🚩 آرمان و هدف ما در کلام حاج احمد:
« از خداوند توفیق همهٔ برادرها را میخواهم و آرزو میڪنم یڪ زمان دیگری هم برسد که با هم صحبت بڪنیم، موقعی ڪه ڪربلا را آزاد ڪرده باشیم. موقعی ڪه نجف را آزاد ڪرده باشیم. موقعی ڪه مدینه را، مڪه را و قدس عزیز را رها کرده باشیم. چرا که این اماڪن نمودار سه چهرهاند : کربلای ما و نجف ما در دست کافرین مدینه و مکه ما در دست منافقین و قدس عزیز ما در دست ظالمین یعنی سه چهرهای که ما با آنها در جنگیم »
🔻 ۱۱ خرداد ۱۳۶۱
انرژی اتمی ؛ دارخوین
مصاحبه #حاج_احمد_متوسلیان
فرمانده جاویدالاثر لشکر ۲۷ حضرت رسولﷺ با راوی دفتر سیاسی سپاه پاسداران
💠 @sajdeh63
۱۱ خرداد ۱۴۰۰
🚩 سنگر خاطره...
خرما گرفته بود دستش
به تڪ تڪ بچه ها تعارف میڪرد
گفتم: مرسی
گفت: چی گفتے؟!🙁
گفتم: مرسے
ایستاد و گفت: دیگه نگو مرسے...
بگو خدا پدر مادرتو بیامرزه
#حاج_احمد_متوسلیان🕊
💠 @sajdeh63
۱۲ مرداد ۱۴۰۰
🚩 سنگر خاطره...
خرما گرفته بود دستش
به تڪ تڪ بچه ها تعارف میڪرد
گفتم: مرسی
گفت: چی گفتے؟!🙁
گفتم: مرسے
ایستاد و گفت: دیگه نگو مرسے...
بگو خدا پدر مادرتو بیامرزه
#حاج_احمد_متوسلیان
💠 @sajdeh63
۲۴ بهمن ۱۴۰۰
🚩 سنگر خاطره...
خرما گرفته بود دستش
به تڪ تڪ بچه ها تعارف میڪرد
گفتم: مرسی
گفت: چی گفتے؟!🙁
گفتم: مرسے
ایستاد و گفت: دیگه نگو مرسے...
بگو خدا پدر مادرتو بیامرزه
#حاج_احمد_متوسلیان
💠 @sajdeh63
۲۸ خرداد ۱۴۰۱
🚩 سنگر خاطره...
خرما گرفته بود دستش
به تڪ تڪ بچه ها تعارف میڪرد
گفتم: مرسی
گفت: چی گفتے؟!🙁
گفتم: مرسے
ایستاد و گفت: دیگه نگو مرسے...
بگو خدا پدر مادرتو بیامرزه
#حاج_احمد_متوسلیان
💠 @sajdeh63
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
🚩 سنگر خاطره...
خرما گرفته بود دستش
به تڪ تڪ بچه ها تعارف میڪرد
گفتم: مرسی
گفت: چی گفتے؟!🙁
گفتم: مرسے
ایستاد و گفت: دیگه نگو مرسے...
بگو خدا پدر مادرتو بیامرزه
#حاج_احمد_متوسلیان
💠 @sajdeh63
۲۳ آذر ۱۴۰۱
🚩 سنگر خاطره...
خرما گرفته بود دستش
به تڪ تڪ بچه ها تعارف میڪرد
گفتم: مرسی
گفت: چی گفتے؟!🙁
گفتم: مرسے
ایستاد و گفت: دیگه نگو مرسے...
بگو خدا پدر مادرتو بیامرزه
#حاج_احمد_متوسلیان
💠 @sajdeh63
۱۸ دی ۱۴۰۱
🚩 سنگر خاطره...
خرما گرفته بود دستش
به تڪ تڪ بچه ها تعارف میڪرد
گفتم: مرسی
گفت: چی گفتے؟!🙁
گفتم: مرسے
ایستاد و گفت: دیگه نگو مرسے...
بگو خدا پدر مادرتو بیامرزه
#حاج_احمد_متوسلیان
💠 @sajdeh63
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