Ali-Fani-Elahi-Azumal-Bala-320-1.mp3
9.08M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ...
♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥
❣#قرار_عاشقے❣
✨بسماللهالرحمنالرحیم✨
🕊اِلـهی عَظُمَ الْبَلاءُ،وَبَرِحَ الْخَفاءُ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِوالرَّخاءِ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد ،
اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم،فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِاَ وْهُوَاَقْرَبُ؛يامُحَمَّدُياعَلِيُّ ياعَلِيُّ يامُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُماكافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّكُماناصِرانِ؛يامَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ،
اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني،
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ،
الْعَجَلَ الْعَجَلَ،الْعَجَل،
يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ،
بِحَقِّ مُحَمَّدوَآلِهِ الطّاهِرين🕊
❤️بَر ثانیه ظهور مهدی صلوات❤️
•🌱•بَرقآمتِدِلرُباۍِمَھدےصلوات•🌱•
🌺دعای الهی عظم البلا
🌺ا#علیفانی #امام_زمان عج
#جمعه
⚜@salamalaaleyasiin
🔴 دستگیری تیم ساماندهی شده کشف حجاب در قم
♦️ ۹ دختر نوجوان بصورت مکشفه و بدترین پوشش با تیپ پسرانه از تهران بوسیله قطار به سمت قم، موضوع در دستور کار شبکه امنیت قرار گرفت و ضمن هماهنگی با پلیس امنیت عمومی و کسب دستور مقام محترم قضایی و با حضور بموقع پلیس و تیم های ویژه ضابطین بسیج هر نه نفر به محض پیاده شدن از قطار بازداشت شدند.
✍در سالیان گذشته هم تیم هایی سازماندهی شده از زنان و دختران بیحجاب در قم و اطراف حرم دستگیر شده اند که در بازجویی ها مشخص شد در قبال پرسه زنی با ظاهر بد حجاب در اطراف حرم پول دریافت کرده اند
#حجاب
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ
⚜@salamalaaleyasiin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌕
🌺 ظهور امام زمان یعنی...🌺
👌کوتاه و شنیدنی
👈ببینید و نشردهید
#امام_زمان
⚜@salamalaaleyasiin
🍃🌸🍃
🌸🍃
🕋 رسول خـدا صلی الله عليه واله می فرمایند:
🟨▣ روز جـمـعـه بر مـن بسيار صلوات بفرستيد
زيـرا
🟪▣ روز جـمـعـه روزی است که اعمال آدمـی در آن چند برابر می شود.
💥اکثروا من الصّلاة علي يوم الجمعة، فانه يوم تضاعف فيه الاعمال
📚 دعائم الاسلام جلد۱ صفحه۱۷۹
#جمعه
#امام_زمان
⚜@salamalaaleyasiin
13.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌕
❇️ پرسود ترین معامله!
ده برابر ازت میخره!
🎙استاد_قرائتی
⚜@salamalaaleyasiin
1_422997823_۱۱۷.mp3
5.4M
#کتاب_صوتی_وظایف
#وظایف_منتظران
🔴 قسمت هجدهم وظایف منتظران
🔵 یاد مداوم امام زمان علیه السلام
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
•|🕊🇮🇷 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🔴 ویژگیها وخصوصیات امام زمان(عجل الله فرجه)
🔵 قسمت 8⃣1⃣
۱۷۱-شفیعی مقربتر از آن حضرت در نزد خدای تعالی وجود ندارد.
۱۷۲-کسی که بخواهد قصد خدای تعالی کند باید به امام عصر ارواحنا فداه توجه نماید.
