آیتالله جوادی آملی:
هیچ تازیانهای دردناکتر از فقر نیست؛ امروز این تازیانه پشت مردم را زخم کرده است
آیت الله جوادی آملی با اشاره به انواع تبلیغ بیان داشتند: تبلیغ یک زمان در قالب سخنرانی است، این اثر خودش را دارد؛ یک زمان تبلیغ عملی است. اگر به درد مردم برسیم تبلیغ عملی کردیم و این مؤثرتر است.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
آیتالله جوادی آملی: هیچ تازیانهای دردناکتر از فقر نیست؛ امروز این تازیانه پشت مردم را زخم کرده ا
مردم زخمی هستند
🔹آیت الله جوادی آملی در دیدار با امام جمعه کاشان: در احادیث میخوانیم که هیچ تازیانهای دردناکتر از فقر نیست و امروز این تازیانه کمر مردم را زخم کرده است و مسئولین باید برای رفع مشکلات تدبیری بیندیشند
🔸 «پیامبر اسلام فرمودند: خدایا به نان ما برکت بده و بین ما و آن جدایی نیفکن! زیرا اگر نان نباشد ما نمی توانیم نماز بخوانیم و روزه بگیریم. نان در این حدیث به معنای اقتصاد است. با اختلاس و حقوقهای نجومی، اقتصاد ساخته نمیشود و اگر اقتصاد سالم نباشد، خبری از دین نخواهد بود.
16.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماشاءالله به این عمارِ امام خامنهای
کل ضدانقلاب را رنده کردگذاشت کنار⚘⚘⚘
این کلیپ را برای نسل جوان بفرستید.👌
#جهاد_تبیین
#فتنه_حجاب
#پیشنهاد_ویژه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
Bazdasht_Celebrity.mp3
2.77M
🎙فایل صوتی بازجویی یک سلبریتی!😉
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥گفتوگو صمیمانه مامور یگان ویژه با دختران دهه نودی:
▪️با یه گوشی تحت تاثیر قرار نگیرید .دشمن میزنه یکی رو میکشه بعد میندازن گردن پلیس نذارید دشمن از شما سوءاستفاده کنه.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_صد_و_یکم . گوشم به صحبتهایش بود که
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_صد_و_دوم
از نغمه پر سوز و گداز دختر اهل سنتی که با طنین هزاران شیعه یکی شده و تا عرش خدا قد میکشید!
زیر سایه قرآنی که بر سر گرفته و دستی که به تمنا به سوی پروردگارم گشوده بودم، باور کردم که دعایم به اجابت رسیده و ایمان آوردم که میان هق هق گریه هایم، نامشان را زمزمه میکنم، مرا به خواسته دلم رسانده و با آبرویی که پیش خدا دارند، در همین لحظه شفای مادرم را از پیشگاه پروردگار عالم گرفته اند که دیگر نه از آشوب قلبم خبری بود و نه از پریشانی اندیشه ام
احساس میکردم فرشتگان با پرنیان بالهایشان، گونه هایم را نوازش داده و مژده اجابت را در گوش جانم زمزمه می کنند.
قرآن را که از روی سرم برداشتم، دلم به اندازه ای سبک شده بود که بیآنکه بخواهم گل خنده روی صورتم شکفت و نفسی که این مدت در قفسه سینه ام حبس شده بود، آزادانه در گلویم پرواز کرد و قلبم را از غل و زنجیر غم رهایی
بخشید.
مجید با هر دو دستش، قطرات اشک را از صورتش پا ک کرد و با چشمانی که از زلالی گریه، همچون آیینه میدرخشید، نگاهم کرد و پیش از آنکه چیزی بگوید، با لبخند شیرینم اوج رضایتم را نشانش دادم.
با دیدن شادی چشمانم که مدتها بود جز غصه رنگ دیگری به خود نگرفته بود، صورتش از آرامشی عمیق پوشیده شد و لبهایش به خنده ای دلگشا باز شد و این همه نبود جز احساس
ِ لطیفی که بر اثر مناجات با خدا، در وجودمان ته نشین شده و چشم امید مان را به انتظار روزی نشانده بود که مادر بار دیگر در میان خلعت زیبای عافیت به خانه بازگردد.
