فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
كودكى كه در سرود سلام فرمانده امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف، را ديده بود....
#سلام_فرمانده
#عرفه
اِلٰهی ما اَقْرَبَک مِنّی و اَبْعَدنی عَنک
خدایا!
تو چه اندازه به من نزدیکی و من تا چه حد از تو دورم ...
#دعای_عرفه
رفقای عزیز کمیلی...
دعای #عرفه رو وابسته به حال نکنید!!!
معنی دعا رو قبلش مطالعه کنید.
دعا یک گفت وگوی منطقیه پس از سر عقلانیت هم میشه اشک ریخت...
وَ اِلی غیرِکَ فَلاتَکِلنی
خدایا ...!!
مرا به غیر از خودت به کسی واگذار نکن
دعای عرفه
تو دعای عرفه امام حسین علیه السلام مدام از خدا تشکر میکنن جایی میرسه که میگن
خدایا ممنونتم رحم کردی به ابراهیم نذاشتی پسرش جلوی چشمش ذبح بشه...
خادمین کانال کمیل رو تو دعاهاتون فراموش نکنید
التماس دعا داریم از تک تک شما بزرگواران🌸
خوش به حال کسانی که امروز فرمانده ی جهان را در صحرای عرفات زیارت می کنند...
#سلام_فرمانده
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
hazrat moslem.sibsorkhi_5954043622629310868.mp3
4.2M
@salambarEbrahimm
شهر کوفه پُرِ از نامردی، تک و تنها ندارم همدردی...
بخشی از دستخط شهید محسن حججی در روز #عرفه سال ۹۴:
خدایا معرفتم ده تا کربلایی شوم؛ و حسینی قربانیات...
چندی است به لطف و کرم شما اسمم جزو نوکران خانم زینب کبری (س) ثبت شده است... شکرت.
توفیقم بده زودتر برم. کمکم کن درمیدان عمل کم نیاورم و روزیام کن در جوانی به پای اسلام فدا شوم
عید قربان یعنی هر چه غیر تو را در نفس خویش ذبح کردن...
یعنی تمام هستی ام به قربان تو...
یعنی آماده کردن خویش برای یاری و ظهور تو...
عید قربان یعنی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
السَّلامُ عَلَیکَ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه
و تو همان وعده ی ضمانت شده ی خدایی
سلام بر #امام_زمان عجل الله
#عید_قربان جشن رهایی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین و عید سرسپردگی و بندگی بر همه ی مسلمانان مبارک باد
🌷روز عید قربان بود! بعد از خواندن نماز عید، انجام دادن باقی اعمال با بچه ها تصمیم گرفتیم که یه سری به بهشت زهرا بزنیم! پشت موتورها نشستیم و هرکدوم دو ترك راهی شدیم! به اونجا که رسیدیم بعد زیارت قبور دوست و آشنا، کم کم راهی پاتوقمون یعنی گلزار شهدا شدیم.
🌷بچه ها داشتن جلو جلو می رفتن و من که یه خورده پام درد می كرد آروم آروم پشت اونها
راه می رفتم. همینطور که از بين قبرها داشتم مى گذشتم یه دفعه صدای ناله ی عجیبی شنیدم! با اینکه مى دونستم صدای این نوع ناله ها توی گلزار شهدا عادیه ولی این گریه بدجوری فکرم رو مشغول کرده بود!
🌷از بين یادبود و تابلو و درخت و قبرها که رد شدم، دیدم یه پیرمرد با کت سورمه ای و
یک کلاه نمدی به سرش، داشت با یه صدای عجیبی گریه مى كرد! طاقت نیاوردم و رفتم جلو گفتم: پدر جان! خوبیت نداره روز عیدی آدم اینطور گریه کنه! بخند مؤمن! بخند! یه خورده که از صحبتم گذشت، دیدم هیچ تغییری حاصل نشد که هیچ، تازه صدای ناله های پیرمرد بلندتر و جانسوزتر هم شد!
🌷رفتم و کنارش نشستم و گفتم: پدر جان! اولین باره میای گلزار شهدا؟ جوابی نداد و بعد من گفتم: من هم هر وقت میام همینطوری دلتنگ می شم! اما امروز فرق می كنه پدرم! امروز عید قربانه خوبیت نداره! صدای ناله مرد بیشتر شد انگار هر وقت من از واژه ی قربان استفاده مى كردم پیرمرد دلتنگتر مى شد!
🌷همینطور که نشسته بودم و نمى دونستم چطور آرومش کنم، چشمم به کارت بنیاد شهیدش افتاد که توی کیسه ی پلاستیکی کناره دستش بود! دقت کردم دیدم اسمش ابراهیمه! شصتم خبر دار شد که پدر شهیده! پیش خودم گفتم: حالا بهتر شد حداقل مى دونم پدر شهیده و راحتتر می تونم آرومش کنم!
🌷....برگشتم از روی سنگ قبر نگاه کنم ببینم که اسم شهیدش چیه که حداقل با صحبت کردن آرومش کنم! بعد همین که نگاهم به سنگ قبر افتاد خشکم زد! روی سنگ قبر نوشته بود: شهید اسماعیل قربانی، فرزندِ ابراهیم! پدر در سالروز شهادت پسرش به دیدنش اومده بود! تازه دوهزاریم افتاد که پدر چرا اینقدر بی تابی مى كرد....!
❌❌ هميشه اين ابراهيم ها بودن كه؛ اسماعيل هاشون رو براى قربانى به مسلخ عشق بردن. چقدر حواسمون به ابراهيم هاى زمانمون هست؟!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمد حسن فردی شوخ طبع و خوش رو بود وی از سال ۱۳۸۶در سپاه مشغول به کار شد،در منطقه با چندین نام صدا زده می شد وی نام ابو خلیل را برای خود انتخاب کرده بود
#شهید_محمد_حسن_خلیلی
یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات
خدایا...!!
میشه گذشته ی بد ما رو به یه آینده ی خوب و قشنگ تبدیل کنی؟!
جوانی را در برزخ دیدم که می گفت:
به برزخ بیایید، خواھید فهمید ھر نفسی که به غیرِ #خدا کشیده اید، به ضرر شما تمام شده است...!
شیخ رجبعلی خیاط
دعا میکردند که سید الشهدا علیه السلام بیاید،
کوفیان از یاری امامشان فقط دعا کردن را بلد بودند...
می روی آهسته تر مرکب بِران...
می رود با رفتنت جان از جهان...
عظمت نوکری در خونه ی امام حسین علیه السلام رو زمانی میفهمی که شب اول قبر وقتی زبونت بند اومد، یه وقت میبینی یه صدایی میاد میگه نترس من هستم...