هدایت شده از آشوب ماه...
اون دوست ماست.mp3
3.25M
تقدیم به سردار شهید ابراهیم هادی و دیگر شهیدان سرفراز، که تک تک ما مدیون ایثار آنها هستیم.
@Salambarebrahimm
📎 کاری از برادر مهدی دربانی
کانال کمیل
⬇️#خدایا_کمک ⬇️ 💠تو زندگی روزایی هست که واقعا از همه جا گرفتاری و بدبختی میرسه. حتما برای شما هم
⬇️#بلای_ظاهری ⬇️
@salambarebrahimm
💠کسی نیست که از بدبختی هاش نناله. همه میگن خدایا این بلاها چیه سر ما میاری.
نمی دونن که باعث بیشتر بدبختیها و گرفتاریها خودمون هستیم. و از طرفی ما بندهها متوجه نیستیم که گرفتاریها دل آدمو صیقل میده و باعث رشد میشه.
ممکنه خیلی از این چیزهایی که به ظاهر بد هستن باعث خیر بشن.
خدا تو قرآن گفته:
🔻وَ عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ
🔻خیلی چیزها است که شما از آن بدتان میآید در صورتی که به نفع شما است
📔بخشی از آیه ۲۱۶ بقره
هدایت شده از کانال کمیل
💠ذکر روز پنجشنبه : 100 مرتبه
💐لااله الا الله الملک الحق المبین💐
امروز پنج شنبه است
و مسافران آسمانی
تنها به یک فاتحه قانع اند
شادی روح همه سفر کرده ها بخوانید حمد و سوره ، تا روزی برای ما هم بخوانند.
@salambarebrahimm
1_18435643.mp3
4.81M
یکی یکی دارن میان گل های بی نشون
اونا که دست و پازدن میون خونشون 😔
@SALAMbarEbrahimm
#مداحی_شهدایی 🌷
🍃🌸
🌸
مردهایی که زنان محجبه دارند،
گاه یادشان میرود که از همسرانشان
بابت حجاب تشکر کنند!
یادشان میرود که
پذیرایی از مهمان با حجاب سختتر است!
یادشان میرود که
مسافرت با حجاب سختتر است!
یادشان میرود که
بچهداری با حجاب سختتر است!
یادشان میرود که
خرید با حجاب سختتر است!
یادشان میرود که
در گرمای تابستان چه جهادی است چادری بودن!
یادشان میرود
اگر خیالشان از همسرشان راحت است؛
به خاطر سختی حجابی است که آنها تحمل میکنند!
گاهی با شاخهای گل 🌷
از همسرانتان بابت حجابشان تشکر کنید،
تا بدانند که جهادی که امروز با حجابشان میکنند،
برایتان ارزشمند است.
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
@salambarebrahimm
هدایت شده از کانال کمیل
#شهیدے ڪه وسوسه شیـطان را عملے نڪرد
و صداے تسبیحـات ڪوه و گیاهان را شنید...
خوندن این مطلب خالی از لطف نیست👇
ماجرای تحول #شهید «احمدعلی نیری» به خاطر دوری از #گناه
یک روز بهش گفتم من نمیدانم چرا توی این چند سال اخیر شما در معنویات رشد کردی .
می خواست بحث را عوض کنداما سوالم را تکرار کردم . گفتم حتما علتی داره.گفت اگه طاقتش رو داری بشین تا برات بگم.
یه روز با رفقای محل وبچه های مسجد رفته بودیم دماوند. همه مشغول بازی بودند یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری روآب کن بیار…
منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید.از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.تا چشمم به رودخانه افتاد، یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم .
همان جا پشت درخت مخفی شدم …می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم.
پشت آن درخت وکنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودن .همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن
خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شوداما خدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم.
کتری خالی را برداشتم از جایی دیگر آب تهیه کردم ورفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم
به سختی آتش را آماده کردم و خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود،
یادم افتاد حاج آقا گفته بود هرکس برای خداگریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهدداشت.
