eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر درد دارید، یکی از نامهای شریف خداوند طبیب است...
هر گاه وسوسه شیطان به سراغتان آمد مطمئن باشید که موهبتی الهی در نزدیکی ‌شماست که شیطان در پی آن است.. -استاد عـالی
ماییم سرِ خوانِ اباعبدالله افلاک پریشان اباعبدالله ای ، فرصت باقیست برگرد به دامانِ اباعبدالله..❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مرحوم آیت الله ناصری 🌷آیت الله سیدعلی قاضی، 🔸در دنیا به صاحبان خانه دوهزار متری و ریاست و ماشین میگویند اشراف مملکت؛ اما در قیامت اشراف آن کسانی هستند که خوان هستند.. پاشو ماشاالله😉 یه یاعلی بگید ماروهم از دعای خیرتون محروم نکنید☺️❤️
کانال کمیل
نشستم کنارت که من رو ببینی... #فاطمیه
بین نمازتون این روضه روهم گوش کنید..😔💔
کانال کمیل
#شهید آرمان علی‌وردی.. 💔
باید خاکریزهای جنگ را بکشانیم به شهر! یعنی نسلِ جدید را با شهدا آشنا کنیم، در نتیجه جامعه بیمه می شود و یار برایِ امام زمان(عج) تربیت می شود.❤️ پ،ن؛ آسید مجتبی ، کجایی که ببینی نسل جدید دارن شهید میشن و از ما جلو زدن..😔 🌷 هدیه به روح پاک شهدای امنیت
خواستگارها آمده، نیامده پرس و جو می کردم که اهل نماز و روزه هستند یا نه.. حمید هم مثل بقیه، اصلا برایم مهم نبود که خونه دارد یا نه، وضع زندگیش چطور است یا درآمدش چقدر است. این ها معیار اصلیم نبود، شکر خدا حمید از نظر دین و ایمان کم نداشت و این خصوصیتش مرا به ازدواج با او دلگرم می کرد حمید هم گفته وقتی خودش حجاب و عفت مرا دیده و به اعتقادم درباره امام و ولایت فقیه و انقلاب اطمینان پیدا کرده در تصمیمش برای ازدواج مصمم تر شده بود 🕊🌹
هفده سال بیشتر تو این دنیا نبود.. سال ۶۳ شناسنامه اش رو دستکاری کرد و رفت جبهه.. دو بار تو جبهه مجروح شد... یکبار اصابت ترکش در اهواز از ناحیه پا.. دومین بار تو کردستان از بالای کوه افتاد و از ناحیه مهره کمر مجروح شد. آخرشم سال ۶۷ تو شلمچه رفت رو مین و به شهادت رسید شهید سید یوسف موسوی🕊🌹
Ebrahim Hadi_Master 02.mp3
12.01M
🍃 باصدای حسین کریمی پناه 🌱تو یادم دادی تو سختی بجنگم که دنیا مثل
✨ نایب الزیاره شما مزار تکاور پاسدار شهید یوسف فدایی نژاد 🍃
وَ مَن تَزَكَّى فَإِنَّمَا يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ هر كس پاكيزگى جويد تنها براى خود پاكيزگى میجويد... فاطر/۱۸ هر کس نَفس خود را خاک کرد پاک می شود لذت زندگی به همین کِش و قوس هایی است که میان من و نَفس می گذرد ! گاهی او زمینم میزند و گاهی من او را ! گاهی او اشکم را در می آورد و گاهی من فریادش را! و روزی خواهد رسید که نَفس خودش خسته خواهد شد و تمام آنچه را که دارد درون کوله اش می ریزد و در افق نگاهم محو می شود !! آن روز ، روزی خواهد بود که دیگر من می شوم و خدا ! اما اگر نَفس پیروز شد ! رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات بخوانید برایم ... که من  زجر کشیده نَفسم!😔 پاک نیستم ولی سعی اش رو می تونم بکنم که ...
مثل درخت باش... در تهاجم پاییز هرچه بدهد، روح زندگی را برای خویش نگه می دارد...
4_6021440047574682658.mp3
5.18M
حسین من!! من از تو دل نمیکنم، همیشه باوفا تویی همیشه روسیاه منم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان عجیب یک جوان لات که به سرعت مجوز شهادت گرفت. سید مسعود رشیدی، جوانی که می‌گفتند حتی بلد نبود سلام کند! و اینگونه دل نزد خدا باشد؛ خداوند آن را می‌خرد...
نایب الزیاره شما ، گلزار شهدا 🌱 🍃
کانال کمیل
زمان را تنظیم می کنیم به وقت عاشقی با شهدا ... مبادا فراموش کنیم عهدی را که با یاران بستیم ... پای عهدی که بستیم، هستیم...❤️
کانال کمیل
✨ نایب الزیاره شما مزار تکاور پاسدار شهید یوسف فدایی نژاد #قرار_همیشگی 🍃
🌱یک ماه قبل از شهادتش، با هم رفتیم مسافرت؛ در واقع منو با خودش برده بود زیارت رفقای شهیدش🌹 هر کدومشون یه جایی بودند؛ یکی رشت و یکی گرگان و یکی قزوین و ... سر مزار هر کدومشون، حرفها و درد و دلها داشت؛ از شهدا برای خودش برات شهادت میخواست و برای من و مادر و فرزندش صبر در برابر دوری و فراقش...💔😔 آقارضا مطمئن بود دوستای شهیدش دستش رو میگیرن و آسمونیش میکنن🕊🏴🕊 خدا کنه دعاش برای ما هم مستجاب بشه... 😔💔 رفته ایی ای نازنین، مهرت ولی هرگز نرفت رفته ایی و داغ تو از قلب ما هرگز نرفت ❤️ در کنار مزار 🍃
4_5811915526942757818.mp3
22.88M
شبتون آروم با نوای که آرامش بخش دلهاست ❤️
4_6005850574715619455.mp3
12.41M
صوت رو پلی کنین مطالب رو بخونین
آن شب کلاس درس و حوزه اش که تمام شد، بعد از گپ و گفت با همکلاسی ها راهی مسجد محل شد، تا طبق قرار قبلی برای مقابله با آشوبگران راهی شوند، به مسجد که رسید یکی از بچه های مسجد آرمان را دید او را گوشه مسجد نشاند و شروع کرد به مباحثه، یواش یواش دوستان دیگه هم کنار هم جمع شدند و چند ساعتی را مشغول مباحثه بودند که اعلام شد در محله اکباتان اغتشاش گران و معترضان درحال شعار و آشوب در مکان هستند...
با دوستانش به محل رفتند، در طرفی تعدادی آشوبگر به چهره و ریش آرمان شک کردند، جلوی او را گرفته، ؟! آرمان جواب نداد، یکی کیف آرمان را می‌کشد و با خود می برد، کیف را که باز می کند کتاب حوزه و عمامه را می بیند، داد می زند آخونده، آخونده... دور آرمان حلقه می زنند، یکی با سرعت از دور نزدیک می شود و لگد می زند و چند نفر مشغول کتک زدن می شوند...