نماز یعنی زمان مناجات انسان با خدا بعد از یک دوره چند ساعته مبارزه سخت با هوای نفس. مثل اینکه ادم بعد از یک روز کاری سخت میشینه با پدرش یه دمنوش گرم و دلچسب مینوشه و لذت میبره😊 میگفت من چیکار کنم از نماز لذت ببرم؟ 🔸خب بنده خدا، لذت نماز رو فقط کسی میبره که در طول روز نبرد سنگینی با هوای نفسش داشته باشه ⭕️نه کسی که هرکاری دلش خواسته کرده!!! بگو امروز چقدر جنگیدی با نفست؟ به همون اندازه، نماز برات لذتبخش میشه...🌷

#استوری 🗝 یک شاه‌کلید برای تجربه‌ی حال خوب هنگام عبادت‌ ✨ @salahshouran313

#حرفهای_من_و_خدا ❤️ #دلنوشته سحر ۲۹ ✍میدانۍ؟ من عاشق شده ام ... و مرا هم، در عیدِ اهل عشق راه مۍ دهند. مۍ آیم، با تمام جان، صدایت مۍ ڪنم... اللّهم اهل الڪبریاء و العظمه... @salahshouran313

#اسماءالله 💫یا ناصِرَ کُلِّ مَخْذول ای یاریگر کسانی که بی یار و یاور مانده‌اند... شیوه بیشتر مردم این است که طرف قلدر را می گیرند طرف کسی که دور و برش شلوغ است؛ نه کسی که یکّه و تنها مانده... اما کسی هست که روش و‌ منش او فرق می کند... او می رود سراغ مظلوم، سراغ کسی که بی یاور است... عزیزم! مرا هم یاری کن تو که می دانی چقدر تنها هستم اصلا خودت گفته ای: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ» من هم فقیرم...فقیرِ دستگیری تو... پ.ن: (۱۵-فاطر @salahshouran313

حجت الاسلام والمسلمين علي صالح غفاري موضوع:11موردازمحورهاي مهم زندگي حضرت ام سلمه سلام الله عليها مكان تبليغ :حسينيه انقلاب جلسه 700 https://eitaa.com/eslam20

#مسافر_بهشت ❤️ شب جمعه بود. مصلّي از جمعيت موج مي زد. وقتي به مراسم دعاي كميل رسيدم صداي گرم وگيراي شهيد حجة الاسلام محمد شهاب از پشت بلندگو به گوش مي رسيد. گويا در آن سياهي شب به دنبال روشنايي مي گشتم تا عقده گشايي كنم. به نزديكش كه رسيدم جوان ها دور شمع وجودش حلقه زده بودند، مي خواستند با حضور در آن محفل، تعلقات را از تن بيرون كنند. نم نم اشك در سكوتي عارفانه مي در خشيد وزمزمه ي" يا غياث المستغيثين". جمعيت دست به سوي آسمان بلند و مداحي شهيد شهاب معنويت فضا را دو چندان كرده بود. عده اي سر به سجده، غرق در دعا وعده اي گويا اختيار از كف داده بودند و زار زار گريه مي كردند. يك باره از آن بين، فرياد"يابن الحسن!" يكي از برادران جانباز فضاي مجلس را شكافت. آقاي شهاب نام مبارك امام زمان عجّل الله تعالي فرجَه الشّريف را بر زبان جاري كرده بود و او با چشم دل حضور آقا را حس مي كرد. فريادي از سر شوق كشيد وبي هوش به سجده افتاد. زماني كه چشم باز كرد گفت: هاله اي از نور، مصلّي را احاطه كرد وهمه جا غرق نور شد. بعد وجود مقدس آقا نمايان شد كه در بينمان دعا مي خواند. آن شب باهمه ي سياهي اش حال وهواي ديگري داشت. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🖌@salahshouran313 ᯽────❁────᯽

حجت الاسلام والمسلمين علي صالح غفاري موضوع:13روايت درباره خوش اخلاقي جلسه 701 https://eitaa.com/eslam20