✨ابراهیم هادی و تجربه های نزدیک به مرگ ✍دو روز قبل بود که تماس گرفتند. از اصفهان بودند و گفتند یک نفر از بستگان ما ماجرای عجیبی با ابراهیم هادی دارد. شماره را گرفتم و تماس برقرار شد. ماجرای زیبا و عجیبی شنیدم: من تکنسین پرواز بالگرد در هوانیروز اصفهان هستم. دو سال قبل با خانواده راهی سفر مشهد شدم. هنوز خیلی از اصفهان دور نشده بودیم که یک سانحه شدید رانندگی رخ داد. ضربه شدیدی به سینه و به مهره های کمر من وارد شد. مرا سریع به بیمارستان ایت الله کاشانی اصفهان رساندند. یک روز بعد پزشک معالج من به خانواده گفت: بدون تعارف میگویم که بروید لباس های مشکی تان را آماده کنید. ایشان زنده نمی ماند. او بی هوش است. یکی از دنده هایش شکسته و داخل ریه فرو رفته. نخاع او قطع شده و از کمر به پایین هیچگونه حسی ندارد. هوشیاری او بسیار پایین است و اگر دستگاه ها را قطع کنیم از دنیا خواهد رفت. خانواده بسیار ناراحت شدند. صدای گریه و زاری بلند شد. اما هیچ کاری از دست کسی بر نمی آمد. اما دخترم .... ✅ #ادامه‌دارد... 📚 #نشر_شهید_ابراهیم‌هادی

...وقتی روح از بدن من خارج شده بود و همه بستگانم گریه می کردند، دخترم در گوشه ای نشسته و سوره یاسین می خواند. او همینطور در دلش نذر قرآن و صلوات می‌کرد. من از آنجا به بالا رفتم. به جایی رسیدم که یکباره جماعتی بسیار نورانی مقابلم قرار گرفتند. صورتهای آنها را نمی دیدم اما می دانستم عظمت و نورانیت خاصی دارند. نفری که جلوتر بود به من گفت: صبر کن تا اگر شد از خداوند اجازه بگیرم تا برگردی. لحظاتی بعد همان جوان آمد و مقابلم قرار گرفت و گفت: دوست عزیز، ما اینطرف را درست کردیم. برو و آنطرف را درست کن. من به چهره او و جوانی که در کنارش بود خیره شدم. صورتهایشان نور بود اما چهره قابل تشخیص بود. بلافاصله مرا به داخل بدنم بازگرداندند. روح برای دقایقی از بدنم خارج شده بود. کادر پزشکی که بالای سرم جمع شده بودند با خوشحالی خبر را به خانواده دادند. من تا مدتها متوجه هیچ مطلبی نبودم. روزی که مرخص شدم به خانواده ام گفتم: من برای دقایقی روح از بدنم خارج شد. من جوانی بسیار نورانی را دیدم که اجازه گرفت تا من برگردم. همه با تعجب به حرف های من گوش می‌کردند. دخترم گفت: پدر من میدانم آن جوان کیست. بعد از داخل کیفش یک کتاب را بیرون آورد و جلد کتاب را به من نشان داد. ✨بی اختیار داد زدم خودش بود. به خدا همین جوان بود. بده این کتاب رو ببینم... روی کتاب نوشته شده بود: سلام بر ابراهیم۱ دخترم ادامه داد: من همان جا مشغول قرائت قرآن برای این شهید شدم و نذر کردم که اگر پدرم برگردد، خیرات دیگری برای این شهید والامقام انجام دهم... خداوند مرا به دنیا بازگرداند تا همانطور که به شهید هادی قول دادم، دنیایم را درست کنم. او هم قول داد که آن سوی هستی را برایم درست نماید.🍃

استاد پناهیان: وقتی دلتون گرفت و گرفتار شدید، ذکر "یا رئوف" رو زیاد بگید و با این ذکر به امام رضا علیه السلام متوسل شید... گویا خدا وقتی بخواهد برای این ذکر شما اثری بگذارد، کارتان را به امام رضا علیه السلام میسپارد...

حاج قاسم میگفت: جامعه‌ای صالح می‌شود که افراد صالح بر آن حاکم شوند ، افراد منزه جامعه را منظم می‌کنند. #انتخاب_درست #کار_درست #جات_خالیه_حاجی💔

نوشت: ما که رفتیم با دلی سوخته و‌چشم داغدار کربلا ‌ندیده... تو اما ای برادر! مسافر کربلا اگر شدی جای من به مولا سلامی برسان... ای‌ شهید توخود زائر حسینی سلام ‌مارا هم به ارباب برسان...🌸 پنجشنبه ویاد شهدا با #صلوات

رسول خدا صلوات الله علیه فرمودند: اَلصَّلاةُ عَلَیَّ نُورٌ فِی القَبرِ صلوات بر من ،نوری در قبر است. پنجشنبه اس اموات و در گذشتگان رو یاد کنیم با فاتحه و صلوات

مواظب زبونمون باشیم، خوراکش غیبت و دروغ و بی احترامی و... نشه خوراک زبونمون بی احترامی به والدین نشه... نگیم اونا فلانن بهمانن، تو خوب باش! تو صبوری کن... خدا جایزه هاشو به آدم خوبا میده...😉 خوراک چشممون نگاهِ خشم الود به والدین نشه... اصلا میدونستین یکی از چیزایی که باعث طولانی شدن عمر میشه،‌ نگاه محبت امیز به پدر و مادره؟! داریم علمای بزرگی که به واسطه احترام به والدین به جاهای بالایی رسیدن...

