🍃
📖🍃
🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
قسمٺ #بیست_وچهار
دیگر نمیخواستم 🔥دنبال سعد🔥 آواره شوم..
که روی شانه سالمم تقلا میکردم بلکه بتوانم بنشینم..
و مقابل چشم همه با گریه به پای سعد افتادم
_فقط بذار امشب اینجا بمونیم، من میترسم بیام بیرون!
طوری معصومانه تمنا میکردم..
که قدم رفته به سمت در را پس کشید و با دست و پایی که گم کرده بود،خودش را بالای سرم رساند...
کنارم نشست و اشک چشمم قفل قلدری اش را شکسته بود..
که دست زیر سر و گردنم گرفت و کمکم کرد تا دوباره در بستر بخوابم و عاشقانه نجوا کرد..
_هرچی تو بخوای!
انگار میخواست در برابر قلب مرد غریبه ای که #نگرانم بود، تصاحب عشقم را به رخش بکشد..
که صدایش را بلندتر کرد تا همه بشنوند
_هیچکس به اندازه من نگرانت نیست! خودم مراقبتم عزیزم!
میفهمیدم دلواپسی های اهل این خانه به خصوص مصطفی عصبی اش کرده..
و من هم میخواستم ثابت کنم تنها عشق من سعد است..
که رو به همه از همسرم حمایت کردم
_ما فقط اومده بودیم سفر تا سعد سوریه رو به من نشون بده، نمیدونستیم اینجا چه خبره!
صدایم از شدت گریه شکسته شنیده میشد،.. مصطفی فهمیده بود به بهای عشقم خودزنی میکنم..
که نگاهش را #به_زمین کوبید..
و من با همین صدای شکسته میخواستم جانمان را نجات دهم که مظلومانه قسم خوردم
_بخدا فردا برمیگردیم ایران!
اشکهایم جگر سعد را آتش زده..
و حرفهایم بهانه دستش داده بود تا از مخصمه مصطفی فرار کند که با سرانگشتش اشکم را پاک کرد..
و رو به من به همه طعنه زد
_فقط بخاطر تو میمونم عزیزم!
سمیه از درماندگی ام...
ادامه دارد....
نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🍃
📖🍃
🍃
📖🍃
🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
قسمٺ #بیست_وپنج
سمیه از درماندگی ام به گریه افتاده..
و شوهرش خیالش راحت شده بود میهمانش خانه را ترک نمیکند..
که دوباره به پشتی تکیه زد،..
ولی مصطفی رگ دیوانگی 🔥را در نگاه سعد🔥 دیده بود که بی هیچ حرفی در خانه را از داخل قفل کرد،..
به سمت سعد چرخید..
و با خشمی که میخواست زیر پرده ای از صبر پنهان کند، حکم کرد
_امشب رو اینجا بمونید، فردا خودم میبرمتون دمشق که با پرواز برگردید تهران، چون مرز اردن دیگه امن نیست.
حرارت لحنش به حدی بود..
که صورت سعد از عصبانیت گُر گرفت و نمیخواست بازی بُرده را دوباره ببازد که با سکوت سنگینش تسلیم شد...
با نگاهم التماسش میکردم..
دیگر حرفی نزند و انگار این اشک ها #دل_سنگش را نرم کرده..
و دیگر قیداین قائله را زده بود که با چشمانش به رویم خندید و خیالم را راحت کرد
_دیگه همه چی تموم شد نازنین! از هیچی نترس! برمیگردیم تهران سر
خونه زندگیمون!
باورم نمیشد از زبان تند و تیزش چه میشنوم..
که میان گریه کودکانه خندیدم و او میخواست اینهمه دلهره را جبران کند که با مهربانی صورتم را نوازش کرد و مثل گذشته نازم را کشید
_خیلی اذیتت کردم عزیزدلم! اما دیگه نمیذارم از هیچی بترسی، برمیگردیم تهران!
از اینکه در برابر چشم همه برایم خاصه خرجی میکرد خجالت میکشیدم..
و او انگار دوباره عشقش را پیدا کرده بود که از چشمان خیسم دل نمیکَند و عاشقانه نگاهم میکرد...
دیگر ماجرا ختم به خیر شده و نفس میزبانان هم بالا آمده بود..
که برایمان شام آوردند..
ادامه دارد....
نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🍃
📖🍃
🍃
📖🍃
🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
قسمٺ #بیست_وشش
برایمان شام آوردند. و ما را در اتاق تنها گذاشتند تا استراحت کنیم...
