این عکسِ زیباترین جوان ایران در سال ۱۳۳۸ است که بر روی جلد مجلات آن سال منتشر شد. سالها بعد و با آغاز جنگ، این جوانِ زیبا که دیگر مبارزی کارکشته شده بود، به عنوان فرمانده گروه چریکی فدائیاناسلام با ۷۰ ـ ۸۰ نفر از اهالی جنوب شهر که زیرپیراهنی و شلوار کُردی لباس رزمشان بود، به خرمشهر رفت. او نه تنها قدرت ابتکار عمل را در آبادان از دشمن گرفت، که خوابهای شوم او را برای تصرف کامل اهواز به کابوس بدل کرد.
#فرمانده_جنگهای_نامنظم
#شهید_سیدمجتبی_هاشمی
💠 @sajdeh63
🚩 #سنگر_خاطره
اوایل ازدواجمون بود. برای خرید با سید مجتبی رفتیم بازارچه. در بین راه با پدر و مادرِ آقاسید برخورد کردیم. سید مجتبی به محض اینکه پدر و مادرش رو دید، در نهایت تواضع و فروتنی خم شد، روی زمین زانو زد و پاهای والدینش رو بوسید. این صحنه برای من بسیار دیدنی بود. آقا سید با اون هیکلِ تنومند و قامت رشید در مقابل پدرو مادرش اینطور فروتن بود و احترام اونا رو تا حد بالایی نگه میداشت.
📚منبع: سالنامه یاران ناب ۱۳۹۳ به نقل از همسر شهید
#شهید_سیدمجتبی_هاشمی
💠 @sajdeh63