۱۷۳-حضرت حجة بن الحسن ارواحنا فداه راه به سوی خداست؛ گرچه این مطلب شاید به نظر ساده بیاید و بسیاری از ما حتی این مطلب را به زبان بیاوریم ولی اعتقاد واقعی به آن و اینکه در همهی زندگی و شئون آن این مطلب را عملا پیاده کنیم خیلی مهم است. تا جایی که امام عصر ارواحنا فداه به میرزا مهدی اصفهانی رحمه الله علیه میفرمایند: کسی که معارفش را از غیر طریق ما بخواهد به دست بیاورد، این مساوی با انکار ماست. بنابراین تنها در راه امام عصر ارواحنا فداه قرار گرفتن و پیروی از آن حضرت است که ما را به خدای تعالی میرساند.
۱۷۴-امام عصر ارواحنا فداه برگزیدهی الهی است.
۱۷۵-امام زمان علیهالسلام خورشید تابندهی عالم خلقت است؛ و همانطور که اگر خورشید نباشد همهی موجودات از بین میروند، امام عصر ارواحنا فداه هم آن خورشیدی واقعی هستند که همهی عالم به وجود ایشان حیات دارند و میتوانند رشد کنند و بدون آن حضرت نابود خواهند شد.
۱۷۶-آن حضرت ماه نورانی و ستارهی درخشان است؛ همان طور که در شب تاریک، انسان به وسیلهی ماه و ستاره میتواند راه را ببیند و جهت شمال و جنوب و شرق و غرب را تشخیص دهد، در شب تاریک غیبت نیز اگر چشم دلمان را متوجه ساحت مقدس امام عصر ارواحنا فداه بکنیم، میتوانیم راه را پیدا کنیم و از گمراهی و خلاف جهت حرکت کردن نجات پیدا نماییم.
۱۷۷-آن حضرت نشانهی دین و ستون محکم علم است.
۱۷۸-امام زمان آشکار کننده علوم در زمان ظهور است همانطور که روایت میفرماید از بیست و هفت قسمت علم تا قبل از ظهور فقط دو قسمت از آن آشکار میشود و آن حضرت بیست و پنج قسمت دیگر و آن دو قسمت را برای انسانها بیان خواهد کرد. در نتیجه دانشمندان امروز هر چند با توجه به زمانی که ما زندگی میکنیم به علم زیادی دست پیدا کرده باشند ولی در مقابل مردم آن زمان در جهل به سر میبرند.
۱۷۹-آن حضرت ریشه کن کنندهی ظالمان و متجاوزان و طغیان گران و از بین برندهی هر گونه ظلم و دشمنی و فسق و گناه و انحراف و شرک و عناد و گمراهی است.
۱۸۰-آن حضرت احکام و معارف و سنتهای پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را برای ما به ارمغان میآورد.
#ویژگیها_و_خصوصیات_امام_زمان
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
•|🕊🇮🇷 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
1_2231655714-AudioConverter.mp3
2.41M
⁉️حضرت زینب سلام الله علیها درپیشگاه خداوند چه جایگاهی دارد؟واینکه چرا امام زمان عجل الله فرجه توصیه کرده اندکه درامرفرج خدارا به حضرت زینب سلام الله علیهاقسم دهیم ؟
⭕️ پاسخ: #ابراهیم_افشاری
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
•|🕊🇮🇷 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
4_6010169774217102633.mp3
4.39M
🍃💚یا صـاحبالزمـان
همه اُمور عالَم به دست شماست🌍
آقاجان با قدرتی که در اختیار دارین
همه موانع ظهور را از بین ببرید🤲
یا صـــــــــاحب الزمـان التماس میکنم
خواهش میکنم🤲
#اللهمعجللولیڪالفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
•|🕊🇮🇷 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 روایت تشرف آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی (ره) خدمت امام زمان ارواحنا فداه
🎙 #استاد_عالی
#کلیپ_مهدوی
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
•|🕊🇮🇷 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
4_5933590447199881975.mp3
4.64M
🌼¦ دل آرام جهان
🌼¦ آرزوی من یا صاحبالزمان
🎙¦ محمدحسین پویانفر
#اللهمعجللولیڪالفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
•|🕊🇮🇷 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مهمتــریـنسـؤالقیـٰامـٺ:↯
«بـٰآاِمـٰامزَمـٰانټچـہڪَردے
🎙 سخنران : حجت السلام شجاعی
⏰ زمان : ۴۲ ثانیه
#اللهمعجللولیڪالفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
•|🕊🇮🇷 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
4_5926858953546794059.m4a
3.38M
صلوات عصر روز جمعه
صلوات ابولحسن ضراب اصفهانی
سيد ابن طاووس ميفرمايد:
اگر از هر عملي در عصر جمعه غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني
غافل نشو چرا كه در اين دعا سري است كه خدا ما را بر آن آگاه كرده است.
#اللهمعجللولیڪالفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
•|🕊🇮🇷 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایده_کار_مهدوی
🔅 مرور روزانه اعمال بخاطر امام زمان ...
👌 هرکسی تو هر جایگاهی میتونه برای امام زمان کار کنه. کاری که برای #امام_زمان انجام بشه کوچک و بزرگ ندارد.
⁉️شما برای امام زمان چه کاری میکنید؟
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
•|🕊🇮🇷 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
#از_او_بگوییم
💠دعای امام زمان...
🔹پسر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:
مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدید، این هم پولش.
بقال کاغذ را گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را آماده کرد، لبخندی زد و گفت:
چون پسر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش میدی، میتونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری!
🔹پسر کوچولو ایستاد و چیزی نگفت.
مرد بقال که احساس کرد پسر بچه برای برداشتن شکلاتها خجالت میکشه گفت: “پسرم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار”
پسرک پاسخ داد: “عمو! میشه خودتون بهم بدین؟”
بقال با تعجب پرسید: چرا پسرم؟ مگه چه فرقی میکنه؟
پسرک با خندهای کودکانه گفت: بله فرق میکنه! آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
🔹 امام صادق علیه السلام در دعایی میفرمایند: «یَا مُعْطِیَ الْخَیْرَاتِ! صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْطِنِی مِنْ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ مَا 'أَنْتَ أَهْلُه'» ای عطا کنندهی خیرها! بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست و به من خیر دنیا و آخرت را، "آن چنان که شایستهی تو است"، عطا نما!»
📚 کافی، ج ۲
📌داشتم فکر میکردم که چه خوب بود، من، تو و همهی شیعیان از #امام_زمان بخواهیم خودشون برای فرجشون دعا کنند!
آخه دعای صاحب الزمان یه چیز دیگه است!
از مهربونی های پدر مهربانمون برای همه بگیم و همه برای فرج دعا کنیم و ازشون بخوایم برای فرجشون دعا کنند...
#مهدویت
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای #حجاب
•|🕊🇮🇷 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🌷🍃
✨آیتالله بهجت ره :
اگر برای فرج امام زمان(علیه السلام)
دعا می کنید نشانه آن است که
هنوز ایمانتان پا برجاست..
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
🆔️@salamalaaleyasiin
♨️امشب آخرین ماه گرفتگی نیمسایه تا ۱۹ سال دیگر
👈 #نماز_آیات فراموش نشود
🔹امشب عمیقترین ماه گرفتگی نیمسایه رخ میدهد و این پدیده نجومی تا ۱۹ سال دیگر تکرار نخواهد شد.
🔹این #ماه_گرفتگی برای ساکنان بسیاری از نقاط اروپا، آفریقا، آسیا و نیز استرالیا قابل مشاهده است.
🔹در ایران، این ماه گرفتگی در ساعت ۱۸ و ۴۴ دقیقه آغاز میشود، لحظه اوج آن در ساعت ۲۰ و ۵۲ دقیقه خواهد بود و در ساعت ۲۳ و یک دقیقه شبانگاه جمعه به پایان خواهد رسید.
