از هر جایی شروع کنی دیر نیست!
ما معصوم نیستیم، پس هر وقت خودتو بشکنی هر وقت توبه کنی دیر نیست!
ولی یادت باشه فردایی وجود نداره همین الان شروع کن
همون لحظه ای که با توجیه دست به گناه زدی و احساس شرمندگی نکردی همونجاست که شیطون برات کف میزنه...!
حلال و حروم خدا معلومه، گناه رو توجیه نکنیم...
هدایت شده از همسفرتاخدا
رفقا کسی قفل بدونِ کلید نمیسازه! اگه
قفلی تو زندگیت میبینی کلیدی هم داره.
بگرد پیداش کن...😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی! به سویِ تو روی آوردهام و گل سرخ
به شوق امید کرم تو در دل پروردهام
الهی عاشقان به سویِ تو آمدهاند
و من همچنان همنشین با قفسم!😔
چشمه عشق را به من بنمایان تا این
دل سوخته را در آن شستشو دهم!💔
کانال کمیل
الهی! به سویِ تو روی آوردهام و گل سرخ به شوق امید کرم تو در دل پروردهام الهی عاشقان به سویِ تو آ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال کمیل
الهی! به سویِ تو روی آوردهام و گل سرخ به شوق امید کرم تو در دل پروردهام الهی عاشقان به سویِ تو آ
♡ابراهـــیم هـادی♡
🍃حتی از اسمش هم درسها می توانی بگیری .مانند #ابراهیم، بت شکن و مانند هادی، هدایت کننده
🍃سرگذشت زندگیاش را ورق بزنی پر است از شکستِ بت های نفسانی، جسمانی و روحانی.
هدایت کننده و پر از نور هدایت، از بچه های محل تا سربازان حزب بعث.
🍃ابراهیم هادی شهیـــــدی است که زمانی سراغمان می آید که راه گم کرده ایم و آنقدر غـرق شده ایم که باید دستمان گرفته شود😔
🍃به قول #مصـحف_شـریف چشم او هرگز طغیان نکرد؛ برای همین با اولین نگاه به چهره اش تا مغز استخوان انسان نفوذ می کند.
🍃آدمی است که زندگی اش، لحظه شهادتش و بعد از رفتنش هرگز، کمک کردن را یادش نرفته و نمی رود🌹
🍃 کانال کمیل را به اسم تو شناخته ایم و بغض کرده ایم برای #روضه_های_گودال
گشته ایم همه برگشتند جز تو. درکانال فقط تو مانده ای😭
🍃دست هایم را که روی خاک #کمـیل گذاشتم گرمای وجودت را در خودم عجیب احساس کردم من باتو بیعت کردم، اگر بیعتم شکست تو به بزرگواری خودت #ببخش.
🍃حال ما ایستاده ایم تا آخرین نفس.
حال که همه کبوترهایمان پرکشیده اند. حال که همه دونده هایمان دویده و رسیده اند.
🕊 #شهید_ابراهیم_هادی🍃
📅 تولد : ۱ اردیبهشت ۱۳۳۶
📅 شهادت : ۲۲ بهمن ۱۳۶۱.فکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوونی کن خوش بگذرون منتها آدم باش...
به همون اندازهای که به آدما حس خوب منتقل کنی، خدا یه کاری میکنه که بهت اونو برگردونن!
حرفی ، حدیثی چیزی!؟
دوستانی هم که تو ناشناس قبلی پیام دادن و ما متوجه نشدیم مجدد پیام بدن
لینک قبلی پیام ها رو به ما پراکنده میرسوند و خیلیاشون بین انبوه پیام ها گم میشد
https://payamenashenas.ir/hamsafar_TA_khoda
از شرارت تا شهادت🍃
قصه گنده لاتی که شهید انقلاب شد...❤️
✍بعضی وقت ها تصویر یک مرداب هم دیدنی میشه...نه به خاطر مرداب بودنش؛ به خاطر نیلوفر آبی که تو دلش می پرورونه....
