🚩 وصیت نامه...
متن کامل وصیت نامه شهید بروجردی
بسمه تعالی
📜اين وصيتنامه را در حالي مينويسم كه فردايش عازم سنندج هستم با توجه به اين كه چندين بار در عمليات شركت كرده بودم و ضرورت نوشتن وصيتنامه را حس كرده بودم ولي هم فرصت نداشتم و هم اهميت نميدادم، ولي نميدانم چرا حس كردم كه صرفا اگر ننويسم، گناهي مرتكب شدهام، لذا بدينوسيله وصيتنامه خود را در مورد خانواده و برادران آشنا مينويسم.
🌷با توجه به اين كه حدودا شش سال است وارد مبارزات سياسي و نظامي شدهام و به همين خاطر نسبت به خانوادهام رسيدگي نكردهام، بخصوص - همسر و فرزندانم و از همين وضع هميشه احساس ناراحتي ميكردم و هيچ وقت هم نتوانستم خود را قانع كنم كه مسئوليت را رها كنم و بدينوسيله از همه آنها معذرت ميخواهم و طلب بخشش دارم از حقي كه به گردن من داشتهاند و نتوانستم اين حق را ادا كنم ولي اين اطمينان را به خانوادهام ميدهم كه هرگز از ذهن من خارج نشدهاند و فكر نكنند كه نسبت به آنها بيتفاوت بودهام، ولي مسئوليتهاي سنگينتر بود.
🌷در خواستي كه از همسرم دارم، اين است كه فرزندانم را خوب تربيت كند و آنها را نسبت به اسلام دلسوز بار آورد ... از مادرم درخواست بخشش دارم، زيرا از دست من ناراحتيها ديده و هيچوقت اين فرصت پيش نيامد كه بتوانم به ايشان رسيدگي لازم را بكنم و از كليه برادران و خواهران كه من را ميشناسند درخواست دارم كه براي من از خدا طلب بخشش كنند، شايد به خاطر حرمت دعاي مومنين خداوند از تقصيراتم بگذردو احساس ميكنم بار گناهان و خطاها بر دوشم سنگيني ميكند. بخصوص دعاي آن كساني كه پاسدارند و به جبهه ميروند و از كساني كه در جزئيات زندگي من بوده و با من برخورد داشتهاند درخواست دارم برادراني كه از من بد ديدهاند در گذرند و يا اگر كسي را سراغ دارند كه از من بد ديده نزدش بروند و از او رضايت بگيرند.
🌷و ديگر اين كه مقاومت را فراموش نكنند كه خداوند تبارك و تعالي بار سنگين انقلاب اسلامي را بر دوش ملت مسلمان ايران گذاشته است و ما را در آزمايش عظيم قرار داده است. اين را شهيدان بسياري بخصوص در اين چند سال اخير به در و ديوار ايران نوشتهاند و اگر مقاومتهاي آنها نباشد همانطور كه امام فرمودند، بيم آن ميرود كه زحمات شهدا به هدر رود و اگر چه آنها به سعادت رسيدند و اين ما هستيم كه آزمايش ميشويم و ديگر اين كه با تجربهاي كه ما از صدر اسلام داريم، كه به خاطر عدم آگاهي مسلمين درس عبرت باشد، با دقت، كلمات اين روح خدا را كه خط او خط رسول خداست دقت كنند.
🌷وجود امام امروز براي معيار است. راه او راه سعادت و انحراف از راهش خسران دنيا و آخرت است و من با تمام وجود اين اعتقاد را دارم كه شناخت و مبارزه با جريانهايي كه بين مسلمين سعي در به انحراف كشيدن انقلاب از خط اصيل و مكتبي آن را دارند به مراتب حساستر و سختتر از مبارزه با رژيم صدام و آمريكاست. وصيتم به برادران اين است كه سعي كنند توده مردم كه عاشق انقلاب هستند، از نظر اعتقادي و سياسي آماده كنند كه بتوانند كادرهاي صادق انقلاب را شناسايي كنند و عناصري كه جريانهاي انحرافي دارند، بشناسند كه شناخت مردم در تداوم انقلاب حياتي است .
🌷هر كس كه اين وصيتنامه را ميخواند، براي من طلب آمرزش كند، زيرا من از اين دنيا ناگاه با بار خالي مي روم. و بعد از من همسرم سرپرستي خانواده را به عهده دارد و حقوق و مقدار ارثي كه دارم،به او می رسد،
والسلام
محمد بروجردی
💠 @sajdeh63
فرمانـده
هنوز نخلهای کارون
طنین گامهای پر صلابت تو
و یارانت را به خاطــر دارند...