📣رسانه باشید...🆔️@salamalaaleyasiin
🔆طریقه خواندن نماز آیات
پرسش :نماز آیات چگونه خوانده می شود؟
پاسخ :نماز آيات دو ركعت است و هر ركعت پنج ركوع دارد و مىتوان آن را دو گونه به جا آورد: 1- بعد از نيّت، تكبير بگويد و يك حمد و سوره تمام بخواند و به ركوع رود و سر از ركوع بردارد، دوباره يك حمد و يك سوره تمام بخواند، باز به ركوع رود، تا پنج بار اين كار را انجام دهد، بعد از بلند شدن از ركوع پنجم دو سجده نمايد و برخيزد و ركعت دوم را مانند ركعت اوّل به جا آورد و تشهد بخواند و سلامدهد. 2- بعد از نيّت و تكبير و خواندن حمد، آيه هاى يك سوره را پنج قسمت كند و يك قسمت از آن را بخواند و به ركوع رود، بعد سر بردارد و قسمت دوم از همان سوره را (بدون حمد) بخواند و به ركوع رود و همين طور تا پيش از ركوع پنجم سوره را تمام نمايد و بعد به ركوع رود و ركعت دوم را هم به همين صورت به جا آورد، مثلًا سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ احَدٌ» را به ترتيب زير تقسيم كند: قبل از ركوع اوّل: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» بگويد و به ركوع رود بعد بايستد و بگويد: «قُلْ هُوَ اللَّهُ احَدٌ» باز به ركوع رود و سربردارد و بگويد: «اللَّهُ الصَّمَدُ»، باز به ركوع رود و سر بردارد و بگويد: «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ» و به ركوع رود و سر بردارد و بگويد: «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوَاً احَدٌ»، بعد به ركوع رود و بعد از سر برداشتن دو سجده كند و ركعت دوم را نيز مانند ركعت اوّل به جا آورد و در آخر تشهد بخواند و سلام گويد
#امام_زمان
🆔️@salamalaaleyasiin
#یاسیدالڪریم🍁
با نورِ تو راه مستقیمے داریم
در صحنِ تو جنة النعیمے داریم
دلتنگ ڪریم اهلبیتیم ولے
صد شڪر ڪه سیّدالڪریمے داریم
#شهادت_حضرت_حمزه🥀
#وفات_حضرت_عبدالعظیم_حسنی🥀
#تسلیٺ_باد🏴
🆔️@salamalaaleyasiin
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
🔆طریقه خواندن نماز آیات پرسش :نماز آیات چگونه خوانده می شود؟ پاسخ :نماز آيات دو ركعت است و هر ركعت
♦️ماه گرفتگی امشب نماز آیات واجب ندارد
🔹️ماه گرفتگی امشب (جمعه) که لحظاتی پس از غروب آفتاب رخ داده است، بهانهای شد تا مروری به احکام شرعی این پدیده طبیعی داشته باشیم.
🔹️زمان شروع این ماه گرفتگی نیمسایهای ساعت ۱۸ و ۴۴ دقیقه، اوج گرفتگی در ساعت ۲۰ و ۵۴ دقیقه و پایان گرفتگی ساعت ۲۳ خواهد بود که بر اساس نظر مراجع نماز آیات واجب نیست.
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
#دختر_شینا #پارت_پنجاه_و_ششم ✅ فصل پانزدهم 💥 فردا صبح رفتیم خانهی خودمان. کمی اسباب و اثاثیه هم
🌷 #دختر_شینا
#پارت_پنجاه_و_هفتم
✅ فصل پانزدهم
💥 خدیجه و معصومه جیغ و دادکنان دویدند جلوی راه صمد و از سر و کولش بالا رفتند. صدای خندهی بچهها و بابا بابا گفتنشان به گریهام انداخت. دویدم جلوی راهشان. صمد مجروح شده بود. این را آقا ستار گفت. پایش ترکش خورده بود. چند روری هم در بیمارستان قم بستری و تازه امروز مرخص شده بود.
