eitaa logo
سلام(نشرخوبیها)
468 دنبال‌کننده
25.2هزار عکس
20.8هزار ویدیو
488 فایل
.این کانال بروز ترین اطلاعات فرهنگی دینی اجتماعی سیاسی را در اختیار شما مخا طب گرامی قرار میدهد. ارتباط با مدیر کانال: @YaAliy110 کپی مطالب آزاد #باذکر صلوات برای فرج امام عصر عجل الله
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 💠 وقتی نبود، وقتی منطقه بود و مدتها می‌شد که من و بچّه‌ها نمی‌دیدمش، دلم می‌گرفت. توی زنها و مردها را می‌دیدم که دست در دست هم راه می‌روند، غصّه‌ام می‌شد. زن، شوهر می‌خواهد بالای سرش باشد. می‌گفتم: «تو اصلاً می‌خواستی این کاره بشوی چرا آمدی مرا گرفتی؟» می‌گفت: «پس ما باید بی‌زن می‌ماندیم؟» می‌گفتم: «اگر سر تو نخواهم نق بزنم پس باید سر چه کسی بزنم؟» می‌گفت: «اشکال ندارد ولی کاری نکن زحمتهایت را کم کنی، اصلاً پشت پرده‌ی همه‌ی این کارهای من، بودن توست که قدم‌هایم را محکم‌تر می‌کند.» نمی‌گذاشت اخمم باقی بماند. کاری می‌کرد که و آن وقت همه‌ی مشکلاتم تمام می‌شد. 🔴 ❣️ ========================= 💠برای افزایش آمادگی، بصیرت و هوشیاری خود و دیگران به کانال سلام بپیوندید و دیگران را هم پیوند دهید.https://eitaa.com/SLAM42 💜 🌸💜 💜🌸💜
•﷽• السلام علیک یا عجل الله تعالی فرجه الشریف شهید به دلیل اینکه از منیت و نفسانیت خود عبور می‌کند و خود را فدا می‌کند ، به جایگاه «ضیافت الله» و «لقاء الله» نائل می‌شود..... سردار دلها 🌹 حاج قاسم سلیمانی 🌹 ═•☆✦𑁍❧🌷❧𑁍✦☆• https://rubika.ir/rayehe_omid🌷 https://eitaa.com/SALAM42🌷
بعد از شهادتش فهمیدیم که همسرم سرپرستی پنج شش خانواده را بر عهده داشت. در پایگاه شیراز معماری به نام قبادی بود که برای نجات یک مقنی از چاه ، خفه شد. جواد از آشپز رستوران خواسته بود از همان غذایی که تیمسار و افسران می‌خورند به خانواده قبادی هم بدهند و خودش پول آن را حساب می کرد. البته هیچ وقت به من نمی‌گفت. یک روز خانم قبادی به منزل ما آمد و موضوع را به من گفت و تاکید کرد: می خواهم شما هم راضی باشید ، گفتم: آنچه سرهنگ فکوری می کند مورد قبول و رضایت من است. به‌ دنبال اولین انتخابات ریاست‌ جمهوری و پس از تشکیل کابینه محمدعلی رجایی او با حفظ سمت به‌ عنوان وزیر دفاع برگزیده شد و به عضویت دولت درآمد..... سرلشکر خلبان 🌹 شهید جواد فکوری 🌹 ═•☆✦𑁍❧🌷❧𑁍✦☆• https://rubika.ir/rayehe_omid🌷 https://eitaa.com/SALAM42🌷
عبدالعلی هم یتیم بود و هم به قول خودش یک مستضعف‌ و اونقدر فقیر بودند که بخاطر مشکلات مالی فقط تونست تا سوم راهنمایی درس بخونه . چون شهرشون شیرخوارگاه نداشت ، یه روز برادر بزرگش چندتا یتیم آورد خونه ، عبدالعلی مدام به مادرش می گفت ، مادر! نکنه رختخواب یا غذا و ظروف. ما بهتر از این یتیم ها باشه. نکنه تفاوتی احساس کنن. نمی خوام به جز درد یتیمی ، درد دیگه ای رو حس کنن... 🌷 شهید عبدالعلی مرادی 🌷 ═•☆✦𑁍❧🌷❧𑁍✦☆• https://rubika.ir/rayehe_omid🌷 https://eitaa.com/SALAM42🌷
🍃 امیر در یادداشتی از اعزامش به جبهه نقل می‌کند: اواسط سال ١٣۶٣ بود که حال و هوای جنگ به کله ما افتاد، چون سنمان کم بود تصمیم گرفتیم تا شناسنامه‌هایمان را دستکاری کنیم. اما به دلیل اینکه جثه‌هایمان خیلی کوچک بود این کار شدنی نبود‌. با این حال فکر دیگری به سرمان زد. خودمان را در یکی از کابین‌های قطار مخفی کردیم. مسئول قطار متوجه ما شد اما با اصرار ما رو به رو شد و بالاخره کوتاه آمد و ما را برد. یک روز فرمانده ما را دید و گفت می‌خواهید برید جلوتر ما هم گفتیم بله و ما را سوار اتوبوسی کرد و هنگامی که رسیدیم دیدیم تهرانیم و پدر و مادرمان برای برگرداندن ما به آنجا آمده بودند.... 🌷 شهید امیر جمشیدی 🌷 ═•☆✦𑁍❧🌷❧𑁍✦☆• https://rubika.ir/rayehe_omid🌷 https://eitaa.com/SALAM42🌷