از حجم مُسکّن هایی که در سِرُم ریخته بودند، چشمانم به سمت خواب خمیازه میکشید..
و هنوز خوابم نبرده بود که با کابوس خنجر، پلکم پاره میشد..
و شانه ام از شدت درد غش می رفت.
🔥سعد🔥 هم ظاهراً #ازترس اهل خانه خوابش نمیبرد، کنارم به دیوار تکیه زده و من دیگر میترسیدم چشمانم را ببندم..
که دوباره به گریه افتادم
_سعد من میترسم! تا چشمامو میبندم فکر میکنم یکی میخواد سرم رو ببره!
همانطور که سرش به دیوار بود،..
به سمتم صورت چرخاند و همچنان در خیال خودش بود که تنها نگاهم کرد و من دوباره ناله زدم
_چرا امشب تموم نمیشه؟
تازه شنید چه میگویم که به سمتم خم شد، دستم را بین انگشتانش گرفت و با نرمی لحنش برایم لالایی خواند
_آروم بخواب. عزیزم، من اینجا مراقبتم!
چشمانم در آغوش نگاه گرمش جا خوش کرد..
و دوباره پلکم خمار خواب شده بود و همچنان آهنگ صدایش را میشنیدم
_من تا صبح بالا سرت میشینم، تو بخواب نازنینم!
و از همین ترنم لطیفش خوابم برد تا هنگام سحر که صدایم زد...
هوا هنوز تاریک و روشن بود،..
مصطفی ماشین را در حیاط روشن کرده، سعد آماده رفتن شده و تنها منتظر من بود...
از خیال اینکه این مسیر به خانه مان در تهران ختم میشود، درد و ترس فراموشم شده
و برای فرار از جهنم درعا حتی تحمل ثانیه ها برایم سخت شده بود..
سمیه محکم در آغوشم کشید و زیر گوشم آیت الکرسی خواند،..
شوهرش ما را از زیر قرآن✨ رد کرد
و نگاه مصطفی هنوز روی 🔥صورت سعد🔥 سنگینی میکرد..
که ترجیح داد...
ادامه دارد....
.
نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🍃
📖🍃
🍃
📖🍃
🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
قسمٺ #بیست_وهفتم
ترجیح داد صندلی عقب ماشین پیش من بنشیند...
از حیاط خانه که خارج شدیم، مصطفی با همان لحن محکم شروع کرد
_ببخشید زود بیدارتون کردم، اکثر راههای منتهی به شهر داره بسته میشه، باید تا هوا روشن نشده بزنیم بیرون!
از طنین ترسناک کلماتش..
دوباره جام وحشت در جانم پیمانه شد
و سعد🔥 انگار نمیشنید مصطفی چه میگوید که #درحال_وهوای_خودش زیر گوشم زمزمه کرد
_نازنین! هر کاری کردم بهم اعتماد کن!
مات چشمانش شده و میدیدم..
دوباره از نگاهش شرارت🔥 میبارد که مصطفی از آیینه نگاهی به سعد کرد
و با صدایی گرفته ادامه داد
_دیشب از بیمارستان یه بسته «آنتی بیوتیک» گرفتم که تا تهران همراهتون باشه.
و همزمان از جیب پیراهن کِرِم رنگش یک بسته کپسول درآورد.و به سمت عقب گرفت....
سعد با اکراه بسته را از دستش کشید و او همچنان #نگران_ما بود که #برادرانه توضیح داد
_اگه بتونیم از شهر خارج بشیم، یک ساعت دیگه میرسیم دمشق. تلفنی چک کردم برا بعد از ظهر پرواز تهران جا داره.
و شاید هنوز نقش اشک هایم به دلش مانده بود..
و میخواست خیالم را تخت کند که لحنش مهربانتر شد
_من تو فرودگاه میمونم تا #شما سوار هواپیما بشید، به امید خدا همه چی به خیر میگذره!
زیر 🔥نگاه سرد و ساکت سعد،🔥پوزخندی پیدا بود و او میخواست در این لحظات آخر برای دردهای مانده بر دلم مرهمی باشد..
که با لحنی دلنشین ادامه داد
_خواهرم،ما هم مثل شوهرت #سُنی هستیم ظلمی که تو این شهر به شما شد، #ربطی_به_اهل_سنت_نداشت! این وهابیها حتی ما سُنیها رو هم #قبول ندارن...
و سعد دوست نداشت...
ادامه دارد....
.
نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🍃
📖🍃
*یک هفته قبل از وفات مرجع العارفین حضرت آیت الله بهجت رضوان الله تعالي عليه دور آقا نشسته بودند ؛*
*آقای بهجت فرمودند :*
*امسال برای من ، مشهد خانه اجاره نکنید من امسال حرم امام رضا نمیروم .*
*علی آقا ( پسر آقای بهجت ) گفت :*
*حاج آقا ما فرستادیم همان ساختمان سابق در کوچه باقری را اجاره کنند .*
*آقا فرمودند :*
*زنگ بزنید و بگویید برگردند ، من امسال مشهد نمی روم .*
*علی آقا از جا بلند شد و موضوع را به مادرش گفت ؛ مادرش گفت :*
*آشیخ محمد تقی چی گفتید ؟*
*آقای بهجت فرمود :*
*سر و صدا نکنید ، من این هفته یکشنبه ساعت پنج بعدازظهر می میرم ؛ عمرم دیگه تمام شده .*
*یک ربع مانده به ساعت پنج بیهوش شدند ؛ علی آقا ایشان را گذاشت داخل ماشین تا به دکتر ببرند ، یک لحظه آقا چشمانشان را باز کردند و آرام گفتند :*
*نبرید ! نبرید !*
*سر چهار راه بعدی که رسید*
*آقا بلند شدند و دستشان را روی سینه گذاشتند و گفتند :*
*" السلام علیک یا صاحب الزمان "*
*و دقیقاً راس ساعت پنج از دنیا رفتند.*
آقا این یک هفته آخر عمرشان را شبها تا صبح بیدار بودند ، یک لحظه نخوابیدند ؛ روزها که برایشان غذا می آوردند یک لقمه می خورد و می گفت :
*" بسم الله و بالله و الیک اعود " خدایا به سوی تو میام .*
خانم شان میگفت : آقا یک حال دیگری داشتند ، قرآن می خواند و گریه می کرد و می گفت :
خدایا خیلی قرآن را دوست دارم ، روز قیامت هم برام قرآن میاری ؟ بعد فرمود برام گریه نکنید .
آقا صبح دوشنبه می آمدند حرم حضرت معصومه (س).
علی آقا میگوید :
صبح دوشنبه بعد از زیارت قبر آیات عظام ،
آقا دست من را گرفتند و گفتند :
پسرم من را اینجا دفن می کنند .
من این مطلب را جایی نقل نکردم .
صبح روز دفن ، هنگامی که جنازه را آوردیم برای دفن ، دیدم همان جایی است که پدرم آدرس داد ،
به آقای مسعودی (تولیت حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها) گفتم:
چه شد اینجا دفن کردید ؟
آقای مسعودی گفت :
هر کجا داخل حرم دنبال قبر رفتیم پیدا نشد ، فقط همین جا را پیدا کردیم .
هديه به روح پاك آیت الله العظمی بهجت "قدّس سرّه" اللّهــم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهــم 🌹🌹🌹🌹
.
آیت الله بهجت میفرماید:
تکان می خوری بگو یا صاحب الزمان.
می نشینی بگو یا صاحب الزمان.
برمی خیزی بگو یاصاحب الزمان.
صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست، صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن و بگو آقا جان دستم به دامنت،
خودت یاریم کن، شب که می خواهی بخوابی اول دست به سینه بگذار و بگو السلام علیک یا صاحب الزمان بعد بخواب، شب و روز را به یاد محبوب سر کن. اگر اینطور شدی شیطان دیگر در زندگی تو جایگاهی نداره، دیگر
نمی توانی گناه کنی، دیگر تمام وقت بیمه امام زمان هستی.
وخود آقا امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است که: در حیرت دوران غیبت فقط کسانی بر دین خود ثابت می مانند که
با روح یقین مباشر و با مولا و صاحب خود مأنوس باشند.
🍁اللهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفرج 🍁
💌در صورت تمایل
حداقل برای یک نفر جهت شادی آقا و مولا، سید و سالار زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، ارسال فرمایید.
@salahshouran313
#بسته_خبری
🔴 رئیسجمهور این هفته به یزد سفر میکند
استاندار یزد: آیت الله سیدابراهیم رئیسی جمعه این هفته به استان یزد سفر میکند.
🔴 هشدار پلیس به صرافان مبنی بر حضور دلالان در صرافیها
رئیس پلیس امنیت اقتصادی تهران:به صورت میدانی از ۲۰ صرافی بازدید شد، صرافیهایی که مجوز فعالیت نداشتند، پلمب شدند. به تمام صرافان تذکر دادیم که حضور دلالان در صرافیها ممنوع است و در صورت مشاهده با چنین صحنهای قطعا با متخلفان برخورد شدید انتظامی و قضایی خواهد شد.