💥 دویدم توی خانه. مهدی را توی گهوارهاش گذاشتم و برای صمد رختخوابی آماده کردم. بعد برگشتم و کمک کردم صمد را آوردیم و توی رختخواب خواباندیم. بچهها یک لحظه رهایش نمیکردند. معصومه دست و صورتش را میبوسید و خدیجه پای مجروحش را نوازش میکرد.
💥 آقا ستار داروهای صمد را داد به من و برایم توضیح داد هر کدام را باید چه ساعتی بخورد. چند تا هم آمپول داشت که باید روزی یکی میزد. آن شب آقا ستار ماند و تا صبح خودش از صمد پرستاری کرد؛ اما فردا صبح رفت. نزدیکیهای ظهر بود. داشتم غذا میپختم، صمد صدایم کرد. معلوم بود حالش خوب نیست. گفت: « قدم! کتفم بدجوری درد میکند. بیا ببین چی شده. » بلوزش را بالا زدم. دلم کباب شد. پشتش به اندازهی یک پنجتومانی سیاه و کبود شده بود. یادم افتاد ممکن است بقایای ترکشهای آن نارنجک باشد؛ وقتی که با منافقها درگیر شده بود. گفتم: « ترکش نارنجک است. »
گفت: « برو یک سنجاققفلی داغ کن بیاور. »
گفتم: « چهکار میخواهی بکنی. دستش نزن. بگذار برویم دکتر. »
گفت: « به خاطر این ترکش ناقابل بروم دکتر؟! تا به حال خودم ده بیست تایش را همینطوری درآوردهام. چیزی نمیشود. برو سنجاق داغ بیاور.»
گفتم: « پشتت عفونت کرده. »
گفت: « قدم! برو تو را به خدا. خیلی درد دارد. »
💥 بلند شدم. رفتم سنجاق را روی شعلهی گاز گرفتم تا حسابی سرخ شد. گفت: « حالا بزن زیر آن سیاهی؛ طوری که به ترکش بخورد. ترکش را که حس کردی، سنجاق را بینداز زیرش و آن را بکش بیرون. »
💥 سنجاق را به پوستش نزدیک کردم؛ اما دلم نیامد، گفتم: « بگیر، من نمیتوانم. خودت درش بیاور. »
با اوقات تلخی گفت: « من درد میکشم، تو تحمل نداری؟ جان من قدم! زود باش دارم از درد میمیرم. »
دوباره سنجاق را به کبودی پشتش نزدیک کردم. اما باز هم طاقت نیاوردم. گفتم: « نمیتوانم. دلش را ندارم. صمد تو را به خدا بگیر خودت مثل آن ده بیست تا درش بیاور. »
💥 رفتم توی حیاط. بچهها داشتند بازی میکردند. نشستم کنار باغچه و به نهال آلبالوی توی باغچه نگاه کردم که داشت جان میگرفت.
کمی بعد آمدم توی اتاق. دیدم صمد یک آینه دستش گرفته و روبهروی آینهی توی هال ایستاده و با سنجاق دارد زخم پشتش را میشکافد. ابروهایش درهم بود و لبش را میگزید. معلوم بود درد میکشد. یک دفعه نالهای کرد و گفت: « فکر کنم درآمد. قدم! بیا ببین. »
💥 خون از زخم پایین میچکید. چرک و عفونت دور زخم را گرفته بود. یک سیاهی کوچک زده بود بیرون. دستمال را از دستش گرفتم و آن را برداشتم. گفتم: « ایناهاش. »
گفت: « خودش است. لعنتی! »
💥 دلم ریشریش شد. آب جوش درست کردم و با آن دور زخم را خوب تمیز کردم. اما دلم نیامد به زخم نگاه کنم. چشمهایم را بسته بودم و گاهی یکی از چشمهایم را نیمهباز میکردم، تا اطراف زخم را تمیز کنم. جای ترکش اندازهی یک پنج تومانی گود شده و فرورفته بود و از آن خون میآمد. دیدم اینطوری نمیشود. رفتم ساولن آوردم و زخم را شستم. فقط آن موقع بود که صمد نالهای کرد و از درد از جایش بلند شد.
