eitaa logo
سجده بر خاک
283 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
368 ویدیو
2 فایل
﷽ بیاد معلم شهید جواد مغفرتی با هدف نشر سیره شهدا و معارف اسلامی شادی ارواح مطهر شهدای عزیزمان صلوات ارتباط با مدیر : @ya_roghayeh63 💢 اینستاگرام 💢 https://www.instagram.com/seyed.morteza.bameshki63
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 ایستگاه خاطره... مادر بهش گفت: ابراهیم، سرما اذیتت نمے ڪنہ؟ گفت: نہ مادر، هوا خیلے سرد نیست. هوا خیلے سرد بود، ولے نمے خواست ما را توے خرج بیندازد. دلم نیامد؛... همان روز رفتم و یڪ ڪلاہ برایش خریدم. صبح فردا، ڪلاہ را سرش ڪشید و رفت. ظهر ڪہ برگشت، بدون ڪلاہ بود!! گفتم: ڪلاهت ڪو؟ گفت: اگر بگم، دعوام نمے ڪنے؟ گفتم: نہ مادر؛ مگہ چیڪارش ڪردے؟ گفت: یڪے از بچہ هاے مدرسہ مون با دمپایے میاد؛ امروز سرما خوردہ بود؛ دیدم ڪلاہ براے اون واجب ترہ. 🕊 💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره... مادر بهش گفت: ابراهیم، سرما اذیتت نمے ڪنہ؟ گفت: نہ مادر، هوا خیلے سرد نیست. هوا خیلے سرد بود، ولے نمے خواست ما را توے خرج بیندازد. دلم نیامد؛ همان روز رفتم و یڪ ڪلاہ برایش خریدم. صبح فردا، ڪلاہ را سرش ڪشید و رفت. ظهر ڪہ برگشت، بدون ڪلاہ بود!! گفتم: ڪلاهت ڪو؟ گفت: اگر بگم، دعوام نمے ڪنے؟ گفتم: نہ مادر؛ مگہ چیڪارش ڪردے؟ گفت: یڪے از بچہ هاے مدرسہ مون با دمپایے میاد؛ امروز سرما خوردہ بود؛ دیدم ڪلاہ براے اون واجب ترہ. 🕊 💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره... مادر بهش گفت: ابراهیم، سرما اذیتت نمے ڪنہ؟ گفت: نہ مادر، هوا خیلے سرد نیست. هوا خیلے سرد بود، ولے نمے خواست ما را توے خرج بیندازد. دلم نیامد؛... همان روز رفتم و یڪ ڪلاہ برایش خریدم. صبح فردا، ڪلاہ را سرش ڪشید و رفت. ظهر ڪہ برگشت، بدون ڪلاہ بود!! گفتم: ڪلاهت ڪو؟ گفت: اگر بگم، دعوام نمے ڪنے؟ گفتم: نہ مادر؛ مگہ چیڪارش ڪردے؟ گفت: یڪے از بچہ هاے مدرسہ مون با دمپایے میاد؛ امروز سرما خوردہ بود؛ دیدم ڪلاہ براے اون واجب ترہ. 🕊 💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره... مادر بهش گفت: ابراهیم، سرما اذیتت نمے ڪنہ؟ گفت: نہ مادر، هوا خیلے سرد نیست. هوا خیلے سرد بود، ولے نمے خواست ما را توے خرج بیندازد. دلم نیامد؛... همان روز رفتم و یڪ ڪلاہ برایش خریدم. صبح فردا، ڪلاہ را سرش ڪشید و رفت. ظهر ڪہ برگشت، بدون ڪلاہ بود!! گفتم: ڪلاهت ڪو؟ گفت: اگر بگم، دعوام نمے ڪنے؟ گفتم: نہ مادر؛ مگہ چیڪارش ڪردے؟ گفت: یڪے از بچہ هاے مدرسہ مون با دمپایے میاد؛ امروز سرما خوردہ بود؛ دیدم ڪلاہ براے اون واجب ترہ. 🕊 💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره... مادر بهش گفت: ابراهیم، سرما اذیتت نمے ڪنہ؟ گفت: نہ مادر، هوا خیلے سرد نیست. هوا خیلے سرد بود، ولے نمے خواست ما را توے خرج بیندازد. دلم نیامد؛... همان روز رفتم و یڪ ڪلاہ برایش خریدم. صبح فردا، ڪلاہ را سرش ڪشید و رفت. ظهر ڪہ برگشت، بدون ڪلاہ بود!! گفتم: ڪلاهت ڪو؟ گفت: اگر بگم، دعوام نمے ڪنے؟ گفتم: نہ مادر؛ مگہ چیڪارش ڪردے؟ گفت: یڪے از بچہ هاے مدرسہ مون با دمپایے میاد؛ امروز سرما خوردہ بود؛ دیدم ڪلاہ براے اون واجب ترہ. 🕊 💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره... مادر بهش گفت: ابراهیم، سرما اذیتت نمے ڪنہ؟ گفت: نہ مادر، هوا خیلے سرد نیست. هوا خیلے سرد بود، ولے نمے خواست ما را توے خرج بیندازد. دلم نیامد؛... همان روز رفتم و یڪ ڪلاہ برایش خریدم. صبح فردا، ڪلاہ را سرش ڪشید و رفت. ظهر ڪہ برگشت، بدون ڪلاہ بود!! گفتم: ڪلاهت ڪو؟ گفت: اگر بگم، دعوام نمے ڪنے؟ گفتم: نہ مادر؛ مگہ چیڪارش ڪردے؟ گفت: یڪے از بچہ هاے مدرسہ مون با دمپایے میاد؛ امروز سرما خوردہ بود؛ دیدم ڪلاہ براے اون واجب ترہ. 🕊 💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره... مادر بهش گفت: ابراهیم، سرما اذیتت نمے ڪنہ؟ گفت: نہ مادر، هوا خیلے سرد نیست. هوا خیلے سرد بود، ولے نمے خواست ما را توے خرج بیندازد. دلم نیامد؛... همان روز رفتم و یڪ ڪلاہ برایش خریدم. صبح فردا، ڪلاہ را سرش ڪشید و رفت. ظهر ڪہ برگشت، بدون ڪلاہ بود!! گفتم: ڪلاهت ڪو؟ گفت: اگر بگم، دعوام نمے ڪنے؟ گفتم: نہ مادر؛ مگہ چیڪارش ڪردے؟ گفت: یڪے از بچہ هاے مدرسہ مون با دمپایے میاد؛ امروز سرما خوردہ بود؛ دیدم ڪلاہ براے اون واجب ترہ. 🕊 💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره... مادر بهش گفت: ابراهیم، سرما اذیتت نمے ڪنہ؟ گفت: نہ مادر، هوا خیلے سرد نیست. هوا خیلے سرد بود، ولے نمے خواست ما را توے خرج بیندازد. دلم نیامد؛ همان روز رفتم و یڪ ڪلاہ برایش خریدم. صبح فردا، ڪلاہ را سرش ڪشید و رفت. ظهر ڪہ برگشت، بدون ڪلاہ بود!! گفتم: ڪلاهت ڪو؟ گفت: اگر بگم، دعوام نمے ڪنے؟ گفتم: نہ مادر؛ مگہ چیڪارش ڪردے؟ گفت: یڪے از بچہ هاے مدرسہ مون با دمپایے میاد؛ امروز سرما خوردہ بود؛ دیدم ڪلاہ براے اون واجب ترہ. 🕊 💠 @sajdeh63
🚩 سنگر خاطره... مادر بهش گفت: ابراهیم، سرما اذیتت نمے ڪنہ؟ گفت: نہ مادر، هوا خیلے سرد نیست. هوا خیلے سرد بود، ولے نمے خواست ما را توے خرج بیندازد. دلم نیامد؛... همان روز رفتم و یڪ ڪلاہ برایش خریدم. صبح فردا، ڪلاہ را سرش ڪشید و رفت. ظهر ڪہ برگشت، بدون ڪلاہ بود!! گفتم: ڪلاهت ڪو؟ گفت: اگر بگم، دعوام نمے ڪنے؟ گفتم: نہ مادر؛ مگہ چیڪارش ڪردے؟ گفت: یڪے از بچہ هاے مدرسہ مون با دمپایے میاد؛ امروز سرما خوردہ بود؛ دیدم ڪلاہ براے اون واجب ترہ. 💠 @sajdeh63
🚩 مادر بهش گفت: ابراهیم، سرما اذیتت نمی کنه؟ گفت: نه مادر، هوا خیلی سرد نیست. هوا خیلی سرد بود، ولی نمی خواست ما را توی خرج بیندازد. دلم نیامد؛ همان روز رفتم و یک کلاہ برایش خریدم. صبح فردا، کلاہ را سرش کشید و رفت. ظهر که برگشت، بدون کلاہ بود!! گفتم: کلاهت کو؟ گفت: اگر بگم، دعوام نمی کنی؟ گفتم: نه مادر؛ مگه چیکارش کردی؟ گفت: یکی از بچه های مدرسه مون با دمپایی میاد؛ امروز سرما خوردہ بود؛ دیدم کلاه برای اون واجب ترہ. 💠 @sajdeh63