🔴 طرح رتبه بندی معلمان به صورت کامل در صحن علنی مجلس تصویب شد
امروز در جلسه علنی مجلس، بررسی بندهای باقیمانده از لایحه رتبهبندی معلمان به پایان رسید و در نهایت با ۱۹۶ رای موافق و ۲ رای مخالف تصویب شد.
🔴 وزیر خارجه عربستان: خواهان توافق هستهای بلندمدت و فراگیر با ایران هستیم
بن فرحان، وزیر خارجه عربستان: ما خواهان توافق هستهای بلندمدت و فراگیر با ایران هستیم و امیدواریم که مذاکرات موفقیت آمیز باشد. ما خواهان روابط عادی با ایران هستیم و این مساله به خود ایران بستگی دارد. موضع ایران در مذاکرات وین نگران کننده است. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج (فارس) مذاکرات هستهای ایران در وین را دنبال میکنند و ما به نوبه خود خواستار حضور در این مذاکرات شدیم زیرا این صحیحتر است.
🔴 رئیسجمهور: کمبود دارو و افزایش قیمت آن پیگیری شود
آیتالله رئیسی در جلسه هیات دولت:
وزارت بهداشت با فوریت هرگونه کمبود دارو و افزایش احتمالی قیمت آن را پیگیری کرده و اجازه ندهد هیچگونه نگرانی برای مردم ایجاد شود. ستاد تنظیم بازار و وزارتخانههای جهاد کشاورزی و صمت به صورت مستمر، نظارت بر زنجیره تامین و قیمت گذاری و عرضه کالاهای مورد نیاز مردم را در دستور کار خود قرار دهند. امور زنان و خانواده از محوریترین و اساسیترین موضوعات مورد توجه دولت است.
🔴 خطیبزاده: اختلافات ایران و آژانس کاهش یافته است
سخنگوی وزارت امور خارجه: اختلافات بر سر مسائل دوجانبه در مذاکرات ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی کاهش یافته است و انتظار میرود دو طرف به زودی به توافق برسند.
🔴 تخریب مسئول دفتر رئیس جمهور از کجا خط میگیرد؟
خبر عضويت داماد اسماعيلی مسئول دفتر رئيس جمهور در يك شركت بورسی از رسانههاى ضدانقلاب و عمدتا خارج نشين شروع شد. عضويت وی در هيئت مديره شركت بورسی هم غيرموظف است! بنا بر اطلاعات روزنامه رسمی دميرچی از دو سال قبل (از دولت روحانی) در اين شركت است! تشويش اذهان عمومى از سوى رسانههاى بدون شناسنامه بايد توسط دستگاه قضايی پيگيری شود.
🔴 خطیبزاده: مداخله در برنامه دفاعی را برنمیتابیم
سخنگوی وزارت خارجه ایران در واکنش به بیانیه شورای همکاری خلیج فارس: هیچگونه مداخلهای را در برنامه هستهای، موشکی و سیاستهای نظامی خود بر نمیتابیم، جزایر سهگانه ایرانی را جزء لاینفک و ابدی خاک ایران خواند.
🔴 تنفس ۳ ساله بازپرداخت وام نهضت ملی مسکن
علمداری، عضو هیات مدیره بانک مسکن:
بازپرداخت تسهیلات نهضت ملی مسکن شامل دوران ساخت که به طور کلی سه سال اول است، نمیشود و متقاضی بعد از سه سال پرداخت اقساط را آغاز میکند. مقرر است تا وزارت راه و شهرسازی در طرح نهضت ملی مسکن با تمهیداتی که در نظر گرفته است، نرخ سود اقشار کمدرآمد و متوسط را از طریق یارانهای که مابهالتفاوت آن را صندوق ملی مسکن میپردازد، تامین کند.
🔴 اولیانوف: پرداخت خسارت به ایران معقول است
نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی:
مواضع اروپاییها تعجب آور است و انگار اولین بار است سر میز مذاکرات نشستهاند و گاهی اوقات مواضعی نامعقول اتخاد میکنند. پرداخت خسارت به بار آمده برای ایران به دلیل تحریمهای آمریکا معقول است.
🔴 آمریکا چند شرکت چینی را تحریم میکند
دولت آمریکا میخواهد چندین شرکت چینی را به بهانه همکاری با ارتش این کشور تحریم کند. در کنار آن وزارت بازرگانی آمریکا همچنین میخواهد حدود 24 شرکت چینی را در لیست ممنوعیت صادرات شرکتهای آمریکایی قرار دهد.