💥 زخم را بستم. دستهایم میلرزید. نگاهم کرد و گفت: « چرا رنگ و رویت پریده؟! » بلوزش را پایین کشیدم. خندید و گفت: « خانم ما را ببین. من درد میکشم، او ضعف میکند. » کمکش کردم بخوابد. یکوری روی دست راستش خوابید.
بچهها توی اتاق آمده بودند و با سر و صدا بازی میکردند. مهدی از خواب بیدار شده بود و گریه میکرد. انگار گرسنه بود. به صمد نگاه کردم. به همین زودی خوابش برده بود؛ راحت و آسوده. انگار صد سال است نخوابیده.
🔰ادامه دارد...🔰
🆔️@salamalaaleyasiin
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
🌷 #دختر_شینا #پارت_پنجاه_و_هفتم ✅ فصل پانزدهم 💥 خدیجه و معصومه جیغ و دادکنان دویدند جلوی راه
#دختر_شینا
#پارت_پنجاه_و_هشتم
✅ فصل پانزدهم
مجروحیت صمد طوری بود که تا ده روز نتوانست از خانه بیرون برود.عصرها دوستهایش میآمدند سراغش و برای سرکشی به خانوادهی شهدا به دیدن آنها میرفتند. گاهی هم به مساجد و مدارس میرفت و برای مردم و دانشآموزان سخنرانی میکرد. وضعیت جبههها را برای آنها بازگو میکرد و آنها را تشویق میکرد به جبهه بروند.
اول از همه از خانوادهی خودش شروع کرده بود. چند ماهی میشد برادرش، ستار، را به منطقه برده بود. همیشه و همهجا کنار هم بودند. آقا ستار مدتی بود ازدواج کرده بود. اما با این حال دست از جبهه برنمیداشت. نزدیک بیست روزی گذشت. یک روز صبح دیدم یونیفرمش را پوشید. ساکش را برداشت. گفتم: « کجا؟! »
گفت: « منطقه. »
از تعجب دهانم بازمانده بود. باورم نمیشد. دکتر حداقل برایش سه ماه استراحت نوشته بود. گفتم: « با این اوضاع و احوال؟! »
خندید و گفت: « مگر چطوریام؟! شَل شدم یا چلاق.
گفتم: « تو که حالت خوب نشده. »
لنگانلنگان رفت بالای سر بچهها نشست. هر سهشان خواب بودند. خم شد و پیشانیشان را بوسید.عصایش را از کنار دیوار برداشت و گفت: « قدم جان! کاری نداری؟! »
زودتر از او دویدم جلوی در، دستهایم را روی چهارچوب در گذاشتم و گفتم: « نمیگذارم بروی. »
جلو آمد. سینهبهسینهام ایستاد و گفت: « این کارها چیه. خجالت بکش. »
گفتم: « خجالت نمیکشم. محال است بگذارم بروی. »
ابروهایش در هم گره خورد.: « چرا اینطور میکنی؟! به گمانم شیطان توی جلدت رفته. تو که اینطور نبودی. »
گریهام گرفت، گفتم: « تا امروز هر چه کشیدم به خاطر تو بود؛ این همه سختی، زندگی توی این شهر بدون کمک و یار و همراه، با سه تا بچهی قد و نیمقد. همه را به خاطر تو تحمل کردم. چون تو اینطور میخواستی. چون تو اینطوری راحت بودی.
هر وقت رفتی، هر وقت آمدی، چیزی نگفتم. اما امروز جلویت میایستم، نمیگذارم بروی. همیشه از حق خودم و بچههایم گذشتم؛ اما این بار پای سلامتی خودت در میان است. نمیگذارم. از حق تو نمیگذرم. از حق بچههایم نمیگذرم. بچههایم بابا میخواهند. نمیگذارم سلامتیات را به خطر بیندازی. اگر پایت عفونت کند، چهکار کنیم.»
