتيد مثل اينکه يکبار دست به آن زديد اين پژمرده مي‎شود نمي‎ماند. کار خيري که کرديد بگذاريد بماند ـ خداي ناکرده ـ اگر ريا باشد و مانند آن باشد هيچ؛ فرمود باطل نکنيد ﴿لاَ تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَ الأذَي﴾؛ اگر کسي کار خير کرد، يک؛ و نگه داشت، دو؛ وقتي وارد محکمه خدا مي‎شود دستش پر باشد ﴿مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها﴾ اينها را هم ذکر فرمود. ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹
An-Nabaa - 04 ss.mp3
5.79M
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 تفسیرصوتی سوره نباء 📼 آیت الله جوادی آملی- جلسه چهارم ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹
تفسير سوره نبأ جلسه 4.docx
41.7K
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 تفسیرمتنی سوره نباء 📼 آیت الله جوادی آملی- جلسه چهارم ⏪ فرازی از متن درس: در روايات باب قيامت هم آمده است که ذات اقدس الهي با بعضي افراد گفتگو مي‎کند سؤال و جواب مي‎کند آنها جواب مي‎دهند در حالي که کسي که کنارش نشسته است هيچ کدام از اين حرف‎ها را نمي‎شنود. قيامت يک وجود اجتماعي نيست، يک صحنه جمعي است نه اجتماعي، هر کسي مهمان سفره خودش است. ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹
An-Nabaa - 05 ss.mp3
4.92M
🔅🔅🔅 💢 تفسیرصوتی سوره نباء 📼 آیت الله جوادی آملی- جلسه پنجم ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹
تفسير سوره نبأ جلسه 5.docx
37.2K
🔅🔅🔅 💢 تفسیرمتنی سوره نباء 📼 آیت الله جوادی آملی- جلسه پنجم ⏪ فرازی از متن درس: و از امام صادق(سلام الله عليه) هم سؤال کردند که چطور ما هر وقت قرآن را مي‏خوانيم براي ما تازگي دارد خسته نمي‏شويم فرمود قرآن «يَجْرِي كَمَا تَجْرِي الشَّمْسُ وَ الْقَمرُ»؛ اين شد که شما در تمام مدت عمر که هر روز آفتاب را مي‏بينيد يک وقت بگوييد ما از آفتاب خسته شديم يا ماه را که شب مي‏بينيد بگوييد ما از ماه خسته شديم يعني چند سال است که در شب مي‏تابد يا آفتاب و شمس چند سال است که در روز مي‏تابد؛ اينها حيات‏بخش هستند عامل خستگي نيستند فرمود: «يَجْرِي كَمَا تَجْرِي الشَّمْسُ وَ الْقَمرُ». ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹
تفسير سوره نبأ جلسه 5.pdf
1.04M
🔅🔅🔅 💢 تفسیرمتنی سوره نباء 📼 آیت الله جوادی آملی- جلسه پنجم ⏪ فرازی از متن درس: و از امام صادق(سلام الله عليه) هم سؤال کردند که چطور ما هر وقت قرآن را مي‏خوانيم براي ما تازگي دارد خسته نمي‏شويم فرمود قرآن «يَجْرِي كَمَا تَجْرِي الشَّمْسُ وَ الْقَمرُ»؛ اين شد که شما در تمام مدت عمر که هر روز آفتاب را مي‏بينيد يک وقت بگوييد ما از آفتاب خسته شديم يا ماه را که شب مي‏بينيد بگوييد ما از ماه خسته شديم يعني چند سال است که در شب مي‏تابد يا آفتاب و شمس چند سال است که در روز مي‏تابد؛ اينها حيات‏بخش هستند عامل خستگي نيستند فرمود: «يَجْرِي كَمَا تَجْرِي الشَّمْسُ وَ الْقَمرُ». ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹
تفسير سوره نبأ جلسه 5.docx
37.2K
🔅🔅🔅 💢 تفسیرمتنی سوره نباء 📼 آیت الله جوادی آملی- جلسه پنجم ⏪ فرازی از متن درس: و از امام صادق(سلام الله عليه) هم سؤال کردند که چطور ما هر وقت قرآن را مي‏خوانيم براي ما تازگي دارد خسته نمي‏شويم فرمود قرآن «يَجْرِي كَمَا تَجْرِي الشَّمْسُ وَ الْقَمرُ»؛ اين شد که شما در تمام مدت عمر که هر روز آفتاب را مي‏بينيد يک وقت بگوييد ما از آفتاب خسته شديم يا ماه را که شب مي‏بينيد بگوييد ما از ماه خسته شديم يعني چند سال است که در شب مي‏تابد يا آفتاب و شمس چند سال است که در روز مي‏تابد؛ اينها حيات‏بخش هستند عامل خستگي نيستند فرمود: «يَجْرِي كَمَا تَجْرِي الشَّمْسُ وَ الْقَمرُ». ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹
An-Nabaa - 06 ss.mp3
4.83M
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 تفسیرصوتی سوره نباء 📼 آیت الله جوادی آملی- جلسه ششم ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹
درس تفسير سوره مبارکه نبأ ـ جلسه ۶.docx
29.8K
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 تفسیرمتنی سوره نباء 📼 آیت الله جوادی آملی- جلسه ششم ⏪ فرازی از متن درس: ☘️☘️☘️ 💢 نکته مهم: تلاش صادقانه از ما و توفیق و راهنمایی از خداوند_(نشر حقایق) 🌹🌹🌹