🔴 نشست سهجانبه روسای هیأتهای ایران، روسیه و چین در وین
در ادامه رایزنیها در وین، روسای هیأتهای ایران، روسیه و چین با هم دیدار کردند. ظهر امروز نیز ملاقاتی میان روسای سه هیأت اروپایی و علی باقری مذاکرهکننده ارشد ایران برگزار شد.
🔴گروسی: بهزودی دوربینهای آژانس در کرج نصب میشود
توافق با ایران برای جایگزینی دوربینهای نظارتی در تاسیسات کرج، تحول مهمی برای راستیآزمایی آژانس در ایران است. این توافق به ما این امکان را میدهد که به صورت مستمر در جریان فعالیتهای این مرکز باشیم.
🔸فانوس
@salahshouran313
15.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایت اشکآلود شهيد حاج قاسم سلیمانی از کمک حضرت زهرا در روزهای سخت جنگ ۳۳روزه که منجر به پیروزی شد.
✍در آن کوران حوادث که خیلی سخت بود، یکی از برادرهای حزبالله که اهل تدین و تشرع بود و در جنوب مسئول بود، در حالتی که به تعبیر خودش حالت خواب نبوده گفت «دیدم یک بانویی آمد و یک یا دو بانوی دیگر هم در کنارش بودند. من در عالم خواب حس کردم حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) است. رفتم به سمت پاهای مبارکشان؛ به ایشان گفتم که ببینید وضع ما را، ببینید ما چه وضعی داریم. حضرت فرمودند که «درست میشود». گفتم نه. من مُصر بودم به پای ایشان بیفتم و اصرار داشتم از ایشان چیزی بگیرم. بعد از اصرار کردن، ایشان فرمودند «درست میشود» و یک دستمال از داخل روپوشی که داشتند بیرون آوردند و تکان دادند و فرمودند «تمام شد». یک لحظه بعد یک هلیکوپتر اسرائیلی با موشک زده شد و بعد از این، زدن تانکها شروع شد.» و زدن تانکها همان نقطهی شکست رژیم در جنگ بود.
#سردار_دلها🌹
🔸فانوس🔸
@salahshouran313
ساقط شدن یک فروند پهپاد جاسوسی اسکن ایگل امریکایی نوسط انصار الله یمن✌️🇾🇪
ظاهرا قرار است نسل اسکن ایگل ها از تمام جهان پاک شود با این حجم از نابودی توسط پدافند هوایی انصارالله
🔸فانوس🔸
@salahshouran313
8 سال بی اعتراض!
3 ماه پر اعتراض!
❗️ تو 8 سال دولت روحانی صدا از همه چیز درآمد، از کشاورزان و معلمان و فرهنگیان و کارگران و... نه!
❗️ دولت اعتدال هم هیچ توجهی به معیشتشون نداشت، حالا مثل همیشه رسانه های معاند و شغال های ضد مردم، شروع کردن به رادیکال کردن فضا و کشاندن اعتراضات بحق به اغتشاش برای تحقق اهداف خودشون!
🔴 روزنامه جوان: برخی از کسانی که معلمان را تحریک به تجمع می کنند سوابق ضدامنیتی دارند
🔹 تحصن، اعتصاب، تجمع، مسیری است که یک گروه سیاسی، پیش روی معلمان گذاشته است تا از این طریق، به خواستهها و مطالبات خود برسند.
این گروه، یک تشکل غیررسمی به نام «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان» است!
🔹این گروه نه نقدی تخصصی دارد و نه اعتراض از مسیر قانونی را ابتدا امتحان میکند، بلکه همان آغاز کار، با یک ادبیات سیاست زده و هیجانی کاذب، از معلمان میخواهد کلاسهای حضوری و مجازی خود را ترک کنند، از شبکه شاد بیرون بیایند و دست به یک اعتصاب سراسری بزنند و در تحصن هماهنگ شرکت کنند.
🌐 ثامن
🔸فانوس🔸
@salahshouran313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽/ تاثیر مبارزه منفی حضرت زهرا س در افشای مهمترین حقایق تاریخ
🔹هر بچه شیعه که می خواد یک دلیل محکم برای شیعه بودنش داشته باشه این را گوش کند ...
عالیه 👌
علامه امینی و علمای اهل سنت
#فاطمیه
🔸فانوس🔸
@salahshouran313