📚 #درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
💠 مادرانه ترین کتاب دفاع مقدس
🍂روایت زندگی مادر شهیدان خالقی پور؛
کتابی سرشار از روایتهای بارانی و آسمانی، روایتهای ناب مادرانه...
💌 برشی از کتاب:
دیگر مطمئن شدم چه به روزم آمده. خبری که چهل روز منتظر شنیدنش بودم، حالا داشت خفه ام می کرد. تنم از باد سرد پاییز سوزن سوزن می شد. در را بستم و داخل آمدم. خانه مان به نظرم خیلی خلوت آمد؛ سرد و خسته. سکوت مثل یک مار سیاه رویش چنبره زده بود. خودم را از پله ها بالا کشیدم. داغ خبر دلم را می چزاند. آرام نداشتم. دهانم خشک و تلخ شده بود. دوستم، خانم آقایی مهمانم بود. مبهوت نگاهم می کرد تا حرفی بزنم. زهرا و عزیز هم چشم به دهان من دوخته بودند. دلم نیامد چیزی بگویم. نمی توانستم بنشینم.
📖 درگاه این خانه بوسیدنی است
🖊️ به قلم: زینب عرفانیان
#درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
ــــــــــــــــــــــــ
🚩همسنگر
مرکز اطلاع رسانی امور ایثارگران وزارت نیرو
┏━━━━━━━━━━━━━━ ☫ ┓
https://sajoon.ir/
https://eitaa.com/sajoon_ir
┗🕊━━━━━━━━━━━━━━┛
📚 #درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
💠 مادرانه ترین کتاب دفاع مقدس
🍂روایت زندگی مادر شهیدان خالقی پور؛
کتابی سرشار از روایتهای بارانی و آسمانی، روایتهای ناب مادرانه...
💌 برشی از کتاب:
دیگر مطمئن شدم چه به روزم آمده. خبری که چهل روز منتظر شنیدنش بودم، حالا داشت خفه ام می کرد. تنم از باد سرد پاییز سوزن سوزن می شد. در را بستم و داخل آمدم. خانه مان به نظرم خیلی خلوت آمد؛ سرد و خسته. سکوت مثل یک مار سیاه رویش چنبره زده بود. خودم را از پله ها بالا کشیدم. داغ خبر دلم را می چزاند. آرام نداشتم. دهانم خشک و تلخ شده بود. دوستم، خانم آقایی مهمانم بود. مبهوت نگاهم می کرد تا حرفی بزنم. زهرا و عزیز هم چشم به دهان من دوخته بودند. دلم نیامد چیزی بگویم. نمی توانستم بنشینم.
📖 درگاه این خانه بوسیدنی است
🖊️ به قلم: زینب عرفانیان
#درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
ــــــــــــــــــــــــ
🚩همسنگر
مرکز اطلاع رسانی امور ایثارگران وزارت نیرو
┏━━━━━━━━━━━━━━ ☫ ┓
https://news.sajoon.ir/
https://eitaa.com/sajoon_ir
┗🕊━━━━━━━━━━━━━━┛
📚 #درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
💠 مادرانه ترین کتاب دفاع مقدس
🍂روایت زندگی مادر شهیدان خالقی پور؛
کتابی سرشار از روایتهای بارانی و آسمانی، روایتهای ناب مادرانه...
💌 برشی از کتاب:
دیگر مطمئن شدم چه به روزم آمده. خبری که چهل روز منتظر شنیدنش بودم، حالا داشت خفه ام می کرد. تنم از باد سرد پاییز سوزن سوزن می شد. در را بستم و داخل آمدم. خانه مان به نظرم خیلی خلوت آمد؛ سرد و خسته. سکوت مثل یک مار سیاه رویش چنبره زده بود. خودم را از پله ها بالا کشیدم. داغ خبر دلم را می چزاند. آرام نداشتم. دهانم خشک و تلخ شده بود. دوستم، خانم آقایی مهمانم بود. مبهوت نگاهم می کرد تا حرفی بزنم. زهرا و عزیز هم چشم به دهان من دوخته بودند. دلم نیامد چیزی بگویم. نمی توانستم بنشینم.
📖 درگاه این خانه بوسیدنی است
🖊️ به قلم: زینب عرفانیان
#درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
ــــــــــــــــــــــــ
🚩همسنگر
مرکز اطلاع رسانی امور ایثارگران وزارت نیرو
┏━━━━━━━━━━━━━━ ☫ ┓
https://news.sajoon.ir/
https://eitaa.com/sajoon_ir
┗🕊━━━━━━━━━━━━━━┛
📚 #درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
💠 مادرانه ترین کتاب دفاع مقدس
🍂روایت زندگی مادر شهیدان خالقی پور؛
کتابی سرشار از روایتهای بارانی و آسمانی، روایتهای ناب مادرانه...
