🏴 سنگر خاطره...
شب عملیات آمد پای خاکریز کنار بقیه بچه ها مثل یک بسیجی ساده اسلحه دستش گرفت و جنگید. قرار بود نیروی کمکی بفرستند اما خبری نشد. علی برای بررسی موقعیت رفت جلو سر خاکریز یه لحظه بلند شد که تیر خورد به قلبش و افتاد زمین انگار تشنه اش بود ولی کسی آب همراهش نبود خودش سفارش کرده بود قمقمه هاتون را پر نکنید ما به دیدار کسی می رویم که تشنه لب شهید شده...📕 خط عاشقی ، ج۱
#سردار_شهید_علی_تجلایی
💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره...
شب عملیات آمد پای خاکریز کنار بقیه بچه ها مثل یک بسیجی ساده اسلحه دستش گرفت و جنگید. قرار بود نیروی کمکی بفرستند اما خبری نشد. علی برای بررسی موقعیت رفت جلو سر خاکریز یه لحظه بلند شد که تیر خورد به قلبش و افتاد زمین انگار تشنه اش بود ولی کسی آب همراهش نبود خودش سفارش کرده بود قمقمه هاتون را پر نکنید ما به دیدار کسی می رویم که تشنه لب شهید شده...📕 خط عاشقی ، ج۱
#سردار_شهید_علی_تجلایی
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
شب عملیات آمد پای خاکریز کنار بقیه بچه ها مثل یک بسیجی ساده اسلحه دستش گرفت و جنگید. قرار بود نیروی کمکی بفرستند اما خبری نشد. علی برای بررسی موقعیت رفت جلو سر خاکریز یه لحظه بلند شد که تیر خورد به قلبش و افتاد زمین انگار تشنه اش بود ولی کسی آب همراهش نبود خودش سفارش کرده بود قمقمه هاتون را پر نکنید ما به دیدار کسی می رویم که تشنه لب شهید شده...📕 خط عاشقی ، ج۱
#سردار_شهید_علی_تجلایی
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
شب عملیات آمد پای خاکریز کنار بقیه بچه ها مثل یک بسیجی ساده اسلحه دستش گرفت و جنگید. قرار بود نیروی کمکی بفرستند اما خبری نشد. علی برای بررسی موقعیت رفت جلو سر خاکریز یه لحظه بلند شد که تیر خورد به قلبش و افتاد زمین انگار تشنه اش بود ولی کسی آب همراهش نبود خودش سفارش کرده بود قمقمه هاتون را پر نکنید ما به دیدار کسی می رویم که تشنه لب شهید شده...
📕 خط عاشقی ، ج۱
#سردار_شهید_علی_تجلایی
💠 @sajdeh63