۲ خرداد سالروز شهادت
علمدار گمنام فتح خرمشهر
قائم مقام لشکر۲۷محمدرسول الله ﷺ
#سردارشهید_حاج_محمود_شهبازی
💠 @sajdeh63
سجده بر خاک
فرمانـده هنوز نخلهای کارون طنین گامهای پر صلابت تو و یارانت را به خاطــر دارند... ۲ خرداد سالروز
🚩 معرفی شهید...
در سال ۱۳۳۷ در خانواده ای مذهبی در شهر اصفهان دیده به جهان گشود ، او در دامان پدری زحمتکش و پارسا و مادری درد کشیده و پاکدامن ، با احساسات ناب مذهبی رشد و تربیت یافت. در سال ۱۳۵۶ درکنکور شرکت جسته و در رشته مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت پذیرفته می شود. پس از ورود به دانشگاه به ابعاد تازه ای از فعالیتهای انقلابے دست می زند و در روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، در تهران حضوری چشمگیر می یابد و دوشادوش مردم انقلابی در تسخیر پادگانها شرکت می جوید. در اسفند ماه ۱۳۵۷، به نهاد نوپای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوسته و در پادگان سعد آباد مشغول خدمت می شود. در سال ۱۳۵۹، برای ساماندهی و سازماندهی سپاه پاسداران شهر همدان به این شهر می رود و پس از چندی نیز به فرماندهی سپاه پاسداران همدان منصوب می شود. همزمان با شروع جنگ تحمیلی، راهی جبهه می شود، وی ابتدا به جبهه های غرب می رود و پس از تحکیم و تثبیت مواضع رزمندگان اسلام در آنجا، به جبهه جنوب عزیمت می کند. پیش از آغاز عملیات فتح المبین، به مسئوولیت معاونت تیپ ۲۷ محمد رسول الله(ص) برگزیده شده وبه هدایت نیروهای تحت امر تیپ مےپردازد و در تحقق اهداف عملیات و منهدم کردن نیروهای دشمن، نقش و سهم بسزایی ایفا می کند. پس از فراغ از عملیات فتح المبین تیپ ۲۷ را برای عملیاتی وسیع و بزرگتر تجهیز و آماده می کند، او برای اجرای عملیات بیت المقدس، نیروهای زبده تیپ را راهی محور اهواز خرمشهر کرده و با شروع رمز عملیات، به خطوط دشمن یورش مےبرد. سرانجام در روز دوم خرداد ماه ۱۳۶۱، در آستانہ فتح خرمشهر در عملیات بیت المقدس، براثر اصابت ترکش خمپاره، به فیض عظیم شهادت نایل آمد و به آسمانیان پیوست.
#سردارشهید_محمود_شهبازی
#قائم_مقام_لشکر۲۷محمدرسول_الله
#فاتحان_خرمشهر #سالروز_شهـادت
💠 @sajdeh63
در آن زمین که شهیدی
به خـــــون نغلتیده ست
بهار، لالهی سیراب بر نمیآید...
۲ خرداد ۱۳۶۱
غرب خرمشهــر
عکاس: محمدرضا شرف الدین
#شادی_ارواح_طیبه_شهدا_صلوات
💠 @sajdeh63
🚩 تلنگر...
كوچه ها را به نامشان كرديم كه هر گاه آدرس منزلمان را ميدهيم بدانيم از گذرگاه خون كدام شهيد است كه با آرامش به خانه می رسيم
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
نگهبان درب فرودگاه اهواز از ورود او به داخل ممانعت کرد، او بدون اهانت به نگهبان، برگشت و در آن گرمای سوزان حدود نیم ساعت روی جدول نشست. به من - مسؤل وقت فرودگاه- اطلاع دادند دم درب مهمان دارید. رفتم و با کمال تعجب شهید عباس بابایی را دیدم که راحت روی زمین نشسته. پس از سلام عرض کردم جناب بابایی چرا تو این گرما اینجا نشسته اید؟ خیلی آرام و متواضع پاسخ داد. این نگهبان بنده خدا گفت هواپیما روی باند است و شما نمی توانی وارد شوی. من هم منتظر ماندم تا مانع پرواز نشوم. در صورتی که شهید بابایی فرمانده معاون عملیات وقت نهاجا بودند. نه به نگهبان اهانت کرد و نه خواستار تنبیه او شد. بلکه از من خواست که نگهبان را مورد تشویق قرار دهم.
#سرلشکر_خلبان_شهید_عباس_بابایی
#مزارشهید_گلزار_شهدای_قزوین
💠 @sajdeh63
🚩 بخشی از وصیتنامه شهید...
آه، مرگ خونین من!
