برای شروع عملیات کربلای۴، به آبادان منتقل شدیم و بعنوان غواصان خط شکن به خط دشمن زدیم
به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم!
وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم که شهید سعید حمیدی اصل هردو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشه ای از معبر افتاده است!
اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت این بود که
دهان شهید پُر از گِل شده بود!
بعدها متوجه شدیم که وقتی پای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای ناله اش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را
پُر از گِل کرده بود!
شهید سعید حمیدی اصل🕊🌷
یکبار که آمده بود مرخصی، خواهرش حدوداً ۵ ماهه بود. بغلش کرده بود و با بچه حرف می زد، بازی می کرد باهاش این بچه ی کوچک قه قه می خندید، مجید کیف می کرد. از اتاق آمد بیرون، حواسم بهش بود، داشت با خودش حرف می زد: «تو با این خنده ها و شیرین کاری هات، نمی تونی منو به این دنیا وابسته کنی. با این کارها نمی شه منو از جبهه واداشت.» ساکش رو بست و رفت !
#شهید_مجید_زین_الدین🕊🌷
آدمیزاد موجود عجیبی است، چون برای هدایتش ۱۲۴ هزار پیامبر کفایت نکرد، اما برای گمراہ کردنش یک شیطان کافی بود!!!
#استادقرائتی
چون کودکی که گم شده در ازدحام شهر
دنبال رد پای تو هر جمعه میدوم...
#یاصاحب_الزمان
مومن آن است که بداند در پس این دیوار کسی است که یک به یک بر احوال ما مطلع است و می بیند اگر چه ما او را نمی بینیم!
برای شرکت در مراسم عروسی یکی از آشنایان رفته بود تهران!
مراسم با بزن و بکوب و گناه همراه بود مجتبی بچه های کوچک اقوام را در یک اتاق جمع کرد و در را بست!
بعد با زبان کودکانه به آن ها احکام آموزش داد!
بچه ها هم دورش حلقه زده بودند
شهید مجتبی قطبی🕊🌷
به تعلقات دنیایی بیاعتنا باشیم که همه رفتنی هستند و آنچه ماندنی است آن چیزی است که برای #خدا باشد. همیشه مراقبت از خویش را داشته باشیم که مهمترین عامل برای صعود بسوی او مراقبت از خویشتن است.
#شهید_احمد_مفید🕊🌷
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّی حَتَّى كَأَنِّی لا ذَنْبَ لِی ...
سپاس خدایی را که آنقدر بر من صبر میکند که گویی گناهی ندارم ...
گاهی وقتا خدا قلبتو ميشكنه، تا از روحت محافظت كنه!
ميدونی اگه ادامه پيدا ميكرد چقدر ميتونست بدتر باشه...؟!
نیاز دارم امام رضا جانم صدام کنه، بگه پاشو بیا ببینم باز چی کار کردی با خودت...!!
از تو به یک اشاره از من به سر دویدن...
[@Gomnam_khahim_mand]_6051025912613308279.mp3
9.35M
@salambarebrahimm
#امام_حسین جانم
فقط تو رو میخوام دوست دارم بغلم کنی!! میشه؟!
امام خامنه اى:
🌸روز میلاد حضرت اباعبدالله الحسین روز باعظمتی است. در این روز کسی متولد شد که سرنوشت اسلام، به او،به حرکت او، به قیام او، به فداکاری او، به اخلاص او بسته بود.
#میلاد_امام_حسین علیه السلام
Karimi-MiladImamHossein1384[02]_5769144713600827874.mp3
3.45M
@salambarebrahimm
میلاد امام حسین علیه السلام🌸
روز پاسدار رو به همه ی پاسدارهای عزیز و بزرگواری که در کانال حضور دارن تبریک عرض میکنم🌸
#مخاطبان_خاص
عروسی یکی از اقوام نزدیکمان بود، اما یوسف هنوز آماده نشده بود دل تو دلم نبود؛
دوست نداشتم دیر به مراسم برسیم
توی همین حال و هوا بودم که یک مرتبه گفت:
امشب عروسی نمی رویم!
انگار آب یخ ریخته بودند روی بدنم گفتم: آخه اگه نریم ناراحت می شوند
گفت: عروسی مختلطِ بهتره هرجا که احتمال گناه هست، نریم!
راوی همسر شهید یوسف مداح🕊🌷
به بعضیا تا میگی این کارا رو نکن، میگن خب منم آدمم...
درسته آدمی اما #حیفی...!!😉
4_5769431084840258042.mp3
19.6M
وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ
چند دقیقه آرامش❤️
#حدیث_کساء
کانال کمیل
وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداهُمْ وَمُحِبُّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ چند دقیقه آرامش❤️ #حدیث_کساء
گوش کنید فوق العاده زیباست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل هوای ماندن ندارد ...
#شهید_تورجی_زاده♥️🕊
#طنز_جبهه
شهید ابراهیم هادی
در منطقه المهدی در همان روزهای اول جنگ،پنج جوان به گروه ما ملحق شدند.
آنها از یک روستا با هم به جبهه آماده بودند.چند روزی گذشت.دیدم اینها اهل نماز نیستند!
تا اینکه یک روز با آنها صحبت کردم.بندگان خدا آدم های خیلی ساده ای بودند...
آنها نه سواد داشتند نه نماز بلد بودند.فقط به خاطر علاقه به امام آماده بودند جبهه...
از طرفی خودشان هم دوست داشتند که نماز را یاد بگیرند.
من هم بعد از یاد دادن وضو،یکی از بچه ها را صدا زدم و
گفتم:این آقا پیش نماز شما،هر کاری کرد شما هم انجام بدید.
من هم کنار شما می ایستم و بلند بلند ذکرهای نماز را تکرار می کنم تا یاد بگیرید.
ابراهیم به اینجا که رسید دیگر نمی توانست جلوی خنده اش را بگیرد.چند دقیقه بعد ادامه داد:
در رکعت اول وسط خواندن حمد،امام جماعت شروع کرد سرش را خاراندن،یکدفعه دیدم آن پنج نفر شروع کردند به خاراندن سر!!🤯
خیلی خنده ام گرفته بود اما خودم را کنترل می کردم.🤭
اما در سجده وقتی امام جماعت بلند شد مُهر به پیشانیش چسبیده بود و افتاد.
پیش نماز به سمت چپ خم شد که مهرش را بردارد.
یکدفعه دیدم همه آنها به سمت چپ خم شدند و دستشان را دراز کردند.😐
اینجا بود که دیگر نتوانستم تحمل کنم و زدم زیر خنده!😂