eitaa logo
شاید این جمعه بیاید
83 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
5.3هزار ویدیو
154 فایل
ادمین کانال: fars130@
مشاهده در ایتا
دانلود
کودک بود اما شیطنت از سر و رویش می بارید، مادر به او فرمانی می دهد. کودک بازیگوش، مادرش را فحش می دهد. مادر به همکلاسی کودکش می گوید: به آقا معلمت بگو که ابراهیم به مادرش فحش داد. کودک دوباره زبان به دشنام می گشاید ،اما این بار به آقا معلم. همکلاسی، فردایش که آقا معلم سر کلاس آمد؛ می گوید: آقا! ابراهیم به مادرش فحش داد. مادرش گفت که به شما بگویم. آقا معلم ناراحت می شود، می پرسد : ابراهیم! این راست می گوید؟ ابراهیم باز لجبازانه می گوید : حقش بود. آقا معلم به سبک اون روزها، می بردش پای تخته و چوب به کف دستانش می زند ،شاید تأدیب و تنبیه شود. همشاگردی قصه ما، اینبار شیطنت می کند و برای اینکه؛ ابراهیم کتک بیشتری بخورد، می گوید:آقا! به شما هم فحش داد، فحش پدر. آقای تا این جمله را شنید، دست از تنبیه کشید. رفت پشت میزش نشست و سرش را با دو دستش گرفت. لحظاتی ساکت ماند، بچه های کلاس فکر می کردند او حالا عصبانی تر شده و ابراهیم را فلک می کند. سکوت کلاس و نگرانی ها را آقا معلم با طنین صدایش می شکند. بچه ها! بارها گفتم، برای آخرین بار می گویم؛ باید احترام پدر و مادرهاتون را داشته باشید. اونا زحمت شما را می کشند، اونا .... و آقا معلم انگار اصلا نفهمیده بود که ابراهیم به او هم فحش داده.... ابراهیم بعدها گفت:فکر می کردم، آقای میرباقری، منو از کلاس بیرون می کنه و دیگه راهم نمیده، بخاطر فحشی که بهش دادم. ولی آقا معلم بیرون از کلاس هم به من فقط درباره حفظ احترام پدر و مادر گفت.