عزیز من! زیبای من! کجایی؟
مشتاق دیدارت هستم
وقتی بوسهٔ انفجارِ تو،
تمام وجود مرا در خود محو میکند،
دود میکند و میسوزاند
چقدر این لحظه را دوست دارم
آه... چقدر این منظره زیباست...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
💠 @sajdeh63
شنوندگان عزیز توجه فرمایید
شنوندگان عزیز توجه فرمایید
خرمشهر شهر خون آزاد شد
در ساعت ۲ بعدازظهر روز سوم خرداد ۱۳۶۱، پس از ۲۴ روز رزم بی امان، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم پر افتخار اللّه اکبر، بر فراز مسجد جامع و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز در آمد و رزمندگان اسلام در اولین اقدام پ، نماز شکر را در مسجد جامع خرمشهر اقامه کردند.
#خرمشهر_را_خدا_آزاد_کرد
💠 @sajdeh63
🚩 کلام رهبری...
هنوز هم خیلیها نمیدانند در فتح خرمشهر چه اتفاقی افتاد. در مورد فتح خرّمشهر، اغلب شما جوانها آن روز نبودید یا اگر هم بودید کودک بودید خیلی، کوچک بودید؛ روز فتح خرّمشهر حادثهی عظیمی بود. شاید هنوز چند ساعت از خبر نگذشته بود که بنده از [ساختمان] ریاست جمهوری میرفتم طرف بیت امام که خدمت امام (رضوانالله تعالی علیه) برسم. در این خیابان و سر راه، مردم غوغا کرده بودند؛ مثل یک راهپیمایی، مثل یک تظاهرات [بود]. ماشین ما را که میدیدند، میآمدند جلو تبریک میگفتند. در همهی کشور یک جشن عمومیِ خود جوش به وجود آمد؛ مسئله اینقدر مسئلهی مهمّی بود. البتّه مردم آن روز غالباً نمیدانستند چه اتّفاقی افتاده است که این فتح به وجود آمده. از آن فداکاریها، از آن ریزهکاریها، از آن تلاشهای عجیب و باورنکردنی، مردم اطّلاع نداشتند؛ امروز هم خیلیها اطّلاع ندارند.۹۵/۳/۳
#مقام_معظم_رهبری
#سالروز_فتح_خرمشهر
💠 @sajdeh63
🚩 محفل مناجات خوانی
ان شاءالله
پنج شنبه ۴ خرداد ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۷
حرم مطهر رضوی صحن قدس
💠 @sajdeh63
May 11
🚩 سنگر خاطره...
شهید حمید باكری به واسطه رشادتها و اراده و مقاومتی كه از خود و گردانش نشان داد، جزء اولین افرادی بود كه به خرمشهر وارد شد و سجده شكر را در مسجد جامع آن شهر به جا آورد...
🔸️آزادیخرمشهر
فرماندهان حاج احمد متوسلیان و شهید حمید باکری: سردار محمود عباسی فرمانده گردان شهید مطهری زنجان در عملیات بیتالمقدس: یک خرداد بود که دستور آمد تا مرحله چهارم را شروع کنیم و منتظر نیروی جدید نباشیم. منطقهای که به نیروهای زنجان واگذار شده بود، دژ بین جاده خرمشهر و دژ مرزی بود. منطقهای حساس که انبار گمرک خرمشهر در آن مسیر واقع شده بود. سمت چپ محور عملیاتی ما به جاده اهواز ـ خرمشهر وصل بود و سمت راستمان انبارها و نخلستانهای بالای خرمشهر بود. گردان ما اولین گردان بود که وارد دروازه خرمشهر شد. شهید حمید باکری و من و شهید حاجاحمد کاظمی(فرمانده لشکر) با هم بودیم. ما با یک موتور به خرمشهر نزدیک شدیم، میخواستیم ببینیم میتوانیم وارد شهر شویم، که از ساختمانهای مشرف تیراندازی کردند. به سمت راست که آمدیم دیدیم یک فرمانده عراقی با جیپ میآید که به کمک چند نفر دیگر او را اسیر کردیم. یک سرتیپ تمام عراقی بود، از او اطلاعاتی گرفتیم، گفت: تمام نیروهای عراقی در مدارس و سالنها جمع شدهاند و منتظرند شما بروید تا اسیر شوند، اینها که مقاومت میکنند بعثی هستند. آخرین مرحله عملیات به پایان رسید. اولین نیروهایی که وارد خرمشهر شدند، دو گردان از زنجان بودند. من و شهید حمید باکری اولین کسانی بودیم که وارد مسجد خرمشهر شدیم...
💠 @sajdeh63