گفتم ازین به بعد برای خدا گریه میکنم حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم
واشک میریختم ومناجات می کردم خیلی باتوجه گفتم یا الله یا الله… به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد به
اطرافم نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد!!!
همه می گفتند سبوح القدوس و ربنا الملاکه والروح…
از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…”
#شهید_احمدعلی_نیری
@salambarebrahimm
#تفکر
حاج حسین یکتا:
بچه ها بخدا از شهدا جلومیزنید
اگر ڪوفتتونـ بشه
لذتــ گناه ڪردنــ
🌸🍃🌸🍃🌸
@SALAMbarEbrahimm
هدایت شده از سلام برابراهیم
4_407236335011627034.mp3
6.78M
@Salambarebrahimm
#حاج_مهدی_رسولی
💠وقتی دلم از زمونه خسته میشه
میام تو #گلزارمیشینم
یکی یکی رد میشم از کنارتون
عکس شما رو میبینم
از درد دوری شما
یه گوشه ای،میشینم و زار میزنم
خسته شدم آی شهدا😭
🌷شهید ابراهیم هادی🌷
💠 فراق
یک ماه از مفقود شدن ابراهیم می گذشت . هیچ کدام از رفقای ابراهیم حال و روز خوبی نداشتند .
هرجا جمع می شدیم از ابراهیم می گفتیم و اشک می ریختیم . برای دیدن یکی از بچه ها به بیمارستان رفتیم ، گودینی هم آنجا بود ، وقتی رضا را دیدم انگار که داغ دلش تازه شده ٬ بلند بلند گریه می کرد .
بعدگفت : بچه ها ، دنیا بدون ابراهیم برای من جای زندگی نیست ! مطمئن باشید من در اولین عملیات شهید می شم !
یکی دیگر از بچه ها گفت : ما نفهمیدیم ابراهیم که بود . او بنده خالص خدا بود . بین ما آمد و مدتی با او زندگی کردیم تا بفهمیم معنی بنده خدا بودن چیست .
دیگری گفت : ابراهیم به تمام معنا یک پهلوان بود ، یک عارف پهلوان .
✳️✳️✳️
پنج ماه از شهادت ابراهیم گذشت . هرچه مادر از ما می پرسید : چرا ابراهیم مرخصی نمی آید ، با بهانه های مختلف بحث را عوض می کردیم !
ما می گفتیم : الان عملیاته ٬ فعلا نمی تونه بیاد و ... خلاصه هر روز چیزی می گفتیم .
تا اینکه یکبار مادر آمده بود داخل اتاق .
رو به روی عکس ابراهیم نشسته و اشک می ریخت ! جلو آمدم . گفتم : مادر چی شده !؟
گفت : من بوی ابراهیم رو حس می کنم ! ابراهیم الان توی این اتاقه ! همینجاست و ...
وقتی گریه اش کمتر شد گفت : من مطمئن هستم که ابراهیم شهید شده . مادر ادامه داد: ابراهیم دفعه آخر خیلی فرق کرده بود ، هر چه گفتم : بیا بریم خواستگاری ، می خوام دامادت کنم ،اما او می گفت : نه مادر ، من مطمئنم که بر نمی گردم . نمی خواهم چشم گریانی گوشه خانه منتظر من باشه !
چند روز بعد دوباره جلوی عکس ابراهیم ایستاده بود و گریه می کرد . ما بالاخره مجبور شدیم دائی را بیاوریم تا به مادر حقیقت را بگوید .
آن روز حال مادر به هم خورد . ناراحتی قلبی او شدیدتر شد و در سی سی یو بیمارستان بستری شد !
سال های بعد وقتی مادر را به بهشت زهرا (س) می بردیم، بیشتر دوست داشت به قطعه چهل و چهار برود .
به یاد ابراهیم کنار قبر شهدای گمنام می نشست .
هر چند گریه برای او بد بود . اما عقده دلش را آنجا باز می کرد و حرف دلش را با شهدای گمنام می گفت .