بعضی وقت ها، یه تکه نور، یک جو معرفت، یه نمه محبت، تمام نقشه های شیطون و دار و دستش و نقش بر آب می کنه و دست آدم می گیره و به خدا می رسونه....
طیب حاج رضایی؛ گنده لات جنوب تهران بود...
جنوب شهر دو تا شاخ داشت؛ یکی شعبان جعفری که بهش می گفتند شعبان بی مخ، یکی هم طیب حاج رضایی.
طیب بزرگ شده محله صابون پز خونه بود و تو میدون خوار و بار میدون داری می کرد...با دعوا و شر و شاخ و شونه کشی، یه سری تو سرها بلند کرده بود...
انواع و اقسام حکم ها رو براش بریده بودند. از این حبس به اون حبس؛ حبس انفرادی، حبس با اعمال شاقه، تبعید به بندر عباس و....به قول معروف آدم بشو نبود!
وسط این سیاهی ها، یه نقطه سفید تو زندگیش بود؛ اون هم عشق به بچه های حضرت زهرا (س).
دسته عزای طیب معروف بود...می گفت: هرچی درآمد دارم؛ نیمی از اون برای امورات زندگیم و نیمی از اون هم برای امام حسین (ع)
گفتند: سه روز منتهی به عاشورا، آب نمی خورد؛ می خواست با دهان تشنه برای امام حسین (ع) عزاداری کنه...
تو وصیت نامش نوشته بود( هر کی به من بدهکار بود؛ آورد، آورد و الا اگر نیاورد پی اون نرید...هر که طلبکار بود هم از مالم بهش بدید....)
بریم سر اصل ماجرا...
وقتی سال ۴۲ امام (ره) تو فیضیه قم قیامتی به پا کرد و خبر دستگیریش به تهران رسید...مثل خیلی ها ریختند تو خیابونا....۴۰۰ نفر دستگیر شدند..اما قضیه طیب فرق می کرد؛او به عنوان سرشاخه های تظاهرات ۱۵ خرداد دستگیر شد. طیب و چند نفر دیگه حکم اعدامشون اومد...محمد باقری، حاج علی نوری، حاج اسماعیل رضایی و طیب حاج رضایی.
بقیه مورد عفو گرفتند و حکم طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی اجرا شد.
آبان ماه ۴۲ تیربارونشون کردند.
گفتند: بدن طیب چنان سوراخ سوراخ شده بود که وقتی غسال تو یه سوراخ پنبه میگذاشت از یه سوراخ دیگه خون میزد بیرون....
تو زندون ازش یه چیز می خواستند؛ می گفتند: اگه بگی امام به ما پول داد تا بریزیم خیابون، حکم عفو تو رو از شاه می گیریم! طیب قبول نمی کرد....
گفتند: طیب تو دادگاه روبرو سرهنگ نصیری گفت: این حرف ها رو واسه ننه ات بزن...منو با بچه حضرت زهرا (س) در ننداز...من این سید و خرابش نمی کنم...
محمد باقری که بهش می گفتند محمد عروس می گفت: تو زندان بودم؛ سحر بود که دیدم سر و صدا میاد...فهمیدم طیب و دارن می بیرن تیربارونش کنند.
وقتی داشت می رفت با پشت دستاش زد به سلول من و گفت: ممد آقا! سلام منو به امام برسون و بگو خیلی ها تو رو دیدند و خریدند ولی طیب تو رو ندیده خرید!
بعد ها که سلام طیب و به امام رسوندند؛ امام فرمود: طیب حر انقلاب بود.
اگه خدا و اهل بیت بخوان؛ دست آدم و از میون اخراجی های چاله میدون جنوب تهران میگیرن و مینشونند تو سکانس آخر معراجی ها و تو برداشت آخر، زیر صدا و تصویر و نور؛ چنان فیلمی ازت می سازند که عالم و آدم، ببینه و بشنوه که کیا خریدنی اند.