ادامه دارد....
به قلم #فاطمه_ولی_نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_صد_و_دوم از نغمه پر سوز و گداز دختر ا
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷
«رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت»
#پارت_صد_و_سوم
17 مرداد ماه سال 92 از راه رسیده و خبر از طلوع هلال ماه شوال و رسیدن عید فطر میداد. خورشید چادر حریرش را از سر بندر جمع کرده و آخرین درخشش های به رنگ عقیقش از لابلای زلف نخلهای جوان، به حیاط خانه سرک میکشید. بیتوجه به ضعف روزه داری و گرمای خرماپزانی که همچنان در هوا شعله میکشید، حیاط را شسته و با شور و شعفی که در دلم میجوشید، لب حوض نشستم و با نگاهی که دیگر رسیدن مرادش را نزدیک میدید، در حیاط با صفای خانه گشتی زدم که به امید خدا همین روزها بار دیگر قدمهای سبک مادرم را به خودش میدید.
سه شب قدر در امامزاده احیا گرفته و جوشن
کبیر خوانده بودم، گوش به نغمه نوحه های شهادت امام علی علیه السلام به یاد درد و رنج
مادر مظلوم و مهربانم گریه کرده بودم، قرآن به سر گرفته و میان ناله های عاجزانه ام خدا را به نام پیامبر و فرزندانش سوگند داده بودم و در این چند روز آنقدر دعا خوانده و ختم صلوات برداشته بودم که سراپای وجودم به شفای مادرم یقین پیدا کرده و هر لحظه منتظر خبری خوش بودم که مژده آمدنش را بدهد.
هر چند خبرهایی که عبدالله از بیمارستان میآورد، چندان امیدوار کننده نبود و هر بار که به مالقات مادر میرفتم، چشمانش بیرنگتر و صورتش استخوانیتر شده بود، ولی من به نجواهای عاشقانه ای که در شبهای قدر زمزمه کرده و ضجه هایی که از اعماق قلبم زده بودم، آنچنان ایمان داشتم که دیگر از اجابت دعایم ناامید نمی ِ شدم!
همانگونه که مجید یادم داده بود، از ته دلم امام علی علیه السلام را صدا زده، به امام حسن عليه السلام متوسل شده و با امام حسین )علیه السلام( درد دل کرده بودم و حالا به انتظار وعدهایی که مجید برای رسیدن به آرزویم داده بود، چشم به فردایی روشن داشتم.
َ هوا گرگ و میش شده بود که از نخلستان کوچک حیاط خانه دل کندم و بعد از آماده کردن افطاری پدر و عبدالله، به طبقه بالا رفتم.
ماه رمضان رو به پایان بود و من خوشحال بودم که امسال قرآن را به نیت مادرم ختم کرده و ثوابش را نذر سالمتی اش کرده بودم.
آخرین سفره افطار را روی میز غذاخوری آشپزخانه چیدم و به سراغ کتاب مفاتیح رفتم. یکی از خانم های شیعه در امامزاده سیدمظفر
گفته بود که برای روا شدن حاجتم هر شب دعای توسل بخوانم و در این یک هفته هر شب قبل از افطار، به نیت بهبودی حال مادر، دعای توسل را از روی مفاتیح کوچک مجید میخواندم.
دعای زیبایی که در این چند شب، حلقه توسلم را بهِ خانه اهل بیت پیامبر علیه السلام متصل کوبیده بودم...
ادامه دارد....
به قلم #فاطمه_ولی_نژاد
•|🕊🌱 سـَڵآمٌـ عَڵْےآݪِیـٰاسـین |•
🌤@salamalaaleyasiin🌤
🇮🇷سـَڵآمٌـ عَڵْے آݪِ یـٰاسـین🇵🇸
𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷𖧷 «رمــان جــان شیعــه،اهـل سـنـت» #پارت_صد_و_سوم 17 مرداد ماه سال 92 از راه رس
سلام علیکم
وقتتان بخیر ان شاءالله ❤️
عزیزان همراه تأخیر در پارت گذاری را عفو بفرمائید😔😍
التماس دعا
یاعلی ✋