💌 برشی از کتاب:
دیگر مطمئن شدم چه به روزم آمده. خبری که چهل روز منتظر شنیدنش بودم، حالا داشت خفه ام می کرد. تنم از باد سرد پاییز سوزن سوزن می شد. در را بستم و داخل آمدم. خانه مان به نظرم خیلی خلوت آمد؛ سرد و خسته. سکوت مثل یک مار سیاه رویش چنبره زده بود. خودم را از پله ها بالا کشیدم. داغ خبر دلم را می چزاند. آرام نداشتم. دهانم خشک و تلخ شده بود. دوستم، خانم آقایی مهمانم بود. مبهوت نگاهم می کرد تا حرفی بزنم. زهرا و عزیز هم چشم به دهان من دوخته بودند. دلم نیامد چیزی بگویم. نمی توانستم بنشینم.
📖 درگاه این خانه بوسیدنی است
🖊️ به قلم: زینب عرفانیان
#درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
ــــــــــــــــــــــــ
🚩همسنگر
مرکز اطلاع رسانی امور ایثارگران وزارت نیرو
┏━━━━━━━━━━━━━━ ☫ ┓
https://news.sajoon.ir/
https://eitaa.com/sajoon_ir
┗🕊━━━━━━━━━━━━━━┛
📖#ام_علا؛ روایت زندگی امالشهدا فخرالسادات طباطبایی مادر چهار شهید
📖#کاش_برگردی زندگینامه شهید مدافع حرم زکریا شیری به روایت مادر
📖#درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است خاطرات ناگفته فروع منهی مادر شهیدان خالقی پور
📖#خانم_کارکوب روایت زندگی مادر شهیدان کارکوب زاده
📖#آرام_جان داستان زندگی شهید حریم امنیت محمدحسین حدادیان به روایت مادر
📖#مادر_مبارزان؛ تحلیلی گذرا بر مبارزات هوشمند حضرت زهرا(س)
📖#مادر_آفتاب؛ برشهایی کوتاه از زندگی و زمانهی حضرت زهرا سلاماللهعلیها
📖#در_انتظار_پدر؛ مادرانههایی دربارۀ شهید محمدرضا تورجیزاده
📖#حاج_ابوالفضل؛ زندگینامه داستانی شهید حاج ابوالفضل شاطری به روایت مادر شهید
📖#عارف_۱۲ساله؛ عارفانۀ نوجوان شهید رضا پناهی بهروایت مادر
#وفات_حضرت_ام_البنین
#حضرت_ام_البنین
🚩همسنگر
مرکز اطلاع رسانی امور ایثارگران وزارت نیرو
┏━━━━━━━━━━━━━━ ☫ ┓
https://sajoon.ir/
https://eitaa.com/sajoon_ir
┗🕊━━━━━━━━━━━━━━┛
📚 #درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
💠 مادرانه ترین کتاب دفاع مقدس
🍂روایت زندگی مادر شهیدان خالقی پور؛
کتابی سرشار از روایتهای بارانی و آسمانی، روایتهای ناب مادرانه...
💌 برشی از کتاب:
دیگر مطمئن شدم چه به روزم آمده. خبری که چهل روز منتظر شنیدنش بودم، حالا داشت خفه ام می کرد. تنم از باد سرد پاییز سوزن سوزن می شد. در را بستم و داخل آمدم. خانه مان به نظرم خیلی خلوت آمد؛ سرد و خسته. سکوت مثل یک مار سیاه رویش چنبره زده بود. خودم را از پله ها بالا کشیدم. داغ خبر دلم را می چزاند. آرام نداشتم. دهانم خشک و تلخ شده بود. دوستم، خانم آقایی مهمانم بود. مبهوت نگاهم می کرد تا حرفی بزنم. زهرا و عزیز هم چشم به دهان من دوخته بودند. دلم نیامد چیزی بگویم. نمی توانستم بنشینم.
📖 درگاه این خانه بوسیدنی است
🖊️ به قلم: زینب عرفانیان
#درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است
ــــــــــــــــــــــــ
🚩همسنگر
مرکز اطلاع رسانی امور ایثارگران وزارت نیرو
┏━━━━━━━━━━━━━━ ☫ ┓
https://sajoon.ir/
https://eitaa.com/sajoon_ir
┗🕊━━━━━━━━━━━━━━┛