@salambarebrahimm
📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم ۱ ص ۲۲۰ و ۲۲۱
شهید محســن حججۍ :
🌺همـہ مے گویند: خــوش بحـال
فلانــے #شـــــهید شد اما هیــچ
ڪس حواســــش نیست ڪه
فلانے براۍشهیدشدن شهیـد
#بـــــودن را یاد ڱرفت.
@SALAMbarEbrahimm
#جوانی ...
جاده ی لغزنده است !
#امام زمانت را بشناس
تا بیخطر طی کنی
این راه ِ #ناهموار را ...
#اُرشُدنا_اِلَی_الطَریق_یَرحَمَکُمُ_الله
@SALAMbarEbrahimm
1_18564252.mp3
3.93M
💞 خادما گریه کنون
💞 سرود بسیار زیبا
🎤🎤 سید مهدی میرداماد
@SALAMbarEbrahimm
#چندخطـدردودل
فقط شهدا را ڪه تفحص نمیڪنند
گاهے دل هاے آدم هارا هم باید تفحص ڪرد
خودشان را ، دلشان را ، عقلشان را
گاهے در این راه پر پیچ و خم .....!
مردانگی ،غیرت،دین،عزت،شرف،تقوا را گم میڪنیم
نمے گویم نداریم داریم اما گم میڪنیم ...
باےد گشت و پیدا ڪرد
خودمان را پیدا ڪنیم
ببینیم ڪجاے ماجرا ایستاده ایم!?
ڪجا غصه و درد دین داشتیم
ڪے نشستیم و باخودمان خلوت ڪردیم ڪه ببینیم راهمان را درست میرویم یا نه ...
ڪجا مثل #ابراهیمهادیها #علیگندابیها عمل ڪردیم ...
فقط ظاهرمان را موجه ڪردیم براے عوام ؛ تظاهر میڪنیم قربة الے الله ...
به راستے باخودمان چ میڪنیم ؟!
بیدارشو رفیق !!!
هنوز هم شهدا پشت خاڪریز هاے دنیا منتطر لبیک هستند ...
@SALAMbarEbrahimm
#علی_گندابی
@salambarebrahimm
شاید حکایت عجیب علی گندابی را شنیده باشید. علی گندابی از جاهلهای خشن همدان در زمان رضا شاه و محمد رضا بود. او که همچون دیگر جاهلان عهد ، نوچه ها و الدورم بلدورم زیاد داشت آنچنان زورمدار بود که حتی یکبار در باغهای عباس آباد این شهر جلو شعبان جعفری (شعبان بی مخ معروف) و نوچه هاش را که به این شهر سفر کرده بودند گرفته بود چنانکه شعبان را مجبور به بازگشت به تهران کرده بود. گندابی چهره ای زیبا داشت و علیرغم تمام کثافتکاریها ، خصلتی در او بود که به سه مورد از آنها اشاره میکنم:
روزی متوجه نگاه خیره زنی زیبا شد. شاگرانش همه متوجه این ارتباط چشمی شدند... ناگهان علی،تکه ای لجن را از جوی برداشته به چهره خودمالید... نوچه ها علت را پرسیدند. گفت: کنار آن زن مردی لاغر اندام بود که فهمیدم شوهر اوست، نمیخواستم نگاه زن شوهردار به چهره ای زیباتر از شوهرش خیره بماند، هرچه باشد او صاحب دارد و من دزد ناموس نیستم، خواستم با لجن خود را زشت کنم تا نگاهش از من برگردد...