خوب نگاه کنید💔 میبینی چطور بی قراری میکنه ؟ دختر دارا دل کندن از دخترتون چقدر سخته! شما که خوب میدونید دخترا بابایی هستن💔 اگه شما نباشید خوابشون نمیبره😔 ✍پ،ن؛ دختر #۴ساله‌ی یکی از شهدای مدافع حرم #فاطمیون

میگی نه ؟ فکر میکنی دارم با کلمات بازی میکنم؟ پَ کیلیپ بالا رو ببین😔💔 تا جوابت رو از نازدانه شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده بگیری😔 🍂میدونم باباش میاد که دخترش آرامش پیدا کنه ، میدونم تنهاش نمیذاره 💔 آخه دختره ، #نمیتونه باباش رو فراموش کنه بخدا نمیتونه...😔

بعضی چیزا رو که ما تو روضه اهل بیت شنیدیم اینا تو زندگیشون دیدن😔 بچه بسیجیها ، پاسدارا با شمام ؛ به ولله نامردیه اگه تو لباس اینا باشی و راهشون رو ادامه ندی...💔 اگه تو لباس اینا باشی و دلت بلرزه ، پات بلغزه و راه رو گم کنی رفیق؛ شهدا شرمنده نمیخوان🍂

شهدا رهرو میخوان 🍃 رهرو شهدا یعنی مصطفی صدر زاده که از نازدانه خودش دل کند تا خودش رو امتحان کنه امتحان ولایت مداری ، امتحان ثابت قدمی ثابت قدم بودن تو جاده های صاف خوبه اما کافی نیست بقول شهید چمران وقتی شیپور جنگ نواخته شد مرد از نامرد شناخته میشه رک بگم اگه راحت طلبی ، رهرو نیستی...

اگه گفتن فلان ماموریت ، بهونه آوردی و جا زدی اگه گفتن فلان عملیات ، اون شب غیبت زد اگه گفتن برو جلو اما پاهات سنگین شد بدون #جاموندی بدون هنوز آماده نیستی...

برای اینکه آماده بشی باید زمینه دل کندن رو فراهم کنی اگه زندگیت جز برای رضای خدا نباشه اگه حتی از #فکرگناه فراری شدی اونوقته که زیبایی ها و آرامش رنج کشیدن در راه خدا رو درک میکنی..🍃

😔💔

✍جمله آخرو بگم و التماس دعا... رفیق ؛ سعی کن یه‌جوری زندگی کنی که روت بشه تو چشای آقازاده شهید حججی نگاه کنی جوری زندگی کن که شرمنده #شهدا نشی یاعلی🍃

چند تا دعا میکنم شما بگید آمین😊 خدایا ما رو ول نکن... خدایا سروکار ما رو با خوبات بنداز... خدایا ما رو شرمنده ی امام زمانمون نکن... خدایا ما صبرمون کمه، عجولیم، زود میشکنیم، حساسیم، ضعیفیم، فقیریم، درمونده و بیچاره ایم، چاره ی ما تویی... هوادارمون باش... الهی امین

#شب‌جمعه‌اس‌هوایت‌نکنم‌میمیرم...😔

«وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ» چه کسی‌ جز گمراهان‌ از رحمت پروردگارش ناامید می شود؟ حجر / 56

✨تو تصمیم بگیر،خدا کمکت میکنه رفیق😉

تجربہ‌بهم‌یا‌دداده‌کہ... برای‌اینکه‌طلب‌ِشهادت‌کنی ‌نبایدبه‌گذشته‌خودت‌نگاه‌کنی! راحت‌باش.. نگران‌ِهیچی‌نباش؛ فقط‌مواظب‌این‌باش‌کھ شیطون‌بهت‌نگه‌تولیاقت‌ِشھادت‌نداری! #استاد‌_پناهیان

خیلیا میگن چند شبه نماز شب میخونیم ولی اثرش رو نمیبینیم، با وجود نماز شب خوندن بازم اشتباه میکنیم، بعد ناامید میشن و کلاً نمازو رها میکنن... اقای پناهیان جواب این سوال رو اینطوری دادند: طول میکشه تا اثر عمل مشخصه بشه،کلاً همه چیز توی دنیا طول میکشه، همه چیز تدریجی اتفاق میوفته پس از رفتار، بلافاصله انتظار اثر نداشته باشید... مثال دقیقش ورزشکاره..! یه ورزشکار مدت ها باید ورزش کنه تا اثرش رو ببینه نمیشه که هر روز بیاد عضلاتش رو سانت بگیره ببینه چقدر قوی شده...

امام صادق علیه السلام، از امام باقر علیه السلام روایت کردند: من دوست دارم کاری رو میخوام انجام بدم مداومت کنم. اگه بنا بوده شب انجام بدم و نشد صبح انجام بدم...!! و اگه صبح نشد ، شب انجامش بدم... و محبوب ترین کارا، کار مداومه اگه خواستی نفست رو به کاری عادت بدی یکسال بر اون مداومت کن...