می خوام بگم یا امام حسین (ع)
طیب تو حبس بزرگ شد
طیب تو چاله میدون بزرگ شد
طیب میون خلافکارها بزرگ شد؛ ولی عاقبت به خیر شد...
یه نعمتی به ما دادید..تو مسجد و حسینیه بزرگ شدیم، میون حزب اللهی ها بزرگ شدیم....
نشه اون دنیا شرمنده طیب ها بشیم...نشه شرمنده شهدا بشیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتظار یعنی آماده باش...
روایتها میگن اقا #امام_زمان عجل الله با جوونا خیلی جفت و جور میشه قدر جوونی مونو بدونیم
حیفه ما تو سپاهش نباشیم ...
کوله پشتیش را گرفتم در دستم!
تا بغضِ چشم هایم را دید گفت:
قول دادی بی تابی نکنی! من هم قول میدم زود برگردم...
همیشه قولش، قول بود سه روز از رفتنش نگذشت که برگشت اما با پلاکی سوخته...🕊
همسر شهید مهدی طهماسبی🌷
#طنز_جبهه
یک بار سعید خیلی از بچه ها کار کشید...
فرمانده دسته بود شب برایش جشن پتو گرفتند...
حسابی کتکش زدند
من هم که دیدم نمیتوانم نجاتش دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تا شاید کمی کمتر کتک بخورد..!😕
سعید هم نامردی نکرد، به تلافی آن جشن پتو ، نیم ساعت قبل از وقت نماز صبح، اذان گفت...
همه بیدار شدند نماز خواندند!!!😄
بعد از اذان فرمانده گروهان دید همه ی بچه ها خوابند... بیدارشان کرد و گفت:
اذان گفتند : چرا خوابیدید!؟🤔
گفتند : ما نماز خواندیم..!
گفت: الان اذان گفتند، چطور نماز خواندید!؟😳
گفتند : سعید شاهدی اذان گفت!
سعید هم گفت من برای نماز شب اذان گفتم نه نماز صبح😅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و شهید هم بشی...
اگر همه ی این کارها برای خدا باشد
با دوستانش زیاد به رستوران یا ساندویچی می رفت. آن هایی که شرایط مالی نداشتند را مهمان می کرد و برایشان خرج می کرد. اما برای تهیه غذا ، هر جایی نمی رفت .
او دستور قرآن را عمل می کرد که باید در غذایی که تهیه می کنیم دقت داشته باشیم . ابراهیم سوسیس و کالباس نمی خورد . مخصوصاً در آن دوران که بحث خوک هم مطرح بود . اما الویه خیلی دوست داشت . بیشتر به یک ساندویچی در محل می رفت که به صاحب آنجا ، آقاشیخ می گفتند که بسیار انسان مؤمنی بود. او در تهیه غذا مراعات حلال و حرام را می کرد .
فَلْيَنْظُِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ
پس انسان باید به غذای خویش بنگرد!
عبس/۲۴
#کره_خاکی
✍ قسمتی از تجربه نزدیک به مرگ (کتاب با بابا) : من یقین کردم که این کره خاکی که برای سکونت ما انسان ها انتخاب شده محل زندگی اصلی ما نیست. در بهترین حالت این جا محلی برای تعلیم و تربیت ماست. ما باید در این جا رشد کنیم تا برای زندگی اصلی آماده شویم. این جا یک گذرگاه موقت یا یک مسافرخانه بیشتر نیست.
حاج اسماعیل دولابی می گفتن:
بزرگترین آزمون ایمان زمانی ست که وقتی چیزی را میخواهید و به دست نمیآورید، با این حال قادر باشید که بگویید:
خدایا شکرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا تفحصمان کنید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهید ابراهیم هادی:
«من نمی خوام باعث گناه کسی بشم.