🌺یا صاحب الزمان (عج)🌺
#خط_عاشقی
🌹 #شهید_مجید_زین_الدین 🌹
🌺چهل هفته شب های جمعه از خرم آباد تا جمکران می آمدیم؛ حاج آقا نذر داشت.
🌸مجید آن موقع کوچک بود.
همراه مان می آوردیمش.
با من و پدرش طی کرده بود که اگر به مسجد رسیدیم و خواب بود، باید بیدارش کنیم.
🌺 آن روز توی راه خوابش برده بود، دل مان نیامدصدایش بزنیم.
رفتیم زیارت مان را کردیم. وقتی رسیدیم به ماشین، بیدار شده بود.
🌸 _شما دوباره من رو بیدار نکردین؟
ولی من خواب دیدم امام زمان اومدن اینجا و یه تاج سفید گذاشتن روی سر من. 🌸
✅ راوی: مادر شهید
یکبار که آمده بود مرخصی، خواهرش حدوداً ۵ ماهه بود. بغلش کرده بود و با بچه حرف می زد، بازی می کرد باهاش این بچه ی کوچک قه قه می خندید، مجید کیف می کرد. از اتاق آمد بیرون، حواسم بهش بود، داشت با خودش حرف می زد: «تو با این خنده ها و شیرین کاری هات، نمی تونی منو به این دنیا وابسته کنی. با این کارها نمی شه منو از جبهه واداشت.» ساکش رو بست و رفت !
#شهید_مجید_زین_الدین🕊🌷