eitaa logo
امور ایثارگران وزارت نیرو
7.6هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
55 فایل
✨️رویدادهای ایثارگران"وزارت نیرو" 🔹️پیشنهادات و درخواست های خود را با اعلام شماره همراه ارسال و ما را درتحقق اهداف سازمانی یاری فرمایید✍️ ارتباط با ما @Niro_esar سامانه ساجون sajoon.ir پایگاه خبری ایثارگران وزارت نیرو news.sajoon.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 این کتاب شرحی است از روابط پر احساس و پر عاطفه جواد محمدی و خانواده اش. از ارتباط جواد محمدی و مادرش، از ارتباط جواد محمدی و همسرش. روایتی جدید که هر راوی از منظری شخصی و تازه قهرمانش را روایت می کند. همه این روایت ها به گونه ای درهم آمیخته شده اند که ضمن تکمیل همدیگر استقلال خودشان را هم حفظ می کنند. بریـــ✂️ــده_ی_کتـــــاب دلم می خواهد بابا بهم غذا بدهد. بابا وقتی بود، برایم لقمه می گرفت. خودم بلدم بخورم، ولی بابا لقمه می گرفت. خب دوست داشتم. به قول بابا دختر ها بابایی اند. بابا هم دوست داشت. لقمه هایش ماشین می شدند و می رفتند توی دهانم. انگار دهان من پارکینگ است. هواپیما می شدند. کشتی می شدند. سفینه آدم فضایی ها می شدند. هر چه می شدند دوست داشتند بروند توی شکم من. ✍ کتاب دخترها بابایی اند رو خوندم چه روایت پدر-دختری زیبایی داشت. فقط اونجایی که فاطمه، دختر شهید که منتظر پدرش بوده تب می‌کنه و گلوش از بغض ورم می‌کنه... چه دل بزرگی داشتی شهید جواد محمدی🥀 •┈┈••✾•◈◈•✾••┈┈• ‌‌‌‌☫ مرکز اطلاع رسانی امور ایثارگران وزارت نیرو ▫️کانال ایتا | ▫️ پایگاه خبری .
💞 این کتاب شرحی است از روابط پر احساس و پر عاطفه جواد محمدی و خانواده اش. از ارتباط جواد محمدی و مادرش، از ارتباط جواد محمدی و همسرش. روایتی جدید که هر راوی از منظری شخصی و تازه قهرمانش را روایت می کند. همه این روایت ها به گونه ای درهم آمیخته شده اند که ضمن تکمیل همدیگر استقلال خودشان را هم حفظ می کنند. بریـــ✂️ــده_ی_کتـــــاب دلم می خواهد بابا بهم غذا بدهد. بابا وقتی بود، برایم لقمه می گرفت. خودم بلدم بخورم، ولی بابا لقمه می گرفت. خب دوست داشتم. به قول بابا دختر ها بابایی اند. بابا هم دوست داشت. لقمه هایش ماشین می شدند و می رفتند توی دهانم. انگار دهان من پارکینگ است. هواپیما می شدند. کشتی می شدند. سفینه آدم فضایی ها می شدند. هر چه می شدند دوست داشتند بروند توی شکم من. ــــــــــــــــــــــ📚ــــــــــــــــ 🚩 همسنگر ☫ مرکز اطلاع رسانی امور ایثارگران وزارت نیرو ▫️کانال ایتا | ▫️ پایگاه خبری .
💞 این کتاب شرحی است از روابط پر احساس و پر عاطفه جواد محمدی و خانواده اش. از ارتباط جواد محمدی و مادرش، از ارتباط جواد محمدی و همسرش. روایتی جدید که هر راوی از منظری شخصی و تازه قهرمانش را روایت می کند. همه این روایت ها به گونه ای درهم آمیخته شده اند که ضمن تکمیل همدیگر استقلال خودشان را هم حفظ می کنند. بریـــ✂️ــده_ی_کتـــــاب دلم می خواهد بابا بهم غذا بدهد. بابا وقتی بود، برایم لقمه می گرفت. خودم بلدم بخورم، ولی بابا لقمه می گرفت. خب دوست داشتم. به قول بابا دختر ها بابایی اند. بابا هم دوست داشت. لقمه هایش ماشین می شدند و می رفتند توی دهانم. انگار دهان من پارکینگ است. هواپیما می شدند. کشتی می شدند. سفینه آدم فضایی ها می شدند. هر چه می شدند دوست داشتند بروند توی شکم من. ــــــــــــــــــــــ📚ــــــــــــــــ 🚩همسنگر مرکز اطلاع رسانی امور ایثارگران وزارت نیرو ┏━━━━━━━━━━━━━━ ☫ ┓ https://news.sajoon.ir/ https://eitaa.com/sajoon_ir ┗🕊━━━━━━━━━━━━━━┛
💞 این کتاب شرحی است از روابط پر احساس و پر عاطفه جواد محمدی و خانواده اش. از ارتباط جواد محمدی و مادرش، از ارتباط جواد محمدی و همسرش. روایتی جدید که هر راوی از منظری شخصی و تازه قهرمانش را روایت می کند. همه این روایت ها به گونه ای درهم آمیخته شده اند که ضمن تکمیل همدیگر استقلال خودشان را هم حفظ می کنند. بریـــ✂️ــده_ی_کتـــــاب دلم می خواهد بابا بهم غذا بدهد. بابا وقتی بود، برایم لقمه می گرفت. خودم بلدم بخورم، ولی بابا لقمه می گرفت. خب دوست داشتم. به قول بابا دختر ها بابایی اند. بابا هم دوست داشت. لقمه هایش ماشین می شدند و می رفتند توی دهانم. انگار دهان من پارکینگ است. هواپیما می شدند. کشتی می شدند. سفینه آدم فضایی ها می شدند. هر چه می شدند دوست داشتند بروند توی شکم من. ــــــــــــــــــــــ📚ــــــــــــــــ 🚩همسنگر مرکز اطلاع رسانی امور ایثارگران وزارت نیرو ┏━━━━━━━━━━━━━━ ☫ ┓ https://news.sajoon.ir/ https://eitaa.com/sajoon_ir ┗🕊━━━━━━━━━━━━━━┛