با خونسردی گفت:«هیچ، چهکار داریم بکنیم؟!قطعش میکنیم. میاندازیمش دور.فدای سر امام.»
از بیتفاوتیاش کفری شدم.گفتم:« صمد!»
گفت:«جانم»
گفتم:«برو بنشین سر جایت، هر وقت دکتر اجازه داد،من هم اجازه میدهم.»
تکیهاش رابه عصایش داد و گفت:«قدم جان!این همه سال خانمی کردی،بزرگی کردی.خیلی جور من و بچهها را کشیدی،ممنون.اما رفیق نیمهراه نشو.اَجرت را بیثواب نکن.ببین من همان روز اولی که امام را دیدم،قسم خوردم تاآخرین قطرهی خون سربازش باشم و هر چه گفت بگویم چشم.حتماً یادت هست؟حالا هم امام فرمان جهاد داده و گفته جهاد کنید.از دین و کشور دفاع کنید.من هم گفتهام چشم.نگذار روسیاه شوم.»
گفتم:«باشد بگو چشم؛اما هروقت حالت خوب شد.»گفت:«قدم! به خدا حالم خوب است. توکه ندیدی چهطور بچهها با پای قطعشده،با یک دست میآیند منطقه،آخ هم نمیگویند.من که چیزیام نیست.»
گفتم:«تو اصلاً خانوادهات را دوست نداری.»
سرش را برگرداند.چیزی نگفت.لنگانلنگان رفت گوشهی هال نشست و گفت:«حق داری.آنچه باید برایتان میکردم، نکردم.اما به خدا همیشه دوستتان داشته و دارم.»
گفتم: نه،تو جبهه و امام را بیشتر از ما دوست داری.»
از دستم کلافه شده بود.گفت:«قدم! امروز چرا اینطوری شدی؟چرا سربهسرم میگذاری؟!»یکدفعه از دهانم پرید و گفتم:«چون دوستت دارم.»این اولین باری بودکه این حرف را میزدم.
دیدم سرش راگذاشت روی زانویش و هایهای گریه کرد.خودم هم حالم بد شد.رفتم آشپزخانه ونشستم گوشهای و زارزار گریه کردم.کمی بعد لنگانلنگان آمدبالای سرم.دستش را گذاشت روی شانهام.گفت:«یک عمر منتظر شنیدن این جمله بودم قدم جان.حالاچرا؟!کاش این دم آخرهم نگفته بودی.دلم را میلرزانی و میفرستیام دم تیغ.من هم تورادوست دارم.اماچه کنم؟!تکلیف چیز دیگری است.»
کمی مکث کرد.انگارداشت فکر میکرد.بین رفتن و نرفتن مانده بود.اما یکدفعه گفت:«برای دو سه ماهتان پول گذاشتهام روی طاقچه.کمتر غصه بخور.به بچهها برس.مواظب مهدی باش.او مردخانه است.»
گفت:«اگر واقعاً دوستم داری،نگذار حرفی که به امام زدهام و قولی که دادهام،پس بگیرم.کمکم کن تاآخرین لحظه سرحرفم باشم.اگر فقط یک ذره دوستم داری،قول بده کمکم کنی.»
قول دادم و گفتم:«چشم.»
از سر راهش کنار رفتم و او باآن پای لنگ رفت.گفته بودم چشم؛امااز درون داشتم نابودمیشدم.نتوانستم تحمل کنم.قرآن جیبی کوچکی داشتیم،آن را برداشتم و دویدم توی کوچه.قرآن را توی جیب پیراهنش گذاشتم.زیر بغلش را گرفتم تاسر خیابان او را بردم.ماشینی برایش گرفتم. وقتی سوار ماشین شد،انگارخیابان وکوچه روی سرم خراب شد.تمام راهِ برگشت راگریه کردم.
ادامه دارد...
🆔️@salamalaaleyasiin