هو
🦚شعری از فیض کاشانی در مورد ولی الله المطلق سیدنا و مولاناالامام المهدی صلوات الله علیه در استقبال از حافظ شیرازی
الا یا ایها المَهدی مدامَ الوَصل ناوِلها/که در دوران هجرانت بسی افتاد مشکلها
صبا از نکهت کویت نسیمی سوی ما آورد/ز سوز شعله شوقت چه تاب افتاد در دلها
چو نور مهر تو تابید بر دلهای مشتاقان/ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محملها
دل بیبهره از مهرت حقیقت را کجا یابد/حق از آیینه رویت تجلی کرد بر دلها
به حق سجاده تزیین کن مهل محراب و منبر را/که دیوان فلک صورت از آن سازند محفلها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل/ز غرقاب فراق خود رهی بنما به ساحلها
اگر دانستمی کویت به سر میآمدم سویت/خوشا گر بودمی آگه ز راه و رسم منزلها
چو بینی حجت حق را به پایش جانفشان ای فیض/«مَتی ما تَلقِ مَن تَهوی، دَعِ الدُّنیا وَ أهمِلها»
#یاد_غریبترین_امام
#یاد_مهدیعج