غروب یکی از روزهای ماه محرم، گندابی سر یکی از کوچه را بسته بود. روحانیی در تاریک روشن هوا جهت اقامه نماز به مسجد می رفت... گندابی خطاب به نوچه ها همه را مرخص کرد و با قمه خود راه را بر روحانی بست. روحانی که عرق ترس و وحشت سرتاسر وجودش را گرفته بود ترسان و لرزان بدو گفت که نه پولی همراه اوست و نه گنجی. گندابی روحانی را به گوشه ای کشاند ، قمه را به گوشه ای انداخت و خم شد! روحانی، از رفتار او غرق در تعجب بود . علی فریاد زد بیا بالا آخوند! ...روحانی که حیرت زده بود گفت : نه قربان من چنین جسارتی نمیکنم. گندابی قمه را برداشت و گفت: اگر بر دوشم سوار نشوی سرت را گوش تا گوش خواهم برید... روحانی از ترس جان، بر پشت کوع کرده ی گندابی نشست. گندابی داد زد: حالا بخون! - چی بخونم؟ - روضه بخون، روضه ی حسین رو بخون!! بلند بخون! .... تعدادی از همسایه ها که حتی جرات بیرون آمدن از خانه را نداشتند با صدای روحانی، روی پشت بامها بودند... روحانی میخواند... و لرزشهای تن روحانی نشان میداد که کسی آن زیر به شدت گریه میکند!...
گندابی پیر شده بود... توبه کرده بود... روزی به خانواده گفت قصد رفتن به نجف را دارد گفت دلش برای علی تنگ است... وقتی رسید و زیارت کرد... همگان شاهد بودند که کنار ضریح علی(ع) فریاد زد : "ای خدا تو رو به هر کی دوست داری قسم ، این علی رو به اون علی ببخش" و از حال رفت... وقتی همه جمع شدند علی گندابی از دنیا رفته بود... آنروز کنار مرقد علی(ع) قبری کنده شده بود. می گفتند برای یکی از آیات عظام است که گوئی فوت کرده بود. آیت الله را نیاوردند! می گفتند وی وصیت کرده است جای دیگری او را دفن کنند. و ... علی گندابی لات بجای آیت الله ، کنار مرقد علی ابن ابیطالب به خاک سپرده شد.
منصور میگوید توفیقی از این بیشتر نیست که کسی را علی(ع) شفاعت کند. و خدا را قسم می دهم به عظمت علی که علی شفیعمان باشد.
کانال کمیل
⬇️#بلای_ظاهری ⬇️ @salambarebrahimm 💠کسی نیست که از بدبختی هاش نناله. همه میگن خدایا این بلاها چیه
⬇️#حیف_شد! #کاش_میشد! ⬇️
@salambarebrahimm
💠این دختره خیلی نجیب بود کاش همسر من شده بود! این پسره خیلی سر به زیر بود کاش همسر من شده بود!
کاش یه ماشین تو قرعه کشی بانک برنده میشدم! کاش بچه داشتم! حیف شد نتونستم آپارتمان بخرم! حیف شد به من وام ندادن!
از این کاشها و حیفها تو زندگی همه ما هست. بعضی وقتها تو همین دنیا متوجه میشیم که این چیزای به ظاهر خیر برامون شر بوده، بعضی وقتها هم باید صبر کنیم تا اون دنیا بفهمیم اینا شر بودن و ما خبر نداشتیم.
تسلیم فرمان خدایى باشیم كه بر اساس علم بى نهایت به ما دستور مى دهد، گرچه ما دلیل آنرا ندانیم
🔻وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ
🔻خیلی از چیزها است که شما دوست دارید در صورتی که به ضرر شماست و خداوند (صلاح شما را) مى داند و شما نمى دانید.
📔بخشی از آیه ۲۱۶ بقره
کانال کمیل
#مهدےجان نذر ڪردم تا بیایی هرچہ دارم مال تو چشم هاے خسته ی پر انتظارم مال تو یڪ دل دیوانه دارم با
#مهدے_جان❤️
هرلحظہ در وصال توتاخیرمےشود
اینجاهواے شهرنفس گیرمےشود
عمریسٺ بانبود تو #یاخاتم_الحجج
بغض #غروب_جمعہ گلوگیرمےشود
#بيا_آقا_بدونِ_تو_هوا_ديگه_نفس_گيره💔
العجل😭😭