هدایت شده از صوت313
مداحی آنلاین - رفیق شهیدم هوامو داره - رسولی.mp3
9.81M
یار رو سفیدم هوامو داره
رفیق شهیدم هوامو داره
#مهدیرسولی
کانال کمیل
میگفت:«دنیا همین است،تا آدم عاشق دنیاست و به این دنیا چسبیده،حال و روزش همین است... اما اگر انسان س
خورشید به من بتاب و تطهیرم کن
آیینه کن و بشکن و تکثیرم کن
یک بار سر سفره لطف و کرمت
بنشانم و یک عمر نمک گیرم کن...
🌷 در جوار بارگاه ملکوتی ثامن الائمه( علیه السلام) نایب الزیاره و دعا گوی همه دوستان هستیم❤️
#قرار_همیشگی 🍃
Salavat.Emam.Reza.1(WebAhang).mp3
710.1K
تصاویر بالا رو باز کنید و اینو پِلی کنید:
زیارت قبول باشه❤️
#التماسدعا...💔
کانال کمیل
خورشید به من بتاب و تطهیرم کن آیینه کن و بشکن و تکثیرم کن یک بار سر سفره لطف و کرمت بنشانم و یک عمر
در ضریحت کلِّ حاجاتِ جهان شد مستجاب
غیر ممکنها از اینجا رخصتِ امکان گرفت...🌱
وقتی پیکرش رو از سوریه آوردن قابل شناسایی نبود ، پدرش از روی ضربههای چاقویی که در #فتنه۸۸ روی بازوی چپش بود ، هویت رسول رو تایید کرد…
#شهیدرسولخلیلی🕊🌹
هدایت شده از Modafe313yar
قبل از روز شماری برایِ محرم ؛ برای
غدیر روز شماری کنید ! غدیر و دستِ
بالا رفتهۍ آقا امیرالمومنین رو جدی
نگرفتن کھ سرِ اباعبداللهالحُسین ؏ ؛
رفت بالای نیزهها ..❕🚶🏻♂
❇️ @modafe313yar❇️
تاشدم بی خبر از خویش خبر ها دیدم
بی خبر شو که خبر هاست در این بی خبری...🍃
https://rubika.ir/shahidgomnam26
enc_16495483731297815291415.mp3
3.23M
اومدم پیشت با دستای خالی..💔
آقای من...
1396-12-21_08-31-38_4_91_555_.mp3
5.86M
دلم رو من به آرزوش ان شاءالله می رسونم...🍃
اگر دختری «حجابش»را رعایت کند،
و پسری «غیرتش» را حفظ کند،
و هر جوانی که «نمازاولوقت» را در حد توان شروع کند؛
اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم امامحسین(ع) خواهم کرد و او را دعا میکنم!
شهیدحسینمحرابی🕊
🌷یادش با ذکر #صلوات
سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید
قلبِ شما را بیدار میکند و راهِ درست را
نشانتان میدهد
خودسازی دغدغه اصلی شما باشد...
#شهید_مصطفیصدرزاده🕊🌹
خدایا!!
ما از همان بیدهاییم که با هر بادی می لرزیم
لطفا بیشتر مواظب ما باش...
❤️ سال 60، در تنگه چزابه به شدت از ناحیه دست و پا مجروح شد و او را به بیمارستان شریعتی مشهد مقدس انتقال دادند.
تا جریان را فهمیدم سریع خودم را به مشهد رساندم. پزشکان معالج پس از معاینه و عکس برداری از دست محمد تشخیص دادند که شدت جراحت به حدی است که باید دست محمد از آرنج به پائین قطع شود!
محمد خیلی بی تابی می کرد و راضی به این کار نمی شد، به او دلداری می دادم که این کار به نفع خودش است.
با گریه گفت: «پس قبل از عمل مرا به حرم آقا امام رضا(ع) ببر!»
شب ایشان را مرخص کردم و با هم برای زیارت، به حرم امام رضا(ع) رفتیم.
حال غریبی داشت، با گریه و زاری با امام رضا(ع) درد دل می کرد و حاجات خود را می خواست. به نیمه شب که نزدیک شدیم من خوابم برد. ناگهان از صدای گریه از خواب پریدم. محمد بلند گریه می کرد و می گفت: «برادر بیا، امام رضا(ع) مرا شفا داد.»
صبح به بیمارستان برگشتیم. تا پزشک معالج برای معاینه آمد، محمد با شعف خاصی گفت: «دست من خوب است، دیگر نیاز به جراحی ندارد!»
پزشک با چشمانی متعجب و ناباورانه به محمد خیره شد. محمد خواهش کرد تا دوباره از دست ایشان عکس گرفته شود. رفتیم از دست ایشان عکس گرفتیم. وقتی دکتر عکس را دید با تعجب گفت: «این دست که مشکلی ندارد و نیازی به قطع کردن آن نیست!»
📚 از کتاب رو سفید قیامت!(جلد ۵-همسفر تا بهشت)
شهید #عبدالمحمد_آزمون🕊🌹
بعد از پنجاه شصت روز تازه از راه رسیده بود و با خود لبخند همیشگی و بوی خاکریز را آورده بود. بچه ها را در آغوش گرفت و گونه هایشان را بوسید. زود صبحانه را آماده کردم. تند تند لقمه هایش را خورد و بلند شد. میدانستم میخواهد به کجا برود گفتم: بعد از این همه مدت نیامده میخواهی بروی؟ لااقل چند ساعتی پیش بچه ها بمان. اگر بدانی چقدر دلشان برای تو تنگ شده...
با لحن ملایمی گفت: حضرت رباب (س) را الگوی خودت قرار بده. مگر نمیدانی که بچه های شهدا چشم انتظار همرزمان پدرشان هستند تا به آنها سر بزنند و حالشان را بپرسند. کار همیشگی اش بود نمیتوانست توی خانه دوام بیاورد. باید میرفت و به خانواده تک تک شهدا و همرزمانش سر میزد.
#شهید_محمود_بنی_هاشم🕊🌹
اونجایی که زورت به زندگی نمیرسه، امیدوار باش ان شاءالله صدات به آسمون برسه...